اندیشه امین

مباحثی پیرامون حوزه انقلابی

سوره شوری

سوره شوری: مضمون رسالت رسولان الهی، اقامه دین خدا و عدم تفرقه در آن است- بیان صفات جماعت مسلمین

محور سوره: 1-5 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

همانطور که بیان شد، محور سوره شوری همان محور سوره طه است.

بحث ساختاری:

سوره شوری از سه مقطع تشکیل شده که همه مقاطع آن با کلمه «کذلک» شروع می شوند. و از ابتدای مقاطع دوم و سوم که کذلک همراه با واو عاطفه است «و کذلک» متوجه می شویم که این دو مقطع هم عطف بر مقطع اول سوره هستند و این، وحدت سوره را نشان می دهد.

این سوره درباره صفات جماعت مسلمین بحث می کند و اگر جماعت مسلمین بتوانند این صفات را در خود جمع کنند، می توان آنها را با عنوان جماعت مسلمین خواند.

بحث معنایی:

بیان شد که تشابهات زیادی بین سوره شوری و سوره طه وجود دارد. یکی دیگر از این تشابهات پایان دو سوره است: در پایان سوره طه داریم: «فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِیِّ وَمَنِ اهْتَدى» و در پایان این سوره مشاهده می کنیم: «وَإِنَّکَ لَتَهْدِی إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ* صِراطِ اللَّهِ الَّذِی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَما فِی الْأَرْضِ أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ»

سوره شوری از سه مقطع تشکیل شده که این سه مقطع شروع های یکسان و شبیه به هم دارند. جا داشت که بگوییم این سوره از یک مقدمه، یک مقطع طولانی و یک خاتمه تشکیل شده است. هر یک از مقدمه، مقطع و خاتمه در مورد 1) نزول قرآن و 2) مالکیت خداوند بر آسمانها و زمین بحث کرده اند که در ذکر این دو معنی در سه مقطع سوره اشاره ای به ارتباط وحی به موضوع مالکیت خداوند وجود دارد.

 

سوره زخرف

سوره زخرف: بیان ویژگیهای این قرآن که: مضمون اعلی و حکیمانه دین خدا را به نمایش می گذارد/ حاملان این قرآن شریف ترین موجودات هستند/ در این قرآن علم الساعه است.

محور سوره: 23-24 سوره بقره

وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ‌ (23)

و اگر در باره آنچه بر بنده خود [پیامبر] نازل کرده‌ایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست می‌گویید!

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ‌ (24)

پس اگر چنین نکنید - که هرگز نخواهید کرد - از آتشی بترسید که هیزم آن، بدنهای مردم (گنهکار) و سنگها [بتها] است، و برای کافران، آماده شده است!

 

مشاهده می شود که این سوره از همان ابتدا (همانند سوره یوسف) درباره ویژگیهای این قرآن و اینکه این قرآن بر پیامبر ص نازل شده و اینکه هیچ شک و ریبی در این قرآن وجود ندارد بحث می کند و از آنجا که تشابه زیادی بین ابتدای سوره زخرف و ابتدای سوره یوسف وجود دارد می توان به این نتیجه رسید که این سوره با سوره یوسف هم محور هستند.

از مقایسه ابتدای مقاطع این سوره می توان به این نتیجه رسید که این سوره درباره ویژگیهای این قرآن بحث می کند و در این سوره به ایمان به قرآن و تسلیم در برابر آن و عمل به آن دعوت می شود و شک و ریب از این قرآن نفی می شود. پس این سوره همان معانی که سوره یوسف بیان کرده بود را بیان می کند.

 

بحث معنایی:

این سوره مضمون کلی محورش را تفصیل می دهد و بر کمال این قرآن و اعجاز آن دلیل می آورد و خصائص و ویژگیها و ظواهر این قرآن را روشن می کند.

همچنین این سوره عقایدی که سبب موضع گیری های اشتباه درباره وحی و رسالت می شود را تصحیح می کند و علت اصلی این عقاید را تقلید از آباء و پیشینیان بیان می کند و همچنین از امت هایی بحث می کند که روی گردانی کردند و عقوبت شدند و همچنین از امت هایی بحث می کند که با انبیایشان مخالفت کردند و مستحق عذاب الهی در آخرت شدند. سپس سوره موعظه می کند و تذکر می دهد و یکی پس از دیگری حجت هایی را اقامه می کند.

تا اینکه خاتمه سوره بیان می شود (دو آیه انتهایی سوره) و مشخص می کند که بعد از این بیان، مشرکین ایمان نمی آورند. (اگر بعد از این بیان باز هم کسی مشرک بماند، نمی توان به ایمان آوردنش امیدی داشت.)

 

بحث ساختاری:

مشاهده می شود که این سوره از یک مقدمه و سه مقطع تشکیل شده. هر یک از مقاطع سه گانه این سوره با «وَإِنَّهُ» شروع می شود. و همچنین هر یک از سه مقطع، خود دارای مقدمه ای هستند و در ادامه، آیات آن مقطع، توضیح آن مقدمه هستند. مباحث تکمیلی در ابتدای مقاطع این سوره بیان شده.

از طرف دیگر ساختار این سوره طوری است که می توان گفت این سوره از یک مقدمه و یک مقطع تشکیل شده که در این صورت توجیه دیگری هم برای سیاق این سوره وجود خواهد داشت که بیان نمی شود. و این مظهری از مظاهر اعجاز این قرآن است. اینکه می توان برای یک سوره واحد، ساختارهای متفاوت دید و هر ساختار توجیه سیاق خاص خودش را داشته باشد و معانی جدیدی را بیان کند که با معانی قبلی تعارضی نداشته باشد.

سوره دخان

سوره دخان: این سوره معانی را بیان می کند که ایمان به قرآن را تعمیق می بخشد و شک را از آن نفی می کند و عاقبت شک در این قرآن را بیان کرده و موضع صحیح مومنین را در مقابل این شک بیان می کند

محور سوره: 23-24 سوره بقره

وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ‌ (23)

و اگر در باره آنچه بر بنده خود [پیامبر] نازل کرده‌ایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست می‌گویید!

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ‌ (24)

پس اگر چنین نکنید - که هرگز نخواهید کرد - از آتشی بترسید که هیزم آن، بدنهای مردم (گنهکار) و سنگها [بتها] است، و برای کافران، آماده شده است!

 

پیش از این بیان شد که محور سوره های طاسینات یکسان است «تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَإِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ» و هر سوره ای از آن زمره به نوعی این محور را تفصیل داده بودند. همچنین قبلا بیان کردیم که سوره های زخرف و دخان در محور واحدی تفصیل داده شده اند اما همانطور که پیش از این هم بیان شد، هر سوره، از جهتی محورش را تفصیل می دهد به این صورت که:

سوره دخان دلالت بر این معنی دارد که هیچ شکی در این قرآن نیست و این مطلب را از خلال معرفی خدا و صفات و افعال او بیان می کند چرا که شناخت کامل خداوند دلیل قطعی است بر اینکه هیچ شکی در این قرآن نیست و زمانی که مساله اینگونه باشد، شک کنندگان در این قرآن، مریضانی هستند که هیچ امیدی به شفایشان نیست.

اما سوره زخرف (سوره قبلی) از خلال ذکر خصائص و ویژگیهای قرآن و ذکر محتوا و مضمون آن بیان می کرد که هیچ شکی در این قرآن نیست.

سوره شوری (سوره ابتدایی این مجموعه) هم که محورش مقدمه سوره بقره بود، از خلال مضمون مشترک رسالت رسولان الهی و از خلال ظهور آثار اسماء الهی در مضمون رسالت رسولان، تاکید می کرد که هیچ شکی در این قرآن نیست.

مجموعه پنجم از قسم سوم (قسم مثانی): بحث هایی درباره حرکت داخلی و خارجیِ امت اسلامی

مجموعه پنجم: بحث هایی درباره حرکت داخلی و خارجیِ امت اسلامی

این مجموعه از شش سوره تشکیل شده و با این مجموعه قسم دوم قرآن (قسم مثانی) به پایان می رسد. این مجموعه هم همانند سایر مجموعه های گذشته، محور هایی از سوره بقره را تفصیل می دهد و این محورها در سوره های ابتدایی، از ابتدای سوره بقره هستند و در سوره های انتهایی از انتهای سوره بقره و این ترتیب در همه مجموعه ها در قرآن ثابت است.

می توان گفت که مجموعه های سوم و چهارم در این قسم (قسم مثانی) به مثابه اساس و مقدمات هستند برای این مجموعه (مجموعه پنجم) و به همین دلیل این مجموعه اهمیت خاصی دارد چرا که این مجموعه بحث های زیادی درباره حرکت داخلی و خارجیِ امت اسلامی دارد.

سوره جاثیه

سوره جاثیه: بحثهایی در باره ایمان و کفر به قرآن و هدایت یا ضلالت یافتن به وسیله قرآن (تفصیل مقدمه سوره بقره)

محور سوره: 1-7 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکارانکسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ (7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

تا کنون مقدمه سوره بقره در سوره های زیادی تفصیل داده شده از جمله سوره های: آل عمران، یونس، حجر، طه، انبیا، عنکبوت، روم، لقمان، سجده، صافات، ص، زمر، غافر، شوری و هم اکنون در سوره جاثیه. اما تفصیل آیات مقدمه سوره بقره تا اینجا به این صورت بوده که هر تفصیل در سوره ای، تفصیل دیگر را تکمیل می کرده و با اینکه همه این سوره ها مقدمه سوره بقره را تفصیل می داده اند، اما هر سوره ای بر یک آیه خاص از مقدمه سوره بقره تمرکز داشته. اما اکنون در سوره جاثیه، همه 7 آیه مقدمه سوره بقره تفصیل داده می شوند. مقدمه سوره بقره در موضوع متقین و کافرین است.

در این سوره بیان می شود که هدایتی غیر از شریعت الهی نیست و این مساله بعد از ذکر اختلافات بنی اسرائیل بعد از اینکه کتاب برایشان آمد می آید. و این نشان می دهد که هر اختلافی در این امت، سبب و دلیلش بغی و تبعیت از هوی است.

مجموعه اول خصائص و ویژگیهای قرآن را بیان می کند، و در مجموعه دوم هم تعدادی دیگر از ویژگیهای قرآن بیان می شود و هر دو مجموعه مواقف و مواضع کافرین را در مقابل این قرآن بیان می کنند اما این بیان در مجموعه دوم به مقایسه و بیان عدم مساوات اهل ایمان و اهل کافر می انجامد.

 

سوره احقاف

سوره احقاف: مناقشه با کسانی که غیر خدا را می پرستند

محور سوره: 21 سوره بقره

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‌ (21)

ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید.

 

شباهت بسیار زیادی بین سوره احقاف و سوره های فصلت و هود وجود دارد (که در این مجال به آنها اشاره نمی شود) و به دلیل همین شباهت به این نتیجه می رسیم که محور سوره احقاف، همان محور سوره های هود و فصلت است. آیه 21 سوره بقره که مردم را به عبادت خدا به یکتایی دعوت می کند و سوره احقاف هم با کسانی که غیر خدا را می پرستند به مناقشه می پردازد.

بیان پایانی درباره قسم سوم

بیان پایانی درباره قسم مثانی

همانطور که مشاهده شد قسم مثانی از 5 مجموعه تشکیل شده.

در مجموعه اول از سوره های قسم مثانی در سوره عنکبوت بحثی درباره امتحان و نصر به میان آمده. در همین مجموعه در سوره احزاب بحثی درباره زلزله وجود دارد سچپس سوره های سبا و فاطر و یس معانی مطرح شده در مجموعه اول را تکامل می بخشند.

در مجموعه دوم دو سوره صافات و ص معانی مطرح شده در مجموعه اول را تکامل می بخشند

سپس یک شکاف معنایی به وجود می آید و در مجموعه های دوم و سوم حجت هایی در شأن این قرآن اقامه می شود.

در مجموعه پنجم از نصر و جنگ و قتال بحثی به میان می آید و این قسم به سوره ق ختم می شود که این سوره (سوره ق) شباهت هایی به سوره ص دارد.

اگر به مطالبی که در این قسم بیان شد نظاره کنیم مشاهده خواهیم کرد که بسیاری از سوره های این قسم، مطالب مشابهی را بیان کردند و این علتی است که این قسم را به قسم مثانی نامیده اند.

همچنین دیدیم که بسیاری از سوره های این قسم، محورشان از ابتدای سوره بقره بود به طوری که در این قسم 5 تفصیل جدید از معانی سوره بقره وجود دارد (هر مجموعه از ابتدای سوره بقره تفصیل می دهد)

بیانی درباره سه قسمی که تا کنون بحث شده (قسم طوال، مئین و مثانی):

مشاهده شد که قرآن از چهار قسم تشکیل شده، قسم طوال، قسم مئین، قسم مثانی و قسم مفصل. تا کنون تفصیل سه قسم از اقسام قرآن بیان شده و فقط یک قسم دیگر باقی مانده.

مشاهده شد که قسم طوال از سوره بقره و یک مجموعه واحد تشکیل شده بود.

قسم مئین از سه مجموعه تشکیل شده بود.

قسم مثانی هم از پنج مجموعه تشکیل شده.

پس با این حساب تا کنون سوره بقره و 9 مجموعه دیگر تفصیل داده شده اند و هر مجموعه محور هایی (آیه هایی) از سوره بقره را تفصیل می دهند سوره هایی ابتدایی هر مجموعه، آیات ابتدایی را تفصیل می دهند و سوره های بعدی، آیه های بعدی را.

علاوه بر این مشاهده شد که زمانی که یک سوره، یک محور از سوره بقره را تفصیل می دهد، در امتدادات و ارتباطات آن محور نیز تفصیل داده می شود. به این ترتیب می توان گفت که هر مجموعه یک بار سوره بقره را تفصیل داده و در هر مرتبه، معانی جدیدی از این سوره را بیان کرده.

همچنین تا کنون مشاهده شد که آیات ابتدایی سوره بقره چندین بار بیشتر از سایر آیات سوره بقره تفصیل داده شده اند و این نشان می دهد که این آیات بحث های اساسی را بیان می کنند و راه را نشان می دهند.

قسم بعدی قرآن قسم مفصل است و مشاهده خواهد شد که دارای مجموعه های زیادی است. و اینگونه می فهمیم که یک تفصیل طویل و واحد از سوره بقره در قسم اول بیان شد، و تفصیلات متوسط و متعدد در قسم دوم (قسم مئین) بیان شد و تفصیلات مختصر تر و بیشتر در قسم سوم (قسم مثانی) بیان شد و تفصیلات زیاد و کوتاه در قسم چهارم (قسم مفصل) بیان خواهد شد.

زمره مسبحات

در این زمره چند مجموعه قرار دارد که هر مجموعه با سوره ای آغاز می شود که ابتدای آن سوره کلمات «سبح» یا «یسبح» آمده. در این زمره 4 مجموعه قرار دارد که ابتدای آن، مجموعه دوم از قسم چهارم قرآن است.

قسم سوم سوره بقره: 208-284

قسم سوم: 208-284: دعوت به اسلام آوردن به صورت کامل و نهی از متابعت خطوات (گام های) شیطان و ارائه تعدادی از احکام اسلامی

این قسم با آیه ای شروع می شود که کلید سیاق این قسم است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ». این آیه دعوت به اسلام آوردن به صورت کامل و نهی از تبعیت از شیطان است. پس زمانی که در در آیه آخر قسم قبل (آیه 207) نفس انسان برای خداوند خالص شد: « وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ»، و استعداد التزام به احکام اسلامی به صورت کامل را دریافت کرد، در این آیه امر به اسلام آوردن به صورت کامل می شود و از تبعیت شیطان نهی شده و علاوه بر این مقدار زیادی از احکام اسلام هم در این قسم بیان می شود.

