اندیشه امین

مباحثی پیرامون حوزه انقلابی

سوره غاشیه

سوره غاشیه: عملی که مقید به قیود وحی نباشد و از ایمان صحیح سرچشمه نگرفته باشد، صاحبش را رستگار نمی کند

محور سوره: 21 سوره بقره

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‌ (21)

ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید.

پیش از این مشاهده شد که سوره اعلی هم در آیه 21 سوره بقره تفصیل داده شد. این سوره هم در همین آیه تفصیل داده شده، ولی به طریقی جدید. این محور (آیه 21 سوره بقره) به عبادت الهی که خالق انسان و آسمان و زمین است امر می کند و بیان می کند که عبادت خداوند یگانه تنها راهی است که انسان را به هدف می رساند اما عبادت خطا و عبادت غیرخدا به جز به آتش، انسان را به جایی نمی رساند.

سوره غاشیه دو تصویر را به نمایش می گذارد:

        تصویر بندگانی که عبادت می کنند ولی در عبادتشان مشرکند

        تصویر بندگانی که در عبادتشان موحدند.

پس از معرفی این دو تصویر، توجه ها به توحید خداوند عزوجل جلب می شود و در نهایت رسول الله ص امر به تذکر دادن می شود. پس همه مطالب این سوره در همین محور (21 بقره) تفصیل داده می شود.

ارتباطات سوره اعلی و سوره غاشیه زیاد است. یکی از این موارد این است که در هر دو سوره امر به تذکر دادن آمده و این تشابهات نشان می دهد که این دو سوره دارای سیاق عام واحدی هستند.

سوره زمر

سوره زمر: این قرآن از جانب خداست و برای هدایت شدن باید خدا را عبادت کرد

محور سوره: آیات 1-2 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

 

بحث محتوایی سوره:

با دلایل زیادی مشاهده شد که محور این سوره از سوره بقره آیه: «الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» است و به همین دلیل در جاهای متعددی در این سوره مشاهده می شود که بیان شده که این قرآن از جانب خدا نازل شده و این موضوع با تاکید در مقدمه سوره بیان شده و همچنین در دو مقدمه دو مقطع هم به آن توجه شده است.

همچنین از خلال ذکر خصائص این قرآن مشاهده می شود که چگونه این قرآن از جانب خداست و هیچ شکی در آن راه ندارد. همچنین در این سوره عاقبت هدایت متقین به این قرآن و عاقبت گمراهی کافرین از هدایت به این قرآن به اشکال متعدد بیان شده و همچنین علامات هدایت به این قرآن و علامات گمراهی از آن نیز مشخص شده است: «أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ ....»

همچنین در این سوره مشاهده می شود که نقطه شروع در هدایت به این قرآن، عبادت است و عبادت شامل فهم و سلوک و علم و عمل است. و سوره همه این معانی را واضح و روشن کرده، همانگونه که همه ملزومات تحقق هدایت و همه ملزومات تحقق گمراهی از قبیل تکذیب و کفر و کبر را هم ذکر کرده است البته راه هدایت را هم نشان داده، حتی اگر انسان غرق در گناهان باشد.

پس به این ترتیب مشاهده می شود که سوره در محورش از سوره بقره تفصیل جدیدی داده شده و بنایی را که پیش از این در سوره آل عمران شروع شده و در سوره یونس و سوره طه ادامه پیدا کرده بود را تکمیل کرده است.

همچنین مشاهده می شود که این سوره با وجود طولانی بودن، فاقد هیچ قصه و داستانی است در حالی که پیش از این سوره ای که فاقد داستان باشد را نداشتیم و این نشان می دهد که این قرآن چه با داستان و چه بدون داستان «احسن الحدیث» است.

می توان سوره زمر را مقدمه سوره های حوامیم نامید.

بحث ساختاری سوره

بیان شد که سوره زمر در محور سوره یونس تفصیل داده شده که این امر نیز با دقت در ابتدای هر دو سوره امکان پذیر است: سوره یونس با آیه «الر تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ* أَکانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَیْنا إِلى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِالنَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قالَ الْکافِرُونَ إِنَّ هذا لَساحِرٌ مُبِینٌ» شروع شده و سوره زمر هم با آیه «تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ* إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ» آغاز شده. پیش از این بیان شد که محور سوره یونس آیه «الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» از سوره بقره است.

این سوره با مقدمه ای شروع می شود که یک آیه است «تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» و سپس در آیه دوم می فرماید «إِنَّا أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّینَ» سپس سوره تا 40 آیه بر همین منوال ادامه پیدا می کند تا این که در آیه 41 می فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدى فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها وَما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ» و تا آخر سوره با همین سیاق ادامه پیدا می کند.

پس این سوره از یک مقدمه (که یک آیه است) و دو مقطع تشکیل شده که هر مقطع آن با آیه «إِنَّا أَنْزَلْنا .......» شروع می شود و ارتباط بین ابتدای هر دو مقطع با مقدمه سوره واضح است و همه این ارتباطات در معنی «تنزیل»جمع شده است.

و این اشاره دارد به اینکه بحث از قرآن و اینکه این قرآن از جانب خداوند نازل شده موضوع اصلی این سوره است و همچنین با توجه به اینکه در این سوره لفظ جلاله زیاد به کار رفته:

«اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِیثِ ...

اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها ....

اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ»

می توان نتیجه گرفت که بحث از خداوند عزوجل به عنوان منزل و نازل کننده این قرآن، بحث اصلی این سوره است.

همچنین در این سوره موضوع عبادت هم تکرار شده و این مساله هم اشاره می کند به اینکه بین معرفت و شناخت خدا و عبادت ایشان و نزول قرآن ارتباط وجود دارد.

از وجود تشابهات زیادی که بین دو سوره زمر و سوره یونس وجود دارد، می توان نتیجه گرفت که سوره زمر بر سوره یونس بنا شده و در محور این سوره تفصیل داده شده و معلوم شد که سوره یونس در آیه اول سوره بقره تفصیل داده شده.

همچنین پیش از این، سوره صافات در چهار آیه اول سوره بقره تفصیل داده شده بود و متقین را وصف می کرد. همچنین ملاحظه شد که سوره صافات با آیه «وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ* وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» ختم شده و همچنین ملاحظه می شود که سوره زمر با آیه «وَقُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَقِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» به پایان می رسد و این خاتمه نشان می دهد که سوره زمر در محور سوره صافات هم تفصیل داده شده.

موضوع اصلی سوره یونس نفی شک از این قرآن و بیان این مطلب است که قرآن هدایت است. پس سوره زمر بیان می کند که قرآن از جانب خدا نازل شده و خداوند این قرآن را نازل کرده همچنین این سوره چیزهایی که مترتب بر این بیان است را نیز ذکر می کند چیزهایی از قبیل عبادت خدا و سلوک به سوی خدا در ذیل عبادت ایشان.

همچنین مشاهده می شود که تعداد زیادی از آیات این سوره با استفهام شروع می شوند:

«أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیْلِ ساجِداً وَقائِماً ...

أَفَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذابِ أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِی النَّارِ

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکَهُ یَنابِیعَ ...

أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ .......

أَفَمَنْ یَتَّقِی بِوَجْهِهِ سُوءَ الْعَذابِ یَوْمَ الْقِیامَةِ

فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَکَذَّبَ بِالصِّدْقِ إِذْ جاءَهُ

أَلَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ ....

أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ ....

أَوَلَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَیَقْدِرُ ....»

و این نشان می دهد که سوره رنگ خاص خودش را دارد و این یکی از مظاهر اعجاز این قرآن است. چرا که زمانی که سوره های زیادی یک موضوع واحد را تفصیل می دهند، هر سوره ای گوشه ای از جوانب موضوع اصلی را شرح می دهد و علاوه بر این در هر تفصیل، روح و رنگ و اسلوب جدیدی وجود دارد.

مقدمه: آیه اول: این قرآن از جانب خدای عزیز و حکیم نازل شده

بیان شد که محور این سوره آیه «الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» از سوره بقره است و این آیه بیان می کند که نازل کننده این قرآن کسی است که هیچ شکی در او نیست و او خدای عزیز و حکیم است.

در وجه بیان ذکر عزیز در این آیه می توان گفت که خداوند کتابش را برای ذلت نازل نکرده، و مطالب و تکالیفی که در این قرآن است، تکلیف عزت آفرین است و همچنین اشاره ای است به اینکه او کسی که از کتابش تخلف کند را محاسبه کرده و عقاب می دهد و این شأن عزیز است.

همچنین در ذکر اسم حکیم در این مقدمه اشاره ای است به اینکه این کتاب حکیم است چرا که از جانب حکیم صادر شده.

