اندیشه امین

مباحثی پیرامون حوزه انقلابی

سوره احقاف

سوره احقاف: مناقشه با کسانی که غیر خدا را می پرستند

محور سوره: 21 سوره بقره

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‌ (21)

ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید.

 

شباهت بسیار زیادی بین سوره احقاف و سوره های فصلت و هود وجود دارد (که در این مجال به آنها اشاره نمی شود) و به دلیل همین شباهت به این نتیجه می رسیم که محور سوره احقاف، همان محور سوره های هود و فصلت است. آیه 21 سوره بقره که مردم را به عبادت خدا به یکتایی دعوت می کند و سوره احقاف هم با کسانی که غیر خدا را می پرستند به مناقشه می پردازد.

مقدمه: 1-3: این قرآن از جانب خدا نازل شده ولی کافران از انذارها روی گردانند.

سوره احقاف در مقطع بعد از مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده که به مقطع طریقین معروف بود. اما در مقدمه این سوره، درباره اینکه قرآن از جانب خدا نازل شده و همچنین بیان اعراض کافرین از این قرآن بحثی را به میان می آورد و این مقدمه بیانی است که قرار است با کسانی که غیرخدا را می پرستند و به قرآن ایمان ندارند به مناقشه برخیزد. در ادامه این سوره تبشیر و انذار می دهد و از فاسقین بحث می کند و تذکر می دهد و موعظه می کند.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ‌ (0)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

حم‌ (1) تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ‌ (2)

حم‌ این کتاب از سوی خداوند عزیز و حکیم نازل شده است!

مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَیْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ الَّذِینَ کَفَرُوا عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ‌ (3)

ما آسمانها و زمین و آنچه را در میان این دو است جز بحق و برای سرآمد معیّنی نیافریدیم؛ امّا کافران از آنچه انذار می‌شوند روی گردانند!

 

مقطع اول: 4-20: انذار کافرین و تبشیر محسنین

در این مقطع علت اخلاق کافران را کبر و فسوق بیان می کند و با بیان حجت ها و تبشیر و انذار با کافران به مناقشه پرداخته و موقف آنها را در مورد روز قیامت نفی و رد کرده و غرق شدن آنها در دنیا و شهوات آن را بیان می کند. در ادامه هم اهل احسان را معرفی کرده و نعمت هایی که شامل حالشان می شود را بیان می کند.

 

آیه 4: مناقشه با کسی که خدا را نمی پرستد و اقامه حجت علیه او- خالق فقط خداست پس عبادت هم مختص اوست.

در مقدمه سوره بیان شد که «وَالَّذِینَ کَفَرُوا عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ» و مشخص شد که مناقشه در این سوره درباره عبادت غیر خداست. علت کفر عبادت غیر خداست. خداوند در این آیه، عبادت غیر خدا را نفی کرده و بیان می کند که عبادت فقط برای خالق مجاز است چرا که هیچ دلیل علمی و نقلی وجود ندارد که بیان کند که همراه خدای یکتا، خالق دیگری هم وجود دارد. بلکه همه دلایل علمی و نقلی بیان می کنند که خداوند در خالقیت یکتاست و به همین دلیل مستحق عبادت است و انسان باید فقط او را عبادت کند. و این بیان با محور سوره ارتباط دارد: «...اعبدوا ربکم الذی خلقکم و...»

قُلْ أَ رَأَیْتُمْ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی مَا ذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّمَاوَاتِ ائْتُونِی بِکِتَابٍ مِنْ قَبْلِ هٰذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ‌ (4)

به آنان بگو: «این معبودهایی را که غیر از خدا پرستش می‌کنید به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریده‌اند، یا شرکتی در آفرینش آسمانها دارند؟ کتابی آسمانی پیش از این، یا اثر علمی از گذشتگان برای من بیاورید (که دلیل صدق گفتار شما باشد) اگر راست می‌گویید!»

 

آیات 5-6: هیچ کس گمراهتر از کسی که غیر خدا را می خواند نیست

وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لاَ یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ‌ (5)

چه کسی گمراهتر است از آن کس که معبودی غیر خدا را می‌خواند که تا قیامت هم به او پاسخ نمی‌گوید و از خواندن آنها (کاملا) ً بی‌خبر است؟! (و صدای آنها را هیچ نمی‌شنود!)