بعد از مقدمه ای که سیاق کلی قسم را مشخص می کند، در این قسم احکامی در خصوص انفاق، فریضه قتال (جنگ)، احکام خمر و میسر، احکامی در شأن یتیم، احکامی در خصوص ازدواج، حیض، و احکامی درباره ایمان، طلاق، وفاء، امور و روابط زن و مرد، احکام نماز، احکام اموری مربوط به سیاست و جنگ و اقتصاد بیان می شود. همه این احکام در سیاق امر به اسلام آوردن به صورت کامل بیان شده.

 

این قسم از دو مقطع مفصل و طولانی تشکیل شده. چیزی که ابتدا و انتهای این قسم را مشخص می کند، در درجه اول معانی هستند، سپس بعضی از علامات و نشانه ها. مثلا این قسم با «یا ایها الذین آمنوا» شروع شده در صورتی که دو قسم قبلی با «یا ایها الناس» شروع شده بودند.

مقطع اول: 208-253 امر به دخول در اسلام به طور کامل و بیان بعضی از احکام اسلامی (مرتبط با قضیه جنگ و قتال)

فقره اول: 208-220 امر به اسلام آوردن به صورت کامل و بیان بعضی از احکام خصوصا احکام جنگ (شرح در سوره انفال)

این فقره با یک مقدمه ی امر و نهی و وعظ کننده شروع می شود که این مقدمه به مثابه مقدمه این قسم تلقی می شود. سپس دو آیه به عنوان زمینه چینی برای بحث قتال مطرح می شود و در ادامه هم بحث قتال به صورت کامل و سوال مردم از احکام قتال و قاعده ی قتال و سوال و جوابهای دیگری بیان می شود.

مقدمه: 208-213: امر به اسلام آوردن به صورت کامل و نهی از تبعیت از شیطان

در این مقدمه همه مومنین به اسلام آوردن به صورت کامل امر می شوند و از تبعیت گام های شیطان نهی می شوند. همچنین در این مقدمه درمان لغزش هم بیان می شود. سپس به روز قیامت و بعضی از اتفاقاتی که در آن روز می افتد تذکر داده می شود و سپس درباره کفران نعمت وحی و بینات و معجزات هشدار داده می شود. همچنین درباره سیر در طریق و مسیر کافرین در امر تزیین دنیا هم هشدار داده می شود و همه اینها مقدمه ی تفصیل احکام اسلامی است که در سیاق امر به اسلام آوردن به صورت کامل بیان می شود. سپس در ادامه آیه ای بیان می شود که در آن حکمت ارسال رسولان و نازل شدن کتاب بیان می شود و در این آیه خداوند به دلیل هدایتش بر مردم منت می گذارد.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ‌ (208)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید همگی به صورت کامل در اسلام وارد شوید! (به طور کامل اسلام آورید) و از گامهای شیطان، پیروی نکنید؛ که او دشمن آشکار شماست‌

فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْکُمُ الْبَیِّنَاتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌ (209)

و اگر بعد از این همه نشانه‌های روشن، که برای شما آمده است، لغزش کردید (و گمراه شدید)، بدانید (از چنگال عدالت خدا، فرار نتوانید کرد؛) که خداوند، توانا و حکیم است.

هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ یَأْتِیَهُمُ اللَّهُ فِی ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَ الْمَلاَئِکَةُ وَ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (210)

آیا (پیروان فرمان شیطان، پس از این همه نشانه‌ها و برنامه‌های روشن) انتظار دارند که خداوند و فرشتگان، در سایه‌هائی از ابرها به سوی آنان بیایند (و دلایل تازه‌ای در اختیارشان بگذارند؟! با اینکه چنین چیزی محال است!) و همه چیز انجام شده، و همه کارها به سوی خدا بازمی‌گردد.

سَلْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَمْ آتَیْنَاهُمْ مِنْ آیَةٍ بَیِّنَةٍ وَ مَنْ یُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ‌ (211)

از بنی اسرائیل بپرس: «چه اندازه نشانههای روشن به آنها دادیم؟» (ولی آنان، نعمتها و امکانات مادی و معنوی را که خداوند در اختیارشان گذاشته بود، در راه غلط به کار گرفتند.) و کسی که نعمت خدا را، پس از آن که به سراغش آمد، تبدیل کند (و در مسیر خلاف به کار گیرد،گرفتار عذاب شدید الهی خواهد شدکه خداوند شدید العقاب است.

زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ‌ (212)

زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده است، از این‌رو افراد باایمان را (که گاهی دستشان تهی است)، مسخره می‌کنند؛ در حالی که پرهیزگاران در قیامت، بالاتر از آنان هستند؛ (چراکه ارزشهای حقیقی در آنجا آشکار می‌گردد، و صورت عینی به خود می‌گیرد؛) و خداوند، هر کس را بخواهد بدون حساب روزی می‌دهد.

کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ‌ (213)

مردم (در آغازیک دسته بودند؛ (و تضادی در میان آنها وجود نداشتبتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حالخداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت میکرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند؛تنها (گروهی ازکسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانههای روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردندخداوند، آنهایی راکه ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (امّا افراد بیایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت میکند.

آیات 214-215: مقدمه چینی برای بیان احکام

پس از مقدمه ای که بیان شد، در دو آیه مقدمه ای برای بیان احکام قتال بیان می شود که آیه اول (214) یک مفهوم اشتباه را اصلاح می کند و آن این است که ممکن است کسی تصور کند هیچ ابتلا و سختی و شدتی درکار نیست.آیه دیگر (215) درباره انفاق است و پیش از این درباره ارتباط بحث انفاق با بحث قتال توضیح داده شده. (اینکه قتال و جنگ نیاز به منبع مالی دارد و انفاق به عنوان منبع مالی برای قتال دیده شده)

أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلاَ إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ‌ (214)

آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید، بیآنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضای یاری از اوکردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاریِ خدا نزدیک است!

یَسْأَلُونَکَ مَا ذَا یُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَیْرٍ فَلِلْوَالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ مَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ‌ (215)

از تو سؤال میکنند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: «هر خیر و نیکی (و سرمایه سودمند مادی و معنویکه انفاق میکنید، باید برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و درماندگان در راه باشد.» و هر کار خیری که انجام دهید، خداوند از آن آگاه است. (لازم نیست تظاهر کنید، او میداند).

آیات 216-220: بیان احکام قتال و خمر و ایتام

در این بخش ابتدا در آیه 216 به صورت تفصیلی به سوالی که در مورد قتال در آیه 215 پرسیده شده بود پاسخ می دهد و این به مثابه بیان علت وجوب قتال است. همچنین در این سیاق آیه ای برای تصحیح مفهوم رجاء بیان می شود چرا که اکثر مردم در مورد این مفهوم تصور اشتباهی داشتند و بیان می کند که کسانی به رحمت خداوند امید دارند که ایمان و هجرت و جهاد در آنها جمع شده باشد چرا که هجرت و جهاد واجب هستند. سپس در ادامه به سه سوال پاسخ می دهد: سوالی درباره خمر و میسر، سوالی درباره انفاق و سوالی درباره ایتام که هر سه این موضوعات به نوعی با جنگ و قتال مرتبط هستند.

کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ‌ (216)

جهاد در راه خدا، بر شما مقرّر شد؛ در حالی که برایتان ناخوشایند است. چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا می‌داند، و شما نمی‌دانید.

یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ کُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ إِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لاَ یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کَافِرٌ فَأُولٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ‌ (217)

از تو، در باره جنگ کردن در ماه حرام، سؤال می‌کنند؛ بگو: «جنگ در آن، (گناهی) بزرگ است؛ ولی جلوگیری از راه خدا (و گرایش مردم به آیین حق) و کفر ورزیدن نسبت به او و هتک احترام مسجد الحرام، و اخراج ساکنان آن، نزد خداوند مهمتر از آن است؛ و ایجاد فتنه، (و محیط نامساعد، که مردم را به کفر، تشویق و از ایمان بازمی‌دارد) حتّی از قتل بالاتر است. و مشرکان، پیوسته با شما می‌جنگند، تا اگر بتوانند شما را از آیینتان برگردانند؛ ولی کسی که از آیینش برگردد، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او، در دنیا و آخرت، برباد می‌رود؛ و آنان اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود.

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولٰئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَةَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌ (218)

کسانی که ایمان آورده و کسانی که هجرت کرده و در راه خدا جهاد نموده‌اند، آنها امید به رحمت پروردگار دارند و خداوند آمرزنده و مهربان است.

یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَ یَسْأَلُونَکَ مَا ذَا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ‌ (219)

در باره شراب و قمار از تو سؤال می‌کنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگی است؛ و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بردارد؛ (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است. و از تو می‌پرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: از مازاد نیازمندی خود.» اینچنین خداوند آیات را برای شما روشن می‌سازد، شاید اندیشه کنید!

فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَى قُلْ إِصْلاَحٌ لَهُمْ خَیْرٌ وَ إِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌ (220)

(تا اندیشه کنید) درباره دنیا و آخرت! و از تو در باره یتیمان سؤال می‌کنند، بگو: «اصلاح کار آنان بهتر است. و اگر زندگی خود را با زندگی آنان بیامیزید، (مانعی ندارد؛) آنها برادر (دینی) شما هستند.» (و همچون یک برادر با آنها رفتار کنید!) خداوند، مفسدان را از مصلحان، بازمی‌شناسد. و اگر خدا بخواهد، شما را به زحمت می‌اندازد؛ (و دستور می‌دهد در عین سرپرستی یتیمان، زندگی و اموال آنها را بکلی از اموال خود، جدا سازید؛ ولی خداوند چنین نمی‌کند؛) زیرا او توانا و حکیم است.

فقره دوم: 221-225 بیان بعضی از احکام خصوصا احکام خانواده- اموری که کمینگاه های ضعف بشر است.

مشاهده شد که بخشی از فقره قبل به مثابه مقدمه فقره بود و بخش دیگری از فقره انجام کاری را به عنوان تکلیف متوجه مومنین می ساخت. اما در این فقره ترک کاری را به عنوان تکلیف متوجه مومنین می سازد. در این فقره مومنین را از ازدواج با مشرکین، از جماع در حال حیض و... از  برحذر می دارد.

به این ترتیب اگر فقره اول تفصیل بخش ایجابی مقدمه این مقطع باشد: «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً» این فقره در بخش سلبی مقدمه است که می فرماید: «وَلا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ». این مطلب از نهی ابتدایی فقره «و لا تنکحوا» هم فهمیده می شود چرا که اولین نهی بر این وزن است که بعد از «وَلا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» مطرح شده.

در این فقره که موضوع اصلی اش بحث درباره شرائع اسلام در موضوع ازدواج و زندگی زناشویی و ایمان است، دو نهی و سوال و جوابی در مورد آن دو نهی و یک قاعده را بیان می کند. اما آن دو نهی: «تحریم ازدواج با اهل شرک» و «قرار دادن خداوند در معرض سوگند ها» هستند و سوال: «درباره رابطه مرد با همسرش در زمان حیض» است و قاعده: «درباره وظیفه حیاتی بین مردان و زنان» است.

وَ لاَ تَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّى یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لاَ تُنْکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّى یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولٰئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ‌ (221)

و با زنان مشرک و بت‌پرست، تا ایمان نیاورده‌اند، ازدواج نکنید! (اگر چه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسی نداشته باشید؛ زیرا) کنیز باایمان، از زن آزاد بت‌پرست، بهتر است؛ هر چند (زیبایی، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت‌پرست، تا ایمان نیاورده‌اند، در نیاورید! (اگر چه ناچار شوید آنها را به همسری غلامان باایمان درآورید؛ زیرا) یک غلام باایمان، از یک مرد آزاد بت‌پرست، بهتر است؛ هر چند (مال و موقعیت و زیبایی او،) شما را به شگفتی آورد. آنها دعوت به سوی آتش می‌کنند؛ و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود می‌نماید، و آیات خویش را برای مردم روشن می‌سازد؛ شاید متذکر شوند!

وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ وَ لاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ‌ (222)

و از تو، در باره خون حیض سؤال می‌کنند، بگو: «چیز زیانبار و آلوده‌ای است؛ از این‌رو در حالت قاعدگی، از آنان کناره‌گیری کنید! و با آنها نزدیکی ننماید، تا پاک شوند! و هنگامی که پاک شدند، از طریقی که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید! خداوند، توبه‌کنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد.

نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاَقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ‌ (223)

زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهید، می‌توانید با آنها آمیزش کنید. و (سعی نمائید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکی برای خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان، بشارت ده!

وَ لاَ تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیْمَانِکُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَیْنَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ‌ (224)

خدا را در معرض سوگندهای خود قرار ندهید! و برای اینکه نیکی کنید، و تقوا پیشه سازید، و در میان مردم اصلاح کنید (سوگند یاد ننمایید)! و خداوند شنوا و داناست.

لاَ یُؤَاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ وَ لٰکِنْ یُؤَاخِذُکُمْ بِمَا کَسَبَتْ قُلُوبُکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ حَلِیمٌ‌ (225)

خداوند شما را به خاطر سوگندهایی که بدون توجه یاد می‌کنید، مؤاخذه نخواهد کرد، اما به آنچه دلهای شما کسب کرده، (و سوگندهایی که از روی اراده و اختیار، یاد می‌کنید،) مؤاخذه می‌کند. و خداوند، آمرزنده و بردبار است.

فقره سوم: 226-242 بیان تفصیلی احکام خانواده- طلاق و فوت همسر

در مجموعه اول این فقره، برخی از احکام خانواده که مربوط به طلاق و شرایط و احکام آن است بیان می شود. در مجموعه دوم بحثی درباره احکام وفات همسر بیان می شود.

در انتهای فقره در دو آیه بحث محافظت بر نمازها و نماز در حال خوف بیان می شود (آیات 238-239) و سپس یک حکم نسخ شده و حکم جایگزین آن بیان می شوند و بر مومنین به واسطه نعمت بیان، منت گذارده می شود.

در سبب ذکر نماز در این فقره (آیات 238-239) در این فقره می توان گفت که عمل به احکام بدون برپایی نماز، بالا نخواهد رفت. همچنین ذکر نماز در حال جنگ هم در این فقره به دلیل وحدت سیاق است و اینکه فقره بعدی هم مرتبط با احکام جنگ است. گویی بحثی که در فقره اول در مورد قتال و جنگ بیان شده بود هنوز هم استمرار دارد.

لِلَّذِینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ‌ (226)

کسانی که زنان خود را «ایلاء» می‌نمایند [ سوگند یاد می‌کنند که با آنها، آمیزش‌جنسی ننمایند،] حق دارند چهار ماه انتظار بکشند. (و در ضمن این چهار ماه، وضع خود را با همسر خویش، از نظر ادامه زندگی یا طلاق، روشن سازند.) اگر (در این فرصت،) بازگشت کنند، (چیزی بر آنها نیست؛ زیرا) خداوند، آمرزنده و مهربان است.

وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاَقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ‌ (227)

و اگر تصمیم به جدایی گرفتند، (آن هم با شرایطش مانعی ندارد؛) خداوند شنوا و داناست.