سوره غافر

بیانی درباره زمره حوامیم

سوره غافر اولین سوره از سوره های «حوامیم» یا «آل حم» است. سوره هایی که با «حم» شروع می شوند، هفت سوره اند که بصورت پی در پی می آیند و فاصله ای بین آنها نیست و سوالی که باید به آن پاسخ داده شود این است که چرا سوره زمر (که از جمله حوامیم نیست) ابتدای مجموعه قرار گرفته؟ و چرا سوره غافر ابتدای مجموعه نیست؟ و چرا حوامیم همگی یک مجموعه نیستند و در چند مجموعه پراکنده شده اند؟

جواب این است که سوره زمر با آیه: «تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» شروع شده و سوره غافر با آیه: «حم* تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ» و سوره های جاثیه و احقاف با آیه: «حم* تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ»شروع شده اند و این شروع مشابه بین سه سوره ای که با حم شروع می شوند (غافر، جاثیه و احقاف) با سوره زمر نشان می دهد که سوره زمر به این سه سوره ارتباط دارد حتی اگر با «حم» شروع نشده باشد. از طرف دیگر همانطور که بیان شد، سوره «ص» انتهای مجموعه قبلی بود و لابد سوره زمر باید ابتدای این مجموعه می بود.

همچنین پیش از این مشاهده شد که سوره هایی که با «الر» شروع می شدند، در یک مجموعه جمع نشده بودند و در چند مجموعه پخش شده بودند، اما همگی آنها در یک قسم بودند. سوره های حوامیم هم به دلایلی که بعدا به فراخور مطرح خواهد شد، در مجموعه های مختلفی پراکنده شده اند اما همگی آنها در یک خاصیت و ویژگی واحد مشترکند که بعدا بیان خواهد شد.

سوره غافر: بحث درباره کافرین و علل جدال در آیات الهی

محور سوره: 6-7 سوره بقره

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ (7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

 

بیان محتوایی سوره

این سوره با کلامی درباره کافران شروع شده و با همین مضمون به اتمام می رسد و این اشاره ای است به اینکه این سوره تفصیلی است از این بخش از مقدمه سوره بقره که می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْأَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ* خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَعَلى سَمْعِهِمْ وَعَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَلَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» و این دو آیه محور این سوره هستند.

این سوره مساله حق و باطل و ایمان و کفر و همچنین بحث دعوت پیامبر ص و تکذیب ایشان و در نهایت بحث علو و بزرگی کردن کافران در زمین و همچنین عقاب خداوند در مورد متکبرین را بیان کرده و علاج می کند. در اثنای این بحث ها، موقف مومنین هدایت شده و مطیع خداوند را هم بیان کرده و یاری خداوند در مورد آنها را ذکر می کند و همچنین بیان می کند که ملائکه برای آنها استغفار کرده و خداوند هم دعاهای آنها را استجابت می کند و همچنین نعمت های آنها در آخرت هم بیان می شود.

جو و فضای کلی این سوره گویی فضای معرکه درگیری است معرکه ای بین حق و باطل و ایمان و طغیان و متکبرین و متجبرین در زمین و عقاب خداوند که به طاغین خواهد رسید. در میان این جو و فضا، نسیم های رحمت و رضوان الهی برای مومنین هم ذکر می شود.

بیان ساختاری سوره

در بیان این سوره اشاره خواهد شد که این سوره در محور سوره روم تفصیل داده شده و به همین جهت تشابهات زیادی بین سوره های روم و غافر مشاهده می شود به عنوان مثال:

        در سوره روم بحث درباره نصر مومنین در چند جا بیان می شود از جمله «یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ وَکانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ» و ملاحظه می شود که خداوند در سوره غافر می فرماید: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَناوَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ».

        همچنین خداوند در سوره روم می فرماید: «أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ...(الآیة: 9)» و در سوره غافر هم داریم: «أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ کانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ ... (الآیة: 21)» همچنین خداوند در جای دیگری در سوره غافر می فرماید: «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ...(الآیة: 82)»

با این حساب اگر بدانیم که محور سوره روم چهار آیه ابتدایی سوره بقره است، می توان پذیرفت که سوره غافر به سوره روم ارتباط دارد و به این ترتیب سوره غافر به طور مستقیم در آیه پنجم و ششم سوره بقره تفصیل داده شده، و به شکل غیر مستقیم، در چهار آیه ابتدایی سوره بقره.

و زمانی که بپذیریم محور سوره زمر (سوره قبلی) آیات ابتدایی سوره بقره بود «الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» پس می توان گفت که سوره غافر بر تفصیل سوره زمر بنا شده و آنرا تکمیل می کند و از این جهت به بحث کفار و کافرین می پردازد و با کلامی از کافرین شروع شده و خاتمه می یابد.

پس به طور کلی می توان چنین گفت که سوره زمر (سوره قبلی) به طور مستقیم در آیه اول سوره بقره تفصیل داده شده اما به طور غیر مستقیم در کل مقدمه تفصیل داده شده. این سوره به طور مستقیم در آیات پنجم و ششم سوره بقره تفصیل داده شده، اما به طور ضمنی، در آیات ابتدایی سوره بقره هم تفصیل داده می شود. همچنین سوره فصلت (سوره بعدی) به طور مستقیم در آیاتی که بعد از مقدمه سوره بقره می آید تفصیل داده شده، اما به شکل ضمنی، نگاهی هم به آیات قبلی دارد.

پس ارتباط این سه سوره به این شکل است که سوره اول (زمر) معانی محدودی را بیان می کند، سوره دوم (غافر) معانی وسیع تری را نسبت به سوره اول بیان می کند به صورتی که معانی سوره اول را بیان کرده و بر آن می افزاید. و سوره سوم (فصلت) معانی وسیع تری را بیان می کند به صورتی که معانی که دو سوره اول بیان کرده بودند را بیان کرده و بر آن می افزاید.

این سوره (غافر) از یک مقدمه طولانی 20 آیه ای تشکیل شده و سپس آیه «أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ ...» می آید و سپس سیر سوره ادامه پیدا می کند تا اینکه اندکی قبل از پایان سوره باز هم آیه «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ ...»مطرح می شود و وجود حرف فاء در این آیه اشاره دارد به اینکه این آیه معطوف به آیه شبیهش است که قبل از آن بیان شده بود و سپس بعد از سه آیه مرتبط با آن، سوره پایان می یابد.

مجموعه سوم از قسم چهارم قرآن (قسم مفصل): شناخت خدا و بیان مثال عملی از نتایج دشمنی با خدا و رسولش ص

مجموعه سوم: شناخت خدا و بیان مثال عملی از نتایج دشمنی با خدا و رسولش ص

این مجموعه به شکلی واضحی مجموعه های قبلی را کامل می کند. سوره حشر برای نمایش یکی از مظاهر نصرت الهی برای رسولش ص آمده و مظاهری از عاقبت دوست گرفتن دشمنان خدا را بیان می کند. در سوره حدید موضوع نفاق بیان شده بود، در سوره مجادله این موضوع تفصیل داده شد و تکمیل تر شد. در سوره حشر این موضوع بیشتر تفصیل داده خواهد شد و سوره ممتحنه نسبت به سیر در طریق نفاق هشدار می دهد.

از سوره حدید متوجه شدیم که سوره هایی که با (سبح یا یسبح) آغاز می شوند اگر بعد از سوره ای بیایند که با این کلمات شروع نشده، دلالت بر این است که این سوره شروع یک مجموعه است که قرار است محورش از ابتدای سوره بقره شروع شود.

همانطور که بیان شد، سوره حشر مقدمه سوره بقره را تفصیل داده و سوره ممتحنه مقطع اول قسم اول سوره بقره را و این برای اغلب مجموعه های قسم مفصل قرآن صادق است.

.......

قسم مفصل (قسم چهارم قرآن) با مجموعه ای که در تقوا و کفر و ضرورت عبادت و شکر تفصیل داده شده بود، شروع شد. سپس مجموعه دوم در بحث وجوب ایمان به خدا و رسول ص تفصیل داده شد. دو موضوعی که اساس هر چیزی هستند و عاقبت محاربه و مخالفت با خدا و رسولش در دنیا و آخرت بیان شد.

سپس این مجموعه (مجموعه سوم از قسم مفصل) برای شناخت خداوند تبارک و تعالی و بیان مثال عملی از نتایج محاربه با خداوند و رسولش ص و آزادی از دوست گرفتن دشمنان خدا و رسولش ص بیان شده

سوره حشر

سوره حشر: شناخت خدا از طریق افعال و اسمائش

محور سوره: 1-20 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ (7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ‌ (8)

گروهی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌ایم.» در حالی که ایمان ندارند.

یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ‌ (9)

می‌خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمی‌دهند؛ (اما) نمی‌فهمند.

فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ‌ (10)

در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ‌ (11)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» می‌گویند: «ما فقط اصلاح‌کننده‌ایم»!

أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لٰکِنْ لاَ یَشْعُرُونَ‌ (12)

آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمی‌فهمند.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لٰکِنْ لاَ یَعْلَمُونَ‌ (13)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» می‌گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی‌دانند!

وَ إِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ‌ (14)

و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‌کنند، و می‌گویند: «ما ایمان آورده‌ایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره می‌کنیم!»

اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ‌ (15)

خداوند آنان را استهزا می‌کند؛ و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد، تا سرگردان شوند.

أُولٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِینَ‌ (16)

آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروخته‌اند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافته‌اند.

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَ یُبْصِرُونَ‌ (17)

آنان [ منافقان‌] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‌فرستد و) آن را خاموش می‌کند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند، آنها را رها می‌سازد.

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ‌ (18)

آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند!

أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ‌ (19)

یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود می‌گذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).

یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (20)

(روشنائی خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن می‌کند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن می‌سازد، (چند گامی) در پرتو آن راه می‌روند؛ و چون خاموش می‌شود، توقف می‌کنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین می‌برد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست.

