اندیشه امین

مباحثی پیرامون حوزه انقلابی

سوره سبأ

سوره سبا: «شکر» و شروط حصول آن- کفر

محور سوره: آیه 28 سوره بقره

کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ‌ (28)

چگونه به خداوند کافر می‌شوید؟! در حالی که شما مردگان (و اجسام بی‌روحی) بودید، و او شما را زنده کرد؛ سپس شما را می‌میراند؛ و بار دیگر شما را زنده می‌کند؛ سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید. (بنابر این، نه حیات و زندگی شما از شماست، و نه مرگتان؛ آنچه دارید از خداست).

 

در قسم اول از اقسام قرآن، بعد از سوره مائده، سوره انعام آمده که با آیه: «الْحَمْدُ لِلَّهِ» شروع می شود. در اینجا هم بعد از سوره احزاب –که در محور سوره های نساء و مائده تفصیل داده شده بود- دو سوره می آید که با «الْحَمْدُلِلَّهِ» شروع می شوند و آنها سوره های سبأ و فاطر هستند. پس این دو سوره در محور سوره انعام تفصیل داده می شوند. «کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ* هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِیالْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»

محور سوره انعام با این تفاوت محور این دو سوره قرار می گیرد که این محور شامل دو آیه است، و آیه اول محور سوره اول (سبأ) و آیه دوم هم محور سوره دوم (فاطر) قرار می گیرد.

به این ترتیب مشاهده می شود که سوره سبأ با یک مقدمه شروع شده و پس از مقدمه آیه: «وَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَأْتِینَا السَّاعَةُ ....» می آید که با آیه اول محور سوره انعام تشابه دارد.

همچنین سوره فاطر با یک مقدمه شروع می شود و سپس آیه: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ» می آید که با آیه دوم محور سوره انعام تشابه دارد.

البته همانطور که پیش از این هم بیان شد امکان تداخل و همپوشانی بین مباحث این سوره ها وجود دارد و دور از انتظار نیست.

سوره سبأ با یک مقدمه شروع می شود و سپس سه بار «وَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا ..» تکرار می شود و این اشاره دارد به این که سیر اصلی سوره اقامه حجت بر علیه گفته های کافران است همانطور که محور سوره علیه کافران حجت اقامه می کند: «کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ». بنابراین می توان گفت که این سوره از یک مقدمه و سه مقطع تشکیل شده.

مقدمه این سوره درباره استحقاق خداوند به حمد در دنیا و آخرت بحث می کند، مقطع اول آن به شکل مستقیم کفر کافرین به قیامت را رد می کند و مقطع دوم کفر کافرین به قیامت را از خلال رد کفر به شخصیت رسول الله ص رد می کند ود مقطع سوم کفر کافریان را از خلال رد کفر به قرآن کریم رد می کند.

سوره فاطر

سوره فاطر: مشخص کردن  و تفصیل راه «شکر عملی» و بیان ضرورت «خشیت»

محور سوره: آیه 29 سوره بقره

هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌ (29)

او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است.

 

مشاهده می شود که این سوره با یک مقدمه که شامل دو آیه اول سوره است شروع شده و پس از آن ندای «یا أَیُّهَا النَّاسُ» می آید و این ندا در این سوره سه بار تکرار می شود. پس می توان گفت که این سوره از یک مقدمه و سه مقطع تشکیل شده که هر یک از مقاطع با «یا أَیُّهَا النَّاسُ» شروع می شوند. و از اولین آیه مقطع اول که می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّىتُؤْفَکُونَ» می توان فهمید که محور این سوره آیه دوم از محور سوره انعام است (پیش از این در سوره سبا در این باره توضیح داده شد) که می فرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَسَماواتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» این مطلب از مقدمه سوره که می فرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ ...» هم فهمیده می شود.

