اندیشه امین

مباحثی پیرامون حوزه انقلابی

سوره فاطر

سوره فاطر: مشخص کردن  و تفصیل راه «شکر عملی» و بیان ضرورت «خشیت»

محور سوره: آیه 29 سوره بقره

هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌ (29)

او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است.

 

مشاهده می شود که این سوره با یک مقدمه که شامل دو آیه اول سوره است شروع شده و پس از آن ندای «یا أَیُّهَا النَّاسُ» می آید و این ندا در این سوره سه بار تکرار می شود. پس می توان گفت که این سوره از یک مقدمه و سه مقطع تشکیل شده که هر یک از مقاطع با «یا أَیُّهَا النَّاسُ» شروع می شوند. و از اولین آیه مقطع اول که می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّىتُؤْفَکُونَ» می توان فهمید که محور این سوره آیه دوم از محور سوره انعام است (پیش از این در سوره سبا در این باره توضیح داده شد) که می فرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَسَماواتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» این مطلب از مقدمه سوره که می فرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ ...» هم فهمیده می شود.

در سوره بقره بعد از آیه محور این سوره بحثی درباره ملائکه و خلافت انسان در مین مطرح می شود: «وَإِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» همچنین در مقدمه این سوره هم بحثی درباره ملائکه مشاهده می شود: «جاعِلِ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ...» همچنین این سوره موضوع خلافت انسان در زمین را بیان می کند: «هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ» و این معنیی است که در سوره انعام هم به آن اشاره شده: «وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَالْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ»

و همانطور که پیش از این هم بیان شد، همپوشانی بین سوره سبأ و فاطر وجود دارد چرا که از دو آیه ای که محور سوره انعام هستند، یکی محور سوره سبأ قرار گرفته و دیگری محور سوره فاطر و این دو آیةه دارای معانی مرتبط و مشترک هستند. پس به این ترتیب در سوره فاطر،‌سایه ای از آیه اول محور سوره انعام هم مشاهده می شود. پس با این توصیفات سوره فاطر راه شکر عملی را مشخص کرده و تفصیل می دهد.

این سوره بر وجوب شکر و نقطه شروع آن که همان خشیت است دلالت دارد. همچنین این سوره راه معرفت کامل خداوند را نشان می دهد و این تفصیل و تکمیل آن چیزی است که در سوره انعام بیان شده بود. همچنین این سوره مواردی که باعث می شود انسان از شکر کردن غفلت کند بیان شده و انسان را نسبت به آنها (شیطان و دنیا) هشدار می دهد و بیان می کند که رغبت در عزت و جاه و بزرگی، از موانع طریق الی الله هستند.

و از آنجا که شروع سیر به سوی خدا در قبول انذار رسولان نهفته و از آنجا که قبول انذار احتیاج به خشیت از خداوند دارد، این سوره به طریق تحقق خشیت اشاره می کند.

همانطور که بیان شد،‌ سوره فاطر تکمیل کننده سوره سبا است و بر مواردی که در آن سوره بیان شده بود بنا شده. پس سوره سبأ اساس موضوع شکر را وضع کرد و سوره فاطر بر آن اساس،‌ بنا شد. مواردی از وجوه تکامل بین این دو سوره را مشاهده می کنیم:

        در سوره سبأ بیان شد: «وَیَرَى الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِی أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَّ» همچنین در سوره فاطر می فرماید: «وَالَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ هُوَ الْحَقُّ»

        در سوره سبا می فرماید «وَقَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ» و در سوره فاطر هم می فرماید «اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ».

        سوره سبأ بیان معرفت خدا و ایمان به روز آخرت و قیام به تکلیفی که همان شکر است ارتباط برقرار کرده و سوره فاطر طریق شکر عملی را بیان کرده است.

        سوره های سبأ و فاطر مجموعه شان را در قسم مثانی با بیان معانی زیادی تکمیل کرده اند. این دو سوره قضیه شکر را تعمیق بخشیده اند و آن موضوعی است که به قضیه تقوا مرتبط است که قضیه تقوا در سوره احزاب بیان شده بود. و تقوا هم بخشی از ایمان است که در سوره های زمره «الم» در این مجموعه به آن اشاره شد.

همانطور که بیان شد این سوره از یک مقدمه که شامل دو آیه است و سه مقطع تشکیل شده.

مقدمه: 1-2: حمد خدا و بیان قدرت و نعمتهای او

بیان شد که محور سوره فاطر آیه: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» است به این ترتیب حکمت شروع این سوره با حمد «الْحَمْدُ لِلَّهِ» واضح است و اینکه مقدمه سوره از خلقت آسمانها و زمین و خلقت ملائکه و قدرت خداوند در زیاد کردن در خلق بحث می کند،‌ همگی با محور سوره هماهنگی دارد.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ‌ (0)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلاَئِکَةِ رُسُلاً أُولِی أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَ ثُلاَثَ وَ رُبَاعَ یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (1)

ستایش مخصوص خداوندی است آفریننده آسمانها و زمین، که فرشتگان را رسولانی قرار داد دارای بالهای دوگانه و سه‌گانه و چهارگانه، او هر چه بخواهد در آفرینش می‌افزاید، و او بر هر چیزی تواناست!