 

سوره حشر مقدمه سوره بقره را تفصیل می دهد و به همین دلیل در این سوره بحثی درباره مومنین، منافقین و کافرین مشاهده می شود. این بحث در سیاق شناخت خداوند عزوجل و افعال و اسمائش بیان می شود و همانطور که بیان شد، ایمان به خدا اولین رکن ایمان به غیب است و به این ترتیب سر ارتباط سوره با محورش دریافت می شود «الذین یومنون بالغیب...». در این سوره خداوند از خلال افعالش به ما شناسانده می شود و این نوعی تفصیل مقدمه سوره بقره است (تفصیل بحث ایمان به غیب) در چنین جوی در سوره صفات متقین و منافقین و کافرین بیان می شود و اینگونه سوره به مقدمه سوره بقره ارتباط پیدا می کند.

سوره از یک مقدمه و دو مقطع تشکیل شده: مقدمه آیه اول سوره است و هر یک از مقاطع با «هو» آغاز می شوند.

این سوره با ذکر دو اسم «عزیز» و «حکیم» الهی در انتهای آیه اول آغاز شده و با همین دو اسم در انتهای سوره پایان می یابند. پیش از این دیدیم که سوره جاثیه نیز به همین صورت بود و همانگونه که سوره جاثیه مقدمه سوره بقره را تفصیل داده بود، سوره حشر هم همینگونه است.

سوره ممتحنه

سوره ممتحنه: تحریم ولاء دشمنان خدا

محور سوره: 26-27 سوره بقره

إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَا ذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهٰذَا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ‌ (26)

خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمی‌کند. (در این میان) آنان که ایمان آورده‌اند، می‌دانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیموده‌اند، (این موضوع را بهانه کرده) می‌گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آری،) خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت می‌کند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می‌سازد!

الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ‌ (27)

فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند؛ و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند.

 

محور سوره ممتحنه همان محور سوره مائده است به این دلیل که ابتدای هر دو سوره مشابه است «یا ایها الذین آمنوا...». پیش از این مشاهده شد که سوره مجادله در محور سوره مائده تفصیل داده شده بود.

بعد از 25 آیه اول سوره بقره که در سوره حشر تفصیل داده شده بود و از تقوی و روشش و ارکانش و مظاهرش بحث می کرد، آیات محور سوره «ان الله لا یستحیی...» بیان می شود که این دو آیه از اسبابی که به واسطه آن فاسقین گمراه می شوند بحث می کند «و ما یضل به الا الفاسقین».

به این ترتیب سوره ممتحنه آمده تا برای مومنین چیزهایی که باید انجام دهند و چیزهایی که نباید انجام دهند را مشخص کند تا از ضلال و گمراهی که فاسقین گرفتارش می شوند، رهایی پیدا کنند. به این ترتیب مشاهده می کنید که آیه اول سوره از دوست گرفتن دشمنان خدا نهی می کنند.

سوره ممتحنه شامل 4 فقره است که هر فقره با «یا ایها...» شروع می شود.

سوره صف

سوره صف: بحث در جهاد و قتال در راه خدا، مظهری از مظاهر ایمان

محور سوره: 1-20 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکارانکسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ (7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ‌ (8)

گروهی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌ایم.» در حالی که ایمان ندارند.

یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ‌ (9)

می‌خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمی‌دهند؛ (اما) نمی‌فهمند.

فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ‌ (10)

در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ‌ (11)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» می‌گویند: «ما فقط اصلاح‌کننده‌ایم»!

أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لٰکِنْ لاَ یَشْعُرُونَ‌ (12)

آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمی‌فهمند.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لٰکِنْ لاَ یَعْلَمُونَ‌ (13)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» می‌گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی‌دانند!

وَ إِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ‌ (14)

و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‌کنند، و می‌گویند: «ما ایمان آورده‌ایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره می‌کنیم!»

اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ‌ (15)

خداوند آنان را استهزا می‌کند؛ و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد، تا سرگردان شوند.

أُولٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِینَ‌ (16)

آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروخته‌اند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافته‌اند.

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَ یُبْصِرُونَ‌ (17)

آنان [ منافقان‌] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‌فرستد و) آن را خاموش می‌کند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند، آنها را رها می‌سازد.

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ‌ (18)

آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند!

أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ‌ (19)

یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود می‌گذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).

یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (20)

(روشنائی خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن می‌کند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن می‌سازد، (چند گامی) در پرتو آن راه می‌روند؛ و چون خاموش می‌شود، توقف می‌کنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین می‌برد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست.

 

در مقدمه سوره بقره بحثی درباره هدایت مومنینی که ایمان به غیبب دارند و اقامه صلاه می کنند و در راه خدا انفاق می کنند، به کتاب خدا وجود دارد. و بیان می کند که آنها رستگارانند. همچنین بحثی درباره کافران بیان می شود که برایشان عذاب دردناکی آماده شده و خداوند بر دلهایشان مهر زده. و بحثی درباره منافقین و خسارت تجارتشان وجود دارد. «اولئک الذین اشتروا الظلاله بالهدی فما ربحت تجارتهم و ما کانوا مهتدین»

در سوره صف خداوند عزوجل ما را به تجارت پرسود و نجات بخش هدایت می کند و آن ایمان به خدا و رسول و جهاد در راه خداست. همچنین اشاره می کند که جهاد در راه خدا، یکی از چیزهایی است که کتاب خدا به آن هدایت می کند تا برای مسلمانان رستگاری و تقوا و تجارت سودبخشی محقق شود.

جهاد با کافرین از ایمان عملی سرچشمه می گیرد و به همین دلیل سوره با بحث درباره کسانی شروع می شود که ایمان عملی در آنها متبلور نشده و چیزهایی می گویند که عمل نمی کنند.

سپس سوره ویژگیهای این جهاد برای رهایی از فسق و اراده خدا برای نصرت دینش را بیان کرده و در نهایت سوره به ایمان به خدا و رسولش ص و جهاد و نصرت خدا و رسولش امر می کند.

سوره صف از یک مقدمه که یک آیه است و سه فقره که هر فقره با قول «یا ایها الذین آمنوا...» شروع شده، تشکیل می شود.

سوره جمعه

سوره جمعه: بیان حکمت بعثت رسول الله ص

محور سوره: 1-20 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ (7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ‌ (8)

گروهی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌ایم.» در حالی که ایمان ندارند.

یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ‌ (9)

می‌خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمی‌دهند؛ (اما) نمی‌فهمند.

فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ‌ (10)

در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ‌ (11)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» می‌گویند: «ما فقط اصلاح‌کننده‌ایم»!

أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لٰکِنْ لاَ یَشْعُرُونَ‌ (12)

آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمی‌فهمند.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لٰکِنْ لاَ یَعْلَمُونَ‌ (13)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» می‌گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی‌دانند!

وَ إِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ‌ (14)

و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‌کنند، و می‌گویند: «ما ایمان آورده‌ایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره می‌کنیم!»

اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ‌ (15)

خداوند آنان را استهزا می‌کند؛ و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد، تا سرگردان شوند.

أُولٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِینَ‌ (16)

آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروخته‌اند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافته‌اند.

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَ یُبْصِرُونَ‌ (17)

آنان [ منافقان‌] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‌فرستد و) آن را خاموش می‌کند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند، آنها را رها می‌سازد.

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ‌ (18)

آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند!

أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ‌ (19)

یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود می‌گذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).

یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (20)

(روشنائی خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن می‌کند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن می‌سازد، (چند گامی) در پرتو آن راه می‌روند؛ و چون خاموش می‌شود، توقف می‌کنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین می‌برد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست.

 

سوره جمعه با همان لفظی که مسبحات با آن شروع می شوند، شروع شده با این تفاوت که فعل تسبیح در این سوره به صیغه مضارع آورده شده و دو اسم از اسمای ذات الهی در آیه اول این سوره آمده (الملک و القدوس) به این ترتیب در آیه اول این سوره چهار اسم از اسمای الهی بیان شده است و این نشان می دهد که این سوره مجلی هر چهار اسم است.

همانطور که پیش از این بیان شد، اگر آیه ای در سوره بقره محور یک سوره قرار گیرد، امتدادات آن آیه در سوره بقره نیز با سوره مورد بحث ارتباط دارند. در این سوره هم مشاهده می شود که بحثی از کراهت یهود از مرگ بیان شده که این مطلب در سوره بقره با آیه «قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم ... فتنموا الموت...» بیان شده. پس به طور کلی محور سوره جمعه در مقدمه سوره بقره و امتدادات آن است.

سوره جمعه از مقدمه و سه فقره تشکیل شده. مقدمه یک آیه است. فقره اول سه آیه، فقره دوم چهار آیه  و فقره سوم سه آیه است.

سوره منافقون

سوره منافقون: نمونه ای از مردمی که مظاهر ایمان در آنها بروز ندارد

محور سوره: 1-20 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ (7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ‌ (8)

گروهی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌ایم.» در حالی که ایمان ندارند.

یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ‌ (9)

می‌خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمی‌دهند؛ (اما) نمی‌فهمند.

فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ‌ (10)

در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ‌ (11)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» می‌گویند: «ما فقط اصلاح‌کننده‌ایم»!

أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لٰکِنْ لاَ یَشْعُرُونَ‌ (12)

آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمی‌فهمند.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لٰکِنْ لاَ یَعْلَمُونَ‌ (13)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» می‌گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی‌دانند!

وَ إِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ‌ (14)

و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‌کنند، و می‌گویند: «ما ایمان آورده‌ایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره می‌کنیم!»

اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ‌ (15)

خداوند آنان را استهزا می‌کند؛ و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد، تا سرگردان شوند.

أُولٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِینَ‌ (16)

آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروخته‌اند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافته‌اند.

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَ یُبْصِرُونَ‌ (17)

آنان [ منافقان‌] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‌فرستد و) آن را خاموش می‌کند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند، آنها را رها می‌سازد.

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ‌ (18)

آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند!

أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ‌ (19)

یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود می‌گذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).

یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (20)

(روشنائی خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن می‌کند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن می‌سازد، (چند گامی) در پرتو آن راه می‌روند؛ و چون خاموش می‌شود، توقف می‌کنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین می‌برد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست.

 

مقدمه سوره بقره، بخشی که درباره منافقین بحث می کند: «و من الناس من یقول آمنا... ان الله علی کل شیء قدیر»

مقدمه سوره بقره از متقین و کافرین و منافقین بحث می کند. سوره های صف و جمعه از صفات کافرین و متقین بحث کردند. مشاهده می شود که در مقدمه سوره بقره پس از بیان درباره مومنین و کافرین، بیانی درباره منافقین وجود دارد و سوره منافقین تفصیل بعضی از مواردی است که در مقدمه سوره بقره در مورد آنها بیان شده بود. و علاوه بر این، این سوره تکمیل کننده مباحث دو سوره صف و جمعه نیز هست.

در آیات محور سوره از سوره بقره مشاهده می شود که زمانی که خداوند حقیقت نفاق را بیان کرد، سه موقف از مواقف منافقین بیان می شود که هر موقف با کلمه «و اذا» شروع می شود. مشاهده می شود که سوره منافقون با لفظ «اذا» شروع شده و در دو مورد در این سوره آیه هایی با «و اذا» شروع می شوند. به این ترتیب معلوم می شود که سوره منافقون تفصیلی از منافقینی که در مقدمه سوره بقره بیان شده بودند، با عباراتی شبیه به همان عبارات ارائه می دهد.

این سوره با تذکر چند نکته به مومنین خاتمه می یابد که در حقیقت برحذر داشتن مومنین از اخلاق منافقین است.

مجموعه پنجم قسم مفصل (قسم چهارم قرآن)

مجموعه پنجم:

این مجموعه همان معانی را تفصیل می دهد که پنج سوره انتهایی قسم طوال آنها را بیان کرده بود.

سوره تغابن در محور سوره آل عمران تفصیل داده می شود

سوره طلاق در محور سوره نساء، تا اینکه حتی در مواردی سوره نساء صغیر هم نامیده شده.

سوره تحریم در محور سوره مائده،

سوره ملک در محور سوره انعام،

سوره قلم در محور سوره اعراف

ادله این امر بعدا بیان خواهد شد.

با این مجموعه، زمره مسبحات به پایان می رسد و آخرین سوره مسبحات سوره تغابن است. بر این اساس مبحات بر 4 مجموعه وضع شدند که هر یک از آنها، دیگری را تکمیل کرد و این مجموعه چهارم، برای تکمیل بنایی که توسط سه مجموعه دیگر بنا گذاشته شده بود، بیان خواهد شد.

سوره تغابن

سوره تغابن: بیان بحث تقوا و ایمان

محور سوره: 1-5 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکارانکسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

 

پیش از این بیان شد که وجود فعل سبح و یسبح بعد از انتهای یک مجموعه، علامت شروع یک مجموعه جدید است که محورش از ابتدای سوره بقره است. سوره تغابن هم بعد از سوره منافقون آمده و با فعل یسبح آغاز شده. پس معلوم می شود که محور این سوره در مقدمه سوره بقره قرار دارد.

از سوی دیگر مشاهده می شود که سوره حدید بر موضوع ایمان به خدا و رسول ص و خضوع در برابر قرآن و انفاق تمرکز کرده و در سوره تغابن نیز به مواردی مشابه اشاره کرده است. پس این دومین نکته ای که باعث می شود به این نتیجه برسیم که محور این سوره در مقدمه سوره بقره قرار دارد.

علاوه بر این، مشاهده می شود که سوره آل عمران که در مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده، با سوره تغابن از نظر لفظی در برخی آیات تشابه دارند، مثلا در سوره آل عمران بیان شده: «هو الذی یصورکم فی الارحام...» و در سوره تغابن بیان شده: «...و صورکم فاحسن صورکم» یا آیات دیگر. به این ترتیب به این نتیجه می رسیم که سوره تغابن در محور سوره آل عمران تفصیل داده شده یا به عبارتی محور سوره تغابن مقدمه سوره بقره است.

در مقدمه سوره بقره بحث از مومنین و کافرین و منافقین است. در سوره تغابن از مومنین و کافرین بحث می شود و فراموش نکینیم که بیان شد نفاق شعبه ای از کفر است.

مضافا بر اینکه دیدیدم که با سوره منافقون مجموعه قبلی به پایان رسید و سوره بعد از سوره تغابن (سوره طلاق) با آیه «یا ایها...» آغاز می شود و این نشان می دهد محور سوره طلاق بعد از مقدمه سوره بقره است. پس متوجه می شویم که محور سوره تغابن مقدمه سوره بقره است.

....

از مجموع این سوره تفصیلاتی بیان می شود که با تقوا و ایمان ارتباط دارد.

سوره طلاق

سوره طلاق: تمرکز بر تقوا از خلال بیان قضیه عده مطلقات

محور سوره: آیات 21-25 سوره بقره

 محور سوره طلاق همان محور سوره نساء است. آیاتی که بعد از مقدمه سوره بقره بیان می شود «یا ایها الناس اعبدوا ربکم... و هم فیها خالدون»

این سوره با «یا ایها النبی» شروع می شود و محتوای آیه نشان می دهد که منظور خطاب به امت ایشان است.

ملاحظه می شود که سوره نساء با لفظ «یا ایها الناس اتقوا ربکم» شروع می شود و در آیه اول سوره طلاق جمله «و اتقوا الله ربکم» بیان شده. در سوره طلاق، تمرکز زیادی بر تقوا وجود دارد که این مساله از طریق بیان قضیه عده مطلقات بیان می شود.

سوره تحریم

سوره تحریم: عتاب همسران رسول الله

محور سوره: آیات 26-27 سوره بقره

همانطور که بیان شد، محور سوره تحریم، همان محور سوره مائده است «ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا...  اولئک هم الخاسرون». ملاحظه می شود که در سوره مائده مطالبی درباره وفای به عهد «اوفوا بالعقود» و خوردن از طیباتی که خدا حلال کرده «لا تحرموا طیبات ما احل الله لکم...» بیان شده سوره تحریم هم مطالبی مشابه دارد.

سوره تحریم به توبه نصوح و جهاد با کافرین و منافین امر می کند که این مطالب با نقض میثاق و قطع ما امر الله به ان یوصل و افساد در زمین ارتباط دارد.

سوره به دو فقره تقسیم می شود. فقره اول با «یا ایها النبی» آغاز شده و با «یا ایها النبی» خاتمه می یابد و فقره دوم با «ضرب الله مثلا» آغاز می شود.

سوره ملک

سوره ملک: اقامه حجت علیه کفر با بیان حکمت خلقت

محور سوره: آیه 28 سوره بقره

پیش از این بیان شد که محور سوره ملک، همان محور سوره انعام است «کیف تکفرون بالله و کنتم امواتا فاحیاکم ثم یمیتکم ثم یحییکم ثم الیه ترجعون* هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا ثم استوی الی السماء فسواهن سبع سماوات و هو بکل شیء علیم» و این ارتباط از آیات ابتدایی سوره ملک فهمیده می شود.

همانطور که بیان شد، سوره تغابن در محور سوره آل عمران تفصیل داده شد، سوره طلاق در محور سوره نساء، سوره تحریم در محور سوره مائده، سوره ملک در محور سوره انعام، و در آینده خواهیم دید که سوره قلم در محور سوره اعراف تفصیل داده خواهد شد.

سوره تحریم با بیان دو مثال از دو زن کافر و دو زن مومن به پایان رسید و سوره ملک با اقامه حجت بر علیه کفر و اهل کفر شروع می شود.

محور سوره ملک هر کسی را که به خدا کفر می ورزد را انکار می کند و از خلال ظاهر حیات و عنایت خداوند به مردم علیه او حجت اقامه می کند.

سوره قلم

سوره قلم: بیان حال مومنین و مکذبین به رسول الله ص

محور سوره: آیات 38-39 سوره بقره

همانطور که بیان شد، محور سوره قلم همان محور سوره اعراف است و محور سوره اعراف، همان قاعده کلیه ای است که داستان حضرت آدم علیه السلام یه آن ختم می شود. «قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون* و الذین کفروا بایاتنا اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون» و دلیل این، از معانی سوره و آیاتی که دارای الفاظ مشترک بین سوره قلم و سوره اعراف هستند فهمیده می شود.