در سوره بقره بعد از آیه محور این سوره بحثی درباره ملائکه و خلافت انسان در مین مطرح می شود: «وَإِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» همچنین در مقدمه این سوره هم بحثی درباره ملائکه مشاهده می شود: «جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ...» همچنین این سوره موضوع خلافت انسان در زمین را بیان می کند: «هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ» و این معنیی است که در سوره انعام هم به آن اشاره شده: «وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَالْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ»

و همانطور که پیش از این هم بیان شد، همپوشانی بین سوره سبأ و فاطر وجود دارد چرا که از دو آیه ای که محور سوره انعام هستند، یکی محور سوره سبأ قرار گرفته و دیگری محور سوره فاطر و این دو آیةه دارای معانی مرتبط و مشترک هستند. پس به این ترتیب در سوره فاطر،‌سایه ای از آیه اول محور سوره انعام هم مشاهده می شود. پس با این توصیفات سوره فاطر راه شکر عملی را مشخص کرده و تفصیل می دهد.

این سوره بر وجوب شکر و نقطه شروع آن که همان خشیت است دلالت دارد. همچنین این سوره راه معرفت کامل خداوند را نشان می دهد و این تفصیل و تکمیل آن چیزی است که در سوره انعام بیان شده بود. همچنین این سوره مواردی که باعث می شود انسان از شکر کردن غفلت کند بیان شده و انسان را نسبت به آنها (شیطان و دنیا) هشدار می دهد و بیان می کند که رغبت در عزت و جاه و بزرگی، از موانع طریق الی الله هستند.

و از آنجا که شروع سیر به سوی خدا در قبول انذار رسولان نهفته و از آنجا که قبول انذار احتیاج به خشیت از خداوند دارد، این سوره به طریق تحقق خشیت اشاره می کند.

همانطور که بیان شد،‌ سوره فاطر تکمیل کننده سوره سبا است و بر مواردی که در آن سوره بیان شده بود بنا شده. پس سوره سبأ اساس موضوع شکر را وضع کرد و سوره فاطر بر آن اساس،‌ بنا شد. مواردی از وجوه تکامل بین این دو سوره را مشاهده می کنیم:

        در سوره سبأ بیان شد: «وَیَرَى الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَّ» همچنین در سوره فاطر می فرماید: «وَالَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ هُوَ الْحَقُّ»

        در سوره سبا می فرماید «وَقَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ» و در سوره فاطر هم می فرماید «اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ».

        سوره سبأ بیان معرفت خدا و ایمان به روز آخرت و قیام به تکلیفی که همان شکر است ارتباط برقرار کرده و سوره فاطر طریق شکر عملی را بیان کرده است.

        سوره های سبأ و فاطر مجموعه شان را در قسم مثانی با بیان معانی زیادی تکمیل کرده اند. این دو سوره قضیه شکر را تعمیق بخشیده اند و آن موضوعی است که به قضیه تقوا مرتبط است که قضیه تقوا در سوره احزاب بیان شده بود. و تقوا هم بخشی از ایمان است که در سوره های زمره «الم» در این مجموعه به آن اشاره شد.

همانطور که بیان شد این سوره از یک مقدمه که شامل دو آیه است و سه مقطع تشکیل شده.

سوره یس

سوره یس: بیان ماموریت پیامبران در ترسیم طریق شکر

محور سوره: آیه 252 سوره بقره

تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ‌ (252)

اینها، آیات خداست که به حق، بر تو می‌خوانیم؛ و تو از رسولان (ما) هستی.

 

مشاهده می شود که این سوره با دو حرف «یاء» و «سین» شروع شده و این دو حرف،‌ کلید هایی هستند که محل این سوره در سیاق عام قرآنی شناخته می شود به این صورت که:

سوره مریم با حروف مقطعه «کهیعص» شروع شده بود و همانطور که مشاهده شد، حرف «هاء» در سوره «طه» وارد شده بود که شروع سک مجموعه بود و حرف «یاء» در این سوره «یس» آمده و مشاهده خواهد شد که حرف «ع» در شروع سوره «شوری» خواهد آمد که آن سوره شروع یک مجموعه است. حرف «ص» در سوره «ص» خواهد آمد که انتهای یک مجموعه است. پس همانطور که مشاهده می شود،‌ سوره هایی که شامل این حرف مقطعه هستند،‌ یا در ابتدای یک مجموعه می آیند یا در انتهای یک مجموعه.