وَ إِذَا حُشِرَ النَّاسُ کَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَ کَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ کَافِرِینَ‌ (6)

و هنگامی که مردم محشور می‌شوند، معبودهای آنها دشمنانشان خواهند بود؛ حتّی عبادت آنها را انکار می‌کنند!

 

آیات 7-10: بیان موقف کافران در مقابل انذار (قرآن) و رد این موقف آنها

وَ إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ هٰذَا سِحْرٌ مُبِینٌ‌ (7)

هنگامی که آیات روشن ما بر آنان خوانده می‌شود، کافران در برابر حقّی که برای آنها آمده می‌گویند: «این سحری آشکار است!»

أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَلاَ تَمْلِکُونَ لِی مِنَ اللَّهِ شَیْئاً هُوَ أَعْلَمُ بِمَا تُفِیضُونَ فِیهِ کَفَى بِهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (8)

بلکه می‌گویند: «این آیات را بر خدا افترا بسته است!» بگو: «اگر من آن را بدروغ به خدا نسبت داده باشم (لازم است مرا رسوا کند و) شما نمی‌توانید در برابر خداوند از من دفاع کنید! او کارهایی را که شما در آن وارد می‌شوید بهتر می‌داند؛ همین بس که خداوند گواه میان من و شما باشد؛ و او آمرزنده و مهربان است!»

قُلْ مَا کُنْتُ بِدْعاً مِنَ الرُّسُلِ وَ مَا أَدْرِی مَا یُفْعَلُ بِی وَ لاَ بِکُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَى إِلَیَّ وَ مَا أَنَا إِلاَّ نَذِیرٌ مُبِینٌ‌ (9)

بگو: «من پیامبر نوظهوری نیستم؛ و نمی‌دانم با من و شما چه خواهد شد؛ من تنها از آنچه بر من وحی می‌شود پیروی می‌کنم، و جز بیم‌دهنده آشکاری نیستم!»

قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کَانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ کَفَرْتُمْ بِهِ وَ شَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَ اسْتَکْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ‌ (10)

بگو: «به من خبر دهید اگر این قرآن از سوی خدا باشد و شما به آن کافر شوید، در حالی که شاهدی از بنی اسرائیل بر آن شهادت دهد، و او ایمان آورد و شما استکبار کنید (چه کسی گمراهتر از شما خواهد بود)؟! خداوند گروه ستمگر را هدایت نمی‌کند!»

 

آیات 11-12: موضع دیگر کافران در مقابل قرآن که از تکبر آنها سرچشمه گرفته: در این قرآن خیری نیست چرا که مستضعفین به سویش شتافته اند.

پس از آن که خداوند بر علیه کافران حجت هایی اقامه کرد و بیان کرد که این قرآن از جانب خدا نازل شده، در این آیات یکی دیگر از مواقف کافریان در مقابل قرآن بیان می شود و آن موضعی از روی کبر است. آنها بیان می کنند که در این قرآن خیری نیست به این دلیل که مستضعفین به سویش شتافتند و به آن ایمان آوردند.

همانطور که در آیات بعدی محور سوره (آیات بعد از 21 سوره بقره) بحثی درباره بشارت به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند مشاهده می شود و آنها به بهشت مژده داده می شوند، در این آیات هم بشارتی برای نیکوکاران آمده: «... لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَبُشْرى...»

وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا لَوْ کَانَ خَیْراً مَا سَبَقُونَا إِلَیْهِ وَ إِذْ لَمْ یَهْتَدُوا بِهِ فَسَیَقُولُونَ هٰذَا إِفْکٌ قَدِیمٌ‌ (11)

کافران درباره مؤمنان چنین گفتند: «اگر (اسلام) چیز خوبی بود، هرگز آنها (در پذیرش آن) بر ما پیشی نمی‌گرفتند!» و چون خودشان بوسیله آن هدایت نشدند می‌گویند: «این یک دروغ قدیمی است!»

وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَى إِمَاماً وَ رَحْمَةً وَ هٰذَا کِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَاناً عَرَبِیّاً لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ بُشْرَى لِلْمُحْسِنِینَ‌ (12)

و پیش از آن، کتاب موسی که پیشوا و رحمت بود (نشانه‌های آن را بیان کرده)، و این کتاب هماهنگ با نشانه‌های تورات است در حالی که به زبان عربی و فصیح و گویاست، تا ظالمان را بیم دهد و برای نیکوکاران بشارتی باشد!