در محور سوره سه مطلب بیان می شود:

        هدایتی که بر صادق ترین خلق خدا نازل می شود

        مردمی که مومن به این هدایت هستند

        مردمی که کافر و مکذب به این هدایت هستند

و این سوره کسی که هدایت بر او نازل شده را مخاطب قرار می دهد تا آنچه را که مکذبین به او تهمت می زنند را نفی کند و حجت هایی را علیه آنها اقامه کند

.....

سوره های «ن» «ق» و «ص» که با یک حرف مقطعه شروع می شوند، پایان های شبیه به هم دارند (در مورد اینکه این قرآن ذکر است بحث می کنند.) و پیش از این دیدیم که سوره «ص» انتهای مجموعه بود و سوره «ق»هم انتهای مجموعه بود و اکنون هم سوره «ن» (قلم) انتهای مجموعه است.

قسم مفصل (قسم چهارم قرآن)

قسم چهارم قرآن: قسم مفصل

به طور کلی اسم مفصل برای قسم چهارم قرآن مرسوم بوده اما اینکه به طور دقیق این قسم از کجا آغاز می شود اختلافاتی وجود دارد. بعضی مقتقدند که ابتدای قسم چهارم قرآن، از ابتدای سوره ق است اما در این جا ما ابتدای این قسم را از سوره ذاریات گرفته ایم و پیش از این ذکر کردیم که چرا چنین انتخابی کرده ایم. و آنجا بیان کردیم که این اتفاق بین همه وجود دارد که این قسم به یکی ازاین دو دلیل به عنوان قسم «مفصل» نامیده شده:

·         به دلیل کثرت فصول این قسم

·         به دلیل قلت آیات منسوخ در این قسم

·         (مترجم) به دلیل تفصیل چندین و چند باره سوره بقره

اما قول اول طرفداران بیشتری دارد. پس این قسم به عنوان مفصل نامیده شده چرا که فصل (جدایی) های زیادی بین سوره های قبلی و بسم الله سوره بعدی وجود دارد. البته فصل معانی دیگری هم دارد اما می توان منظور از فصل را چیزی که در این تفسیر به نام «مجموعه» شناخته می شود نیز دانست.

این قسم از 15 مجموعه تشکیل شده که هر مجموعه معانی ای از سوره بقره را از ابتدا تا جای معینی توضیح می دهد و هر سوره ای که در یک مجموعه واقع شده، محوری از سوره بقره دارد که آن محور را توضیح می دهد.

مشاهده خواهیم کرد که اکثر محورهای سوره های این قسم، در مقدمه سوره بقره و دو مقطع اول از قسم اول این سوره واقع شده اند و این نشان از اهمیت این معانی به نسبت مجموع معانی قرآنی دارد.

....

پس از بررسی سوره تغابن می توان نتیجه گرفت که سوره تغابن مقدمه مجموعه خودش است (که بیان تفصیلی آن در بیان پایان درباره سوره تغابن خواهد آمد) و به این مناسبت می گوییم: مقدمه سوره بقره، مقدمه ای برای بعد از آن سوره بود و بعد از آن (ادامه سوره بقره) مقدمه ای برای کل قرآن بود و همینطور در هر مرحله ای، تفصیل جدیدی از سوره بقره بیان می شود. چنین تناسبی، بین سوره های مجموعه مفصل وجود دارد به این ترتیب که سوره ای که مقدمه سوره بقره را تفصیل می دهد، مقدمه سوره های بعد از خودش در آن مجموعه هم هست و سوره هایی که محورشان آیه های بعد از مقدمه سوره بقره است، ارتباطشان با سوره مقدمه، همانند ارتباطی است که این دو آیه در سوره بقره دارند.

....

مجموعه اول از قسم چهارم قرآن (قسم مفصل)

مجموعه اول: بیان تقوا و کفر و ضرورت عبادت و شکر

مجموعه اول این قسم از شش سوره ذاریات، طور، نجم، قمر، الرحمن و واقعه تشکیل شده.

سه سوره ابتدایی این مجموعه با قَسَم شروع شده (ذاریات، طور و نجم) و این مجموعه به سوره ای ختم می شود که با «اذا» شروع می شود (سوره واقعه) و اگر در این قسم دقت کنیم، بیشتر از یک مجموعه پیدا می کنیم که با سوره که با اذا شروع شود، ختم می شوند.

پس با استفاده از این نشانه که سوره های ابتدایی این مجموعه با قسم شروع می شوند و این مجموعه به سوره ای که با اذا شروع می شود، ختم می شود، و اینکه بعد از سوره واقعه یک مجموعه جدید شروع می شود (مسبحات) ابتدا و انتهای این مجموعه فهمیده می شود.

پیش از این مشاهده شد که سوره صافات با قسم آغاز شده بود و آیه محور آن سوره در مقدمه سوره بقره بود. همچنین سوره انبیا و آیات ابتدایی آن سوره «اقترب للناس حسابهم...» نیز مشاهده شد. همچنین مشاهده شد که آیه محوری سوره انبیا از مقدمه سوره بقره بود: «ان الذین کفروا سواء علیهم... لا یومنون».

در این مجموعه نیز مشاهده می شود که سه سوره ابتدایی با قسم آغاز شده سپس سوره ای آمده که ابتدایش مشابه سوره انبیا است (سوره قمر) «اقتربت الساعه و انشق القمر» و مضمونش این است که انذار به حال کافرین سودی ندارد و... این موارد نشان می دهد که چهار سوره ابتدایی این مجموعه، مقدمه سوره بقره را تفصیل می دهند.

بعد از مقدمه سوره بقره آیاتی می آید که به توحید الهی و عبادت و شکر نعمتهایش دعوت می کند و با کافران به تحدی می پردازد که اگر می توانند همانند این قرآن را بیاورند و به عذابی که خداوند برای کافرین آماده کرده تذکر داده و به مومنین بشارت می دهد و بر علیه کافران حجت و دلیل اقامه می کند. این مطالب در مقطع اول از قسم اول سوره بقره بیان می شود و سوره های الرحمن و واقعه همه این مطالب را تفصیل می دهند.

خلاصه:

مطالبی که پیش از این گذشت، ما را در مرزبندی این مجموعه و اینکه بدانیم شش سوره ابتدایی این قسم یک مجموعه اند، یاری می کند. اینکه سه سوره ابتدایی این مجموعه با قسم آغاز شده اند، علامت این است که این سوره ها بخش هایی از مقدمه سوره بقره را تفصیل می دهند همانگونه که «زمره الم» در ابتدای قسم سوم قرآن (قسم مثانی) چنین بود.

تشابه ابتدای سوره قمر با ابتدای سوره انبیا، نشان می دهد این دو سوره محور واحدی دارند.

سوره الرحمن و واقعه آیاتی بعد از مقدمه سوره بقره را تفصیل می دهند.

........

مشاهده می شود که سوره های زیادی دارای محور واحدی هستند اما همانطور که بیان شد، هر سوره محورش را از وجهه ای خاص تفصیل می دهد که با سوره دیگری که هم محور است تفاوت دارد.

در این مجموعه به شکل بارزی اوایل سوره بعدی به اواخر سوره قبل متصل است

هر کدام از سه سوره ابتدایی این مجموعه از بخشی از عالم غیب بحث می کنند و همه آنها از روز قیامت و آخرت بحث می کنند

سوره ذاریات

سوره ذاریات: دعوت به ایمان به آخرت

محور سوره: 1-5 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

 

«الم* ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین.... و بالاخره هم یوقنون* اولئک علی هدی من ربهم اولئک هم المفلحون» خصوصا بخش پایانی این آیات

در سه سوره ابتدایی قسم چهارم قرآن که با قسم آغاز می شوند، بحثی درباره تقوا و متقین مشاهده می شود

این سوره با نحوه شروع شدنش (که با قسم شروع شده و مسائلی را بیان کرده که برای بشر نا آشناست) و با سیاق کلی اش بر آن است تا قلب بشر را به آسمان متصل کند.

محتوای سوره: این سوره با بیان این مطلب که وعده خداوند درباره آخرت صدق است شروع شده و بیان می کند که محاسبه مردم و مجازاتشان واقع خواهد شد. سپس تناقض اقوال مردم که باعث روی گردانی آنها از حق می شود را بیان کرده و سپس از شک کنندگان و غافلان آخرت صحبت کرده و عذابی که برایشان آماده شده و در ادامه جزای احسانی که برای متقین آماده شده را بیان کرده و در ادامه سوره آیات الهی را در آفاق و انفس و تاریخ ارائه کرده و بر این اساس مردم را به فرار به سوی خدا و توحیدش دعوت کرده و بیان کرده که حکمت خلقت، عبادت است و نسبت به عذاب الهی در دنیا و آخرت به رافضین و کافرین هشدار داده.

ارتباط سوره با محورش: سوره با بیان حال شک کنندگان در آخرت و اسباب شکشان و تفصیل صفات متقین و حکمتی که بر اساس آن عبادت واجب می شود و دعوت به فرار به سوی خدا و توحیدش و... با محورش ارتباط دارد.