وَ الْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوءٍ وَ لاَ یَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِی أَرْحَامِهِنَّ إِنْ کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ بُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذٰلِکَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلاَحاً وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌ (228)

زنان مطلقه، باید به مدت سه مرتبه عادت ماهانه دیدن (و پاک شدن) انتظار بکشند! [ عده نگه دارند] و اگر به خدا و روز رستاخیز، ایمان دارند، برای آنها حلال نیست که آنچه را خدا در رحمهایشان آفریده، کتمان کنند. و همسرانشان، برای بازگرداندن آنها (و از سرگرفتن زندگی زناشویی) در این مدت، (از دیگران) سزاوارترند؛ در صورتی که (براستی) خواهان اصلاح باشند. و برای آنان، همانند وظایفی که بر دوش آنهاست، حقوق شایسته‌ای قرار داده شده؛ و مردان بر آنان برتری دارند؛ و خداوند توانا و حکیم است.

الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ وَ لاَ یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً إِلاَّ أَنْ یَخَافَا أَلاَّ یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا فِیمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ‌ (229)

طلاق، (طلاقی که رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است؛ (و در هر مرتبه،) باید به طور شایسته همسر خود را نگاهداری کند (و آشتی نماید)، یا با نیکی او را رها سازد (و از او جدا شود). و برای شما حلال نیست که چیزی از آنچه به آنها داده‌اید، پس بگیرید؛ مگر اینکه دو همسر، بترسند که حدود الهی را برپا ندارند. اگر بترسید که حدود الهی را رعایت نکنند، مانعی برای آنها نیست که زن، فدیه و عوضی بپردازد (و طلاق بگیرد). اینها حدود و مرزهای الهی است؛ از آن، تجاوز نکنید! و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است.

فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا أَنْ یَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ یُقِیمَا حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ یُبَیِّنُهَا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ‌ (230)

اگر (بعد از دو طلاق و رجوع، بار دیگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود؛ مگر اینکه همسر دیگری انتخاب کند (و با او، آمیزش‌جنسی نماید. در این صورت،) اگر (همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهی ندارد که بازگشت کنند؛ (و با همسر اول، دوباره ازدواج نماید؛) در صورتی که امید داشته باشند که حدود الهی را محترم میشمرند. اینها حدود الهی است که (خدا) آن را برای گروهی که آگاهند، بیان می‌نماید.

وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لاَ تُمْسِکُوهُنَّ ضِرَاراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ یَفْعَلْ ذٰلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لاَ تَتَّخِذُوا آیَاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ مَا أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتَابِ وَ الْحِکْمَةِ یَعِظُکُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌ (231)

و هنگامی که زنان را طلاق دادید، و به آخرین روزهای «عدّه» رسیدند، یا به طرز صحیحی آنها را نگاه دارید (و آشتی کنید)، و یا به طرز پسندیده‌ای آنها را رها سازید! و هیچ‌گاه به خاطر زیان رساندن و تعدّی کردن، آنها را نگاه ندارید! و کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است. (و با این اعمال، و سوء استفاده از قوانین الهی،) آیات خدا را به استهزا نگیرید! و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود، و کتاب آسمانی و علم و دانشی که بر شما نازل کرده، و شما را با آن، پند می‌دهد! و از خدا بپرهیزید! و بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است (و از نیات کسانی که از قوانین او، سوء استفاده می‌کنند، با خبر است)!

وَ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ یَنْکِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَیْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذٰلِکَ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کَانَ مِنْکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذٰلِکُمْ أَزْکَى لَکُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ‌ (232)

و هنگامی که زنان را طلاق دادید و عدّه خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش، ازدواج کنند! اگر در میان آنان، به طرز پسندیده‌ای تراضی برقرار گردد. این دستوری است که تنها افرادی از شما، که ایمان به خدا و روز قیامت دارند، از آن، پند می‌گیرند (و به آن، عمل می‌کنند). این (دستور)، برای رشد (خانواده‌های) شما مؤثرتر، و برای شستن آلودگیها مفیدتر است؛ و خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.

وَ الْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَ لاَ مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذٰلِکَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَ تَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلاَدَکُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (233)

مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر می‌دهند. (این) برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند برای او متولّد شده [ پدر]، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد؛ حتی اگر طلاق گرفته باشد.) هیچ کس موظّف به بیش از مقدار توانایی خود نیست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد [ هزینه مادر را در دوران شیرخوارگی تأمین نماید]. و اگر آن دو، با رضایت یکدیگر و مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شیر بازگیرند، گناهی بر آنها نیست. و اگر (با عدم توانایی، یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه‌ای برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست؛ به شرط اینکه حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام می‌دهید، بیناست!

وَ الَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْوَاجاً یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ عَشْراً فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا فَعَلْنَ فِی أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (234)

و کسانی که از شما می‌میرند و همسرانی باقی می‌گذارند، باید چهار ماه و ده روز، انتظار بکشند (و عدّه نگه دارند)! و هنگامی که به آخر مدتشان رسیدند، گناهی بر شما نیست که هر چه می‌خواهند، در باره خودشان به طور شایسته انجام دهند (و با مرد دلخواه خود، ازدواج کنند). و خدا به آنچه عمل می‌کنید، آگاه است.

وَ لاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِیمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَکْنَنْتُمْ فِی أَنْفُسِکُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ سَتَذْکُرُونَهُنَّ وَ لٰکِنْ لاَ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرّاً إِلاَّ أَنْ تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً وَ لاَ تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّکَاحِ حَتَّى یَبْلُغَ الْکِتَابُ أَجَلَهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی أَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ‌ (235)

و گناهی بر شما نیست که به طور کنایه، (از زنانی که همسرانشان مرده‌اند) خواستگاری کنید، و یا در دل تصمیم بر این کار بگیرید (بدون اینکه آن را اظهار کنید). خداوند می‌دانست شما به یاد آنها خواهید افتاد؛ (و با خواسته طبیعی شما به شکل معقول، مخالف نیست؛) ولی پنهانی با آنها قرار زناشویی نگذارید، مگر اینکه به طرز پسندیده‌ای (به طور کنایه) اظهار کنید! (ولی در هر حال،) اقدام به ازدواج ننمایید، تا عدّه آنها سرآید! و بدانید خداوند آنچه را در دل دارید، می‌داند! از مخالفت او بپرهیزید! و بدانید خداوند، آمرزنده و بردبار است (و در مجازات بندگان، عجله نمی‌کند)!

لاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِیضَةً وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُحْسِنِینَ‌ (236)

اگر زنان را قبل از آمیزش‌جنسی یا تعیین مهر، (به عللی) طلاق دهید، گناهی بر شما نیست. (و در این موقع،) آنها را (با هدیه‌ای مناسب،) بهره‌مند سازید! آن کس که توانایی دارد، به اندازه تواناییش، و آن کس که تنگدست است، به اندازه خودش، هدیه‌ای شایسته (که مناسب حال دهنده و گیرنده باشد) بدهد! و این بر نیکوکاران، الزامی است.

وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلاَّ أَنْ یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَ الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَ لاَ تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (237)

و اگر آنان را، پیش از آن که با آنها تماس بگیرید و (آمیزش‌جنسی کنید) طلاق دهید، در حالی که مهری برای آنها تعیین کرده‌اید، (لازم است) نصف آنچه را تعیین کرده‌اید (به آنها بدهید) مگر اینکه آنها (حق خود را) ببخشند؛ یا (در صورتی که صغیر و سفیه باشند، ولیّ آنها، یعنی)آن کس که گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد. و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آنها) به پرهیزکاری نزدیکتر است، و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام می‌دهید، بیناست!

حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَ الصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَ قُومُوا لِلَّهِ قَانِتِینَ‌ (238)

در انجام همه نمازها، (به خصوص) نماز وسطی [ نماز ظهر] کوشا باشید! و از روی خضوع و اطاعت، برای خدا بپاخیزید!

فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالاً أَوْ رُکْبَاناً فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَمَا عَلَّمَکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ‌ (239)

و اگر (به خاطر جنگ، یا خطر دیگری) بترسید، (نماز را) در حال پیاده یا سواره انجام دهید! اما هنگامی که امنیت خود را بازیافتید، خدا را یاد کنید! [ نماز را به صورت معمولی بخوانید!] همان‌گونه که خداوند، چیزهایی را که نمی‌دانستید، به شما تعلیم داد.

وَ الَّذِینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْوَاجاً وَصِیَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعاً إِلَى الْحَوْلِ غَیْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْکُمْ فِی مَا فَعَلْنَ فِی أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَ اللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌ (240)

و کسانی که از شما در آستانه مرگ قرارمی‌گیرند و همسرانی از خود به‌جا می‌گذارند، باید برای همسران خود وصیت کنند که تا یک سال، آنها را (با پرداختن هزینه زندگی) بهره‌مند سازند؛ به شرط اینکه آنها (از خانه شوهر) بیرون نروند (و اقدام به ازدواج مجدد نکنند). و اگر بیرون روند، (حقی در هزینه ندارند؛ ولی) گناهی بر شما نیست نسبت به آنچه در باره خود، به طور شایسته انجام می‌دهند. و خداوند، توانا و حکیم است.

وَ لِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِینَ‌ (241)

و برای زنان مطلقه، هدیه مناسبی لازم است (که از طرف شوهر، پرداخت گردد). این، حقی است بر مردان پرهیزکار.

کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ‌ (242)

این چنین، خداوند آیات خود را برای شما شرح می‌دهد؛ شاید اندیشه کنید!

فقره چهارم: 243-253 ادامه بحث جنگ

پیش از این بیان شد که قسم سوم سوره بقره از دو مقطع تشکیل شده که با بیان این فقره، مقطع اول آن به پایان می رسد. مشاهده خواهد شد که مقطع اول از چهار فقره تشکیل شده و همچنین مشاهده خواهد شد که تکلیف تفصیلی اول این مقطع، درباره قتال و جنگ است. همچنین در آخرین آیه این مقطع سببی از اسباب قتال معرفی می شود. به این ترتیب در ابتدا، وسط و انتهای این مقطع (مقطع اول از قسم سوم سوره بقره) بحث درباره قتال، اساب آن و بعضی از احکام آن بیان شده و همه این مباحث در سیاق امر به وارد شدن به اسلام به صورت کلی و نهی از تبعیت از گام های شیطان بیان شده است.

مجموعه اول: 243-245 بحث انفاق و جنگ

این مجموعه با بحث انفاق و قتال ارتباط دارد. به این ترتیب متوجه خواهیم شد که همه احکامی که تا کنون در این مقطع بیان شده، بین دو بحث «انفاق» و «قتال» قرار می گیرند و بدون این دو احکام اسلامی برپا نمی شوند و امکان وارد شدن به اسلام به صورت کلی وجود ندارد.

أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَشْکُرُونَ‌ (243)

آیا ندیدی جمعیتی را که از ترس مرگ، از خانه‌های خود فرار کردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (که به بهانه بیماری طاعون، از شرکت در میدان جهاد خودداری نمودند). خداوند به آنها گفت: بمیرید! (و به همان بیماری، که آن را بهانه قرار داده بودند، مردند.) سپس خدا آنها را زنده کرد؛ (و ماجرای زندگی آنها را درس عبرتی برای آیندگان قرار داد.) خداوند نسبت به بندگان خود احسان می‌کند؛ ولی بیشتر مردم، شکر (او را) بجا نمی‌آورند.

وَ قَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ‌ (244)

و در راه خدا، پیکار کنید! و بدانید خداوند، شنوا و داناست.

مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً کَثِیرَةً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْسُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ‌ (245)

کیست که به خدا «قرض الحسنه‌ای» دهد، (و از اموالی که خدا به او بخشیده، انفاق کند،) تا آن را برای او، چندین برابر کند؟ و خداوند است (که روزی بندگان را) محدود یا گسترده می‌سازد؛ (و انفاق، هرگز باعث کمبود روزی آنها نمی‌شود). و به سوی او باز می‌گردید (و پاداش خود را خواهید گرفت).

مجموعه دوم: 246-252 داستان طالوت- عبرتی از بنی اسرائیل در موضوع جنگ

در این مجموعه صفحه ای از صفحات عبرت تاریخ بنی اسرائیل گشوده می شود. این صفحه هم در رابطه با موضوع قتال و شروط اقامه آن است. این مجموعه بیان می کند که اگر گروهی قصد جنگ داشته باشد، نقطه شروع آن وجود یک فرمانده است که شروط متناسب با جنگ را داشته باشد.

أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکاً نُقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُوا قَالُوا وَ مَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَ أَبْنَائِنَا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلِیلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ‌ (246)

آیا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی، که به پیامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهی) برای ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در راه خدا پیکار کنیم. پیامبر آنها گفت: «شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچی کنید، و) در راه خدا، جهاد و پیکار نکنید!» گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانه‌ها و فرزندانمان رانده شده‌ایم، (و شهرهای ما به وسیله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسیر شده‌اند)؟!» اما هنگامی که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عدّه کمی از آنان، همه سرپیچی کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است.

وَ قَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکاً قَالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَ زَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ‌ (247)

و پیامبرشان به آنها گفت: «خداوند (*طالوت*) را برای زمامداری شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته‌تریم، و او ثروت زیادی ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، می‌بخشد؛ و احسان خداوند، وسیع است؛ و (از لیاقت افراد برای منصب‌ها) آگاه است.»

وَ قَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ بَقِیَّةٌ مِمَّا تَرَکَ آلُ مُوسَى وَ آلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلاَئِکَةُ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ‌ (248)

و پیامبرشان به آنها گفت: «نشانه حکومت او، این است که (*صندوق عهد*) به سوی شما خواهد آمد. (همان صندوقی که) در آن، آرامشی از پروردگار شما، و یادگارهای خاندان موسی و هارون قرار دارد؛ در حالی که فرشتگان، آن را حمل می‌کنند. در این موضوع، نشانه‌ای(روشن) برای شماست؛ اگر ایمان داشته باشید.»

فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلِیلاً مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لاَ طَاقَةَ لَنَا الْیَوْمَ بِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالَ الَّذِینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاَقُو اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ‌ (249)

و هنگامی که طالوت (به فرماندهی لشکر بنی اسرائیل منصوب شد، و) سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: «خداوند، شما را به وسیله یک نهر آب، آزمایش می‌کند؛ آنها (که به هنگام تشنگی،) از آن بنوشند، از من نیستند؛ و آنها که جز یک پیمانه با دست خود، بیشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده کمی، همگی از آن آب نوشیدند. سپس هنگامی که او، و افرادی که با او ایمان آورده بودند، (و از بوته آزمایش، سالم به‌در آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از کمی نفرات خود، ناراحت شدند؛ و عده‌ای) گفتند: «امروز، ما توانایی مقابله با (*جالوت*) و سپاهیان او را نداریم.» اما آنها که می‌دانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز رستاخیز، ایمان داشتند) گفتند: «چه بسیار گروه‌های کوچکی که به فرمان خدا، بر گروه‌های عظیمی پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامت‌کنندگان) است.

وَ لَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَ جُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَ انْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ‌ (250)

و هنگامی که در برابر (*جالوت*) و سپاهیان او قرارگرفتند گفتند: «پروردگارا! پیمانه شکیبایی و استقامت را بر ما بریز! و قدمهای ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعیّت کافران، پیروز بگردان!