مَا یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلاَ مُمْسِکَ لَهَا وَ مَا یُمْسِکْ فَلاَ مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‌ (2)

هر رحمتی را خدا به روی مردم بگشاید، کسی نمی‌تواند جلو آن را بگیرد؛ و هر چه را امساک کند، کسی غیر از او قادر به فرستادن آن نیست؛ و او عزیز و حکیم است!

 

مقطع اول: 3-4: تذکر به نعمت های الهی و رد تکذیب پیامبر ص

بعد از این که خداوند در مقدمه بیان کرد که او جل و علا آفریننده آسمانها و زمین است و حمد و ستایش مخصوص اوست و هیچ رحمتی به خلقش نمی شود مگر از جانب او، در این مقطع به نعمتهایش تذکر می دهد و تذکر می دهد که او به تنهایی خالق و رازق است و فقط او اله و معبود به حق است و رسولش را در مقابل تکذیب کافرین دلداری می دهد و به این تکذیب کنندگان هشدار و انذار می دهد.

این مقطع به محور سوره مرتبط است به این صورت که محور سوره بیان می کند: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» و این نعمت احتیاج به تذکر دارد و در این مقطع بیان می شود: «اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍغَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ»

پس از این مقطع فهمیدیم که رسول الله ص به تذکر نعمت های الهی و توحید خداوند دعوت می کند و تکذیب ایشان در این زمینه بهتان و طغیان مکذبین است. و اینگونه از ابتدا ارتباط موضوع شکر خدا به موضوع ایمان به رسول ص و ارتباط موضوع توحید خداوند و عبادت ایشان به موضوع ایمان به رسولان الهی فهمیده می شود.

مقطع بعدی با موضوع هشدار نسبت به دنیا و شیطان شروع می شود. دنیایی که خداوند آن را برای شما آفریده، شما را از عبادت خدا دور نکند و شیطانی که شما را از بهشت بیرون راند،‌ به آتش جهنم واردتان نکند!

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ‌ (3)

ای مردم! به یاد آورید نعمت خدا را بر شما؛ آیا آفریننده‌ای جز خدا هست که شما را از آسمان و زمین روزی دهد؟! هیچ معبودی جز او نیست؛ با این حال چگونه به سوی باطل منحرف می‌شوید؟!

وَ إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (4)

اگر تو را تکذیب کنند (غم مخور، موضوع تازه‌ای نیست) پیامبران پیش از تو نیز تکذیب شدند؛ و همه کارها بسوی خدا بازمی‌گردد.

 

مقطع دوم: 5-14: مشخص کردن بایدها و نبایدهای شکر عملی

این مقطع با نهی از مغرور شدن به دنیا و گرفتار شدن در دام غرور شیطان شروع می شود و سپس مظاهری از مغرور شدن به دنیا از قیبل طلب عزت باطل و... را مطرح می کند و به ایمان و عمل صالح کلم طیب و شکر ترغیب می کند که اینها مظاهری از طلب خدا و قیامت هستند. پس این مقطع جوانب عملی سیر در طریق شکر را مشخص می کند.

این مقطع با بحثی درباره توحید به پایان می رسد «إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ ...» و این نشان می دهد همه مطالبی که قبل از آن بیان می شود،‌ در خدمت این نتیجه است و آن مطلبی است که در مقطع اول هم بیان شده بود«اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ» و این همان معنی است که در مقدمه سوره هم بیان شده بود.

سیاق اصلی سوره در بحث شناخت خداوند و چیزهایی که مستلزم این معرفت است،‌ و آزادی از هر چیزی که منافی این معرفت است از قبیل شرک و کفر و مغرور شدن به دنیا و ولاء شیطان جریان پیدا می کند.

مقدمه این سوره با ذکر استحقاق خداوند به حمد شروع می شود و سپس مقطع اول به نعمت های الهی تذکر می دهد و در مقطع دوم از اینکه دنیا و شیطان انسان را مغرور کنند و انسان را از شکر بازدارند، نهی می کند. پس از این در مقطع سوم، می آید که در ابتدایش فقر انسان به خداوند و احتیاجش به او را ذکر می کند و این روشی است برای رسین به شکر.

مجموعه اول: 5-8 دعوت به ترک مغرور شدن به دنیا و شیطان

خداوند همه چیز را برای انسان خلق کرد تا شکر کند. پس زمانی که انسان به جای مُنعِم، مشغول نعمت شد،‌ این دلیل انحرافش می شود و از انجا که شیطان دشمن اصلی و اول انسان است، اگر او (شیطان) معلم انسان شود، پس این دلیل و علامت انحراف در فکر و سلوک انسان است. و این مجموعه توجه انسان را به این قضیه جلب می کند و او را نسبت به این عاقبت هشدار می دهد.