 

آیات 13-14: معرفی کسانی که مستحق بشارت هستند و نعمتهایی که برایشان آماده شده

در آیه قبل مشاهده شد که یکی از ویژگیهای قرآن این است که به ظالمان انذار داده و برای نیکوکاران بشارت است: «لِیُنْذِرَ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَبُشْرى لِلْمُحْسِنِینَ». این دو آیه به مومنینی که بر امر خدا استقامت می کنند بشارت می دهد.این دو آیه بیان می کنند که اصل احسان (محسنین) اعتراف به ربوبیت الهی و استقامت بر امر اوست.

إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ‌ (13)

کسانی که گفتند: «پروردگار ما اللّه است»، سپس استقامت کردند، نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین می‌شوند.

أُولٰئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ‌ (14)

آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن می‌مانند؛ این پاداش اعمالی است که انجام می‌دادند.

 

آیات 15-16: نمونه ای از تبشیر این قرآن به اهل احسان

در این دو آیه نمونه هایی از انواع احسان هایی که خدا به آنها امر کرده و به سوی آنها دعوت کرده بیان می شود و به این وسیله این سوره امهات مسائل مربوط به عبادت خدا را بیان می کند مسائلی که انسان را به تقوا می رساند. مسائلی همچون اعتراف به ربوبیت الهی، استقامت بر امر او، احسان به والدین، دعا، اعلان و علنی کردن اسلام و...

وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلاَثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلَى وَالِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صَالِحاً تَرْضَاهُ وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ‌ (15)

ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل می‌کند و با ناراحتی بر زمین می‌گذارد؛ و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است؛ تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد می‌گوید: «پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی بجا آورم و کار شایسته‌ای انجام دهم که از آن خشنود باشی، و فرزندان مرا صالح گردان؛ من به سوی تو بازمی‌گردم و توبه می‌کنم، و من از مسلمانانم!»

أُولٰئِکَ الَّذِینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَ نَتَجَاوَزُ عَنْ سَیِّئَاتِهِمْ فِی أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِی کَانُوا یُوعَدُونَ‌ (16)

آنها کسانی هستند که ما بهترین اعمالشان را قبول می‌کنیم و از گناهانشان می‌گذریم و در میان بهشتیان جای دارند؛ این وعده راستی است که وعده داده می‌شدند.

 

آیات 17- 20: نمونه ای از انذار و بیان مظاهر ظلم کافرین و اسباب ظلم

در این آیات نمونه ای از ظالمینی که قرآن به آنها انذار می دهد بیان می شود. در آیات این سوره مشاهده شد که دو صفت که جامع اخلاق کافرین است، استکبار و فسوق است. استکبار از عبادت خدا و فسوق از امر الهی. و این سوره همانگونه که معنی عبادت خدا را بیان می کند، انسان را از استکبار در عبادت خدا و فسوق در امر خدا آزاد می کند. ذکر یک نکته درا ینجا خالی از فایده نیست:

مقطع بعد از مقدمه در سوره بقره (از آیه 20 به بعد) به عنوان مقطع طریقین نامیده شد چرا که این مقطع طریق به سوی تقوا و طریق به سوی کفر و فسوق و نفاق را نمایش می دهد. در مقطع اول این سوره، این معانی مشاهده شد.

وَ الَّذِی قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَکُمَا أَ تَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِی وَ هُمَا یَسْتَغِیثَانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ مَا هٰذَا إِلاَّ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ‌ (17)

و کسی که به پدر و مادرش می‌گوید: «اف بر شما! آیا به من وعده می‌دهید که من روز قیامت مبعوث می‌شوم؟! در حالی که پیش از من اقوام زیادی بودند (و هرگز مبعوث نشدند)! و آن دو پیوسته فریاد می‌کشند و خدا را به یاری می‌طلبند که: وای بر تو، ایمان بیاور که وعده خدا حق است امّا او پیوسته می‌گوید:» اینها چیزی جز افسانه‌های پیشینیان نیست!