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا یَشَاءُ وَ لَوْ لاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لٰکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِینَ‌ (251)

[152] سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند. و «داوود» (نوجوان نیرومند و شجاعی که در لشکر «طالوت» بود)، «جالوت» را کشت؛ و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشید؛ و از آنچه می‌خواست به او تعلیم داد. و اگر خداوند، بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نمی‌کرد، زمین را فساد فرامی‌گرفت، ولی خداوند نسبت به جهانیان، لطف و احسان دارد.

تِلْکَ آیَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ‌ (252)

اینها، آیات خداست که به حق، بر تو می‌خوانیم؛ و تو از رسولان (ما) هستی.

مجموعه سوم: 253 یکی از دلایل جنگ

در این مجموعه یکی از دلایل بروز جنگ ها بیان می شود. در این آیه بیان می شود که یکی از دلایل بروز جنگ اختلافی است که بین امت ها می افتد وگرنه پیامبران با هم هیچ اختلافی ندارند.

تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَ آتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَ أَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَ لٰکِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَ مِنْهُمْ مَنْ کَفَرَ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَ لٰکِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ (253)

بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ برخی از آنها، خدا با او سخن می‌گفت؛ و بعضی را درجاتی برتر داد؛ و به عیسی بن مریم، نشانه‌های روشن دادیم؛ و او را با «روح القدس» تأیید نمودیم؛ (ولی فضیلت و مقام آن پیامبران، مانع اختلاف امتها نشد.) و اگر خدا می‌خواست، کسانی که بعد از آنها بودند، پس از آن همه نشانه‌های روشن که برای آنها آمد، جنگ و ستیز نمی‌کردند؛ (اما خدا مردم را مجبور نساخته؛ و آنها را در پیمودن راه سعادت، آزاد گذارده است؛) ولی این امتها بودند که با هم اختلاف کردند؛ بعضی ایمان آوردند و بعضی کافر شدند؛ (و جنگ و خونریزی بروز کرد. و باز) اگر خدا می‌خواست، با هم پیکار نمی‌کردند؛ ولی خداوند، آنچه را می‌خواهد، (از روی حکمت) انجام می‌دهد (و هیچ‌کس را به قبول چیزی مجبور نمی‌کند).

مقطع دوم: 254-284 تفصیل مباحث مالی- در نهایت مالکیت از آن خداست و او محاسبه می کند

مقطع قبل (مقطع اول از قسم سوم سوره بقره) درباره قتال و بیان شرایط و احکام آن بود. در فقرات سه گانه این مقطع بحثی درباره مسائل مالی بیان می شود. پس از این مقطع، بلافاصله خاتمه سوره بقره بیان می شود.

این مقطع بیان می کند که نظام مالی اسلامی، نظامی مبتنی بر زکات و دارای معاملات منضبط به قیود شرعی است، و نظام مالی اسلامی نمی تواند ربوی باشد.

فقره اول این مقطع بحثی درباره انفاق مطرح می کند، فقره دوم مطلبی درباره ربا مطرح می کند و فقره سوم هم بحثی را درباره دین و قرض بیان می کند و این مقطع با آیه ای ختم می شود که بیان می کند مالکیت از آن خداست و اوست که در نهایت محاسبه می کند.

در فقره دوم بحث ربا و در فقره سوم هم بحث دین مطرح می شود و در آیه آخر این مقطع، بحثی درباره مالکت خداوند بیان می شود. غرض اینکه اولین آیه این مقطع بحثی درباره انفاق از چیزی است که خداوند روزی انسان قرار داده، و آیه آخر این مقطع هم درباره اعلان مالکیت خداوند بر همه چیز است. به این ترتیب از آنجا که آیه ابتدایی این مقطع با آیه انتهایی آن ارتباط دارند، جایگاه بحث از روز قیامت در فقره اول هم روشن می شود.

همانطور که پیش از این بیان شد، این مقطع و مقطع قبلی در سیاق امر به ورود به اسلام به صورت کلی است « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَلا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» به همین دلیل در این دو مقطع بحث هایی درباره مباحث خانوادگی، جنگ، مباحث سیاسی و اقتصادی و زندگی عمومی مطرح شده.

فقره اول: 254-274 بحث از انفاق- ایمان به خدا و روز جزا

همانطور که بیان شد در این فقره بحثی درباره انفاق مطرح می شود اما در میان این بحث، بحث دیگری هم درباره ایمان به خدا و روز آخرت بیان می شود به این صورت که بحث با انفاق شروع شده و با ایمان به خدا ادامه پیدا می کنند و سپس باز هم به بحث انفاق باز می گردد.

این فقره با امر به انفاق شروع شده و در ادامه بحثی درباره خداوند تعالی (آیه الکرسی) بیان می شود. این بحث درباره خداوند شامل عالیترین مضامینی است که بشر در مورد خداوند شناخته است. این بحث بر هر انسانی حجت است. در ادامه این بحث، می فرماید در ایمان آوردن اکراهی وجود ندارد، چرا که پیش از این حجت بر انسان تمام شده، سپس در ادامه بحثی درباره اقامه حجت درباره روز قیامت مطرح می شود و در ادامه باز هم سخن به انفاق باز می گردد.

آمدن بحثی درباره خداوند و دلیل آوردن بر روز قیامت، به دو طرف فقره (بحث انفاق) ارتباط دارد و این ارتباط هم واضح است. رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: «صدقه برهان است» برهان بر چه چیزی؟ برهان بر ایمان به خداوند و روز قیامت چرا که انسان مال را دوست دارد و کسی که ایمان داشته باشد، از چیزی که دوست داشته باشد می گذرد.

بحث درباره خداوند در این فقره، از بحث درباره خداوند در هر جای دیگری از کتاب خدا بزرگتر و با عظمت تر است. آیا آیه الکرسی با عظمت ترین آیه در کتاب خدا نیست؟ پس زمانی که کسی این آیه را در این فقره می خواند و به ابتدا و انتهای آن دقت می کند، خودش را اینگونه می یابد که دوست دارد در راه خدا انفاق کند.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لاَ بَیْعٌ فِیهِ وَ لاَ خُلَّةٌ وَ لاَ شَفَاعَةٌ وَ الْکَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ‌ (254)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از آنچه به شما روزی داده‌ایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است (تا بتوانید سعادت و نجات از کیفر را برای خود خریداری کنید)، و نه دوستی (و رفاقتهای مادی سودی دارد)، و نه شفاعت؛ (زیرا شما شایسته شفاعت نخواهید بود.) و کافران، خود ستمگرند؛ (هم به خودشان ستم می‌کنند، هم به دیگران).

اللَّهُ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْ‌ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ لاَ یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ‌ (255)

هیچ معبودی نیست جز خداوند یگانه زنده، که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به او هستند؛ هیچگاه خواب سبک و سنگینی او را فرانمی‌گیرد؛ (و لحظه‌ای از تدبیر جهان هستی، غافل نمی‌ماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست؛ کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراین، شفاعت شفاعت‌کنندگان، برای آنها که شایسته شفاعتند، از مالکیت مطلقه او نمی‌کاهد.) آنچه را در پیش روی آنها [ بندگان‌] و پشت سرشان است می‌داند؛ (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است.) و کسی از علم او آگاه نمی‌گردد؛ جز به مقداری که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است؛ و علم و دانش محدود دیگران، پرتوی از علم بی‌پایان و نامحدود اوست.) تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته؛ و نگاهداری آن دو [ آسمان و زمین]، او را خسته نمیکند. بلندی مقام و عظمت، مخصوص اوست.

لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لاَ انْفِصَامَ لَهَا وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ‌ (256)

در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [ بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.

اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ‌ (257)

خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آورده‌اند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون می‌برد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون می‌برند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند.

أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِی حَاجَّ إِبْرَاهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ قَالَ أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ قَالَ إِبْرَاهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِی کَفَرَ وَ اللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ‌ (258)

آیا ندیدی (و آگاهی نداری از) کسی [ نمرود] که با ابراهیم در باره پروردگارش محاجه و گفتگو کرد؟ زیرا خداوند به او حکومت داده بود؛ (و بر اثر کمی ظرفیت، از باده غرور سرمست شده بود؛) هنگامی که ابراهیم گفت: «خدای من آن کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند.» او گفت: «من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم!» (و برای اثبات این کار و مشتبه‌ساختن بر مردم دستور داد دو زندانی را حاضر کردند، فرمان آزادی یکی و قتل دیگری را داد) ابراهیم گفت: «خداوند، خورشید را از افق مشرق می‌آورد؛ (اگر راست می‌گویی که حاکم بر جهان هستی تویی،)خورشید را از مغرب بیاور!» (در اینجا) آن مرد کافر، مبهوت و وامانده شد. و خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند.

أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَى قَرْیَةٍ وَ هِیَ خَاوِیَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى یُحْیِی هٰذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِکَ وَ شَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلَى حِمَارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (259)

یا همانند کسی که از کنار یک آبادی (ویران شده) عبور کرد، در حالی که دیوارهای آن، به روی سقفها فرو ریخته بود، (و اجساد و استخوانهای اهل آن، در هر سو پراکنده بود؛ او با خود) گفت: «چگونه خدا اینها را پس از مرگ، زنده می‌کند؟!» (در این هنگام،) خدا او را یکصد سال میراند؛ سپس زنده کرد؛ و به او گفت: «چه‌قدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز؛ یا بخشی از یک روز.» فرمود: «نه، بلکه یکصد سال درنگ کردی! نگاه کن به غذا و نوشیدنی خود (که همراه داشتی، با گذشت سالها) هیچ‌گونه تغییر نیافته است! (خدایی که یک چنین مواد فاسدشدنی را در طول این مدت، حفظ کرده، بر همه چیز قادر است!) ولی به الاغ خود نگاه کن (که چگونه از هم متلاشی شده! این زنده شدن تو پس از مرگ، هم برای اطمینان خاطر توست، و هم) برای اینکه تو را نشانه‌ای برای مردم (در مورد معاد) قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها (ی مرکب سواری خود نگاه کن که چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند می‌دهیم، و گوشت بر آن می‌پوشانیم!» هنگامی که (این حقایق) بر او آشکار شد، گفت: «می‌دانم خدا بر هر کاری توانا است».

وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَى قَالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَ لٰکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌ (260)

و (به خاطر بیاورهنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایابه من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاوردهای؟ عرض کرد: «آری، ولی میخواهم قلبم آرامش یابد.» فرمود: «در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کنو آنها را (پس از ذبح کردن،قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)! سپس بر هر کوهی، قسمتی از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوی تو میآیندو بدان خداوند قادر و حکیم است؛ (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانایی بر جمع آنها دارد)».

مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضَاعِفُ لِمَنْ یَشَاءُ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ‌ (261)

کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر می‌کند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز)داناست.

الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ لاَ یُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنّاً وَ لاَ أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ‌ (262)

کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند، سپس به دنبال انفاقی که کرده‌اند، منت نمی‌گذارند و آزاری نمی‌رسانند، پاداش آنها نزد پروردگارشان (محفوظ) است؛ و نه ترسی دارند، و نه غمگین می‌شوند.

قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَ مَغْفِرَةٌ خَیْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ یَتْبَعُهَا أَذًى وَ اللَّهُ غَنِیٌّ حَلِیمٌ‌ (263)

گفتار پسندیده (در برابر نیازمندان)، و عفو (و گذشت از خشونتهای آنها)، از بخششی که آزاری به دنبال آن باشد، بهتر است؛ و خداوند، بی‌نیاز و بردبار است.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذَى کَالَّذِی یُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَ لاَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لاَ یَقْدِرُونَ عَلَى شَیْ‌ءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ‌ (264)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می‌کند؛ و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمی‌آورد؛ (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن، (قشر نازکی از) خاک باشد؛ (و بذرهایی در آن افشانده شود؛) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید،) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند. آنها از کاری که انجام داده‌اند، چیزی به دست نمی‌آورند؛ و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمی‌کند.

وَ مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَ تَثْبِیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (265)

و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا، و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق می‌کنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد، و بارانهای درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب، به حد کافی بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام می‌دهید، بیناست.

أَ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنَابٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِیهَا مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَ أَصَابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِیهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ‌ (266)

آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن، نهرها بگذرد، و برای او در آن (باغ)، از هر گونه میوه‌ای وجود داشته باشد، در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (کوچک و) ضعیف دارد؛ (در این هنگام،) گردبادی (کوبنده)، که در آن آتش (سوزانی) است، به آن برخورد کند و شعله‌ور گردد و بسوزد؟! (همین‌طور است حال کسانی که انفاقهای خود را، با ریا و منت و آزار، باطل می‌کنند.) این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار می‌سازد؛ شاید بیندیشید (و با اندیشه، راه حق را بیابید)!

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لاَ تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ (267)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از قسمتهای پاکیزه اموالی که (از طریق تجارت) به دست آورده‌اید، و از آنچه از زمین برای شما خارج ساخته‌ایم (از منابع و معادن و درختان و گیاهان)، انفاق کنید! و برای انفاق، به سراغ قسمتهای ناپاک نروید در حالی که خود شما، (به هنگام پذیرش اموال،) حاضر نیستید آنها را بپذیرید؛ مگر از روی اغماض و کراهت! و بدانید خداوند، بی‌نیاز و شایسته ستایش است.

الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ‌ (268)

شیطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر و تهیدستی می‌دهد؛ و به فحشا (و زشتیها) امر می‌کند؛ ولی خداوند وعده «آمرزش» و «فزونی» به شما می‌دهد؛ و خداوند، قدرتش وسیع، و (به هر چیز) داناست. (به همین دلیل، به وعده‌های خود، وفا می‌کند.)

یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشَاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً وَ مَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبَابِ‌ (269)

(خدا) دانش و حکمت را به هر کس بخواهد (و شایسته بداند) می‌دهد؛ و به هر کس دانش داده شود، خیر فراوانی داده شده است. و جز خردمندان، (این حقایق را درک نمی‌کنند، و) متذکر نمی‌گردند.

وَ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُهُ وَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنْصَارٍ (270)

و هر چیز را که انفاق می‌کنید، یا (اموالی را که) نذر کرده‌اید (در راه خدا انفاق کنید)، خداوند آنها را می‌داند. و ستمگران یاوری ندارند.

إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَ إِنْ تُخْفُوهَا وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئَاتِکُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (271)

اگر انفاقها را آشکار کنید، خوب استو اگر آنها را مخفی ساخته و به نیازمندان بدهید، برای شما بهتر استو قسمتی از گناهان شما را میپوشاند؛ (و در پرتو بخشش در راه خدا، بخشوده خواهید شد.) و خداوند به آنچه انجام میدهید، آگاه است.

لَیْسَ عَلَیْکَ هُدَاهُمْ وَ لٰکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ وَ مَا تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ‌ (272)

هدایت آنها (به‌طور اجبار،) بر تو نیست؛ (بنابر این، ترک انفاق به غیر مسلمانان، برای اجبار به اسلام، صحیح نیست؛) ولی خداوند، هر که را بخواهد (و شایسته بداند)، هدایت می‌کند. و آنچه را از خوبیها و اموال انفاق می‌کنید، برای خودتان است؛ (ولی) جز برای رضای خدا، انفاق نکنید! و آنچه از خوبیها انفاق می‌کنید، (پاداش آن) به طور کامل به شما داده می‌شود؛ و به شما ستم نخواهد شد.