این معنی که در این مجموعه بیان شد،‌ مکمل معنایی است که در مجموعه اول بیان شد. پس مقطع اول به ذکر نعمت ها دعوت کرد، و این مجموعه به ترک مغرور شدن به دنیا و شیطان دعوت می کند چرا که این کار انسان را از شکر نعمت ها باز می دارد. به این ترتیب ارتباط این مجموعه با مقدمه سوره روشن می شود. چرا که مقدمه سوره استحقاق خداوند برای حمد را بیان می کند و همچنین بیان می کند هر گشایشی که به وجود بیاید از رحمت خدا است و هیچ کسی نمی تواند انسان را از این رحمت باز بدارد: «ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ لَها وَما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ ..» پس جایز نیست که انسان از ایمان به خدا و توحید و شکر به دنیا و شیطان روی بگرداند.

این مجموعه با ذکر این مطلب آغاز می شود که وعده خداوند حق است و سپس از مغرور شدن به دنیا و شیطان نهی می کند و زمانی که متوجه باشیم که محور سوره «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِفَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» است و این آیه بین آیه: «کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» و داستان حضرت آدم علیه السلام بیان شده که آن داستان به آیه: «فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ* وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ» خاتمه می یابد، ارتباط این سوره با محورش فهمیده می شود.

پس از مطالب قبل از آیه محور سوره و همچنین مطالب بعد از آن ارتباط به روز قیامت فهمیده می شود.

پس از این در این مقطع دو مجموعه دیگر می آید که هر کدام با قول «و الله» شروع می شوند. و این دو مجموعه ادامه بیانی است که در مقدمه و در مقطع اول سوره دیدیم و به طور کلی این سوره در سیاق بحث درباره خداوند عزوجل بیان شده.

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلاَ تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَ لاَ یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (5)

ای مردم! وعده خداوند حقّ است؛ مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان شما را فریب دهد و به (کرم) خدا مغرور سازد!

إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ (6)

البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید؛ او فقط حزبش را به این دعوت می‌کند که اهل آتش سوزان (جهنّم) باشند!

الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ (7)

کسانی که راه کفر پیش گرفتند، برای آنان عذابی سخت است؛ و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، آمرزش و پاداش بزرگ از آن آنهاست!

أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشَاءُ وَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ فَلاَ تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ‌ (8)

آیا کسی که عمل بدش برای او آراسته شده و آن را خوب و زیبا می‌بیند (همانند کسی است که واقع را آنچنان که هست می‌یابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد گمراه می سازد و هر کس را بخواهد هدایت می‌کند؛ پس جانت به خاطر شدّت تأسف بر آنان از دست نرود؛ خداوند به آنچه انجام می‌دهند داناست!

 

مجموعه دوم: 9-10: علاج یکی از لغزشگاه هایی که انسان را از آخرت غافل می کند

آیة9: این آیه پل ارتباطی بین مطالبی که پیش از آن بیان شد و مطالبی که بعد از آن بیان خواهند شد است. و این آیه بر روز قیامت دلالت می کند

آیه 10: عزت یکی از لغزشگاه های شیطان و یکی از مظاهر دنیا است که پیش از این درباره گرفتار شدن در دام شیطان و دنیا تذکر داده شده بود. در این آیه هم می فرماید عزت از آنِ خداست. به این دلیل اقتضا داشت که قبل از بیان این مطلب، بحثی درباره حتمیت روز قیامت بیان شده که در آیه 9 بیان شد. زیرا ایمان به روز آخرت تنها علاج فریفته نشدن به دام شیطان و دنیا به سبب طلب عزت است.

پس بحث از عزت در این سیاق،‌بحث از یکی از اسبابی است که شیطان به وسیله آن انسان را فریب می دهد و این بحث (عزت) مظهری از مظاهر دنیا است که باعث می شود انسان از یاد آخرت غافل شود.

همچنین بیان آیه «مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً ..» بین دو آیه ای قرار گرفته که با «والله» شروع می شوند و این آیه بر آمدن روز قیامت دلالت می کند که در مجموعه بعدی بیشتر توضیح داده خواهد شد.

وَ اللَّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَاباً فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَیِّتٍ فَأَحْیَیْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا کَذٰلِکَ النُّشُورُ (9)

خداوند کسی است که بادها را فرستاد تا ابرهایی را به حرکت درآورند؛ سپس ما این ابرها را به سوی زمین مرده‌ای راندیم و به وسیله آن، زمین را پس از مردنش زنده می‌کنیم؛ رستاخیز نیز همین گونه است!

مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِیعاً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُهُ وَ الَّذِینَ یَمْکُرُونَ السَّیِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدٌ وَ مَکْرُ أُولٰئِکَ هُوَ یَبُورُ (10)

کسی که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود می‌کند، و عمل صالح را بالا می‌برد؛ و آنها که نقشه‌های بد می‌کشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود می‌شود (و به جایی نمی‌رسد)!

 

مجموعه سوم: 11-14: شناخت خداوند و الزامات آن

آیه11: این آیه شروع خلقت انسان از خاک را تذکر می دهد و بیان می کند که عمر به دست خداوند است و این تذکری است بر اینکه انسان نباید عزت را از به جز  خدا درخواست کند و عزت به دست خداست. و حکمت آمدن آیه ای که از عزت بحث می کند، بین دو آیه عظیمی که با «والله» شروع می شوند این است که می خواهد عوامل طلب عزت از غیر طریق ایمان را از نفس بشری قطع کند و همه این مطالب در سیاق نهی از مغرور شدن به دنیا و شیطان بیان شده.

آیات 12-14: مشاهده شد که سوره با آیه «الْحَمْدُ لِلَّهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ ...» شروع شد و سپس مقطع اول سوره با آیه «یا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ» شروع شد و سپس مقطع دوم با آیه «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ .» شروع شد و پس از آن بیانی درباره خداوند عزوجل آمد «وَاللَّهُ الَّذِی أَرْسَلَ الرِّیاحَ ..» و سپس بیان شد که «وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ...» و سپس در این آیات مظهری از مظاهر قدرت و حکمت و نعمت هایش در خلق نعمت ها بیان می شود. پس سیاق ما را به شناخت خدا و چیزهایی که مستلزم این شناخت است،‌ می رساند.

در این سوره مظاهری از نعمت های الهی بیان می شود نعمت هایی از قیبل خلقت انسان که بر رجوع به سوی او «انا الیه راجعون» دلالت دارد و تسخیر دریاها برای این انسان و این سیاق انسان را به شکر می رساند.

آیه 12 که از دریاهای شیرین و تلخ بحث می کند،‌ بیان مثالی از مومن و کافر است و آمدن این آیه در این سیاق به کلامی که پیش از این در قضیه ایمان و کفر بیان شد،‌ اشاره دارد. همچنین به نظر می رسد که این آیه به موضوع عزت هم ارتباط داشته باشد به این صورت که مومن عزت را برای خدا و از خدا و در سیر در طریق الی الله می خواهد و آن «عذب فرات» استو کافر کسی است که برای خودش و از خودش و برای سیر در طریق کفر می خواهد و آن «ملح اجاج» است و در این منفعتی برای خلق است ولی دو شخصیت در این جا نمایان می شوند.

وَ اللَّهُ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَکُمْ أَزْوَاجاً وَ مَا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثَى وَ لاَ تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ مَا یُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لاَ یُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ فِی کِتَابٍ إِنَّ ذٰلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ (11)

خداوند شما را از خاکی آفرید، سپس از نطفه‌ای؛ سپس شما را بصورت زوجهایی قرار داد؛ هیچ جنس ماده‌ای باردار نمی‌شود و وضع حمل نمی‌کند مگر به علم او، و هیچ کس عمر طولانی نمی‌کند، یا از عمرش کاسته نمی‌شود مگر اینکه در کتاب (علم خداوند) ثبت است؛ اینها همه برای خداوند آسان است.

وَ مَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هٰذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَ هٰذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَ مِنْ کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْماً طَرِیّاً وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَ تَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ‌ (12)

دو دریا یکسان نیستند: این یکی دریایی است که آبش گوارا و شیرین و نوشیدنش خوشگوار است، و آن یکی شور و تلخ و گلوگیر؛ (امّا) از هر دو گوشتی تازه می خورید و وسایل زینتی استخراج کرده می‌پوشید؛ و کشتیها را در آن می‌بینی که آنها را می‌شکافند (و به سوی مقصد پیش می‌روند) تا از فضل خداوند بهره‌گیرید، و شاید شکر (نعمتهای او را) بجا آورید!

یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَ یُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى ذٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ الْمُلْکُ وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ (13)

او شب را در روز داخل می‌کند و روز را در شب؛ و خورشید و ماه را مسخّر (شما) کرده، هر یک تا سرآمد معیّنی به حرکت خود ادامه می‌دهد؛ این است خداوند، پروردگار شما؛ حاکمیّت (در سراسر عالم) از آن اوست: و کسانی را که جز او می‌خوانید (و می‌پرستید) حتی به اندازه پوست نازک هسته خرما مالک نیستند!

إِنْ تَدْعُوهُمْ لاَ یَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَ لاَ یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ (14)

اگر آنها را بخوانید صدای شما را نمی‌شنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمی‌گویند؛ و روز قیامت، شرک (و پرستش) شما را منکر می‌شوند، و هیچ کس مانند (خداوند آگاه و) خبیر تو را (از حقایق) با خبر نمی‌سازد!