أُولٰئِکَ الَّذِینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ کَانُوا خَاسِرِینَ‌ (18)

آنها کسانی هستند که فرمان عذاب درباره آنان همراه اقوام (کافری) که پیش از آنان از جنّ و انس بودند مسلّم شده، چرا که همگی زیانکار بودند!

وَ لِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ لِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ هُمْ لاَ یُظْلَمُونَ‌ (19)

و برای هر کدام از آنها درجاتی است بر طبق اعمالی که انجام داده‌اند، تا خداوند کارهایشان را بی‌کم و کاست به آنان تحویل دهد؛ و به آنها هیچ ستمی نخواهد شد!

وَ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّبَاتِکُمْ فِی حَیَاتِکُمُ الدُّنْیَا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِمَا کُنْتُمْ تَفْسُقُونَ‌ (20)

آن روز که کافران را بر آتش عرضه می‌کنند (به آنها گفته می‌شود:) از طیّبات و لذائذ در زندگی دنیا خود استفاده کردید و از آن بهره گرفتید؛ اما امروز عذاب ذلّت‌بار بخاطر استکباری که در زمین بناحق کردید و بخاطر گناهانی که انجام می‌دادید؛ جزای شما خواهد بود!

 

مقطع دوم: 21-35:

زمانی که مقطع اول با بیان حجت ها و تبشیر و انذار کامل شد و غرق شدن کافرین در دنیا و شهوات آن را بیان کرد و همچنین متذکر شد که علت این اخلاق کافران کفر و فسوق است، در این مقطع داستان قوم عاد را بیان می کند و اینگونه به کافرین انذار می دهد. علاوه بر این این مقطع از ایمان یک نفر از جن بمجرد شنیدن این قرآن خبر می دهد و این مساله اشاره دارد به ایمان نیاوردن کافران و اینکه باید ایمان بیاورند. در ادامه هم مواضع کافران را در مورد روز قیامت نفی و رد کرده و نسبت به آتش جهنم آنها را انذار می دهد. در انتها هم به رسول الله ص امر می کند که صبر کند.

 

آیات 21-25: داستان قوم عاد و تکذیب پیامبرشان و عذابی که بر آنها نازل شد

این آیات داستان قوم عاد و تکذیب پیامبرشان و عذابی که بر آنها نازل شد را بیان می کنند و این داستان در سیاق سوره ای بیان می شود که به عبادت خدا به یگانگی دعوت می کند. این داستان نشان می دهد که محمد ص همانند پیامبران پیشین به عبادت خدا دعوت می کند و همچنین عاقبت کسانی که پیامبرشان را تکذیب کنند را نیز بیان می کند و این انذاری است برای کافران زمان پیامبر ص.

وَ اذْکُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنْذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَ قَدْ خَلَتِ النُّذُرُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ اللَّهَ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ‌ (21)

(سرگذشت هود) برادر قوم عاد را یاد کن، آن زمان که قومش را در سرزمین «احقاف» بیم داد در حالی که پیامبران زیادی قبل از او در گذشته‌های دور و نزدیک آمده بودند که: جز خدای یگانه را نپرستید! (و گفت:) من بر شما از عذاب روزی بزرگ می‌ترسم!

قَالُوا أَ جِئْتَنَا لِتَأْفِکَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ‌ (22)

آنها گفتند: «آیا آمده‌ای که ما را (با دروغهایت) از معبودانمان بازگردانی؟! اگر راست می‌گویی عذابی را که به ما وعده می‌دهی بیاور!»

قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أُبَلِّغُکُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ وَ لٰکِنِّی أَرَاکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ‌ (23)

گفت: «علم (آن) تنها نزد خداست (و او می‌داند چه زمانی شما را مجازات کند)؛ من آنچه را به آن فرستاده شده‌ام به شما می‌رسانم، (وظیفه من همین است!) ولی شما را قومی می‌بینیم که پیوسته در نادانی هستید!»

فَلَمَّا رَأَوْهُ عَارِضاً مُسْتَقْبِلَ أَوْدِیَتِهِمْ قَالُوا هٰذَا عَارِضٌ مُمْطِرُنَا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِیحٌ فِیهَا عَذَابٌ أَلِیمٌ‌ (24)

هنگامی که آن (عذاب الهی) را بصورت ابر گسترده‌ای دیدند که بسوی درّه‌ها و آبگیرهای آنان در حرکت است (خوشحال شدند) گفتند: «این ابری است که بر ما می‌بارد!» (ولی به آنها گفته شد:) این همان چیزی است که برای آمدنش شتاب می‌کردید، تندبادی است (وحشتناک) که عذاب دردناکی در آن است!