سوره طور

سوره طور: ترساندن مکذبین، بشارت به متقین، امر به رسول الله ص برای تحقق تقوا

محور سوره: 1-5 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

 

همانند سوره ذاریات 5 آیه اول مقدمه سوره بقره

سوره با مقدمه ای شروع می شود که از آمدن روز قیامت و بعضی از اتفاقاتی که در آن می افتد بحث می کند و متعرض انواع عذابهایی می شود که به مکذبین چشانده می شود. سپس از متقین و چیزهایی که برایشان آماده شده و دلیلی که به سبب آن مستحق این نعمت ها شده اند بحث می کند. سپس رسول الله ص را امر به تذکر دادن کرده و تصورات کافرین را رد می کند. سپس سیر سوره ادامه پیدا می کند تا اینکه با امر به صبر و تسبیح به حمد الهی خاتمه می یابد.

همانطور که ذکر شد محور این سوره همان محور سوره ذاریات است. این سوره بنایی را که سوره ذاریات گذاشته است را کامل می کند. پس اگر سوره ذاریات رسول الله ص را به تذکر دادن امر می کند، و بیان می کند که تذکر دادن برای مومنین سودمند است، پس این سوره به طور مطلق به تذکر دادن امر می کند. یا اگر سوره ذاریات حکمت خلقت را عبادت ذکر می کند، پس این سوره به انواع عبادت امر می کند. یا اگر سوره ذاریات مومنین را اینگونه ذکر می کند که تعداد کمی هستند که در شب عبادت می کنند، پس این سوره به تسبیح به حمد الهی و قیام در شب امر می کند یا...

فلاح متقین در دو چیز نمایان می شود: خلاصی از عذاب و چشیدن نعمت ها. این سوره هر دو مورد را توضیح می دهد.

سوره نجم

سوره نجم: بیان قضیه ایمان و یقین

محور سوره: 1-5 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکارانکسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

 

همان محور سوره های ذاریات و طور است. آیات 1-5 سوره بقره

در دو سوره قبل (ذاریات و طور) بیان شد که متقین چه ویژگیهایی دارند (اثباتی) در این سوره بیان می شود که متقین چه ویژگیهایی ندارند. (سلبی) و این مطلب نشان دهنده ارتباط این سه سوره، و تکامل این سه سوره با یکدیگر است که هر سه یک محور واحد دارند.

سوره های ذاریات و طور و نجم هر کدام از بخشی از عالم غیب و روز قیامت بحث می کنند. و از آنجا که ایمان به غیب و ایمان به آخرت از مظاهر تقوا هستند، ارتباط این سوره ها با محور سوره ها مشخص می شود. اما دو سوره اخیر، مناقشه های طویلی با کافرین دارند که این مناقشه در سوره طور مشاهده شد. در سوره نجم هم چنین مناقشه ای مشاهده خواهد شد.

سوره قمر

سوره قمر: بی فایده بودن انذار کافران و جزایشان در دنیا و آخرت

محور سوره: آیات 6-7 سوره بقره

دو آیه بعد از محور سوره های پیشین (آیات 6-7) سوره بقره

از تشابه ابتدای سوره قمر با ابتدای سوره انبیا، متوجه می شویم که این دو سوره محور واحدی دارند. از طرف دیگر با توجه به انتهای سوره نجم و ابتدای سوره قمر، تشابه معنایی بین این دو مشاهده می شود و متوجه می شویم که تشابه معنایی بین سوره قمر با آیات انتهایی سوره نجم وجود دارد.

سوره الرحمن

سوره الرحمن: شناخت خدایی که شایسته شکر است از خلال تذکر به نعمتهای الهی

محور سوره: 21-22

آیات 21 و 22 سوره بقره «یا ایها الناس اعبدو ربکم الذی خلقکم.... و انتم تعلمون»

همانطور که پیش از این در قسم اول سوره بقره ذکر شد، این قسم با همان معانی خاتمه می یابد که با آنها آغاز شده بود. و از ملاحظه و بررسی ابتدا و انتهای آیات این قسم (قسم اول سوره بقره) متوجه می شویم که خداوند در این قسم ذاتش را به ما معرفی کرده و از خلال تذکر به خلقت ما و نعمتهایی که برایمان آفریده، مطالبه کرده که او را به یکتایی عبادت کنیم.

سوره الرحمن تذکری است به همه مطالبی که بیان شد. محور این سوره، دو آیه بعد از مقدمه سوره بقره و امتداد این دو آیه در سوره بقره که به خلق و نعمت های الهی تذکر می دهد است.

سوره الرحمن سوره ای است که با ذکر اسم رحمن خداوند آغاز شده و این بیان اشاره دارد که هر چیزی که در این سوره ذکر شده، اثری از رحمت الهی است. چه آن چیز نعمتش بر بندگانش در دنیا باشد، یا معامله با کافرین به عدل در آخرت باشد، یا بخشش بهشت هایش در آخرت به مومنینی باشد. همه اینها از آثار رحمت الهی است. حتی عذاب الهی در آخرت رحمت است البته رحمتی برای اهل ایمان.

سوره واقعه

سوره واقعه: برانگیختن مردم به عبادت از خلال بیان حال سه دسته در روز قیامت

محور سوره: آیه 21 سوره بقره

همانطور که بیان خواهد شد، محور این سوره یک یا دو آیه نیست بلکه یک مقطع از سوره بقره است، اما به طور خاص می توان به این دو آیه اشاره کرد: «کیف تکفرون بالله و کنتم امواتا ... و هو بکل شیء علیم» و این دو آیه با دو آیه قبل از آن «ان الله لا یستحیی ان یضرب... اولئک هم الخاسرون» محور عام سوره را تشکیل می دهند.

همانطور که بیان شد محتوای سوره الرحمن بحث درباره نعمتهای الهی به سه گروه از مردم بود کافرین، مقربین و اهل یمین. سوره واقعه این سه گروه را به طور مبسوط توضیح می دهد.

این سوره با کلامی درباره سابقین آغاز می شود و سپس اهل یمین و در ادامه اهل شمال را بیان می کند و سپس درباره خلقت و نعمت های الهی تذکر می دهد تا حجتی را اقامه کرده باشد. پس دو سوره الرحمن و واقعه کامل کننده یکدیگر هستند.

اگر به مقطع اول قسم اول سوره بقره که پیش از این به عنوان مقطع طریقین معرفی شده بود دقت کنیم متوجه می شویم که در آن مقطع، در ابتدا همه مردم به عبادت الهی دعوت می شوند در حالی که خلقت و نعمت های الهی هم به ایشان تذکر داده می شود «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم ... و هو بکل شیء علیم» این مقطع با اقامه حجت هایی بر خلقت و نعمت های الهی به پایان می رسد، یعنی همانگونه که آغاز شده بود. و پس از اینکه مقدمه سوره بقره مردم را به سه گروه مومنین، کافرین و منافقین تقسیم کرده بود، پس در این مقطع (مقطع طریقین) کافرین و منافقین را یک صنف در نظر می گیرد «و ما یضل به الا الفاسقین... اولئک هم الخاسرون».

سوره الرحمن و سوره واقعه (که محورشان آیات ابتدایی مقطع طریقین است) صفات و ویژگی های اهل جهنم را تذکر داده و مشخص می کنند که اهل بهشت دو گروه هستند. پس این، تفصیل جدیدی است که پیش از این نبود.

............

سوره هایی که ابتدای یکسان دارند، به احتمال زیاد محور واحد دارند و محتوای آنها هم مشابه خواهد بود.  به طور کلی می توان گفت سوره هایی که با «الم» شروع می شوند، محورشان در مقدمه سوره بقره است. یا سوره هایی که با «یا ایها...» آغاز می شوند، محورشان در آیه های بعد از مقدمه سوره بقره است (مقطع اول بعد از مقدمه سوره بقره با یا ایها الناس شروع می شود)

با توجه به اینکه سوره واقعه اولین سوره ای در قرآن است که با (اذا) شروع می شود، در اینجا بیان می کنیم که هر زمانی که سوره ای با اذا شروع شود، محور این سوره در آیات بعد از مقدمه سوره بقره خواهد بود.

بنابر این سوره های واقعه، تکویر، انفطار، انشقاق و زلزال (که همگی با اذا شروع می شوند) بحث از روز قیامت نقطه مشترک آنهاست. و در سوره های عصر و واقعه امر به تسبیح آمده. از این تشابه بین معانی و ابتدای سوره ها مشخص می شود که محورهای واحدی دارند.

پیش از این بیان شد که محور سوره حج آیه بعد از مقدمه سوره بقره است. این سوره با «یا ایها الناس اتقوا ربکم ان زلزله الساعه ...» شروع شده بود. (آیات بعد از مقدمه سوره بقره هم با یا ایها آغاز می شوند.) و بیان شد که محتوای این سوره، تهییج مردم به رفتن به سوی تقوا از خلال تذکر به روز قیامت بود. و الان مشاهده خواهد شد که هر سوره ای که با اذا شروع می شود، قصدش تهییج و تشویق مردم بر عبادت و تقوا و عمل صالح از خلال تذکر به روز قیامت است

مجموعه دوم از قسم چهارم قرآن (قسم مفصل)

مجموعه دوم: بیان وجوب ایمان به خدا و رسول ص

این مجموعه شامل دو سوره حدید و مجادله است و همانطور که مشاهده خواهیم کرد، محور این دو سوره در 27 آیه اول سوره بقره است. در این سوره ها معانی از ایمان و کفر و نفاق بیان می شود. این مجموعه اولین مجموعه از زمره مسبحات و دومین مجموعه قسم مفصل قرآن است.