لِلْفُقَرَاءِ الَّذِینَ أُحْصِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ضَرْباً فِی الْأَرْضِ یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافاً وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ‌ (273)

(انفاقِ شما، مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته‌اند؛ (و توجّه به آیین خدا، آنها را از وطنهای خویش آواره ساخته؛ و شرکت در میدانِ جهاد، به آنها اجازه نمی‌دهد تا برای تأمین هزینه زندگی، دست به کسب و تجارتی بزنند؛) نمی‌توانند مسافرتی کنند (و سرمایه‌ای به دست آورند؛) و از شدّت خویشتن‌داری، افراد ناآگاه آنها را بی‌نیاز می‌پندارند؛ امّا آنها را از چهره‌هایشان می‌شناسی؛ و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی‌خواهند. (این است مشخّصات آنها!) و هر چیز خوبی در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است.

الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ سِرّاً وَ عَلاَنِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ‌ (274)

آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق می‌کنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین می‌شوند.

فقره دوم: 275-281 بحث ربا

پیش از این بیان شد که در این مقطع درباره مسائل اصلی نظام مالی در اسلام بحث می شود. و این مسائل اینها هستند: نظام مالی اسلامی زکوی و مبتنی بر زکات است و ربوی نیست. نظام مالی اسلامی، دارای معاملات منضبطی است.

در فقره اول این مقطع بیان شد که انفاق ناظر به محاسبات شخصی مالی انسانِ مومنِ به خدا و روز قیامت است. انسانی که انفاق می کند، به خدا و روز قیامت ایمان دارد. در مقابل کسانی که ربا می گیرند، کسانی هستند که اموالشان را فقط در مقابل سود به دیگران می دهند و حتی احتمال خسارت را هم بر نمی تابند.

در میان آیات ربا خداوند کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند را ذکر می کند و بحث ربا با تذکر به روز قیامت به پایان می رسد. و یکی از عادات مدافعین بحث ربا این است که آنها دائما از جایگزین ربا سوال می کنند، به همین دلیل در ادامه آیه ی دین مطرح می شود تا بدیلی برای ربا معرفی کند.

همه این مسائلی که بیان شد در سیاق امر به دخول به اسلام به طور کامل و نهی از تبعیت از گام های شیطان مطرح شده.

الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لاَ یَقُومُونَ إِلاَّ کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَ مَنْ عَادَ فَأُولٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ‌ (275)

کسانی که ربا میخورند، (در قیامتبرنمیخیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماسّ شیطان، دیوانه شده (و نمیتواند تعادل خود را حفظ کند؛ گاهی زمین میخورد، گاهی بپا میخیزد). این، به خاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتی میان آن دو نیست.)» در حالی که خدا بیع را حلال کرده، و ربا را حرام! (زیرا فرق میان این دو، بسیار است.) و اگر کسی اندرز الهی به او رسد، و (از رباخواریخودداری کند، سودهایی که در سابق قبل از نزول حکم تحریم‌] به دست آورده، مال اوست؛ (و این حکم، گذشته را شامل نمیگردد؛و کار او به خدا واگذار میشود؛ (و گذشته او را خواهد بخشید.) امّا کسانی که بازگردند (و بار دیگر مرتکب این گناه شوند)، اهل آتشند؛ و همیشه در آن میمانند.

یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَ یُرْبِی الصَّدَقَاتِ وَ اللَّهُ لاَ یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ‌ (276)

خداوند، ربا را نابود می‌کند؛ و صدقات را افزایش می‌دهد! و خداوند، هیچ انسانِ ناسپاسِ گنهکاری را دوست نمی‌دارد.

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ آتَوُا الزَّکَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ‌ (277)

کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است؛ و نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین می‌شوند.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ‌ (278)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید؛ اگر ایمان دارید!

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِکُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَ لاَ تُظْلَمُونَ‌ (279)

اگر (چنین) نمی‌کنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایه‌های شما، از آنِ شماست [ اصل سرمایه، بدون سود]؛ نه ستم می‌کنید، و نه بر شما ستم وارد می‌شود.

وَ إِنْ کَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (280)

و اگر (بدهکار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایی، مهلت دهید! (و در صورتی که براستی قدرت پرداخت را ندارد،) برای خدا به او ببخشید بهتر است؛ اگر (منافع این کار را) بدانید!

وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى کُلُّ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لاَ یُظْلَمُونَ‌ (281)

و از روزی بپرهیزید (و بترسید) که در آن روز، شما را به سوی خدا بازمی‌گردانند؛ سپس به هر کس، آنچه انجام داده، به طور کامل باز پس داده می‌شود، و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه می‌بینند، نتایج اعمال خودشان است.)

فقره سوم: 282-284 بحث دَین (بدیل ربا)- خداوند مالک آسمانها و زمین است

زمانی که خداوند ربا را حرام کرد، باب ها و در های دیگری را گشود که ورود از آنها حلال است و جایگزین ربای حرام است. یکی از آنها بیع (سالم) است. دیگری قرض است. یکی دیگر از انواع جایگزین های ربا، شراکت و مضاربه است. و کسانی که ربا را بر این امت واجب می کنند، با خدا و رسولش ص محارب هستند.

این فقره بعد از آیات ربا مطرح می شود و جایگزین ربا را مطرح می کنند. همچنین این آیات نمونه ای از معاملات منضبط در نظام اسلامی را بیان می کنند. به این ترتیب موضوع وارد شدن به اسلام به صورت کامل «ادخلوا فی السلم کافه»، از خلال بیان احکام اسلامی و تربیت مومنین جهت التزام به این احکام، کامل می شود.

این فقره از دو آیه درباره دین و یک آیه درباره اعلان مالکیت و محاسبه خداوند بر آسمانها و زمین تشکیل شده و آیه آخر این فقره، به مثابه درس پایانی فقره و مقطع و قسم است. با این آیات قسم پایانی سوره بقره به انتها می رسد و فقطه خاتمه آن باقی می ماند که بیان خواهد شد.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنْتُمْ بِدَیْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاکْتُبُوهُ وَ لْیَکْتُبْ بَیْنَکُمْ کَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَ لاَ یَأْبَ کَاتِبٌ أَنْ یَکْتُبَ کَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْیَکْتُبْ وَ لْیُمْلِلِ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لاَ یَبْخَسْ مِنْهُ شَیْئاً فَإِنْ کَانَ الَّذِی عَلَیْهِ الْحَقُّ سَفِیهاً أَوْ ضَعِیفاً أَوْ لاَ یَسْتَطِیعُ أَنْ یُمِلَّ هُوَ فَلْیُمْلِلْ وَلِیُّهُ بِالْعَدْلِ وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِیدَیْنِ مِنْ رِجَالِکُمْ فَإِنْ لَمْ یَکُونَا رَجُلَیْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَ لاَ یَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَ لاَ تَسْأَمُوا أَنْ تَکْتُبُوهُ صَغِیراً أَوْ کَبِیراً إِلَى أَجَلِهِ ذٰلِکُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَ أَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُوا إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِیرُونَهَا بَیْنَکُمْ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَکْتُبُوهَا وَ أَشْهِدُوا إِذَا تَبَایَعْتُمْ وَ لاَ یُضَارَّ کَاتِبٌ وَ لاَ شَهِیدٌ وَ إِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌ (282)

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! هنگامی که بدهی مدّت‌داری (به خاطر وام یا داد و ستد) به یکدیگر پیدا کنید، آن را بنویسید! و باید نویسنده‌ای از روی عدالت، (سند را) در میان شما بنویسد! و کسی که قدرت بر نویسندگی دارد، نباید از نوشتن -همان طور که خدا به او تعلیم داده-خودداری کند! پس باید بنویسد، و آن کس که حق بر عهده اوست، باید املا کند، و از خدا که پروردگار اوست بپرهیزد، و چیزی را فروگذار ننماید! و اگر کسی که حق بر ذمه اوست، سفیه (یا از نظر عقل) ضعیف (و مجنون) است، یا (به خاطر لال بودن،) توانایی بر املاکردن ندارد، باید ولیّ او (به جای او،) با رعایت عدالت، املا کند! و دو نفر از مردان (عادل) خود را (بر این حقّ) شاهد بگیرید! و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن، از کسانی که مورد رضایت و اطمینان شما هستند، انتخاب کنید! (و این دو زن، باید با هم شاهد قرار گیرند،) تا اگر یکی انحرافی یافت، دیگری به او یادآوری کند. و شهود نباید به هنگامی که آنها را (برای شهادت) دعوت می‌کنند، خودداری نمایند! و از نوشتن (بدهیِ خود،) چه کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید (هر چه باشد بنویسید)! این، در نزد خدا به عدالت نزدیکتر، و برای شهادت مستقیم تر، و برای جلوگیری از تردید و شک (و نزاع و گفتگو) بهتر می‌باشد؛ مگر اینکه داد و ستد نقدی باشد که بین خود، دست به دست می‌کنید. در این صورت، گناهی بر شما نیست که آن را ننویسید. ولی هنگامی که خرید و فروش (نقدی) می‌کنید، شاهد بگیرید! و نباید به نویسنده و شاهد، (به خاطر حقگویی،) زیانی برسد (و تحت فشار قرار گیرند)! و اگر چنین کنید، از فرمان پروردگار خارج شده‌اید. از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما تعلیم می‌دهد؛ خداوند به همه چیز داناست.

وَ إِنْ کُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَ لَمْ تَجِدُوا کَاتِباً فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَلْیُؤَدِّ الَّذِی اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَ لْیَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَ لاَ تَکْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَ مَنْ یَکْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ‌ (283)

و اگر در سفر بودید، و نویسنده‌ای نیافتید، گروگان بگیرید! (گروگانی که در اختیار طلبکار قرار گیرد.) و اگر به یکدیگر اطمینان (کامل) داشته باشید، (گروگان لازم نیست، و) باید کسی که امین شمرده شده (و بدون گروگان، چیزی از دیگری گرفته)، امانت (و بدهی خود را بموقع)بپردازد؛ و از خدایی که پروردگار اوست. بپرهیزد! و شهادت را کتمان نکنید! و هر کس آن را کتمان کند، قلبش گناهکار است. و خداوند، به آنچه انجام می‌دهید، داناست.

آیه 284: درس پایانی فقره، مقطع و قسم

همانطور که بیان شد این آیه به مثابه درس پایانی فقره و مقطع و قسم است به این صورت که:

این آیه خاتمه فقره است از این جهت که این فقره در جهت توجیه امر مالی است. به این صورت که هرچه در آسمانها و زمین است ملک خداوند است.

از این جهت که به محاسبه الهی تذکر می دهد، به مثابه خاتمه مقطع است. چرا که در ابتدای این مقطع بیان شده بود: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ» یعنی ابتدای مقطع دستور به انفاق می دهد و در انتهای مقطع تذکر میدهد که مالکیت از آنِ خداوند است و خداوند همه چیز را محاسبه می کند.

از این جهت خاتمه قسم است که در ابتدای این قسم همه را دعوت به دخول در اسلام به صورت کلی کرده بود و در انتهای این قسم تذکر می دهد که خداوند مالک همه چیز ماست و همه چیز را حساب می کند، پس بر ما است که شرع خداوند و دین او را اجرا کنیم و به این ترتیب به صورت کامل به اسلامی که خداوند فرموده داخل شویم.

لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا مَا فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ فَیَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ وَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (284)

آنچه در آسمانها و زمین است، از آنِ خداست. و (از این رو) اگر آنچه را در دل دارید، آشکار سازید یا پنهان، خداوند شما را بر طبق آن، محاسبه می‌کند. سپس هر کس را بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، می‌بخشد؛ و هر کس را بخواهد (و مستحق باشد)، مجازات می‌کند. و خداوند به همه چیز قدرت دارد.

خاتمه سوره بقره: 285-286

خاتمه: 285-286: بیان خلاصه مطالب سوره

خاتمه سوره همه مسائل بیان شده را به بحث ایمان و توجه به خداوند ربط می دهد. همه مسائلی که تا کنون در سوره بقره بیان شده بود، یک بار دیگر و به صورت خیلی خلاصه در خاتمه سوره بقره بیان می شود. در آیه اول (آیه 285)، مرجع ارتباط همه این مسائل (مسائلی که تا کنون در سوره بقره مطرح شده) را ایمان و اطاعت و توبه از گناهان معرفی می کند.

و در آیه دوم (286) مرجع ارتباط همه مسائل سوره را تکلیف انسان مطرح می کند و بیان می کند که به سبب این تکلیف، جزا و عقابی وجود دارد.

علاوه بر این، مطالبی که این آیات بیان می کنند و همچنین مطالبی که پیش از این در سوره بقره مطرح شد، به جز با عبودیت کامل و توفیقی از جانب خداوند تحقق پیدا نمی کنند و این مطلبی است که دعاهای این آیات (آیات خاتمه سوره بقره) به ما می فهماند.

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلاَئِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قَالُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ (285)

پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، کاملاً مؤمن می‌باشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آورده‌اند؛ (و می‌گویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمی‌گذاریم (و به همه ایمان داریم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داریم)؛ و بازگشت (ما) به سوی توست.»

لاَ یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَ عَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَ لاَ تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْراً کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَ لاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلاَنَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ‌ (286)

خداوند هیچ کس را، جز به اندازه تواناییش، تکلیف نمی‌کند. (انسان،) هر کار (نیکی) را انجام دهد، برای خود انجام داده؛ و هر کار (بدی) کند، به زیان خود کرده است. (مؤمنان می‌گویند:) پروردگارا! اگر ما فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مکن! پروردگارا! تکلیف سنگینی بر ما قرار مده، آن چنان که (به خاطر گناه و طغیان،) بر کسانی که پیش از ما بودند، قرار دادی! پروردگارا! آنچه طاقت تحمل آن را نداریم، بر ما مقرّر مدار! و آثار گناه را از ما بشوی! ما را ببخش و در رحمت خود قرار ده! تو مولا و سرپرست مایی، پس ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان!

مجموعه اول: اولین تفصیل از سوره بقره

مجموعه اول: اولین تفصیل از سوره بقره

این مجموعه شامل سوره های آل عمران تا توبه یا به عبارتی تا پایان قسم طوال است، در این مجموعه سوره بقره یک بار از ابتدا تا انتها تفصیل داده می شود و در حقیقت این اولین تفصیل از سوره بقره است، بعد از این مجموعه، در اقسام بعدی قرآن چندین بار سوره بقره در مجموعه های مختلف تفصیل داده خواهد شد که هر تفصیل متضمن معنا و نگاه جدیدی به سوره بقره است.

این مجموعه اولین تفصیل از سوره بقره ارائه می شود. در این تفصیل، آیات سوره بقره به ترتیب در سوره های بعدی تفصیل داده می شوند، به عنوان مثال، سوره آل عمران، آیات مقدمه سوره بقره و خصوصا پنج آیه اول مقدمه سوره بقره را تفصیل می دهد و سپس سوره نساء آیات بعد از مقدمه سوره بقره را تفصیل می دهد و....

همانطور که بیان شد سوره آل عمران، مقدمه سوره بقره را تفصیل می دهد. به همین دلیل سوره آل عمران همانند مقدمه سوره بقره را «الم» شروع شده و همانند آخرین آیه محورش (آیه 5 سوره بقره) با فلاح «لعلکم تفلحون» به پایان می رسد.

