اندیشه امین

مباحثی پیرامون حوزه انقلابی

سوره قیامت

سوره قیامت: بحث درباره تکلیف و اسبابی که باعث می شود انسان از زیر بار مسئولیت تکلیف فرار کند- بیان دو تصور اشتباه درباره روز قیامت و رد آنها

محور سوره: مقدمه سوره بقره (آیات 1-20)

سوره قیامت با دو قَسَمی شروع می شود که پاسخ داده نمی شوند چرا که جواب قسم، مفهومی از سیاق سوره است. پس از دو قَسَم، سوره در آیات 3 و 36 به دو ظن کافرین درباره روز قیامت که با روی گردانی از تکلیف ارتباط دارد، پاسخ می دهد: «أَیَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ» (آیه 3) و «أَیَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدىً» (آیه 36). همچنین در وسط سوره درباره کیفیت تبلیغ قرآن به رسول الله ص توضیحاتی داده می شود همچنین بحثی درباره موت و مرگ کافر بیان شده. اینکه چگونه خداوند را بدون ایمان و نماز، بلکه با تکذیب و اعراض ملاقات می کند.

مقدمه سوره بقره (که محور این سوره است) بحثی درباره متقین و کافرین و منافقین دارد و بیان می کند که منافقین کافرند و هر یک از دو گروه متقین و کافرین، یکی از طرفهای درگیری در مورد روز قیامت هستند. پس کافرین کسانی هستند که ایمان ندارند و نماز برپا نمی دارند و به قرآن التزامی ندارند چرا که به روز قیامت ایمان ندارند و تصور می کنند که انسان بی هدف رها شده اما متقین به قرآن ملتزمند و ایمان دارند و نماز برپا می دارند و انفاق می کنند چرا که به روز قیامت ایمان دارند و می دانند که بی هدف رها نشده اند. پس همانطور که توضیح داده شد مشاهده می شود که معانی سوره قیامت، به معانی مقدمه سوره بقره ارتباط دارد.

این سوره تصورات اشتباه درباره روز قیامت و تکلیف انسان در دنیا را بیان کرده و آنها را رد می کند. این سوره ضرورت ایمان و قیام به تکلیف را تعمیق می بخشد و این از بدیهیات اولیه ای است که برای متقی شدن به آن نیاز است.

 

مقدمه: 1-2: قسم به نفس متقی (نفسی که تقوا پیشه کرده)

نفس لوامه همان نفس بازدارنده و وجدان بیدار است که فقط با وجود تقوا فعال است. پس قَسَم به نفس لوامه، قسم به نفس متقی است و ارتباط این آیات به مقدمه سوره بقره روشن می شود. و همانطور که در مقدمه سوره بقره در مورد متقین بحث می شود و سپس روی صحبت به سوی کافرین بر می گردد، در این سوره هم پس از بحث در مورد متقین در این آیات، در آیات بعدی بحث کافرین مطرح می شود.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ‌ (0)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

لاَ أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَةِ (1)

سوگند به روز قیامت،

وَ لاَ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ (2)

و سوگند به (نفس لوّامه و) وجدان بیدار و ملامتگر (که رستاخیز حقّ است)!

 

فقره اول: 3-35: بیان یک تصور اشتباه درباره روز قیامت و رد آن

فقره اول این سوره به ذکر ظن کافرین به اینکه خداوند آنها را بر نمی انگیزد شروع می شود و مرحله به مرحله این عقیده آنها را رد می کند و در هر مرحله موعظه می کند و در خلال همین موعظه ها، طریق صحیح تقوا و طریق متقین روشن و مشخص می شود. همچنین در مقابل طریق خطا و اشتباه و طریق کافرین هم روشن می شود و به این ترتیب ارتباط این سوره با مقدمه سوره بقره روشن می شود.

فقره دوم این سوره ظن دیگری از کافران را بیان می کند اینکه آنها تصور می کنند که بی هدف رها شده اند و امر و نهی نمی شوند و بعثت و حساب و کتابی هم ندارند. در فقره دوم هم آن تصور خطای کافران را رد می کند.

مجموعه اول: 3-15: علتی که باعث می شود انسان آمدن قیامت را انکار کند، این است که فکر می کند بعد از مرگش زنده نمی شود. کافرین به دلیل علاقه شان به گناه و برای فرار از تکلیف آمدن قیامت را انکار می کنند- بیان ویژگیهای قیامت

این مجموعه به علتی اشاره می کند که باعث می شود انسان به روز قیامت کافر شود و دیگر نفس لوامه اش از کار بیفتد. پس علت تصور انسان از خداوند است که فکر می کند بعد از مرگش او را زنده نمی کند که این جهل به قدرت الهی است. سپس در ادامه بیان می کند که علت حقیقی موقف انسان کافر در مقابل روز قیامت، علاقه او به فجور و گناه و فرار از تکلیف  است. به همین دلیل انسان آمدن روز قیامت را بعید می داند و در ادامه خداوند درباره روز قیامتی که مکذبان آن را تکذیب می کنند بحث می کند.