پس وجود حرف «یاء» در سوره «یس» دلیلی بر این است که این سوره انتهای مجموعه خودش است علاوه بر این،‌ دلایل دیگری هم برای اثبات این مدعا وجود دارد:

  •  مشاهده می شود که حرف «س» که در ابتدای این سوره بیان شده، در ابتدای طاسینات هم آمده و از طرف دیگر خاتمه سوره یس همان خاتمه سوره «طسم» (قصص) است و آن سوره خاتمه مجموعه خودش است. سوره قصص با این آیه به پایان می رسد: «وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»  و مشاهده خواهد شد که این سوره هم با همین لفظ خاتمه می یابد: «وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» و این نشان دهنده وحدت محور این دو سوره هم هست.
  • مشاهده می شود که محور همه سور طاسینات آیه «تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» است و ملاحظه می شود که شروع سوره «یس» آیات «یس* وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ* إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» است و این اشاره دارد به این که محور سوره یس، همان محور سور طاسینات است. و همانطور که طاسینات انتهای مجموعه خودشان هستند،سوره یس هم پایان مجموعه خودش است.
  •  مشاهده می شود که رنگی از سوره های طاسینات در سوره یس وجود دارد. مثلا در سوره شعرا بارها آیه «وَإِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ» تکرار می شود و در سوره یس داریم: «تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ» پس همانطور که طاسینات انتهای مجموعه خودشان هستند،سوره یس هم پایان مجموعه خودش است.
  •  مشاهده می شود که بعد از سوره یس، سوره صافات می آید که با قسم شروع شده و این علامتی از علامات شروع مجموعه است و این نشان می دهد که سوره یس انتهای مجموعه خودش است.
  • مجموعه دلایلی وجود دارد که دلالت می کند بر اینکه محور سوره یس آیه «تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» است و این آیه ای است که در سوره بقره بعد از محور سوره فاطر قرار گرفته و بعد از سوره یس سوره ای دیده نمی شود که محور آیه های ما بعد از محور سوره یس باشد و این هم دلیلی دیگر بر اینکه سوره یس انتهای مجموعه خودش است.
همچنین مجموعه دلایلی وجود دارد مبنی بر اینکه محور سوره یس آیه: «تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» است:
  • مشاهده می شود که بحث درباره مرسلین، بخش زیادی از این سوره را تشکیل می دهد: «إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ. وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحابَ الْقَرْیَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ. فَقالُوا إِنَّا إِلَیْکُمْ مُرْسَلُونَ. إِنَّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ. اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ»همچنین سوره بعضی از آیات الهی را بیان می کند. «وَآیَةٌ لَهُمُ الْأَرْضُ الْمَیْتَةُ ... وَآیَةٌ لَهُمُ اللَّیْلُ ... وَآیَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ ....»
  •  همچنین مشاهده می شود که محور سوره یس در سوره بقره، در سیاق آیه «أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ» بیان شده و مشاهده می شود که در سوره یس این جمله تکرار شده: «لَمْ یَرَوْا .... أَوَلَمْ یَرَوْا ... أَوَلَمْ یَرَ الْإِنْسانُ ....»

پس به طور کلی بیان شد که سوره یس انتهای مجموعه خودش است و محورش هم آیه: «تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» است.

علاوه بر این،‌ سوره یس سیاق خاص خودش را دارد و در مجموعه خودش تکامل می یابد و معانی سوره فاطر را تکمل می کند. به عنوان مثال خداوند در سوره فاطر فرموده: «إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَأَقامُواالصَّلاةَ وَمَنْ تَزَکَّى فَإِنَّما یَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ» و سوره یس هم از رسولان و ماموریتشان بحث می کند: «انَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ» پس این سوره آنچه را که سوره فاطر شروع کرده بود را تکمیل می کند و تفصیل جدیدی به آن اضافه می کند. این سوره از پیامبران الهی و ماموریتشان و موقف مردم در مقابل آنها بحث می کند.

