اندیشه امین

مباحثی پیرامون حوزه انقلابی

سوره مومنون

مومنون: بیان قضیه ایمان و ماهیت عمل صالح (نجات مومنین و گرفتاری کافران)

محور سوره: 25-29 سوره بقره

وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ کُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قَالُوا هٰذَا الَّذِی رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشَابِهاً وَ لَهُمْ فِیهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ‌ (25)

به کسانی که ایمان آورده، و کارهای شایسته انجام داده‌اند، بشارت ده که باغهایی از بهشت برای آنهاست که نهرها از زیر درختانش جاریست. هر زمان که میوه‌ای از آن، به آنان داده شود، می‌گویند: «این همان است که قبلا به ما روزی داده شده بود. (ولی اینها چقدر از آنها بهتر و عالیتر است.)» و میوه‌هایی که برای آنها آورده می‌شود، همه (از نظر خوبی و زیبایی) یکسانند. و برای آنان همسرانی پاک و پاکیزه است، و جاودانه در آن خواهند بود.

إِنَّ اللَّهَ لاَ یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلاً مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ مَا ذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهٰذَا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِینَ‌ (26)

خداوند از این که (به موجودات ظاهرا کوچکی مانند) پشه، و حتی کمتر از آن، مثال بزند شرم نمی‌کند. (در این میان) آنان که ایمان آورده‌اند، می‌دانند که آن، حقیقتی است از طرف پروردگارشان؛ و اما آنها که راه کفر را پیموده‌اند، (این موضوع را بهانه کرده) می‌گویند: «منظور خداوند از این مثل چه بوده است؟!» (آری،) خدا جمع زیادی را با آن گمراه، و گروه بسیاری را هدایت می‌کند؛ ولی تنها فاسقان را با آن گمراه می‌سازد!

الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ‌ (27)

فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند؛ و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند.

کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ‌ (28)

چگونه به خداوند کافر می‌شوید؟! در حالی که شما مردگان (و اجسام بی‌روحی) بودید، و او شما را زنده کرد؛ سپس شما را می‌میراند؛ و بار دیگر شما را زنده می‌کند؛ سپس به سوی او بازگردانده می‌شوید. (بنابر این، نه حیات و زندگی شما از شماست، و نه مرگتان؛ آنچه دارید از خداست).

هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ عَلِیمٌ‌ (29)

او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است.

 

محور این سوره یک آیه نیست بلکه مجموعه ای از آیات سوره بقره است که در هر سیاق بیان خواهد شد.

«و بشر الذین آمنوا و عملوا الصالحات ان لهم جنات تجری... و یفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون» (3 آیه) و «کیف تکفرون بالله و کنتم امواتا ... فسواهن سبع سماوات و هو بکل شی علیم» (2 آیه) در مجموع محور این سوره از سوره بقره 5 آیه ذکر شده است.

موضوع سوره های انبیا و مومنون وحدت امت اسلامی در طول قرون و انکار موضوع تقطیع امر انبیا است: «و ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاتقون* فتقطعوا امرهم بینهم زبرا» این سوره مقدمه سوره نور است که با محور «ادخلوا فی السلم کافه» بیان می شود.

پیش از این در ابتدای مجموعه سوم از قسم دوم قرآن سوره طه بیان شد که در آن ایمان به قرآن به عنوان جزیی از اجزای تقوی مورد بحث قرار گرفت. سپس سوره انبیا در مورد موقف کافرین در مقابل قرآن انذار داد، چیزی که با تقوی منافات داشت. سپس سوره حج با سیاق انذار مردم به به سوی تقوی تهییج کرد. هم اکنون سوره مومنون برای بشارت و تهییج عواطف برای شکرگذاری و تذکر برای آزاد سازی از راههای گمراهی با تذکر و تعلیم و تربیت و توضیح و روشن سازی. همه این موارد مقدمه ای است برای مطالبه عمل به احکام اسلامی که در سوره نور بیان خواهد شد. احکامی که مقتضای دخول در اسلام به صورت کامل «ادخلوا فی السلم کافه» است.