مجموعه ششم از قسم چهارم (قسم مفصل): بیان مبانی و روش

مجموعه ششم: بیان مبانی و روش

برای فهمیدن حدود مجموعه ششم، به معانی سوره های این مجموعه دقت کردم. مشاهده شد که سوره های حاقه، معارج، نوح و جن در مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده اند و سوره های مزمل و مدثر 7 آیه بعد از مقدمه سوره بقره را تفصیل می دهند که ادله آن در ادامه بیان خواهد شد.

این مجموعه بنایی که در مجموعه های قبل گذاشته شده بود را کامل کرده و راه را نشان می دهد و این مجموعه مردم را دعوت می کند که در هر زمینه ای در راه خدا تلاش کنند.

این مجموعه بر بیان مبانی و همچنین بیان طریق و روش تمرکز دارد

سوره حاقه

سوره حاقه: روز قیامت حق است و هیچ شکی در آن نیست چرا که این قرآن که حق است و از جانب خدا نازل شده به آن تذکر می دهد

محور سوره: 1-5 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

 

سوره حاقه بعد از سوره قلم (ن) آمده و همانطور که بیان شد آن سوره انتهای مجموعه خودش است و این دلیلی است بر اینکه سوره حاقه ابتدای مجموعه خودش است. و اگر این سوره ابتدای مجموعه باشد، در مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده است و به همین دلیل است که این سوره با کلامی از روز قیامت شروع می شود و به این ترتیب ارتباطش با آیه «وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ» در مقدمه سوره بقره روشن می شود. در ادامه این سوره از آرزوهای مسلمین و آرزوهای کافرین بحث می کند و این مساله هم ارتباط این سوره با بحث متقین و کافرین در اوایل سوره بقره را روشن می کند. و...

نکته ای که باقی می ماند این است که مطلبی درباره راز تشابه بین سوره حاقه و سوره واقعه  بیان شود. سوره واقعه و سوره حاقه دو نمونه از سوره هایی هستند که روز قیامت را نشان می دهند و سپس بر این بنا (نمایش روز قیامت)، مطالبی را بیان می کنند. یکی در موضوع ایمان و دیگری در موضوع عمل.

با توجه به اینکه این سوره مقدمه مجموعه اش است، پس تذکر می دهد و موعظه می کند و انذار می دهد و راهنمایی می کند.

سوره معارج

سوره معارج: بیانی درباره کافرین و عذابها و احوالاتشان و چگونگی مواجهه با آنها

محور سوره: 1-5 سوره بقره

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (*)

خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَعَلى سَمْعِهِمْ وَعَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَلَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ(*)

 

پیش از این بیان شد که سوره معارج در مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده اما به طور خاص می توان به این دو آیه اشاره کرد. این سوره بحثی درباره کافرین و عذابها و احوالاتشان را بیان می کند. و زمانی که بدانیم سوره حاقه(سوره قبلی) درباره اصحاب شمال و مکذبین به روز قیامت و مکذبین به قرآن بحث می کرد، ارتباط این سوره با سوره قبل فهمیده می شود و به این ترتیب مشخص می شود که سوره حاقه مقدمه ای برای مجموعه اش است.

بیان معنایی سوره

این سوره بیان می کند که کافران در رسیدن به عذاب الهی عجله دارند چرا که فکر می کنند عذابی وجود ندارد و در مقابل رسول الله ص باید در مقابل اذیت هایشان صبر کند و در نهایت از آنها اعراض کند.

سوره حاقه درباره قیامت و جزای تکذیب کنندگان آن و حال مردم در قیامت بحث کرد و تاکید کرد که این قرآن حق است. سوره حاقه عذاب مکذبین به روز قیامت را در دنیا و آخرت بیان می کرد ولی این سوره (سوره معارج)فقط عذابهای اخروی مکذبین را بیان می کند. در ادامه سوره نوح درباره عذابهایی که به امت مکذب در دنیا و آخرت رسیده بحث می کند.

سوره زمر

سوره زمر: این قرآن از جانب خداست و برای هدایت شدن باید خدا را عبادت کرد

محور سوره: آیات 1-2 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

 

بحث محتوایی سوره:

با دلایل زیادی مشاهده شد که محور این سوره از سوره بقره آیه: «الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» است و به همین دلیل در جاهای متعددی در این سوره مشاهده می شود که بیان شده که این قرآن از جانب خدا نازل شده و این موضوع با تاکید در مقدمه سوره بیان شده و همچنین در دو مقدمه دو مقطع هم به آن توجه شده است.

همچنین از خلال ذکر خصائص این قرآن مشاهده می شود که چگونه این قرآن از جانب خداست و هیچ شکی در آن راه ندارد. همچنین در این سوره عاقبت هدایت متقین به این قرآن و عاقبت گمراهی کافرین از هدایت به این قرآن به اشکال متعدد بیان شده و همچنین علامات هدایت به این قرآن و علامات گمراهی از آن نیز مشخص شده است: «أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ ....»

همچنین در این سوره مشاهده می شود که نقطه شروع در هدایت به این قرآن، عبادت است و عبادت شامل فهم و سلوک و علم و عمل است. و سوره همه این معانی را واضح و روشن کرده، همانگونه که همه ملزومات تحقق هدایت و همه ملزومات تحقق گمراهی از قبیل تکذیب و کفر و کبر را هم ذکر کرده است البته راه هدایت را هم نشان داده، حتی اگر انسان غرق در گناهان باشد.

پس به این ترتیب مشاهده می شود که سوره در محورش از سوره بقره تفصیل جدیدی داده شده و بنایی را که پیش از این در سوره آل عمران شروع شده و در سوره یونس و سوره طه ادامه پیدا کرده بود را تکمیل کرده است.

همچنین مشاهده می شود که این سوره با وجود طولانی بودن، فاقد هیچ قصه و داستانی است در حالی که پیش از این سوره ای که فاقد داستان باشد را نداشتیم و این نشان می دهد که این قرآن چه با داستان و چه بدون داستان «احسن الحدیث» است.

می توان سوره زمر را مقدمه سوره های حوامیم نامید.

بحث ساختاری سوره

بیان شد که سوره زمر در محور سوره یونس تفصیل داده شده که این امر نیز با دقت در ابتدای هر دو سوره امکان پذیر است: سوره یونس با آیه «الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ* أَکانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَیْنا إِلى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِالنَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قالَ الْکافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِینٌ» شروع شده و سوره زمر هم با آیه «تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ* إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ» آغاز شده. پیش از این بیان شد که محور سوره یونس آیه «الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» از سوره بقره است.

این سوره با مقدمه ای شروع می شود که یک آیه است «تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» و سپس در آیه دوم می فرماید «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ» سپس سوره تا 40 آیه بر همین منوال ادامه پیدا می کند تا این که در آیه 41 می فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ» و تا آخر سوره با همین سیاق ادامه پیدا می کند.

پس این سوره از یک مقدمه (که یک آیه است) و دو مقطع تشکیل شده که هر مقطع آن با آیه «إِنَّا أَنْزَلْنا .......» شروع می شود و ارتباط بین ابتدای هر دو مقطع با مقدمه سوره واضح است و همه این ارتباطات در معنی «تنزیل»جمع شده است.

و این اشاره دارد به اینکه بحث از قرآن و اینکه این قرآن از جانب خداوند نازل شده موضوع اصلی این سوره است و همچنین با توجه به اینکه در این سوره لفظ جلاله زیاد به کار رفته:

«اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ ...

اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها ....

اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ»

می توان نتیجه گرفت که بحث از خداوند عزوجل به عنوان منزل و نازل کننده این قرآن، بحث اصلی این سوره است.

همچنین در این سوره موضوع عبادت هم تکرار شده و این مساله هم اشاره می کند به اینکه بین معرفت و شناخت خدا و عبادت ایشان و نزول قرآن ارتباط وجود دارد.

از وجود تشابهات زیادی که بین دو سوره زمر و سوره یونس وجود دارد، می توان نتیجه گرفت که سوره زمر بر سوره یونس بنا شده و در محور این سوره تفصیل داده شده و معلوم شد که سوره یونس در آیه اول سوره بقره تفصیل داده شده.

همچنین پیش از این، سوره صافات در چهار آیه اول سوره بقره تفصیل داده شده بود و متقین را وصف می کرد. همچنین ملاحظه شد که سوره صافات با آیه «وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ* وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» ختم شده و همچنین ملاحظه می شود که سوره زمر با آیه «وَقُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» به پایان می رسد و این خاتمه نشان می دهد که سوره زمر در محور سوره صافات هم تفصیل داده شده.

موضوع اصلی سوره یونس نفی شک از این قرآن و بیان این مطلب است که قرآن هدایت است. پس سوره زمر بیان می کند که قرآن از جانب خدا نازل شده و خداوند این قرآن را نازل کرده همچنین این سوره چیزهایی که مترتب بر این بیان است را نیز ذکر می کند چیزهایی از قبیل عبادت خدا و سلوک به سوی خدا در ذیل عبادت ایشان.

همچنین مشاهده می شود که تعداد زیادی از آیات این سوره با استفهام شروع می شوند:

«أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَقائِماً ...

أَفَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِی النَّارِ

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکَهُ یَنابِیعَ ...

أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ .......

أَفَمَنْ یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَةِ

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَکَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ

أَلَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ ....

أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ ....

أَوَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَیَقْدِرُ ....»

و این نشان می دهد که سوره رنگ خاص خودش را دارد و این یکی از مظاهر اعجاز این قرآن است. چرا که زمانی که سوره های زیادی یک موضوع واحد را تفصیل می دهند، هر سوره ای گوشه ای از جوانب موضوع اصلی را شرح می دهد و علاوه بر این در هر تفصیل، روح و رنگ و اسلوب جدیدی وجود دارد.

مقدمه: آیه اول: این قرآن از جانب خدای عزیز و حکیم نازل شده

بیان شد که محور این سوره آیه «الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» از سوره بقره است و این آیه بیان می کند که نازل کننده این قرآن کسی است که هیچ شکی در او نیست و او خدای عزیز و حکیم است.

در وجه بیان ذکر عزیز در این آیه می توان گفت که خداوند کتابش را برای ذلت نازل نکرده، و مطالب و تکالیفی که در این قرآن است، تکلیف عزت آفرین است و همچنین اشاره ای است به اینکه او کسی که از کتابش تخلف کند را محاسبه کرده و عقاب می دهد و این شأن عزیز است.

همچنین در ذکر اسم حکیم در این مقدمه اشاره ای است به اینکه این کتاب حکیم است چرا که از جانب حکیم صادر شده.

سوره غافر

بیانی درباره زمره حوامیم

سوره غافر اولین سوره از سوره های «حوامیم» یا «آل حم» است. سوره هایی که با «حم» شروع می شوند، هفت سوره اند که بصورت پی در پی می آیند و فاصله ای بین آنها نیست و سوالی که باید به آن پاسخ داده شود این است که چرا سوره زمر (که از جمله حوامیم نیست) ابتدای مجموعه قرار گرفته؟ و چرا سوره غافر ابتدای مجموعه نیست؟ و چرا حوامیم همگی یک مجموعه نیستند و در چند مجموعه پراکنده شده اند؟

جواب این است که سوره زمر با آیه: «تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» شروع شده و سوره غافر با آیه: «حم* تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ» و سوره های جاثیه و احقاف با آیه: «حم* تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ»شروع شده اند و این شروع مشابه بین سه سوره ای که با حم شروع می شوند (غافر، جاثیه و احقاف) با سوره زمر نشان می دهد که سوره زمر به این سه سوره ارتباط دارد حتی اگر با «حم» شروع نشده باشد. از طرف دیگر همانطور که بیان شد، سوره «ص» انتهای مجموعه قبلی بود و لابد سوره زمر باید ابتدای این مجموعه می بود.

همچنین پیش از این مشاهده شد که سوره هایی که با «الر» شروع می شدند، در یک مجموعه جمع نشده بودند و در چند مجموعه پخش شده بودند، اما همگی آنها در یک قسم بودند. سوره های حوامیم هم به دلایلی که بعدا به فراخور مطرح خواهد شد، در مجموعه های مختلفی پراکنده شده اند اما همگی آنها در یک خاصیت و ویژگی واحد مشترکند که بعدا بیان خواهد شد.

سوره غافر: بحث درباره کافرین و علل جدال در آیات الهی

محور سوره: 6-7 سوره بقره

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ (7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

 

بیان محتوایی سوره

این سوره با کلامی درباره کافران شروع شده و با همین مضمون به اتمام می رسد و این اشاره ای است به اینکه این سوره تفصیلی است از این بخش از مقدمه سوره بقره که می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْأَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ* خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَعَلى سَمْعِهِمْ وَعَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَلَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» و این دو آیه محور این سوره هستند.

این سوره مساله حق و باطل و ایمان و کفر و همچنین بحث دعوت پیامبر ص و تکذیب ایشان و در نهایت بحث علو و بزرگی کردن کافران در زمین و همچنین عقاب خداوند در مورد متکبرین را بیان کرده و علاج می کند. در اثنای این بحث ها، موقف مومنین هدایت شده و مطیع خداوند را هم بیان کرده و یاری خداوند در مورد آنها را ذکر می کند و همچنین بیان می کند که ملائکه برای آنها استغفار کرده و خداوند هم دعاهای آنها را استجابت می کند و همچنین نعمت های آنها در آخرت هم بیان می شود.

جو و فضای کلی این سوره گویی فضای معرکه درگیری است معرکه ای بین حق و باطل و ایمان و طغیان و متکبرین و متجبرین در زمین و عقاب خداوند که به طاغین خواهد رسید. در میان این جو و فضا، نسیم های رحمت و رضوان الهی برای مومنین هم ذکر می شود.

بیان ساختاری سوره

در بیان این سوره اشاره خواهد شد که این سوره در محور سوره روم تفصیل داده شده و به همین جهت تشابهات زیادی بین سوره های روم و غافر مشاهده می شود به عنوان مثال:

        در سوره روم بحث درباره نصر مومنین در چند جا بیان می شود از جمله «یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ وَکانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ» و ملاحظه می شود که خداوند در سوره غافر می فرماید: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَناوَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ».

        همچنین خداوند در سوره روم می فرماید: «أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ...(الآیة: 9)» و در سوره غافر هم داریم: «أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ کانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ ... (الآیة: 21)» همچنین خداوند در جای دیگری در سوره غافر می فرماید: «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ...(الآیة: 82)»

با این حساب اگر بدانیم که محور سوره روم چهار آیه ابتدایی سوره بقره است، می توان پذیرفت که سوره غافر به سوره روم ارتباط دارد و به این ترتیب سوره غافر به طور مستقیم در آیه پنجم و ششم سوره بقره تفصیل داده شده، و به شکل غیر مستقیم، در چهار آیه ابتدایی سوره بقره.

و زمانی که بپذیریم محور سوره زمر (سوره قبلی) آیات ابتدایی سوره بقره بود «الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» پس می توان گفت که سوره غافر بر تفصیل سوره زمر بنا شده و آنرا تکمیل می کند و از این جهت به بحث کفار و کافرین می پردازد و با کلامی از کافرین شروع شده و خاتمه می یابد.

پس به طور کلی می توان چنین گفت که سوره زمر (سوره قبلی) به طور مستقیم در آیه اول سوره بقره تفصیل داده شده اما به طور غیر مستقیم در کل مقدمه تفصیل داده شده. این سوره به طور مستقیم در آیات پنجم و ششم سوره بقره تفصیل داده شده، اما به طور ضمنی، در آیات ابتدایی سوره بقره هم تفصیل داده می شود. همچنین سوره فصلت (سوره بعدی) به طور مستقیم در آیاتی که بعد از مقدمه سوره بقره می آید تفصیل داده شده، اما به شکل ضمنی، نگاهی هم به آیات قبلی دارد.