پس از این که بیان شد سوره یس انتهای مجموعه خودش است و محورش هم شناخته شد، باید بگوییم سوره یس از دو مقطع تشکیل شده

قسم سوم قرآن: قسم مثانی

قسم سوم قرآن: قسم مثانی

رسول الله ص: «اعطیت سبع الطوال مکان التوراه، و اعطیت المئین مکان الانجیل، و اعطیت المثانی مکان الزبور و فضلت بالمفصل»

همانطور که بیان شد، قرآن کریم از مجموعه ای از اقسام تشکیل شده:

قسم اول، شامل هفت سوره طوال است که در آنها نوعی از تکامل و تفصیل مشاهده می شود.

قسم دوم، با سوره یونس شروع شده و به سوره قصص ختم می شود که در آن نوعی از تکامل و تفصیل مشاهده می شود. زمانی که سوره یونس مشاهده می شود، از اوائل سوره، انسان حس می کند که مقابل یک قسم جدید از قرآن قرار گرفته است و زمانی که قسم دوم به سوره قصص ختم می شود و سوره بعدی با «الم» آغاز می شود، باز هم انسان حس می کند که قسم جدیدی شروع شده است.

تذکر این نکته ضروری است که شروع قسم جدید به این معنی نیست که انفصالی با قسم قبلی ایجاد شده، بلکه هر قسم، معانی اش را بر حسب یک نظام معین توضیح می دهد که همان نظام و نسق سوره بقره است.

میان علما در اینکه ابتدای قسم مفصل کجاست، اختلاف وجود دارد، بعضی سوره محمد ص را ابتدای قسم آخر قرآن می دانند و بعضی سوره های دیگر را. این اختلاف عمیق بین علما، نشان دهنده این مطلب است که این قضیه اجتهادی است و نصی در این زمینه وجود ندارد.

بنابراین نظر نگارنده تفسیر الاساس این است که سوره های مفصل از بعد از سوره «ق» شروع می شوند، یعنی سوره «ذاریات» اولین سوره قسم مفصل است.

پس با این تعبیر قسم مثانی به عنوان قسم سوم قرآن کریم از سوره عنکبوت شروع شده و به سوره ق پایان می یابد. از تسمیه قسم سوم قرآن به مثانی درک می شود که در این قسم، معانی دوگانه ای وجود دارد. این قسم هم همانند قسم سابق از مجموعه هایی تشکیل شده و هر مجموعه نقشی را ایفا می کند.

قسم مثانی از پنج مجموعه تشکیل شده که هر مجموعه از ابتدا تا انتهای سوره بقره را به نوعی تفصیل می دهد:

·         در مجموعه اول از قسم مثانی، در سوره عنکبوت بحثی درباره امتحان و نصرت بیان شده. همچنین در اثنای این مجموعه در سوره احزاب بحثی درباره زلزله آمده و سپس در سوره سبأ و فاطر و یس کامل شده و به این ترتیب معانی مجموعه اول تکمیل شده است

·         سپس مجموعه دوم آمده که شامل دو سوره است: صافات و ص. این دو سوره، معانی که در مجموعه اول بیان شده بود را تکمیل کرده.

·         سپس دو مجموعه زمر (سوره های زمر، غافر، فصلت) و شوری (سوره های شوری، زخرف، دخان) آمده و در شأن این قرآن حجت هایی را اقامه کرده است

سپس مجموعه پنجم آمده که از نصر و قتال و بحث کرده و این قسم به سوره ق خاتمه یافته.

جمع بندی قسم اول قرآن

بیان پایانی درباره قسم اول قرآن

قسم اول از اقسام چهارگانه قرآن کریم، شامل سوره های بقره و آل عمران و نساء و مائده و انعام و اعراف و انفال و توبه بود با این توضیح که دو سوره انفال و توبه، در حکم یک سوره در نظر گرفته شدند و به این ترتیب سوره های «سبع طوال» از سوره بقره تا سوره توبه را شامل شدند. که این تقسیم بندی بر طبق حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله است که فرموده اند: «خداوند سوره های سبع طوال را به جای تورات به من عطا کرد و سوره های مئین را به جای انجیل و سوره های مثانی را به جای زبور و سوره های مفصل را به عنوان زیادی و فضل به من عطا کرد.»