مقطع اول: 1-56: دعوت به ایمان و عمل صالح

این مقطع اهل ایمان و عمل صالح را به بهشت بشارت می دهد و از خلال این بشارت، مجموعه ای از اخلاق و اعمال صالحی که استحقاق بهشت رفتن را به انسان می دهند، مشخص می شوند.

سپس مظاهری از افعال الهی جل و علا بیان شده تا ایمان و عمل و شکر مومنین را افزایش دهد.

سپس داستانهایی از انبیا بیان شده تا موعظه و تذکر و هشداری باشد برای مومنین

سپس رسولان را مخاطب قرار می دهد و  از آنها مطالبه می کند که در مقابل اکل طیبات، عمل صالح انجام دهند.

سپس تذکر می دهد که امت ما امت واحده ای است پس همه مسلمین باید در مقابل اکل طیبات عمل صالح انجام دهند

سپس کسانی که امر انبیا را قطع می کنند را انکار کرده و تذکر می دهد که فقط وسعت رزق مادی نشانه رضایت الهی نیست بلکه رضایت الهی به ایمان و عمل صالح مرتبط است و علامت رضایت الهی، توفیق بر انجام عمل صالح است که اهل آن مستحق بشارت هستند.

مجموعه اول: 1-11: دعوت به ایمان با بیان اخلاق مومنین و عاقبت آنها

این مجموعه سه آیه اول محور سوره را تفصیل می دهد. «و بشر الذین آمنوا و عملوا الصالحات ... و یفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون». این آیات پیش از این در سوره حجر هم تفصیل داده شده اند.

در این مجموعه اخلاق مومنین ذکر شده برای دلیل آوردن بر ایمان و برانگیختن عواطف برای سیر به سمت آن. از اخلاق مومنین عمل صالح است و در این مجموعه انواع اعمال صالح مومنین بیان شده.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ‌ (0)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ‌ (1)

مؤمنان رستگار شدند؛

الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاَتِهِمْ خَاشِعُونَ‌ (2)

آنها که در نمازشان خشوع دارند؛

وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ‌ (3)

و آنها که از لغو و بیهودگی روی‌گردانند؛

وَ الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاةِ فَاعِلُونَ‌ (4)

و آنها که زکات را انجام می‌دهند؛

وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ‌ (5)

و آنها که دامان خود را (از آلوده‌شدن به بی‌عفتی) حفظ می‌کنند؛

إِلاَّ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ‌ (6)

تنها آمیزش جنسی با همسران و کنیزانشان دارند، که در بهره‌گیری از آنان ملامت نمی‌شوند؛

فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذٰلِکَ فَأُولٰئِکَ هُمُ العَادُونَ‌ (7)

و کسانی که غیر از این طریق را طلب کنند، تجاوزگرند!

وَ الَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ رَاعُونَ‌ (8)

و آنها که امانتها و عهد خود را رعایت می‌کنند؛

وَ الَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ‌ (9)

و آنها که بر نمازهایشان مواظبت می‌نمایند؛

أُولٰئِکَ هُمُ الْوَارِثُونَ‌ (10)

(آری،) آنها وارثانند!

الَّذِینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ‌ (11)

(وارثانی) که بهشت برین را ارث می‌برند، و جاودانه در آن خواهند ماند!

 

مجموعه دوم: 12-22: دعوت به ایمان با استدلال به ظاهر حیات دنیا و نعمت های الهی

این مجموعه دو آیه آخری محور سوره را تفصیل می دهد. «کیف تکفرون بالله و کنتم امواتا ...  و هو بکل شی علیم» در آیه محور سوره استدلالهایی بر ظاهر حیات دنیا و عنایت خداوند در بخشش نعمتهایش به انسانها آمده. در این مجموعه نیز همین استدلالها تکرار شده البته با اندکی تفصیل.