پس ارتباط این سه سوره به این شکل است که سوره اول (زمر) معانی محدودی را بیان می کند، سوره دوم (غافر) معانی وسیع تری را نسبت به سوره اول بیان می کند به صورتی که معانی سوره اول را بیان کرده و بر آن می افزاید. و سوره سوم (فصلت) معانی وسیع تری را بیان می کند به صورتی که معانی که دو سوره اول بیان کرده بودند را بیان کرده و بر آن می افزاید.

این سوره (غافر) از یک مقدمه طولانی 20 آیه ای تشکیل شده و سپس آیه «أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ ...» می آید و سپس سیر سوره ادامه پیدا می کند تا اینکه اندکی قبل از پایان سوره باز هم آیه «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ ...»مطرح می شود و وجود حرف فاء در این آیه اشاره دارد به اینکه این آیه معطوف به آیه شبیهش است که قبل از آن بیان شده بود و سپس بعد از سه آیه مرتبط با آن، سوره پایان می یابد.

مجموعه سوم از قسم چهارم قرآن (قسم مفصل): شناخت خدا و بیان مثال عملی از نتایج دشمنی با خدا و رسولش ص

مجموعه سوم: شناخت خدا و بیان مثال عملی از نتایج دشمنی با خدا و رسولش ص

این مجموعه به شکلی واضحی مجموعه های قبلی را کامل می کند. سوره حشر برای نمایش یکی از مظاهر نصرت الهی برای رسولش ص آمده و مظاهری از عاقبت دوست گرفتن دشمنان خدا را بیان می کند. در سوره حدید موضوع نفاق بیان شده بود، در سوره مجادله این موضوع تفصیل داده شد و تکمیل تر شد. در سوره حشر این موضوع بیشتر تفصیل داده خواهد شد و سوره ممتحنه نسبت به سیر در طریق نفاق هشدار می دهد.

از سوره حدید متوجه شدیم که سوره هایی که با (سبح یا یسبح) آغاز می شوند اگر بعد از سوره ای بیایند که با این کلمات شروع نشده، دلالت بر این است که این سوره شروع یک مجموعه است که قرار است محورش از ابتدای سوره بقره شروع شود.

همانطور که بیان شد، سوره حشر مقدمه سوره بقره را تفصیل داده و سوره ممتحنه مقطع اول قسم اول سوره بقره را و این برای اغلب مجموعه های قسم مفصل قرآن صادق است.

.......

قسم مفصل (قسم چهارم قرآن) با مجموعه ای که در تقوا و کفر و ضرورت عبادت و شکر تفصیل داده شده بود، شروع شد. سپس مجموعه دوم در بحث وجوب ایمان به خدا و رسول ص تفصیل داده شد. دو موضوعی که اساس هر چیزی هستند و عاقبت محاربه و مخالفت با خدا و رسولش در دنیا و آخرت بیان شد.

سپس این مجموعه (مجموعه سوم از قسم مفصل) برای شناخت خداوند تبارک و تعالی و بیان مثال عملی از نتایج محاربه با خداوند و رسولش ص و آزادی از دوست گرفتن دشمنان خدا و رسولش ص بیان شده

سوره حشر

سوره حشر: شناخت خدا از طریق افعال و اسمائش

محور سوره: 1-20 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ (7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ‌ (8)

گروهی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌ایم.» در حالی که ایمان ندارند.

یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ‌ (9)

می‌خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمی‌دهند؛ (اما) نمی‌فهمند.

فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ‌ (10)

در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ‌ (11)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» می‌گویند: «ما فقط اصلاح‌کننده‌ایم»!

أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لٰکِنْ لاَ یَشْعُرُونَ‌ (12)

آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمی‌فهمند.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لٰکِنْ لاَ یَعْلَمُونَ‌ (13)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» می‌گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی‌دانند!

وَ إِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ‌ (14)

و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‌کنند، و می‌گویند: «ما ایمان آورده‌ایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره می‌کنیم!»

اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ‌ (15)

خداوند آنان را استهزا می‌کند؛ و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد، تا سرگردان شوند.

أُولٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِینَ‌ (16)

آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروخته‌اند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافته‌اند.

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَ یُبْصِرُونَ‌ (17)

آنان [ منافقان‌] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‌فرستد و) آن را خاموش می‌کند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند، آنها را رها می‌سازد.

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ‌ (18)

آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند!

أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ‌ (19)

یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود می‌گذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).

یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (20)

(روشنائی خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن می‌کند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن می‌سازد، (چند گامی) در پرتو آن راه می‌روند؛ و چون خاموش می‌شود، توقف می‌کنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین می‌برد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست.

 

سوره حشر مقدمه سوره بقره را تفصیل می دهد و به همین دلیل در این سوره بحثی درباره مومنین، منافقین و کافرین مشاهده می شود. این بحث در سیاق شناخت خداوند عزوجل و افعال و اسمائش بیان می شود و همانطور که بیان شد، ایمان به خدا اولین رکن ایمان به غیب است و به این ترتیب سر ارتباط سوره با محورش دریافت می شود «الذین یومنون بالغیب...». در این سوره خداوند از خلال افعالش به ما شناسانده می شود و این نوعی تفصیل مقدمه سوره بقره است (تفصیل بحث ایمان به غیب) در چنین جوی در سوره صفات متقین و منافقین و کافرین بیان می شود و اینگونه سوره به مقدمه سوره بقره ارتباط پیدا می کند.

سوره از یک مقدمه و دو مقطع تشکیل شده: مقدمه آیه اول سوره است و هر یک از مقاطع با «هو» آغاز می شوند.

این سوره با ذکر دو اسم «عزیز» و «حکیم» الهی در انتهای آیه اول آغاز شده و با همین دو اسم در انتهای سوره پایان می یابند. پیش از این دیدیم که سوره جاثیه نیز به همین صورت بود و همانگونه که سوره جاثیه مقدمه سوره بقره را تفصیل داده بود، سوره حشر هم همینگونه است.

سوره ممتحنه

سوره ممتحنه: تحریم ولاء دشمنان خدا

محور سوره: 26-27 سوره بقره

إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَا ذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهٰذَا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ‌ (26)

خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمی‌کند. (در این میان) آنان که ایمان آورده‌اند، می‌دانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیموده‌اند، (این موضوع را بهانه کرده) می‌گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آری،) خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت می‌کند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می‌سازد!

الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ‌ (27)

فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند؛ و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند.

 

محور سوره ممتحنه همان محور سوره مائده است به این دلیل که ابتدای هر دو سوره مشابه است «یا ایها الذین آمنوا...». پیش از این مشاهده شد که سوره مجادله در محور سوره مائده تفصیل داده شده بود.

بعد از 25 آیه اول سوره بقره که در سوره حشر تفصیل داده شده بود و از تقوی و روشش و ارکانش و مظاهرش بحث می کرد، آیات محور سوره «ان الله لا یستحیی...» بیان می شود که این دو آیه از اسبابی که به واسطه آن فاسقین گمراه می شوند بحث می کند «و ما یضل به الا الفاسقین».

به این ترتیب سوره ممتحنه آمده تا برای مومنین چیزهایی که باید انجام دهند و چیزهایی که نباید انجام دهند را مشخص کند تا از ضلال و گمراهی که فاسقین گرفتارش می شوند، رهایی پیدا کنند. به این ترتیب مشاهده می کنید که آیه اول سوره از دوست گرفتن دشمنان خدا نهی می کنند.

سوره ممتحنه شامل 4 فقره است که هر فقره با «یا ایها...» شروع می شود.

مجموعه چهارم از قسم چهارم قرآن (قسم مفصل): بیان آنچه که باید از ایمان صادر شود

مجموعه چهارم: بیان آنچه که باید از ایمان صادر شود

در سوره ممتحنه مشخص شد که اصل اساسی در ارتباط بین اولیاء الله و دشمنان خدا، عداوت و دشمنی است. پس از آن در این مجموعه ابتدا سوره صف بیان می شود تا از جهاد و قتال در راه خدا بحث کند که این، مظهر تبدیل عداوت و دشمنی، به عملی ایجابی است.

سپس سوره جمعه بیان می شود تا حجت هایی را بر علیه یهود اقامه کند. همانها که در مواجهه با اسلام با عقده مواجهه می شوند. سوره جمعه راه مواجهه با بیان را  با دشمنان نشان می دهد.

سپس سوره منافقون برای نشان دادن نمونه هایی از مردم بیان می شود که به هیچ وجه ایمان در نظر آنان وجه مثبتی نخواهد داشت.

سوره صف از مظهری از مظاهر ایمان به خدا و رسولش ص بحث می کند. سوره جمعه از حکمت بعثت رسول الله ص بحث کرده و سوره منافقون، طایفه ای را نشان می دهد که مظاهر ایمان در آنها بروز ندارد و حکمت بعثت رسول الله ص را محقق نمی کنند.

سوره صف امر به جهاد، سوره جمعه امر به اقامه جمعه و سوره منافقون امر به ذکر و انفاق می کنند و هر یک از سوره ها به صورتی نقششان را در بنای امت اسلامی ایفا می کنند.

این سه سوره در مقدمه سوره بقره تفصیل داده می شوند

سوره صف

سوره صف: بحث در جهاد و قتال در راه خدا، مظهری از مظاهر ایمان

محور سوره: 1-20 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکارانکسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ (7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ‌ (8)

گروهی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌ایم.» در حالی که ایمان ندارند.

یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ‌ (9)

می‌خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمی‌دهند؛ (اما) نمی‌فهمند.

فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ‌ (10)

در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ‌ (11)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» می‌گویند: «ما فقط اصلاح‌کننده‌ایم»!

أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لٰکِنْ لاَ یَشْعُرُونَ‌ (12)

آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمی‌فهمند.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لٰکِنْ لاَ یَعْلَمُونَ‌ (13)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» می‌گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی‌دانند!

وَ إِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ‌ (14)

و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‌کنند، و می‌گویند: «ما ایمان آورده‌ایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره می‌کنیم!»

اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ‌ (15)

خداوند آنان را استهزا می‌کند؛ و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد، تا سرگردان شوند.

أُولٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِینَ‌ (16)

آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروخته‌اند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافته‌اند.

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَ یُبْصِرُونَ‌ (17)

آنان [ منافقان‌] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‌فرستد و) آن را خاموش می‌کند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند، آنها را رها می‌سازد.

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ‌ (18)

آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند!

أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ‌ (19)

یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود می‌گذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).

یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (20)

(روشنائی خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن می‌کند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن می‌سازد، (چند گامی) در پرتو آن راه می‌روند؛ و چون خاموش می‌شود، توقف می‌کنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین می‌برد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست.

 

در مقدمه سوره بقره بحثی درباره هدایت مومنینی که ایمان به غیبب دارند و اقامه صلاه می کنند و در راه خدا انفاق می کنند، به کتاب خدا وجود دارد. و بیان می کند که آنها رستگارانند. همچنین بحثی درباره کافران بیان می شود که برایشان عذاب دردناکی آماده شده و خداوند بر دلهایشان مهر زده. و بحثی درباره منافقین و خسارت تجارتشان وجود دارد. «اولئک الذین اشتروا الظلاله بالهدی فما ربحت تجارتهم و ما کانوا مهتدین»

در سوره صف خداوند عزوجل ما را به تجارت پرسود و نجات بخش هدایت می کند و آن ایمان به خدا و رسول و جهاد در راه خداست. همچنین اشاره می کند که جهاد در راه خدا، یکی از چیزهایی است که کتاب خدا به آن هدایت می کند تا برای مسلمانان رستگاری و تقوا و تجارت سودبخشی محقق شود.

جهاد با کافرین از ایمان عملی سرچشمه می گیرد و به همین دلیل سوره با بحث درباره کسانی شروع می شود که ایمان عملی در آنها متبلور نشده و چیزهایی می گویند که عمل نمی کنند.

سپس سوره ویژگیهای این جهاد برای رهایی از فسق و اراده خدا برای نصرت دینش را بیان کرده و در نهایت سوره به ایمان به خدا و رسولش ص و جهاد و نصرت خدا و رسولش امر می کند.

سوره صف از یک مقدمه که یک آیه است و سه فقره که هر فقره با قول «یا ایها الذین آمنوا...» شروع شده، تشکیل می شود.

سوره جمعه

سوره جمعه: بیان حکمت بعثت رسول الله ص

محور سوره: 1-20 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ (7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ‌ (8)

گروهی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌ایم.» در حالی که ایمان ندارند.

یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ‌ (9)

می‌خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمی‌دهند؛ (اما) نمی‌فهمند.

فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ‌ (10)

در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ‌ (11)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» می‌گویند: «ما فقط اصلاح‌کننده‌ایم»!

أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لٰکِنْ لاَ یَشْعُرُونَ‌ (12)

آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمی‌فهمند.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لٰکِنْ لاَ یَعْلَمُونَ‌ (13)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» می‌گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی‌دانند!

وَ إِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ‌ (14)

و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‌کنند، و می‌گویند: «ما ایمان آورده‌ایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره می‌کنیم!»

اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ‌ (15)

خداوند آنان را استهزا می‌کند؛ و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد، تا سرگردان شوند.

أُولٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِینَ‌ (16)

آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروخته‌اند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافته‌اند.

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَ یُبْصِرُونَ‌ (17)

آنان [ منافقان‌] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‌فرستد و) آن را خاموش می‌کند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند، آنها را رها می‌سازد.

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ‌ (18)

آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند!

أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ‌ (19)

یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود می‌گذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).

یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (20)

(روشنائی خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن می‌کند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن می‌سازد، (چند گامی) در پرتو آن راه می‌روند؛ و چون خاموش می‌شود، توقف می‌کنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین می‌برد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست.

 

سوره جمعه با همان لفظی که مسبحات با آن شروع می شوند، شروع شده با این تفاوت که فعل تسبیح در این سوره به صیغه مضارع آورده شده و دو اسم از اسمای ذات الهی در آیه اول این سوره آمده (الملک و القدوس) به این ترتیب در آیه اول این سوره چهار اسم از اسمای الهی بیان شده است و این نشان می دهد که این سوره مجلی هر چهار اسم است.

همانطور که پیش از این بیان شد، اگر آیه ای در سوره بقره محور یک سوره قرار گیرد، امتدادات آن آیه در سوره بقره نیز با سوره مورد بحث ارتباط دارند. در این سوره هم مشاهده می شود که بحثی از کراهت یهود از مرگ بیان شده که این مطلب در سوره بقره با آیه «قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم ... فتنموا الموت...» بیان شده. پس به طور کلی محور سوره جمعه در مقدمه سوره بقره و امتدادات آن است.

سوره جمعه از مقدمه و سه فقره تشکیل شده. مقدمه یک آیه است. فقره اول سه آیه، فقره دوم چهار آیه  و فقره سوم سه آیه است.

سوره منافقون

سوره منافقون: نمونه ای از مردمی که مظاهر ایمان در آنها بروز ندارد

محور سوره: 1-20 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ (7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ‌ (8)

گروهی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌ایم.» در حالی که ایمان ندارند.

یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ‌ (9)

می‌خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمی‌دهند؛ (اما) نمی‌فهمند.

فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ‌ (10)

در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ‌ (11)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» می‌گویند: «ما فقط اصلاح‌کننده‌ایم»!

أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لٰکِنْ لاَ یَشْعُرُونَ‌ (12)

آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمی‌فهمند.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لٰکِنْ لاَ یَعْلَمُونَ‌ (13)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» می‌گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی‌دانند!

وَ إِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ‌ (14)

و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‌کنند، و می‌گویند: «ما ایمان آورده‌ایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره می‌کنیم!»

اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ‌ (15)

خداوند آنان را استهزا می‌کند؛ و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد، تا سرگردان شوند.

أُولٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِینَ‌ (16)

آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروخته‌اند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافته‌اند.

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَ یُبْصِرُونَ‌ (17)

آنان [ منافقان‌] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‌فرستد و) آن را خاموش می‌کند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند، آنها را رها می‌سازد.

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ‌ (18)

آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند!

أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ‌ (19)

یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود می‌گذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).

یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (20)

(روشنائی خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن می‌کند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن می‌سازد، (چند گامی) در پرتو آن راه می‌روند؛ و چون خاموش می‌شود، توقف می‌کنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین می‌برد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست.

 

مقدمه سوره بقره، بخشی که درباره منافقین بحث می کند: «و من الناس من یقول آمنا... ان الله علی کل شیء قدیر»

مقدمه سوره بقره از متقین و کافرین و منافقین بحث می کند. سوره های صف و جمعه از صفات کافرین و متقین بحث کردند. مشاهده می شود که در مقدمه سوره بقره پس از بیان درباره مومنین و کافرین، بیانی درباره منافقین وجود دارد و سوره منافقین تفصیل بعضی از مواردی است که در مقدمه سوره بقره در مورد آنها بیان شده بود. و علاوه بر این، این سوره تکمیل کننده مباحث دو سوره صف و جمعه نیز هست.

در آیات محور سوره از سوره بقره مشاهده می شود که زمانی که خداوند حقیقت نفاق را بیان کرد، سه موقف از مواقف منافقین بیان می شود که هر موقف با کلمه «و اذا» شروع می شود. مشاهده می شود که سوره منافقون با لفظ «اذا» شروع شده و در دو مورد در این سوره آیه هایی با «و اذا» شروع می شوند. به این ترتیب معلوم می شود که سوره منافقون تفصیلی از منافقینی که در مقدمه سوره بقره بیان شده بودند، با عباراتی شبیه به همان عبارات ارائه می دهد.

این سوره با تذکر چند نکته به مومنین خاتمه می یابد که در حقیقت برحذر داشتن مومنین از اخلاق منافقین است.

مجموعه پنجم قسم مفصل (قسم چهارم قرآن)

مجموعه پنجم:

این مجموعه همان معانی را تفصیل می دهد که پنج سوره انتهایی قسم طوال آنها را بیان کرده بود.

سوره تغابن در محور سوره آل عمران تفصیل داده می شود

سوره طلاق در محور سوره نساء، تا اینکه حتی در مواردی سوره نساء صغیر هم نامیده شده.

سوره تحریم در محور سوره مائده،

سوره ملک در محور سوره انعام،

سوره قلم در محور سوره اعراف

ادله این امر بعدا بیان خواهد شد.

با این مجموعه، زمره مسبحات به پایان می رسد و آخرین سوره مسبحات سوره تغابن است. بر این اساس مبحات بر 4 مجموعه وضع شدند که هر یک از آنها، دیگری را تکمیل کرد و این مجموعه چهارم، برای تکمیل بنایی که توسط سه مجموعه دیگر بنا گذاشته شده بود، بیان خواهد شد.

سوره تغابن

سوره تغابن: بیان بحث تقوا و ایمان

محور سوره: 1-5 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکارانکسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

 

پیش از این بیان شد که وجود فعل سبح و یسبح بعد از انتهای یک مجموعه، علامت شروع یک مجموعه جدید است که محورش از ابتدای سوره بقره است. سوره تغابن هم بعد از سوره منافقون آمده و با فعل یسبح آغاز شده. پس معلوم می شود که محور این سوره در مقدمه سوره بقره قرار دارد.

از سوی دیگر مشاهده می شود که سوره حدید بر موضوع ایمان به خدا و رسول ص و خضوع در برابر قرآن و انفاق تمرکز کرده و در سوره تغابن نیز به مواردی مشابه اشاره کرده است. پس این دومین نکته ای که باعث می شود به این نتیجه برسیم که محور این سوره در مقدمه سوره بقره قرار دارد.

علاوه بر این، مشاهده می شود که سوره آل عمران که در مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده، با سوره تغابن از نظر لفظی در برخی آیات تشابه دارند، مثلا در سوره آل عمران بیان شده: «هو الذی یصورکم فی الارحام...» و در سوره تغابن بیان شده: «...و صورکم فاحسن صورکم» یا آیات دیگر. به این ترتیب به این نتیجه می رسیم که سوره تغابن در محور سوره آل عمران تفصیل داده شده یا به عبارتی محور سوره تغابن مقدمه سوره بقره است.

در مقدمه سوره بقره بحث از مومنین و کافرین و منافقین است. در سوره تغابن از مومنین و کافرین بحث می شود و فراموش نکینیم که بیان شد نفاق شعبه ای از کفر است.

مضافا بر اینکه دیدیدم که با سوره منافقون مجموعه قبلی به پایان رسید و سوره بعد از سوره تغابن (سوره طلاق) با آیه «یا ایها...» آغاز می شود و این نشان می دهد محور سوره طلاق بعد از مقدمه سوره بقره است. پس متوجه می شویم که محور سوره تغابن مقدمه سوره بقره است.

....

از مجموع این سوره تفصیلاتی بیان می شود که با تقوا و ایمان ارتباط دارد.

سوره طلاق

سوره طلاق: تمرکز بر تقوا از خلال بیان قضیه عده مطلقات

محور سوره: آیات 21-25 سوره بقره

 محور سوره طلاق همان محور سوره نساء است. آیاتی که بعد از مقدمه سوره بقره بیان می شود «یا ایها الناس اعبدوا ربکم... و هم فیها خالدون»

این سوره با «یا ایها النبی» شروع می شود و محتوای آیه نشان می دهد که منظور خطاب به امت ایشان است.

ملاحظه می شود که سوره نساء با لفظ «یا ایها الناس اتقوا ربکم» شروع می شود و در آیه اول سوره طلاق جمله «و اتقوا الله ربکم» بیان شده. در سوره طلاق، تمرکز زیادی بر تقوا وجود دارد که این مساله از طریق بیان قضیه عده مطلقات بیان می شود.

سوره تحریم

سوره تحریم: عتاب همسران رسول الله

محور سوره: آیات 26-27 سوره بقره

همانطور که بیان شد، محور سوره تحریم، همان محور سوره مائده است «ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا...  اولئک هم الخاسرون». ملاحظه می شود که در سوره مائده مطالبی درباره وفای به عهد «اوفوا بالعقود» و خوردن از طیباتی که خدا حلال کرده «لا تحرموا طیبات ما احل الله لکم...» بیان شده سوره تحریم هم مطالبی مشابه دارد.

سوره تحریم به توبه نصوح و جهاد با کافرین و منافین امر می کند که این مطالب با نقض میثاق و قطع ما امر الله به ان یوصل و افساد در زمین ارتباط دارد.

سوره به دو فقره تقسیم می شود. فقره اول با «یا ایها النبی» آغاز شده و با «یا ایها النبی» خاتمه می یابد و فقره دوم با «ضرب الله مثلا» آغاز می شود.

سوره قلم

سوره قلم: بیان حال مومنین و مکذبین به رسول الله ص

محور سوره: آیات 38-39 سوره بقره

همانطور که بیان شد، محور سوره قلم همان محور سوره اعراف است و محور سوره اعراف، همان قاعده کلیه ای است که داستان حضرت آدم علیه السلام یه آن ختم می شود. «قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون* و الذین کفروا بایاتنا اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» و دلیل این، از معانی سوره و آیاتی که دارای الفاظ مشترک بین سوره قلم و سوره اعراف هستند فهمیده می شود.

در محور سوره سه مطلب بیان می شود:

        هدایتی که بر صادق ترین خلق خدا نازل می شود

        مردمی که مومن به این هدایت هستند

        مردمی که کافر و مکذب به این هدایت هستند

و این سوره کسی که هدایت بر او نازل شده را مخاطب قرار می دهد تا آنچه را که مکذبین به او تهمت می زنند را نفی کند و حجت هایی را علیه آنها اقامه کند

.....

سوره های «ن» «ق» و «ص» که با یک حرف مقطعه شروع می شوند، پایان های شبیه به هم دارند (در مورد اینکه این قرآن ذکر است بحث می کنند.) و پیش از این دیدیم که سوره «ص» انتهای مجموعه بود و سوره «ق»هم انتهای مجموعه بود و اکنون هم سوره «ن» (قلم) انتهای مجموعه است.

قسم مفصل (قسم چهارم قرآن)

قسم چهارم قرآن: قسم مفصل

به طور کلی اسم مفصل برای قسم چهارم قرآن مرسوم بوده اما اینکه به طور دقیق این قسم از کجا آغاز می شود اختلافاتی وجود دارد. بعضی مقتقدند که ابتدای قسم چهارم قرآن، از ابتدای سوره ق است اما در این جا ما ابتدای این قسم را از سوره ذاریات گرفته ایم و پیش از این ذکر کردیم که چرا چنین انتخابی کرده ایم. و آنجا بیان کردیم که این اتفاق بین همه وجود دارد که این قسم به یکی ازاین دو دلیل به عنوان قسم «مفصل» نامیده شده:

·         به دلیل کثرت فصول این قسم

·         به دلیل قلت آیات منسوخ در این قسم

·         (مترجم) به دلیل تفصیل چندین و چند باره سوره بقره

اما قول اول طرفداران بیشتری دارد. پس این قسم به عنوان مفصل نامیده شده چرا که فصل (جدایی) های زیادی بین سوره های قبلی و بسم الله سوره بعدی وجود دارد. البته فصل معانی دیگری هم دارد اما می توان منظور از فصل را چیزی که در این تفسیر به نام «مجموعه» شناخته می شود نیز دانست.

این قسم از 15 مجموعه تشکیل شده که هر مجموعه معانی ای از سوره بقره را از ابتدا تا جای معینی توضیح می دهد و هر سوره ای که در یک مجموعه واقع شده، محوری از سوره بقره دارد که آن محور را توضیح می دهد.

مشاهده خواهیم کرد که اکثر محورهای سوره های این قسم، در مقدمه سوره بقره و دو مقطع اول از قسم اول این سوره واقع شده اند و این نشان از اهمیت این معانی به نسبت مجموع معانی قرآنی دارد.

....

پس از بررسی سوره تغابن می توان نتیجه گرفت که سوره تغابن مقدمه مجموعه خودش است (که بیان تفصیلی آن در بیان پایان درباره سوره تغابن خواهد آمد) و به این مناسبت می گوییم: مقدمه سوره بقره، مقدمه ای برای بعد از آن سوره بود و بعد از آن (ادامه سوره بقره) مقدمه ای برای کل قرآن بود و همینطور در هر مرحله ای، تفصیل جدیدی از سوره بقره بیان می شود. چنین تناسبی، بین سوره های مجموعه مفصل وجود دارد به این ترتیب که سوره ای که مقدمه سوره بقره را تفصیل می دهد، مقدمه سوره های بعد از خودش در آن مجموعه هم هست و سوره هایی که محورشان آیه های بعد از مقدمه سوره بقره است، ارتباطشان با سوره مقدمه، همانند ارتباطی است که این دو آیه در سوره بقره دارند.

....

مجموعه اول از قسم چهارم قرآن (قسم مفصل)

مجموعه اول: بیان تقوا و کفر و ضرورت عبادت و شکر

مجموعه اول این قسم از شش سوره ذاریات، طور، نجم، قمر، الرحمن و واقعه تشکیل شده.

سه سوره ابتدایی این مجموعه با قَسَم شروع شده (ذاریات، طور و نجم) و این مجموعه به سوره ای ختم می شود که با «اذا» شروع می شود (سوره واقعه) و اگر در این قسم دقت کنیم، بیشتر از یک مجموعه پیدا می کنیم که با سوره که با اذا شروع شود، ختم می شوند.

پس با استفاده از این نشانه که سوره های ابتدایی این مجموعه با قسم شروع می شوند و این مجموعه به سوره ای که با اذا شروع می شود، ختم می شود، و اینکه بعد از سوره واقعه یک مجموعه جدید شروع می شود (مسبحات) ابتدا و انتهای این مجموعه فهمیده می شود.

پیش از این مشاهده شد که سوره صافات با قسم آغاز شده بود و آیه محور آن سوره در مقدمه سوره بقره بود. همچنین سوره انبیا و آیات ابتدایی آن سوره «اقترب للناس حسابهم...» نیز مشاهده شد. همچنین مشاهده شد که آیه محوری سوره انبیا از مقدمه سوره بقره بود: «ان الذین کفروا سواء علیهم... لا یومنون».

در این مجموعه نیز مشاهده می شود که سه سوره ابتدایی با قسم آغاز شده سپس سوره ای آمده که ابتدایش مشابه سوره انبیا است (سوره قمر) «اقتربت الساعه و انشق القمر» و مضمونش این است که انذار به حال کافرین سودی ندارد و... این موارد نشان می دهد که چهار سوره ابتدایی این مجموعه، مقدمه سوره بقره را تفصیل می دهند.

بعد از مقدمه سوره بقره آیاتی می آید که به توحید الهی و عبادت و شکر نعمتهایش دعوت می کند و با کافران به تحدی می پردازد که اگر می توانند همانند این قرآن را بیاورند و به عذابی که خداوند برای کافرین آماده کرده تذکر داده و به مومنین بشارت می دهد و بر علیه کافران حجت و دلیل اقامه می کند. این مطالب در مقطع اول از قسم اول سوره بقره بیان می شود و سوره های الرحمن و واقعه همه این مطالب را تفصیل می دهند.

خلاصه:

مطالبی که پیش از این گذشت، ما را در مرزبندی این مجموعه و اینکه بدانیم شش سوره ابتدایی این قسم یک مجموعه اند، یاری می کند. اینکه سه سوره ابتدایی این مجموعه با قسم آغاز شده اند، علامت این است که این سوره ها بخش هایی از مقدمه سوره بقره را تفصیل می دهند همانگونه که «زمره الم» در ابتدای قسم سوم قرآن (قسم مثانی) چنین بود.

تشابه ابتدای سوره قمر با ابتدای سوره انبیا، نشان می دهد این دو سوره محور واحدی دارند.

سوره الرحمن و واقعه آیاتی بعد از مقدمه سوره بقره را تفصیل می دهند.

........

مشاهده می شود که سوره های زیادی دارای محور واحدی هستند اما همانطور که بیان شد، هر سوره محورش را از وجهه ای خاص تفصیل می دهد که با سوره دیگری که هم محور است تفاوت دارد.

در این مجموعه به شکل بارزی اوایل سوره بعدی به اواخر سوره قبل متصل است

هر کدام از سه سوره ابتدایی این مجموعه از بخشی از عالم غیب بحث می کنند و همه آنها از روز قیامت و آخرت بحث می کنند

امین اسلامی دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع).
از سال 89 در زمینه آموزش مجازی و تولید دوره های آموزشی تحت وب فعالیت هایی انجام داده ام. درحال حاضر این سایت محملی برای انتشار محصولات تولید شده با موضوعات مختلف از جمله «حوزه انقلابی» است.

قدرت گرفته از بلاگ بیان » طراحی قالب بلاگ بیان