سوره حدید قضیه ایمان به خدا و رسولش را تعمیق می دهد و به آن امر می کند و به وسیله آن تربیت می کند و معانی را ذکر کرده که به واسطه آن می توان به ایمان به خدا و رسولش دست یافت.

سوره مجادله برای تبیین حکمت تشریع احکام که همان «تعمیق ایمان به خدا و رسولش» است پس از سوره حدید آمده و نمونه هایی از مخالفت و دشمنی با خدا و رسولش را بیان کرده و مواقف مقابل این دشمنی را هم توضیح داده است.

این دو سوره تصور مومنین را از تقوا و فسوق و ایمان و کفر و نفاق تعمیق می بخشند.

سوره حدید

سوره حدید: تعمیق بحث ایمان، نفاق و کفر(صفات کسانی که به خدا و رسولش ایمان می آورند)

محور سوره: 1-20 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ (7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ‌ (8)

گروهی از مردم کسانی هستند که می‌گویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آورده‌ایم.» در حالی که ایمان ندارند.

یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ‌ (9)

می‌خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمی‌دهند؛ (اما) نمی‌فهمند.

فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ‌ (10)

در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ‌ (11)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» می‌گویند: «ما فقط اصلاح‌کننده‌ایم»!

أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لٰکِنْ لاَ یَشْعُرُونَ‌ (12)

آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمی‌فهمند.

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لٰکِنْ لاَ یَعْلَمُونَ‌ (13)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» می‌گویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمی‌دانند!

وَ إِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ‌ (14)

و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می‌کنند، و می‌گویند: «ما ایمان آورده‌ایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می‌کنند، می‌گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره می‌کنیم!»

اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ‌ (15)

خداوند آنان را استهزا می‌کند؛ و آنها را در طغیانشان نگه می‌دارد، تا سرگردان شوند.

أُولٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِینَ‌ (16)

آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروخته‌اند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافته‌اند.

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَ یُبْصِرُونَ‌ (17)

آنان [ منافقان‌] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی می‌فرستد و) آن را خاموش می‌کند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمی‌کند، آنها را رها می‌سازد.

صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ‌ (18)

آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند!

أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ‌ (19)

یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود می‌گذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).

یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (20)

(روشنائی خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن می‌کند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن می‌سازد، (چند گامی) در پرتو آن راه می‌روند؛ و چون خاموش می‌شود، توقف می‌کنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین می‌برد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست.

 

مشاهده خواهد شد که سوره حدید با کلامی درباره خداوند شروع شده و سپس موارد زیر روی آن بنا می شود: امر به ایمان و انفاق، انکار کسی که ایمان نمی آورد و انفاق نمی کند، ترغیب به انفاق، سپس از موضوعی به موضوع دیگر رفته تا به موضوع ارسال رسل و حکمت ارسال رسل می رسد و موقف مردم را در برابر این حکمت بیان کرده و بعضی از اعتقادات غالیه را بیان می کنند و سوره با امر به تقوا و ایمان به رسول صلی الله علیه و آله به پایان می رسد.

در این سوره بحث ایمان به خدا و رسولش و کتاب های آسمانی و روز قیامت به میان می آید همانگونه که بحث از نفاق و اسباب و آثارش و عقوبت اهل آن بحث می شود.

همانگونه که در مقدمه سوره بقره بحث از متقین و کافرین و منافقین بیان می شود، این سوره تصورمان را از قضیه ایمان و نفاق و کفر تعمیق می بخشد.

سوره مجادله

سوره مجادله: صفات کسانی که با خدا و رسولش محاربه می کنند

محور سوره: 26-27 سوره بقره

إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَا ذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهٰذَا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ‌ (26)

خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمی‌کند. (در این میان) آنان که ایمان آورده‌اند، می‌دانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیموده‌اند، (این موضوع را بهانه کرده) می‌گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آری،) خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت می‌کند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می‌سازد!

الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ‌ (27)

فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند؛ و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند.

 

تشابه بسیار زیادی بین این سوره با سوره مائده وجود دارد. سوره مائده با امر به وفای به عقود شروع می شود و سوره مجادله با روش خطای فک عقد ازدواج. در سوره مائده درباره تعاون بر بر و تقوی سخن به میان آمده، در این سوره نیز. در سوره مائده تصریحی به ذکر حزب الله مشاهده می شود، در این سوره نیز این تصریح وجود دارد. این تشابهات و تشابهات دیگری که دراین مجال بیان نشد، نشان می دهد که محور این سوره با محور سوره مائده یکی است.

محور سوره مائده آیه «ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا ما... اولئک هم الخاسرون» (26-27 سوره بقره) است. این آیه بیان می کند که سبب اینکه خدا انسان را گمراه می کند، اتصاف انسان به فسوق است، فسقی که نقض عهدی که با خدا بسته، بعد از پیمانش با او، و قطع ما امر الله به ان یوصل و افساد در زمین،  باشد.

بنابراین سوره مائده برای بیان روش هایی برای رهایی از این موارد آمد و طریق هدایت را به شکل ایجابی به سالک نشان داد. معانی که در سوره نساء و امثال آن شرح داده شد. سوره مجادله هم قرار است همین نقش را ایفا کند و انسان سالک را از عوامل گمراهی نجات دهد. پس اگر در سوره حدید معانی ایجابی هدایت معرفی شده بودند، سوره مجادله معانی سلبی را بیان می کند که ممکن است انسان را به گمراهی بکشانند.

در این سوره دو گروه وجود دارند: متقین و فاسقین. فاسقین هم دو گروهند: کافرین و منافقین. پس در این سوره مومنین یکطرف قرار دارند و فاسقین در طرف دیگر.

این آیات در سوره بقره ویژگیهای متقین را بیان می کنند: «الم* ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین* الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون» و این آیه هم در سوره بقره ویژگیهای فاسقین را بیان می کند: «الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه و یقطعون ما امر الله به ان یوصل و یفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون». گروه اول مفلحونند و گروه دوم خاسرون. سوره حدید اموری را بیان کرد که به وسیله عمل به آنها، ویژگیهای متقین ایجاد می شوند. سوره مجادله مواردی را برای رهایی از ویژگیهای فاسقین بیان خواهد کرد. این دو سوره در تکامل یکدیگر هستند و در مواردی همپوشانی دارند.

سوره مجادله از یک مقدمه و دو مقطع تشکیل شده که هر مقطع با آیه «ان الذین یحادون الله و رسوله...» از یکدیگر جدا می شوند. از مطلع هر یک از مقاطع می توان کیفیت تکامل سوره های حدید و مجادله را متوجه شد.سوره حدید به ایمان به خدا و رسولش امر می کرد و سوره مجادله از مخالفت با خدا و رسولش بحث خواهد کرد. وهمانطور که بیان شد، این دو سوره صفات دو گروه متقابل را بیان می کنند: متقین و فاسقین، برای تحقق تقوا و رهایی از شر فسوق.

قسم مئین (قسم دوم قرآن)

قسم دوم قرآن: قسم مئین

همانطور که پیش از این بیان شد بر اساس حدیثی از رسول الله صلی الله علیه و آله قرآن به چهار بخش: طوال، مئین، مثانی و مفصل تقسیم شده است. اما تا کنون کسی قسم مئین و قسم مثانی را تقسیم بندی نکرده و حدود این دو قسم را مشخص نکرده اما حدود دو قسم طوال و مفصل مشخص شده است.

قسم مئین به عنوان دومین قسم از قرآن کریم، از جایی که قسم طوال به اتمام می رسد، شروع می شود و با توجه به اینکه قسم طوال با سوره «توبه» به اتمام می رسد، پس قسم مئین از سوره «یونس» شروع می شود. اما برای پیدا کردن انتهای این قسم، باید به دو علامت بارز توجه کرد:

        سوره های «قصص» و «نمل» و «شعراء»، «زمره» واحدی از یک قسم را تشکیل می دهند به این دلیل که هر سه این سوره ها با «طا» و «سین» شروع می شوند و از یک نوع هستند و علاوه بر این سوره بعد از قصص، «عنکبوت» است و در این زمره قرار ندارد، به نظر می رسد سوره قصص انتهای قسم دوم قرآن ،و سوره عنکبوت ابتدای قسم سوم قرآن باشد.

        از زمانی که سوره آل عمران توضیح داده شد، متوجه شدیم که سوره هایی که با حروف مقطعه «الم» شروع می شوند، نزدیک است که سوره های ابتدایی قسم باشند. سوره های عنکبوت و روم و لقمان و سجده که در زمره«الم» قرار می گیرند، همگی با «الم» شروع می شوند و به این ترتیب می توان به این نتیجه رسید که سوره عنکبوت ابتدای قسم جدیدی «قسم سوم قرآن» است. و به این ترتیب می توان نتیجه گرفت که سوره قصص انتهای قسم مئین یعنی انتهای قسم دوم قران است.

به این ترتیب می توان گفت که قسم دوم قرآن، با سوره «یونس» شروع شده و با سوره «قصص» به پایان می رسد.