أَ یَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظَامَهُ‌ (3)

آیا انسان می‌پندارد که هرگز استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد؟!

بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَنْ نُسَوِّیَ بَنَانَهُ‌ (4)

آری قادریم که (حتّی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب کنیم!

بَلْ یُرِیدُ الْإِنْسَانُ لِیَفْجُرَ أَمَامَهُ‌ (5)

(انسان شک در معاد ندارد) بلکه او می‌خواهد (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت) در تمام عمر گناه کند!

یَسْأَلُ أَیَّانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ (6)

(از این رو) می‌پرسد: «قیامت کی خواهد بود»!

فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ (7)

(بگو:) در آن هنگام که چشمها از شدّت وحشت به گردش درآید،

وَ خَسَفَ الْقَمَرُ (8)

و ماه بی‌نور گردد،

وَ جُمِعَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ (9)

و خورشید و ماه یک جا جمع شوند،

یَقُولُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ أَیْنَ الْمَفَرُّ (10)

آن روز انسان می‌گوید: «راه فرار کجاست؟!»

کَلاَّ لاَ وَزَرَ (11)

هرگز چنین نیست، راه فرار و پناهگاهی وجود ندارد!

إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ (12)

آن روز قرارگاه نهایی تنها بسوی پروردگار تو است؛

یُنَبَّأُ الْإِنْسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَ أَخَّرَ (13)

و در آن روز انسان را از تمام کارهایی که از پیش یا پس فرستاده آگاه می‌کنند!

بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ (14)

بلکه انسان خودش از وضع خود آگاه است،

وَ لَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ‌ (15)

هر چند (در ظاهر) برای خود عذرهایی بتراشد!

 

مجموعه دوم: 6-19: این قرآن از جانب خدا و کتاب تکلیف است- بیان سنت الهی درباره قرآن

در مجموعه اول مشخص شد که راز حقیقی کفر کافرین به روز قیامت، اراده انسان برای فجور و فرار از تکلیف است.

کتاب تکلیف قرآن است به همین دلیل در ابتدای مجموعه دوم چگونگی القای این قرآن را به رسول الله ص بیان کرده و همچنین سنت الهی را درباره این قرآن بیان می کند.

همه مطالبی که در این مجموعه درباره قرآن بیان شده، اثبات می کند که این قرآن از جانب خداست و زمانی که این معنی ثابت شد، و این قرآن درباره روز قیامت و تکلیف بحث می کند، حجتی بر وجوب قیام به تکلیف و ضرورت ایمان به روز قیامت اقامه می شود. به همین دلیل در مجموعه بعدی بحثی درباره روز قیامت بیان می شود.

لاَ تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ‌ (16)

زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن [ قرآن‌] حرکت مده،

إِنَّ عَلَیْنَا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ‌ (17)

چرا که جمع‌کردن و خواندن آن بر عهده ماست!

فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ‌ (18)

پس هر گاه آن را خواندیم، از خواندن آن پیروی کن!

ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا بَیَانَهُ‌ (19)

سپس بیان و (توضیح) آن (نیز) بر عهده ماست!

 

مجموعه سوم: 20-25: بیانی درباره طبیعت دنیا خواه بشر و بحثی درباره روز قیامت

با توجه به مطالب مجموعه دوم، در این مجموعه در ابتدا بحثی درباره روز قیامت بیان می شود. اما به طور کلی این مجموعه درباره طبیعت بشر صحبت می کند. اینکه با وجود ارزش بیشتر آخرت نسبت به دنیا، انسان دنیا را دوست دارد و آخرت را رها کرده است.

در مجموعه اول، یکی از اسباب فرار از تکلیف بیان شد، در این مجموعه هم یکی دیگر از اسباب فرار از تکلیف معرفی می شود. بین این دو مجموعه (اول و سوم) در مجموعه وسط (مجموعه دوم) بحثی درباره کتاب تکلیف بیان شده.

همچنین در مجموعه اول تفصیلی از روز قیامت بیان شد، در این مجموعه هم حال اهل ایمان و اهل کفر در قیامت بیان می شود. در مجموعه وسط هم کتابی که در علم و راه نجات بحث کرده معرفی شده.