 

مقطع سوم: 15-45: بیان مواردی که انسان را به سوی خشیت تهییج می کنند

در مقطع اول خداوند امر کرد که از نعمت هایش تذکر بپذیریم و در مقطع دوم از دنیا و شیطان برحذر داشت که دچار فتنه نشویم و در مجموعه اول این مقطع بیان می کند که نقطه شروع سیر به سوی خدا خشیت است و در ادامه از مواردی بحث می کند که انسان را به خشیت تهییج و تشویق می کند و سایر مجموعه های این مقطع،‌ همین معنی را تعمیق می بخشند.

ارتباط مجموعه های این مقطع به این صورت است که:

این مقطع با آیه «یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ» آغاز می شود و سپس به مظهری از مظاهر غنای الهی و فقر ما اشاره می کند «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ» و سپس به مظهری از مظاهر غنای او اشاره می کند: «وَمَنْ تَزَکَّى فَإِنَّما یَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ ....» سپس به مظهری از مظاهر غنای او و فقر خلق به او اینگونه اشاره می کند «یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ ....» سپس به مظهری از مظاهر عنای او و فقر ما اشاره می کند «هُوَ الَّذِیجَعَلَکُمْ خَلائِفَ فِی الْأَرْضِ ....» در ابتدای مجموعه آخر هم مظهری از مظاهر فقر ما و غنای خداوند اینگونه مطرح می شود «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ أَنْ تَزُولا ....» پس اینگونه مجموعه های این مقطع مرتبط با یکدیگر هستند.

مجموعه اول: 15-28: نقطه شروع سیر به سوی خدا خشیت است

این مجموعه بیان می کند که نقطه شروع سیر به سوی خدا خشیت است و در ادامه از میراث خشیت سخن به میان می آورد.

آیات 15-18: بیان فقر مردم و غنای خداوند

پس از آنکه خداوند فقر خلق به او و غنای خودش را ثابت کرد و قدرتش در از بین بردن آنها و خلق دیگرانی به جای آنها را تذکر داد و عدلش در حسابرسی را ذکر کرد و حال مردم را در زمان حسابرسی بیان کرد، صفاتی را برای پیروان رسولش ص بیان می کند که هر کس از آن تذکر بپذیرد نفع می برد. و آنها کسانی هستند که این صفات در انها جمع شود، خشیت، برپایی نماز و این نشان می دهد که غیر آنها اینگونه نیستند و سپس در ادامه(آیات19-28) آیاتی می آید که بین این دو گروه مقایسه می کند.

آیه آخر (و لا تزر وازره...) یک قاعده کلیه است که بیان می کند که اینکه خداوند از بندگانش می خواهد که او را عبادت کنند، به دلیل احتیاج او جل و علا نیست و او از این عبادت نفعی نمی برد و خاتمه آیه هم به فهم این مطلب کمک می کند: «وَمَنْ تَزَکَّى فَإِنَّما یَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ»

یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ (15)

ای مردم شما (همگی) نیازمند به خدائید؛ تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته هر گونه حمد و ستایش است!

إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ (16)

اگر بخواهد شما را می‌برد و خلق جدیدی می‌آورد؛

وَ مَا ذٰلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ (17)

و این برای خداوند مشکل نیست!

وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلَى حِمْلِهَا لاَ یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْ‌ءٌ وَ لَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى إِنَّمَا تُنْذِرُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ مَنْ تَزَکَّى فَإِنَّمَا یَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ (18)

هیچ گنهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمی‌کشد؛ و اگر شخص سنگین‌باری دیگری را برای حمل گناه خود بخواند، چیزی از آن را بر دوش نخواهد گرفت، هر چند از نزدیکان او باشد! تو فقط کسانی را بیم‌می‌دهی که از پروردگار خود در پنهانی می‌ترسند و نماز را برپا می‌دارند؛ و هر کس پاکی (و تقوا) پیشه کند، نتیجه آن به خودش بازمی‌گردد؛ و بازگشت (همگان) به سوی خداست!

 

آیات 19-28: مقایسه بین دو گروه

در این آیات بین دو گروه مقایسه می کند. 1) گروهی که از گفته های پیامبر تذکر می پذیرند و خشیت دارند و نماز را برپا می دارند. 2) گروهی که اینگونه نیستند.

سوره نعمت هایی که انسان را به توحید می رساند بیان می کند و سپس در این آیات می فرماید که مردم دو قسم هستند، شاکر و کافر. سوره بیان می کند که راه شکر با خشیت و برپایی نماز شروع می شود و تفکر آن را تغذیه و تقویت می کند.

