اندیشه امین

مباحثی پیرامون حوزه انقلابی

سوره قلم

سوره قلم: بیان حال مومنین و مکذبین به رسول الله ص

محور سوره: آیات 38-39 سوره بقره

همانطور که بیان شد، محور سوره قلم همان محور سوره اعراف است و محور سوره اعراف، همان قاعده کلیه ای است که داستان حضرت آدم علیه السلام یه آن ختم می شود. «قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون* و الذین کفروا بایاتنا اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» و دلیل این، از معانی سوره و آیاتی که دارای الفاظ مشترک بین سوره قلم و سوره اعراف هستند فهمیده می شود.

در محور سوره سه مطلب بیان می شود:

        هدایتی که بر صادق ترین خلق خدا نازل می شود

        مردمی که مومن به این هدایت هستند

        مردمی که کافر و مکذب به این هدایت هستند

و این سوره کسی که هدایت بر او نازل شده را مخاطب قرار می دهد تا آنچه را که مکذبین به او تهمت می زنند را نفی کند و حجت هایی را علیه آنها اقامه کند

.....

سوره های «ن» «ق» و «ص» که با یک حرف مقطعه شروع می شوند، پایان های شبیه به هم دارند (در مورد اینکه این قرآن ذکر است بحث می کنند.) و پیش از این دیدیم که سوره «ص» انتهای مجموعه بود و سوره «ق»هم انتهای مجموعه بود و اکنون هم سوره «ن» (قلم) انتهای مجموعه است.

فقره اول: 1-7: مقدمه: رد جنون پیامبر ص

این مقدمه درباره آنچه که کافران و مکذبان از آیات الهی به سوی آن فرار می کنند بحث می کند. آیه بعدی که ابتدای فقره دوم است بیان می کند که «فلا تطع المکذبین» و این نشان می دهد که کسانی که نسبت جنون به پیامبر ص می دهند مکذب هستند و به این ترتیب ارتباط این فقره با آیه محور سوره مشخص می شود «و الذین کفروا و کذبوا بایاتنا ...»

این مقدمه درباره کسی بحث می کند که هدایت بر او نازل شده و محل نعمت الهی قرار گرفته و دارای کمال اخلاق است و به این طریق خداوند نشان می دهد که چرا او را به نبوت انتخاب کرده. همچنین از مقدمه فهمیده می شودکه کسی که به رسول تهمت بزند و او را متهم کند، مفتون و دیوانه گمراه است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ‌ (0)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

ن وَ الْقَلَمِ وَ مَا یَسْطُرُونَ‌ (1)

ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند،

مَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ‌ (2)

که به نعمت پروردگارت تو مجنون نیستی،

وَ إِنَّ لَکَ لَأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍ‌ (3)

و برای تو پاداشی عظیم و همیشگی است!

وَ إِنَّکَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِیمٍ‌ (4)

و تو اخلاق عظیم و برجسته‌ای داری!

فَسَتُبْصِرُ وَ یُبْصِرُونَ‌ (5)

و بزودی تو می‌بینی و آنان نیز می‌بینند،

بِأَیِّکُمُ الْمَفْتُونُ‌ (6)

که کدام یک از شما مجنونند!

إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ‌ (7)

پروردگارت بهتر از هر کس می‌داند چه کسی از راه او گمراه شده، و هدایت‌یافتگان را نیز بهتر می‌شناسد!

 

فقره دوم: 8-16: نهی رسول الله ص از طاعت مکذبین

پس از اینکه در فقره قبل مقدمه ای بیان شد و خصائص رسول الله ص بیان شد و اتهام اصلی که به رسول الله ص می زدند معرفی شد این فقره بیان می شود تا رسول الله ص را از طاعت دو گروه نهی کند: مکذبین و کسانی که بعضی از صفات را دارند: حلف، مهانه، همز، نمیمه، منع خیر، دشمنی، گناهکار، کفران نعمت و کسانی که زمانی که آیات ما بر آنها خوانده می شوند، می گویند اینها داستانهای پیشینیان است (البته ویژگی آخر نشان می دهد که اینها همه مکذب هستند.) و همچنین در انتهای فقره عذاب آنها را نیز بیان می کند «سنسمه علی الخرطوم»

فَلاَ تُطِعِ الْمُکَذِّبِینَ‌ (8)

حال که چنین است از تکذیب‌کنندگان اطاعت مکن!

وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ‌ (9)

آنها دوست دارند نرمش نشان دهی تا آنها (هم) نرمش نشان دهند (نرمشی توأم با انحراف از مسیر حق)!

وَ لاَ تُطِعْ کُلَّ حَلاَّفٍ مَهِینٍ‌ (10)

و از کسی که بسیار سوگند یاد می‌کند و پست است اطاعت مکن،

هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِیمٍ‌ (11)

کسی که بسیار عیبجوست و به سخن چینی آمد و شد می‌کند،

مَنَّاعٍ لِلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ‌ (12)

و بسیار مانع کار خیر، و متجاوز و گناهکار است؛

عُتُلٍّ بَعْدَ ذٰلِکَ زَنِیمٍ‌ (13)

علاوه بر اینها کینه توز و پرخور و خشن و بدنام است!

أَنْ کَانَ ذَا مَالٍ وَ بَنِینَ‌ (14)

مبادا بخاطر اینکه صاحب مال و فرزندان فراوان است (از او پیروی کنی)!

إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ‌ (15)

هنگامی که آیات ما بر او خوانده می‌شود می‌گوید: «اینها افسانه‌های خرافی پیشینیان است!»

سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ‌ (16)

(ولی) ما بزودی بر بینی او علامت و داغ ننگ می‌نهیم!

 

فقره سوم: 17-33: بیان خسارت مکذبین از خلال یک مثال

در این فقره بیان می شود که خداوند به کسانی که در فقره قبل بیان شد (مکذبین) نعمت می دهد تا مشمول سنت استدراج خداوند شوند و در مقابل آنها عذابی در دنیا و عذابی در آخرت است و همه اینها از خلال مثالی که خداوند برای آنها می زند فهمیده می شود:

        مکذبین به اسلام فکر می کنند که این تکذیب سود بیشتری برایشان در دنیا دارد همانگونه که صاحبان باغ فکر می کردند منع مستمندان سود بیشتری دارد.

        مکذبین به دلیل اینکه سرگرم نعمت ها شده اند، کافر شده اند. همانند صاحبان باغ. پس این فقره طبق مثال مکذبین را تهدید می کند که مالشان از بین خواهد رفت.

        پایان داستان صاحبان باغ نشان می دهد که آنها توبه کردند و این تشویق مکذبین به توبه است.

إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ‌ (17)

ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ» را آزمایش کردیم، هنگامی که سوگند یاد کردند که میوههای باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندانبچینند.

وَ لاَ یَسْتَثْنُونَ‌ (18)

و هیچ از آن استثنا نکنند؛

فَطَافَ عَلَیْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَ هُمْ نَائِمُونَ‌ (19)

امّا عذابی فراگیر (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالی که همه در خواب بودند،

فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ‌ (20)

و آن باغ سرسبز همچون شب سیاه و ظلمانی شد!

فَتَنَادَوْا مُصْبِحِینَ‌ (21)

صبحگاهان یکدیگر را صدا زدند،

أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَارِمِینَ‌ (22)

که بسوی کشتزار و باغ خود حرکت کنید اگر قصد چیدن میوه‌ها را دارید!

فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ یَتَخَافَتُونَ‌ (23)

آنها حرکت کردند در حالی که آهسته با هم می‌گفتند:»

أَنْ لاَ یَدْخُلَنَّهَا الْیَوْمَ عَلَیْکُمْ مِسْکِینٌ‌ (24)

«مواظب باشید امروز حتی یک فقیر وارد بر شما نشود!»

وَ غَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِینَ‌ (25)

(آری) آنها صبحگاهان تصمیم داشتند که با قدرت از مستمندان جلوگیری کنند.

فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ‌ (26)

هنگامی که (وارد باغ شدند و) آن را دیدند گفتند: «حقّاً» ما گمراهیم!

بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ‌ (27)

(آری، همه چیز از دست ما رفته) بلکه ما محرومیم!»

قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْ لاَ تُسَبِّحُونَ‌ (28)

یکی از آنها که از همه عاقلتر بود گفت: «آیا به شما نگفتم چرا تسبیح خدا نمی‌گویید؟!

قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا کُنَّا ظَالِمِینَ‌ (29)

گفتند: «منزّه است پروردگار ما، مسلّماً ما ظالم بودیم!»

فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ یَتَلاَوَمُونَ‌ (30)

سپس رو به یکدیگر کرده به ملامت هم پرداختند،

قَالُوا یَا وَیْلَنَا إِنَّا کُنَّا طَاغِینَ‌ (31)

(و فریادشان بلند شد) گفتند: «وای بر ما که طغیانگر بودیم!

عَسَى رَبُّنَا أَنْ یُبْدِلَنَا خَیْراً مِنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ‌ (32)

امیدواریم پروردگارمان (ما را ببخشد و) بهتر از آن به جای آن به ما بدهد، چرا که ما به او علاقه‌مندیم!»

کَذٰلِکَ الْعَذَابُ وَ لَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ‌ (33)

این گونه است عذاب (خداوند در دنیا)، و عذاب آخرت از آن هم بزرگتر است اگر می‌دانستند!

 

فقره چهارم: 34: بیان سود متقین

در این آیه سود متقین از تجارتی که می کنند بیان می شود.

إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ‌ (34)

مسلّماً برای پرهیزگاران نزد پروردگارشان باغهای پر نعمت بهشت است!

 

فقره پنجم: 35-43: رد تصور کافرین: کافرین و مسلمین مساوی نیستند و مناقشه با مکذبین

دو آیه ابتدایی این فقره می فهمانند که کافرین مکذب این تصور را داشتند که کافرین و مسلمین نزد خدا یکسانند. پس از اینکه این تصور را رد می کند، سه خطاب به مکذبین می کند:

        ام لکم کتاب...

        ام لکم ایمان...

        ام لهم شرکاء...

أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ‌ (35)

آیا مؤمنان را همچون مجرمان قرار می‌دهیم؟!

مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ‌ (36)

شما را چه می‌شود؟! چگونه داوری می‌کنید؟!

أَمْ لَکُمْ کِتَابٌ فِیهِ تَدْرُسُونَ‌ (37)

آیا کتابی دارید که از آن درس می‌خوانید...

إِنَّ لَکُمْ فِیهِ لَمَا تَخَیَّرُونَ‌ (38)

که آنچه را شما انتخاب می‌کنید از آن شماست؟!

أَمْ لَکُمْ أَیْمَانٌ عَلَیْنَا بَالِغَةٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِنَّ لَکُمْ لَمَا تَحْکُمُونَ‌ (39)

یا اینکه عهد و پیمان مؤکّد و مستمرّی تا روز قیامت بر ما دارید که هر چه را حکم کنید برای شما باشد؟!

سَلْهُمْ أَیُّهُمْ بِذٰلِکَ زَعِیمٌ‌ (40)

از آنها بپرس کدام یک از آنان چنین چیزی را تضمین می‌کند؟!

أَمْ لَهُمْ شُرَکَاءُ فَلْیَأْتُوا بِشُرَکَائِهِمْ إِنْ کَانُوا صَادِقِینَ‌ (41)

یا اینکه معبودانی دارند که آنها را شریک خدا قرار داده‌اند (و برای آنان شفاعت می‌کنند)؟! اگر راست می‌گویند معبودان خود را بیاورند!

یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَ یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلاَ یَسْتَطِیعُونَ‌ (42)

(به خاطر بیاورید) روزی را که ساق پاها (از وحشت) برهنه می‌گردد و دعوت به سجود می‌شوند، امّا نمی‌توانند (سجود کنند).

 

خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ کَانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سَالِمُونَ‌ (43)

این در حالی است که چشمهایشان (از شدّت شرمساریبه زیر افتاده، و ذلّت و خواری وجودشان را فراگرفته؛ آنها پیش از این دعوت به سجود میشدند در حالی که سالم بودند (ولی امروز دیگر توانایی آن را ندارند)!