این مجموعه کسانی که دنیا را دوست دارند، انکار شده اند و در این بیان اشاره ای به یکی از اصول تقوا است اینکه ایمان به آخرت، به این معنی است که انسان آخرت را بر دنیا ترجیح دهد و آن را بیشتر از دنیا دوست داشته باشد.

کَلاَّ بَلْ تُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ (20)

چنین نیست که شما می‌پندارید (و دلایل معاد را کافی نمی‌دانید)؛ بلکه شما دنیای زودگذر را دوست دارید (و هوسرانی بی‌قید و شرط را)!

وَ تَذَرُونَ الْآخِرَةَ (21)

و آخرت را رها می‌کنید!

وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ (22)

(آری) در آن روز صورتهایی شاداب و مسرور است،

إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ (23)

و به پروردگارش می‌نگرد!

وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ بَاسِرَةٌ (24)

و در آن روز صورتهایی عبوس و در هم کشیده است،

تَظُنُّ أَنْ یُفْعَلَ بِهَا فَاقِرَةٌ (25)

زیرا می‌داند عذابی در پیش دارد که پشت را در هم می‌شکند!

 

مجموعه چهارم: 26-35: بحثی درباره لحظه انتقال از دنیا به عوالم آخرت

در این مجموعه درباره احتضار کافر و مرگ او بحث می کند و آن لحظه ای است که او از این دنیا به عوالم آخرت می رود و آمدن این مجموعه در سیاق این سوره، تذکری است به انسانی که دنیا را بر آخرت ترجیح داده و دنیا را بیشتر از آخرت دوست دارد. این مجموعه تذکری است به کسی که از تکلیف فرار می کند و بیان می کند که مرگ، واعظی بزرگ است برای غافلین.

کَلاَّ إِذَا بَلَغَتِ التَّرَاقِیَ‌ (26)

چنین نیست (که انسان می‌پندارد! او ایمان نمی‌آورد) تا موقعی که جان به گلوگاهش رسد،

وَ قِیلَ مَنْ رَاقٍ‌ (27)

و گفته شود: «آیا کسی هست که (این بیمار را از مرگ) نجات دهد؟!»

وَ ظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ‌ (28)

و به جدائی از دنیا یقین پیدا کند،

وَ الْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ‌ (29)

و ساق پاها (از سختی جان‌دادن) به هم بپیچد!

إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ‌ (30)

(آری) در آن روز مسیر همه بسوی (دادگاه) پروردگارت خواهد بود!

فَلاَ صَدَّقَ وَ لاَ صَلَّى‌ (31)

(در آن روز گفته می‌شود:) او هرگز ایمان نیاورد و نماز نخواند،

وَ لٰکِنْ کَذَّبَ وَ تَوَلَّى‌ (32)

بلکه تکذیب کرد و روی‌گردان شد،

ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى‌ (33)

سپس بسوی خانواده خود بازگشت در حالی که متکبّرانه قدم برمی‌داشت!

أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى‌ (34)

(با این اعمال) عذاب الهی برای تو شایسته‌تر است، شایسته‌تر!

ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى‌ (35)

سپس عذاب الهی برای تو شایسته‌تر است، شایسته‌تر!

 

فقره دوم: 36-40: بیان یک تصور اشتباه دیگر درباره روز قیامت و رد آن

این فقره ظن دیگری از کافران را بیان می کند. اینکه آنها تصور می کنند بی هدف رها شده اند و امر و نهی نمی شوند و بعثت و حساب و کتابی هم ندارند. در این فقره هم این تصور خطای کافران را رد می کند.

أَ یَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى‌ (36)

آیا انسان گمان می‌کند بی‌هدف رها می‌شود؟!

أَ لَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنَى‌ (37)

آیا او نطفه‌ای از منی که در رحم ریخته می‌شود نبود؟!

ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى‌ (38)

سپس بصورت خون بسته در آمد، و خداوند او را آفرید و موزون ساخت،

فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثَى‌ (39)

و از او دو زوج مرد و زن آفرید!

أَ لَیْسَ ذٰلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى‌ (40)

آیا چنین کسی قادر نیست که مردگان را زنده کند؟!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

امین اسلامی دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع).
از سال 89 در زمینه آموزش مجازی و تولید دوره های آموزشی تحت وب فعالیت هایی انجام داده ام. درحال حاضر این سایت محملی برای انتشار محصولات تولید شده با موضوعات مختلف از جمله «حوزه انقلابی» است.

قدرت گرفته از بلاگ بیان » طراحی قالب بلاگ بیان