وَ مَا یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَ الْبَصِیرُ (19)

و نابینا و بینا هرگز برابر نیستند،

وَ لاَ الظُّلُمَاتُ وَ لاَ النُّورُ (20)

و نه ظلمتها و روشنایی،

وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ (21)

و نه سایه (آرامبخش) و باد داغ و سوزان!

وَ مَا یَسْتَوِی الْأَحْیَاءُ وَ لاَ الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشَاءُ وَ مَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ (22)

و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد می‌رساند، و تو نمی‌توانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته‌اند برسانی!

إِنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذِیرٌ (23)

تو فقط انذارکننده‌ای، (اگر ایمان نیاورند نگران نباش، وظیفه‌ات را انجام ده.)

إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ بِالْحَقِّ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلاَّ خَلاَ فِیهَا نَذِیرٌ (24)

ما تو را بحق برای بشارت و انذار فرستادیم؛ و هر امّتی در گذشته انذارکننده‌ای داشته است!

وَ إِنْ یُکَذِّبُوکَ فَقَدْ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْکِتَابِ الْمُنِیرِ (25)

اگر تو را تکذیب کنند (عجیب نیست)؛ کسانی که پیش از آنان بودند (نیز پیامبران خود را) تکذیب کردند؛ آنها با دلایل روشن و کتابهای پند و موعظه و کتب آسمانی روشنگر (مشتمل بر معارف و احکام) به سراغ آنان آمدند (امّا کوردلان ایمان نیاوردند).

ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَکَیْفَ کَانَ نَکِیرِ (26)

سپس من کافران را (بعد از اتمام حجّت) گرفتم (و سخت مجازات کردم)؛ مجازات من نسبت به آنان چگونه بود؟!

أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوَانُهَا وَ مِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَ غَرَابِیبُ سُودٌ (27)

آیا ندیدی خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد که بوسیله آن میوه‌هایی رنگارنگ (از زمین) خارج ساختیم و از کوه‌ها نیز (به لطف پروردگار) جاده‌هایی آفریده شده سفید و سرخ و به رنگهای مختلف و گاه به رنگ کاملاً سیاه!

وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذٰلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ (28)

و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان انواعی با رنگهای مختلف، (آری) حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می‌ترسند؛ خداوند عزیز و غفور است!

 

 

مجموعه دوم: 29-37: معرفی روش رسیدن به خشیت

مجموعه دوم و سوم و جهارم این مقطع با کلمه «إن» شروع می شوند.

29-30: تذکر به تلاوت قرآن،‌ برپایی نماز و انفاق

بعد از آنکه در مجموعه قبل مشخص شد که فقط از کسانی که در آنها دو صفت خشیت و نماز جمع شده باشد انذار قبول می شود و این انذار در آنها اثر می کند، و مواردی که باعث ایجاد خشیت می شود را بیان کرد،‌ این آیات برای تذکر به تلاوت قرآن،‌ برپایی نماز و انفاق می آید.

اما تلاوت، همانند مسیری برای رسیدن به خشیت است،‌ و برپایی نماز و پرداخت زکات، دو مظهر خشیت و از آثار آن هستند

إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَ أَقَامُوا الصَّلاَةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرّاً وَ عَلاَنِیَةً یَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ (29)

کسانی که کتاب الهی را تلاوت می‌کنند و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم پنهان و آشکار انفاق می‌کنند، تجارتی (پرسود و) بی‌زیان و خالی از کساد را امید دارند.

لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ (30)

(آنها این اعمال صالح را انجام می‌دهند) تا خداوند اجر و پاداش کامل به آنها دهد و از فضلش بر آنها بیفزاید که او آمرزنده و شکرگزار است!

 

31: پلی بین قبل و بعد

آیه 31 هم به عنوان پلی است بین قبل و بعد از آن. این آیه ارتباطی برقرار می کند بین «تشجیع به تلاوت قرآن» و «تبیین اهمیت وراثت کتاب» و این دو معنی است که در آیات قبل و بعد از این آیه بیان شده است.

وَ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ (31)

و آنچه از کتاب به تو وحی کردیم حق است و تصدیق‌کننده و هماهنگ با کتب پیش از آن؛ خداوند نسبت به بندگانش خبیر و بیناست!

 

32-37: راه رسیدن به خشیت

بیان شد که سیاق این مقطع روشن کردن راه به سوی خداوند است و این راه شروعش با خشیت است. این مجموعه در راهی که به خشیت می رسد تفصیل داده شده و این راه را تعمیق می بخشد و نعمت هایی را که خداوند برای مومنین آماده کرده بیان می کند. مومنینی که که حق نعمت را ادا کردند و حق معرفت را شناختند و مستلزمات این معرفت از ایمان به رسول و تلاوت قرآن و عبادت و التزام و طاعت را رعایت کردند. همچنین این آیات عذابهایی که برای کافرینی که در دنیا ظلم کردند را نیز بیان می کند.

ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَیْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذٰلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ (32)

سپس این کتاب (آسمانی) را به گروهی از بندگان برگزیده خود به میراث دادیم؛ (امّا) از میان آنها عده‌ای بر خود ستم کردند، و عده‌ای میانه رو بودند، و گروهی به اذن خدا در نیکیها (از همه) پیشی گرفتند، و این، همان فضیلت بزرگ است!

جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا یُحَلَّوْنَ فِیهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِبَاسُهُمْ فِیهَا حَرِیرٌ (33)

(پاداش آنان) باغهای جاویدان بهشت است که در آن وارد می‌شوند در حالی که با دستبندهایی از طلا و مروارید آراسته‌اند، و لباسشان در آنجا حریر است!

وَ قَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ (34)

آنها می‌گویند: «حمد (و ستایش) برای خداوندی است که اندوه را از ما برطرف ساخت؛ پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است!

الَّذِی أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لاَ یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَ لاَ یَمَسُّنَا فِیهَا لُغُوبٌ‌ (35)

همان کسی که با فضل خود ما را در این سرای اقامت (جاویدان) جای داد که نه در آن رنجی به ما می‌رسد و نه سستی و واماندگی!

وَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لاَ یُقْضَى عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا وَ لاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذَابِهَا کَذٰلِکَ نَجْزِی کُلَّ کَفُورٍ (36)

و کسانی که کافر شدند، آتش دوزخ برای آنهاست؛ هرگز فرمان مرگشان صادر نمی‌شود تا بمیرند، و نه چیزی از عذابش از آنان تخفیف داده می‌شود؛ این گونه هر کفران‌کننده‌ای را کیفر می‌دهیم!

وَ هُمْ یَصْطَرِخُونَ فِیهَا رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحاً غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ مَا یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ وَ جَاءَکُمُ النَّذِیرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ (37)

آنها در دوزخ فریاد می‌زنند: «پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحی انجام دهیم غیر از آنچه انجام می‌دادیم!» (در پاسخ به آنان گفته می‌شود:) آیا شما را به اندازه‌ای که هر کس اهل تذکّر است در آن متذکّر می‌شود عمر ندادیم، و انذارکننده (الهی) به سراغ شما نیامد؟! اکنون بچشید که برای ظالمان هیچ یاوری نیست!

 

مجموعه سوم: 38-40: بیان ضرورت شناخت خدا، شکر و توحید او

این مجموعه از سه آیه تشکیل شده. آیه ای که در آن شناخت خدا قرار دارد و برای ازدیاد خشیت مومنین آمده، آیه ای که نعمت های خداوند را ذکر می کند تا رغبت مومنین را افزایش دهد و آیه ای که بر علیه شرک حجت اقامه کرده تا شرک گسترش پیدا نکند. در هر یک از این سه بیان، نوعی از شناخت خدا وجود دارد. و این ارتباط این مجموعه با سیاق کلی سوره است.

بیان شد که محور این سوره «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» است و در این مجموعه هم داریم «هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ فِی الارض» و در ادامه بر این مبنا بیان می کند «فَمَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ» و این نشان می دهد که سوره فاطر ملزومات معرفت خدا و ملزومات نعمت را تبیین می کند. ملزوماتی از قبیل قیام بحقش، شکر او، ایمان به رسولانش و سیر در طریقش و در این مقطع مشخص شد که شروع همه اینها خشیت است. پس به این ترتیب سیاق این مجموعه همه چیزهایی که به واسطه این خشیت به وجود می آید را بیان می کند.

از خلال این مجموعه مشخص می شود که ارتباطی بین شناخت خدا و شکر و توحید او وجود دارد. این مطلب را می توان از تسلسل سه آیه این مجموعه دریافت. و از سیاق هم می توان فهمید که بین این سه آیه و بین خشیت خداوند ارتباط وجود دارد. پس کسی که در او این چهار مورد جمع نشود (خشیت، شناخت خدا،‌ شکر خداوند و توحید او) مقصر در تکلیف است.

إِنَّ اللَّهَ عَالِمُ غَیْبِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (38)

خداوند از غیب آسمانها و زمین آگاه است، و آنچه را در درون دلهاست می‌داند!

هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلاَئِفَ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ کَفَرَ فَعَلَیْهِ کُفْرُهُ وَ لاَ یَزِیدُ الْکَافِرِینَ کُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاَّ مَقْتاً وَ لاَ یَزِیدُ الْکَافِرِینَ کُفْرُهُمْ إِلاَّ خَسَاراً (39)

اوست که شما را جانشینانی در زمین قرار داد؛ هر کس کافر شود، کفر او به زیان خودش خواهد بود، و کافران را کفرشان جز خشم و غضب در نزد پروردگار چیزی نمی‌افزاید، و (نیز) کفرشان جز زیان و خسران چیزی بر آنها اضافه نمی‌کند!