 

فقره ششم: 44-52: توجیه سول الله ص
آیات 44-45: بیان دو سنت در جهت عذاب مکذبین

با توجه به محور سوره که بحث از عذاب آتش جهنم برای مکذبین مطرح شده، این دو آیه که بیان می کند «فذرنی و من یکذب بهذا الحدیث» متوجه می شویم که دو سنت «استدراج» و «املاء» در جهت عذاب مکذبین است. بیان می کند که خداوند متولی امر انتقام از آنها خواهد بود و پیامبر باید کار آنها را به خدا موکول کند.

فَذَرْنِی وَ مَنْ یُکَذِّبُ بِهٰذَا الْحَدِیثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُونَ‌ (44)

اکنون مرا با آنها که این سخن را تکذیب می‌کنند واگذار! ما آنان را از آنجا که نمی‌دانند به تدریج به سوی عذاب پیش می‌بریم.

وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ‌ (45)

و به آنها مهلت (بازگشت) می‌دهم؛ چرا که نقشه‌های من محکم و دقیق است!

 

آیات 46-47: مناقشه با مکذبین

خداوند بر علیه مکذبین حجت اقامه می کند و بیان می کند که آنها به امر غیب ارتباطی ندارند و پیامبر هم از آنها اجری را طلب نکرده که ایمان آوردن بر آنها سنگین می آید. به این ترتیب سوره مناقشه با مکذبین را کامل می کند و حجت هایی را اقامه می کند تا بیان کند که این پیامبر رسول الله ص است.

أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ‌ (46)

یا اینکه تو از آنها مُزدی می‌طلبی که پرداختش برای آنها سنگین است؟!

أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ‌ (47)

یا اسرار غیب نزد آنهاست و آن را می‌نویسند (و به یکدیگر می‌دهند)؟!

 

آیات 48-50: امر رسول الله ص به صبر

خداوند با بیان داستان حضرت یونس و عدم تحمل ایشان، پیامبر را امر به صبر می کند. این امر به صبر برای ذکر دو موقف از مواقف کافرین است که در دو آیه بعدی بیان می شود.

فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لاَ تَکُنْ کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَ هُوَ مَکْظُومٌ‌ (48)

اکنون که چنین است صبر کن و منتظر فرمان پروردگارت باش، و مانند صاحب ماهی [ یونس‌] مباش (که در تقاضای مجازات قومش عجله کرد و گرفتار مجازات ترک اولی شد) در آن زمان که با نهایت اندوه خدا را خواند.

لَوْ لاَ أَنْ تَدَارَکَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَ هُوَ مَذْمُومٌ‌ (49)

و اگر رحمت خدا به یاریش نیامده بود، (از شکم ماهی) بیرون افکنده می‌شد در حالی که نکوهیده بود!

فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ‌ (50)

ولی پروردگارش او را برگزید و از صالحان قرار داد!

 

آیه 51: دو موقف از مواقف کافرین که رسول الله ص باید در مقابل آن صبر کند.

این آیه دو نمونه از مواقف کافرین که در آن پیامبر ص را امر به صبر می کند، بیان می شود، اول اینکه نظر شزر آنها به رسول الله ص و دوم مجنون خواندن ایشان. از این آیه، سبب بیان «ما انت بنعمه ربک بمجنون» در ابتدای سوره فهمیده می شود

وَ إِنْ یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ‌ (51)

نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را می‌شنوند با چشم‌زخم خود تو را از بین ببرند، و می‌گویند: «او دیوانه است!»

 

آیه 52: رد موقف کافرین در مقابل رسول الله ص

این آیه به مثابه ردی است بر موقف و موضع کافرین که پیش از این (در آیه قبل) بیان شد.

وَ مَا هُوَ إِلاَّ ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ‌ (52)

در حالی که این (قرآن) جز مایه بیداری برای جهانیان نیست!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

امین اسلامی دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع).
از سال 89 در زمینه آموزش مجازی و تولید دوره های آموزشی تحت وب فعالیت هایی انجام داده ام. درحال حاضر این سایت محملی برای انتشار محصولات تولید شده با موضوعات مختلف از جمله «حوزه انقلابی» است.

قدرت گرفته از بلاگ بیان » طراحی قالب بلاگ بیان