یکی از نشانه هایی که مشخص می کند سوره توبه انتهای قسم اول قرآن است، این است که سوره یونس (سوره بعد از سوره توبه) از نظر ساختار و معنی با سوره های بعد از آن مناسبت دارد. و با حروف مقطعه ای شروع می شود که سوره های بعد از آن هم با همان حروف مقطعه شروع می شوند.

در قسم اول قرآن برای اولین بار سوره بقره به طور کامل تفصیل داده شد. به عبارتی می توان اینگونه بیان کرد که مقاطع و آیات سوره بقره به صورت اجمال بیان شده اند و سوره های شش گانه بعد از سوره بقره، برای توضیح این اجمال و بیان شده اند.

در ادامه هدف کلی هر یک از سوره های این قسم بیان می شود:

سوره بقره: بحث شمول اسلام و حقیقت تقوا و روش های رسیدن به تقوا

سوره آل عمران: بیان بحث تقوا و مواضع روزانه و حیاتی و منسجمی که با بحث تقوا مرتبط است

سوره نساء: بیان روش رسیدن به تقوا

سوره مائده: کسی که به سوی تقوا نرود، گمراه می شود

سوره انعام: وجوب عبودیت خداوند و تلاش در جهت شکر خداوند

سوره اعراف: ضرورت تبعیت از هدایتی که خدا نازل کرده و ترک غیر آن

سوره انفال و توبه: ضرورت جنگ و جهاد در اسلام و بیان استدلال در این زمینه و خالی شدن از هر مانع مادی و معنوی که باعث می شود بحث جهاد سست شود.

رهیافت وحدت موضوعی سوره‌های قرآن در «الأساس فی التفسیر»


از جمله چهره‌های شاخص رهیافت «وحدت و انسجام مضمونی در قرآن»، مفسر سوری، سعید حوی است که در تفسیر خویش (تفسیر الاساس) نظریه‌ای کاملاً بدیع و جامع در این باب عرضه داشته است.


در این رهیافت دغدغة مفسر تنها تفسیر واژگانی آیات قرآن نیست، بلکه می‌کوشد نشان دهد که میان آیات و سوره‌های قرآن یکپارچگی و انسجام محتوایی و ساختاری وجود دارد.

قرار است در این وبلاگ ترجمه این تفسیر ارائه شود. اما قبل از آن در این نوشته با بررسی کتاب «الأساس فی التفسیر» جنبه‌های نظری و عملی نظریة سعید حوی در زمینة وحدت مضمونی و ساختاری قرآن شناسایی می شود.

به طور خلاصه نظریة وحدت دو سطح دارد:

الف) در سطح سوره‌ها (پیوندهای مضمونی و ساختاری موجود بین سوره‌های قرآن)؛

ب) در سطح آیات (پیوندهای لفظی و معنایی موجود بین آیات هر سوره).

شاخصة نظریة حوی، مبنا قرارگرفتن سورة بقره برای فهم انسجام مضمونیِ دیگر سوره‌های قرآن است. در این نوشتار نشان داده شده که چگونه حوی از نشانه‌ها و قرائن لفظی و معنوی برای شناسایی و تعیین روابط معنایی و شکلی بین سوره‌ها و آیات بهره گرفته است.

به ادامه مطلب رجوع کنید

۱ ۲ ۳ . . . ۴ ۵ ۶

امین اسلامی دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع).
از سال 89 در زمینه آموزش مجازی و تولید دوره های آموزشی تحت وب فعالیت هایی انجام داده ام. درحال حاضر این سایت محملی برای انتشار محصولات تولید شده با موضوعات مختلف از جمله «حوزه انقلابی» است.

قدرت گرفته از بلاگ بیان » طراحی قالب بلاگ بیان