از خلال تتبع در معانی سوره های این قسم، متوجه خواهیم شد که این قسم از سه مجموعه تشکیل شده:

        مجموعه اول شامل سوره های: یونس، هود، یوسف، رعد و ابراهیم

        مجموعه دوم شامل سوره های: حجر و نحل و اسراء و کهف و مریم

        مجموعه سوم شامل سوره های: طه: انبیاء، حج، مومنون، نور، فرقان، شعراء، نمل و قصص

در ضمن ارائه این قسم، معانی که باعث می شوند سوره ها را در مجموعه های سه گانه تقسیم کنیم، بیان خواهد شد.

پیش از این در قسم طوال مشاهده شد که در ابتدا، معانی سوره بقره یک بار در خود این سوره بیان شد، سپس در ادامه سوره های دیگری بیان شدند و در آن سوره ها، معانی سوره بقره، یک بار به طور کامل و به ترتیبی که در خود سوره بقره بیان شده بود، تفصیل داده شدند به این صورت که:

        سوره آل عمران در مقدمه سوره بقره تفصیل داده شد

        سوره نساء و مائده و انعام در مقطع اول از قسم اول سوره بقره تفصیل داده شدند

        سوره اعراف در مقطع دوم از قسم اول سوره بقره و همچنین در امتدادات معانی این سوره تفصیل داده شده

        سوره های انفال و توبه هم در آیه ای که فریضه جهاد را واجب کرده بود و دو آیه بعد از آن تفصیل داده شدند.

بر اساس این توضیحات، اولین سوره بعد از سوره بقره در قسم طوال معانی سوره بقره را تفصیل داده، آیات مقدمه سوره بقره را تفصیل داده. و قسم مئین هم پس از یک دور تفصیل کلی سوره بقره، از ابتدای آن شروع کرده و آیه محوری اولین سوره از قسم مئین، در مقدمه سوره بقره قرار دارد و هر مجموعه ای از سوره ها، همینگونه است به این معنی که در هر مجموعه ای از مجموعه های هر یک از اقسام، سوره بقره یک بار از ابتدا و به ترتیب تفصیل داده می شود.

در مورد محور سوره های مجموعه اول (سوره های یونس، هود، یوسف، رعد، ابراهیم) از این قسم می توان چنین گفت:

        سوره آل عمران در مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده، و در مجموعه اول این قسم هم سوره «یونس» در مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده است. (اما این دو تفصیل تفاوت هایی با هم دارند.).

        سوره های نساء، مائده و انعام در اولین مقطع بعد از مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده اند در این قسم هم سوره های هود، یوسف و رعد (که بعد از سوره یونس آمده اند) در مقطع اول بعد از مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده اند.

        سوره های انفال و توبه، در محوری دورتر نسبت به سایر سوره های مجموعه اش تفصیل داده شده اند، در این قسم هم سوره «ابراهیم» در محوری دورتر از محور سایر سوره ها تفصیل داده شده است.

پس از پایان مجموعه اول، مجموعه دوم از سوره های این قسم شروع می شود که شامل سوره های: حجر، نحل، اسراء، کهف و مریم است. در مورد محور این سوره ها می توان چنین گفت:

محور این سوره ها، به ترتیب از ابتدا تا انتهای سوره بقره قرار دارند. محور های این سوره ها در سوره بقره با یکدیگر فاصله دارند اما این محورها با یکدیگر رابطه معنایی و متعینی دارند که در روابط را در اثنای بحث این سوره ها بیان خواهیم کرد.

در این قسم، سوره بقره چند بار و هر بار از یک وجه تفصیل داده می شود. سوره بقره در مجموعه اول، به عنوان مقدمه­ی مجموعه دوم تفصیل داده خواهد شد و تفصیل سوره بقره در مجموعه دوم، بر مطالب بیان شده در مجموعه اول بنا شده. سپس مجموعه سوم بر اساس مطالب دو مجموعه قبل، یک بار دیگر سوره بقره را تفصیل می دهد. هر تفصیل با تفصیل دیگر متعارض نیست، بلکه متکامل است.

.........

سوره حمد به عنوان فاتحه القرآن در ابتدای قرآن ذکر شد و در آن خلاصه شده همه معانی قرآن وجود داشتند، سپس سوره بقره بیان شد و در آن اسلام به صورت مجمل و محکم بیان شد. سپس سوره های هفت گانه بعد از سوره بقره آمدند تا مطالبی که در سوره بقره به صورت مجمل بیان شده بود را (بر اساس ترتیب بیانشان در سوره بقره) تفصیل دهند. سپس قسم دوم قرآن (قسم مئین) آمده تا مطالب بیشتری از چیزهایی که در سوره بقره به صورت مجمل بیان شده بود را تفصیل دهد. در این قسم هم سوره بقره سه بار در سه مجموعه تفصیل داده می شود. و همانطور که مشاهده خواهد شد، خیلی از مطالب، بارها و بارها تکرار شده و خواهند شد که این نشان از اهمیت این مطالب و ضرورت بیانشان دارد و نفس بشری به این مطالب احتیاج دارد.

سوره یونس

سوره یونس:نفی شک از قرآن و تاکید بر اینکه این قرآن هدایت است

محور سوره: 1-2 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

همانطور که بیان شد محور این سوره، آیه ابتدای سوره بقره است. پیش از این سوره آل عمران در همه ی مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده بود، اما این سوره فقط در آیه ابتدایی سوره بقره تفصیل داده شده و آمدن حروف مقطعه «الر» در ابتدای اولین سوره از این مجموعه، اشاره به نوع جدیدی از تفصیل سوره بقره دارد.

این سوره در پی تقریر این مطلب است که «هیچ شکی در این قرآن نیست» و برای رسیدن به این هدف با شک کنندگان در این قرآن به مناقشه و بحث می پردازد. شک کنندگان در این قرآن دو دسته هستند:پ

        کسانی که منکر این هستند که خداوند وحیی را نازل کرده

        کسانی که رسول الله صلی الله علیه و آله را به دروغگویی متهم می کنند

در این سوره به هر یک از این دو گروه پاسخ داده می شود اما این پاسخ با روش بشری در رد آنها نیست بلکه با اسلوبی است که بیان می کند این شک در غیر محل آن است.

در ادامه، هم سوره بخش دوم آیه محورش را تفصیل می دهد و چگونگی «هدایت» بودن قرآن را بیان می کند و در پایان با بیان تذکر و خلاصه ای از مضمون کلی سوره به اتمام می رسد.

 

این سوره از یک مقدمه تشکیل شده که دو آیه ابتدایی این سوره را شامل می شود و در این مقدمه به موضوع کلی سوره اشاره می شود و در ادامه بدنه اصلی سوره می آید که از سه قسم تشکیل شده و حول محور سوره تفصیل داده شده.

سوره هود

سوره هود: معرفی طریق الی الله و هدایت به سوی این راه که همان عبادت خداست

محور سوره: 21 سوره بقره (اولین آیه بعد از مقدمه سوره بقره)

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ‌ (21)

ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید.

 

محور این سوره، اولین آیه بعد از مقدمه سوره بقره است که می فرماید: «یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون». پیش از این سوره نساء هم در همین محور تفصیل داده شده بود. تفصیل سوره نساء، مربوط به بحث تقوا بود اما در این سوره این تفصیل بر امر «اعبدوا ربکم» و جایگاه عبادت در دین خدا و رسالت رسولان مورد بحث قرار می گیرد.

این سوره با بیان حکمت نزول قرآن «اعبدوا ربکم» شروع شده و سپس از میان داستان هایی که از انبیا علیهم السلام بیان می کند مشخص می شود که همه انبیا برای رساندن همین مطلب مبعوث شده اند.

در این سوره در ابتدا یک درس بیان می شود و معانی را تقریر می کند و در ادامه داستان هایی ذکر می شود تا این معانی را توضیح دهد. در ادامه درس دیگری مطرح می شود که با درس ابتدایی سوره و با داستانهایی که پس از آن مطرح شده، انسجام دارد.

سوره یوسف

سوره یوسف: تعمیق ایمان به قرآن و بیان ضرورت هدایت بوسیله آن

محوره سوره: 23-24 سوره بقره

وَ إِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ‌ (23)

و اگر در باره آنچه بر بنده خود [پیامبر] نازل کرده‌ایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست می‌گویید!

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ‌ (24)

پس اگر چنین نکنید - که هرگز نخواهید کرد - از آتشی بترسید که هیزم آن، بدنهای مردم (گنهکار) و سنگها [بتها] است، و برای کافران، آماده شده است!

 

سوره یوسف با این تقریر شروع می شود که خدا نازل کننده قرآن بر محمد صلی الله علیه و آله است و با تقریر این مطلب که کسی که می گوید این قرآن از سوی غیر خدا نازل شده، بر آن افترا می بندد به پایان می رسد.

بیان داستان حضرت یوسف علیه السلام بین این آغاز و پایان این است که بگوید این قرآن را خداوند نازل کرده است و شک و ریبی در آن وجود ندارد.

۱ ۲

امین اسلامی دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع).
از سال 89 در زمینه آموزش مجازی و تولید دوره های آموزشی تحت وب فعالیت هایی انجام داده ام. درحال حاضر این سایت محملی برای انتشار محصولات تولید شده با موضوعات مختلف از جمله «حوزه انقلابی» است.

قدرت گرفته از بلاگ بیان » طراحی قالب بلاگ بیان