تُدَمِّرُ کُلَّ شَیْ‌ءٍ بِأَمْرِ رَبِّهَا فَأَصْبَحُوا لاَ یُرَى إِلاَّ مَسَاکِنُهُمْ کَذٰلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ‌ (25)

همه چیز را بفرمان پروردگارش در هم میکوبد و نابود میکند (آری) آنها صبح کردند در حالی که چیزی جز خانه‌هایشان به چشم نمی‌خورد؛ ما این‌گونه گروه مجرمان را کیفر می‌دهیم!

 

آیات 26-28: انذار کافران

در این آیات به کافران انذار می دهد که اگر قوم محمد ص همانند امت های سابق غیر خدا را بپرستند، و با وجود اقامه حجت بر آنها، باز هم از دعوت رسولشان روی گردانند، همانند مجرمین امت های سابق عذاب خواهند شد.

وَ لَقَدْ مَکَّنَّاهُمْ فِیمَا إِنْ مَکَّنَّاکُمْ فِیهِ وَ جَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعاً وَ أَبْصَاراً وَ أَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَ لاَ أَبْصَارُهُمْ وَ لاَ أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِذْ کَانُوا یَجْحَدُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَ حَاقَ بِهِمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ‌ (26)

ما به آنها [ قوم عاد] قدرتی دادیم که به شما ندادیم، و برای آنان گوش و چشم و دل قرار دادیم؛ (امّا به هنگام نزول عذاب) نه گوشها و چشمها و نه عقلهایشان برای آنان هیچ سودی نداشت، چرا که آیات خدا را انکار می‌کردند؛ و سرانجام آنچه را استهزا می‌کردند بر آنها وارد شد!

وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا مَا حَوْلَکُمْ مِنَ الْقُرَى وَ صَرَّفْنَا الْآیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ‌ (27)

ما آبادیهایی را که پیرامون شما بودند نابود ساختیم، و آیات خود را بصورتهای گوناگون (برای مردم آنها) بیان کردیم شاید بازگردند!

فَلَوْ لاَ نَصَرَهُمُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ قُرْبَاناً آلِهَةً بَلْ ضَلُّوا عَنْهُمْ وَ ذٰلِکَ إِفْکُهُمْ وَ مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ‌ (28)

پس چرا معبودانی را که غیر از خدا برگزیدند -به گمان اینکه به خدا نزدیکشان سازد- آنها را یاری نکردند؟! بلکه از میانشان گم شدند! این بود نتیجه دروغ آنها و آنچه افترا می‌بستند!

 

آیات 29-32: بیان ایمان آوردن گروهی از اجنه به این قرآن و رسول الله ص

پس از انذار کافران در آیات پیشین، در این آیات خداوند داستان گروهی از اجنه را که بمجرد استماع قرآن، ایمان آورده و به سوی قوم خود شتافتند تا آنها را به اسلام دعوت کنند را بیان می کند. این آیات تلقی صحیح و سلیم از خدا و رسولش را بیان می کند و همچنین این آیات به صورت ضمنی به قریش و کافران کنایه می زند به این صورت که حتی جن هم با شنیدن این قرآن ایمان می آورد. همچنین این آیات تسلی رسول الله ص هم هست برای اینکه ببیند ثمره انذارش از بین نرفته و ضایع نشده اگر قوم خودش ایمان نیاورده اند، کسانی هستند که دعوتش را اجابت کنند.

وَ إِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِمْ مُنْذِرِینَ‌ (29)

(به یاد آور) هنگامی که گروهی از جنّ را به سوی تو متوجّه ساختیم که قرآن را بشنوند؛ وقتی حضور یافتند به یکدیگر گفتند: «خاموش باشید و بشنوید!» و هنگامی که پایان گرفت، به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را بیم دادند!

قَالُوا یَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا کِتَاباً أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ وَ إِلَى طَرِیقٍ مُسْتَقِیمٍ‌ (30)

گفتند: «ای قوم ما! ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده، هماهنگ با نشانه‌های کتابهای پیش از آن، که به سوی حقّ و راه راست هدایت می‌کند.