قُلْ أَ رَأَیْتُمْ شُرَکَاءَکُمُ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی مَا ذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّمَاوَاتِ أَمْ آتَیْنَاهُمْ کِتَاباً فَهُمْ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ یَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلاَّ غُرُوراً (40)

بگو: «این معبودانی را که جز خدا می‌خوانید به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریده‌اند، یا اینکه شرکتی در (آفرینش و مالکیّت) آسمانها دارند؟! یا به آنان کتابی (آسمانی) داده‌ایم و دلیلی از آن برای (شرک) خود دارند؟!» نه هیچ یک از اینها نیست، ظالمان فقط وعده‌های دروغین به یکدیگر می‌دهند!

 

مجموعه چهارم: 41-45

مقطع سوم (که این مجموعه آخرین مجموعه مقطع سوم است) با تذکر به عظمت خداوند و غنایش و فقر ما به او شروع شد تا اهمیت خشیت و شکر را بیان کند و این دو (خشیت و شکر) کلید واژه های این سوره هستند. سپس در این مجموعه اخلال کافران در ایمانی که برای هدایت به‌ آنها داده شده بیان می شود و علت آن را کبر و مکر بیان می کند و این اشاره دارد که کبر و مکر دو علت اصلی کفر هستند. سپس سنت خداوند تعالی که در رابطه با ماکرین مکر کنندگان تغییر و تبدیل نمی پذیرد را بیان می کند و برای استدلال بر این گفته، آثار هلاک شدگان امت های گذشته را بیان می کند. سپس سنت دیگری که باعث می شود در عذاب تعجیل نشود را بیان کرده و همه این موارد به خشیت از خداوند تعالی اشاره می کند.

إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولاَ وَ لَئِنْ زَالَتَا إِنْ أَمْسَکَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کَانَ حَلِیماً غَفُوراً (41)

خداوند آسمانها و زمین را نگاه می‌دارد تا از نظام خود منحرف نشوند؛ و هرگاه منحرف گردند، کسی جز او نمی‌تواند آنها را نگاه دارد، او بردبار و غفور است!

وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَهُمْ نَذِیرٌ لَیَکُونُنَّ أَهْدَى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جَاءَهُمْ نَذِیرٌ مَا زَادَهُمْ إِلاَّ نُفُوراً (42)

آنان با نهایت تأکید به خدا سوگند خوردند که اگر پیامبری انذارکننده به سراغشان آید، هدایت یافته‌ترین امّتها خواهند بود؛ امّا چون پیامبری برای آنان آمد، جز فرار و فاصله‌گرفتن از (حق) چیزی بر آنها نیفزود!

اسْتِکْبَاراً فِی الْأَرْضِ وَ مَکْرَ السَّیِّئِ وَ لاَ یَحِیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّةَ الْأَوَّلِینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَحْوِیلاً (43)

اینها همه بخاطر استکبار در زمین و نیرنگهای بدشان بود؛ امّا این نیرنگها تنها دامان صاحبانش را می‌گیرد؛ آیا آنها چیزی جز سنّت پیشینیان و (عذابهای دردناک آنان) را انتظار دارند؟! هرگز برای سنّت خدا تبدیل نخواهی یافت، و هرگز برای سنّت الهی تغییری نمی‌یابی!

أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ کَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُعْجِزَهُ مِنْ شَیْ‌ءٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ لاَ فِی الْأَرْضِ إِنَّهُ کَانَ عَلِیماً قَدِیراً (44)

آیا آنان در زمین نگشتند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چگونه بود؟! همانها که از اینان قویتر (و نیرومندتر) بودند؛ نه چیزی در آسمانها و نه چیزی در زمین از حوزه قدرت او بیرون نخواهد رفت؛ او دانا و تواناست!

وَ لَوْ یُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا کَسَبُوا مَا تَرَکَ عَلَى ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ وَ لٰکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِعِبَادِهِ بَصِیراً (45)

اگر خداوند مردم را به سبب کارهایی که انجام داده‌اند مجازات کند، جنبنده‌ای را بر پشت زمین باقی نخواهد گذاشت! ولی (به لطفش) آنها را تا سرآمد معیّنی تأخیر می‌اندازد (و مهلت اصلاح می‌دهد) امّا هنگامی که اجل آنان فرا رسد، (خداوند هر کس را به مقتضای عملش جزا می‌دهد) او نسبت به بندگانش بیناست (و از اعمال و نیّات همه آگاه است)!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

امین اسلامی دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع).
از سال 89 در زمینه آموزش مجازی و تولید دوره های آموزشی تحت وب فعالیت هایی انجام داده ام. درحال حاضر این سایت محملی برای انتشار محصولات تولید شده با موضوعات مختلف از جمله «حوزه انقلابی» است.

قدرت گرفته از بلاگ بیان » طراحی قالب بلاگ بیان