یَا قَوْمَنَا أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ وَ آمِنُوا بِهِ یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ یُجِرْکُمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ‌ (31)

ای قوم ما! دعوت کننده الهی را اجابت کنید و به او ایمان آورید تا گناهانتان را ببخشد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد!

وَ مَنْ لاَ یُجِبْ دَاعِیَ اللَّهِ فَلَیْسَ بِمُعْجِزٍ فِی الْأَرْضِ وَ لَیْسَ لَهُ مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءُ أُولٰئِکَ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ‌ (32)

و هر کس به دعوت کننده الهی پاسخ نگوید، هرگز نمی‌تواند از چنگال عذاب الهی در زمین فرار کند، و غیر از خدا یار و یاوری برای او نیست؛ چنین کسانی در گمراهی آشکارند!»

 

آیات 33-34: بیان عذاب اخروی کافران

در داستان عاد و مطالبی که بعد از آن بیان شد و همچنین داستان گروهی از اجنه که ایمان آوردند، عذاب دنیایی مطرح شده بود. در این آیات موعظه و انذار به عذاب اخروی بیان می شود. در این میان خداوند حجت هایی را مبنی بر آمدن روز قیامت اقامه می کند.

أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ لَمْ یَعْیَ بِخَلْقِهِنَّ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یُحْیِیَ الْمَوْتَى بَلَى إِنَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (33)

آیا آنها نمی‌دانند خداوندی که آسمانها و زمین را آفریده و از آفرینش آنها ناتوان نشده است، می‌تواند مُردگان را زنده کند؟! آری او بر هر چیز تواناست!

وَ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَ لَیْسَ هٰذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَ رَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ‌ (34)

روزی را به یاد آور که کافران را بر آتش عرضه می‌دارند (و به آنها گفته می‌شود:) آیا این حقّ نیست؟! می‌گویند: «آری، به پروردگارمان سوگند (که حقّ است)!» (در این هنگام خداوند) می‌گوید: «پس عذاب را بخاطر کفرتان بچشید!»

 

آیه 35: امر رسول الله ص به صبر در مقابل کافران

بعد از اوامر بسیاری که در سوره متوجه رسول الله ص بود و به ایشان امر می کرد که در مقابل کافران حجت اقامه کند و آنان را انذار دهد، در این امر پایانی، رسول الله ص را امر به صبر می کند.

فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لاَ تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ بَلاَغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ‌ (35)

پس صبر کن آن‌گونه که پیامبران «اُولو العزم» صبر کردند، و برای (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامی که وعده‌هایی را که به آنها داده می‌شود ببینند، احساس می‌کنند که گویی فقط ساعتی از یک روز (در دنیا) توقّف داشتند؛ این ابلاغی است برای همگان؛ آیا جز قوم فاسق هلاک می‌شوند؟!

 

بیان پایانی درباره سوره احقاف

سوره احقاف هفتمین و آخرین سوره از سوره های آل حم بود و همانطور که مشاهده شد در دو طریق تفصیل داده شده بود، طریق ایمان و طریق فسوق.  این سوره بحث هدایت به وسیله قرآن و عبادت خداوند به یگانگی را تعمیق بخشید و هشدار و انذار داد و همچنین بشارت و وعده داد و مناقشه کرد و حجت هایی را اقامه کرد. این سوره نفس وعقل را مخاطب قرار داد.

بیان پایانی درباره زمره حوامیم

سوره احقاف آخرین سوره از سوره های حوامیم است و همانطور که مشاهده شد، همه سوره های آل حم درباره قرآن کریم بحث کردند. در این سوره ها از مظاهر اعجاز این قرآن بحث شد و با کافرین مناقشه هایی بیان شد. این سوره ها همگی تفصیل هایی از مقدمه سوره بقره و مقطع اول سوره بقره بودند. به این ترتیب همه این سوره ها یا در اساس بحث می کردند، یا در طریق.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

امین اسلامی دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع).
از سال 89 در زمینه آموزش مجازی و تولید دوره های آموزشی تحت وب فعالیت هایی انجام داده ام. درحال حاضر این سایت محملی برای انتشار محصولات تولید شده با موضوعات مختلف از جمله «حوزه انقلابی» است.

قدرت گرفته از بلاگ بیان » طراحی قالب بلاگ بیان