مجموعه اول اخلاق مومنین را بیان کرد و در این مجموعه چیزهایی که انسان را به ایمان می رساند و انسان را بر عمل صالح تشویق می کند و از عمل سوء باز می دارد بیان شد.

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلاَلَةٍ مِنْ طِینٍ‌ (12)

و ما انسان را از عصاره‌ای از گِل آفریدیم؛

ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَکِینٍ‌ (13)

سپس او را نطفه‌ای در قرارگاه مطمئن [ رحم‌] قرار دادیم؛

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ‌ (14)

سپس نطفه را بصورت علقه [ خون بسته‌]، و علقه را بصورت مضغه [ چیزی شبیه گوشت جویده شده‌]، و مضغه را بصورت استخوانهایی درآوردیم؛ و بر استخوانها گوشت پوشاندیم؛ سپس آن را آفرینش تازه‌ای دادیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است!

ثُمَّ إِنَّکُمْ بَعْدَ ذٰلِکَ لَمَیِّتُونَ‌ (15)

سپس شما بعد از آن می‌میرید؛

ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ تُبْعَثُونَ‌ (16)

سپس در روز قیامت برانگیخته می‌شوید!

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَ مَا کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِینَ‌ (17)

ما بر بالای سر شما هفت راه [ طبقات هفتگانه آسمان‌] قرار دادیم؛ و ما (هرگز) از خلق (خود) غافل نبوده‌ایم!

وَ أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْکَنَّاهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ‌ (18)

و از آسمان، آبی به اندازه معیّن نازل کردیم؛ و آن را در زمین (در جایگاه مخصوصی) ساکن نمودیم؛ و ما بر از بین بردن آن کاملاً قادریم!

فَأَنْشَأْنَا لَکُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخِیلٍ وَ أَعْنَابٍ لَکُمْ فِیهَا فَوَاکِهُ کَثِیرَةٌ وَ مِنْهَا تَأْکُلُونَ‌ (19)

سپس بوسیله آن باغهایی از درختان نخل و انگور برای شما ایجاد کردیم؛ باغهایی که در آن میوه‌های بسیار است؛ و از آن میخورید!

وَ شَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَیْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَ صِبْغٍ لِلْآکِلِینَ‌ (20)

و (نیز) درختی را که از طور سینا می‌روید [ درخت زیتون‌]، و از آن روغن و «نان خورش» برای خورندگان فراهم می‌گردد (آفریدیم)!

وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهَا وَ لَکُمْ فِیهَا مَنَافِعُ کَثِیرَةٌ وَ مِنْهَا تَأْکُلُونَ‌ (21)

و برای شما در چهارپایان عبرتی است؛ از آنچه در درون آنهاست [ از شیر] شما را سیراب می‌کنیم؛ و برای شما در آنها منافع بسیاری است؛ و از گوشت آنها می‌خورید؛

وَ عَلَیْهَا وَ عَلَى الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ‌ (22)

و بر آنها و بر کشتیها سوار می‌شوید!

 

مجموعه سوم: 23-56: بیان عقوبت کافرین از خلال داستان قوم نوح ع و اقوام بعدی

همانطور که مشاهده شد مجموعه اول این سوره صفات مومنین را بیان کرد و به آنها بشارت داد. در مجموعه دوم چیزهایی که ایمان را عمیق و  قوی می کند بیان شد. در این مجموعه از خلال بیان داستان قوم حضرت نوح علیه السلام و بعد از آنها جزای کافرین بیان شده و عنایت خداوند بر مومنین تذکر داده می شود و مفاهیم غلطی که در ذهن آنهاست، اصلاح می شود و سپس به دعوت رسولان ختم شده و همه رسولان را به اکل حلال و عمل صالح دعوت می کند تا به وحدت امت اسلامی برسد.

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلٰهٍ غَیْرُهُ أَ فَلاَ تَتَّقُونَ‌ (23)

و ما نوح را بسوی قومش فرستادیم؛ او به آنها گفت: «ای قوم من! خداوند یکتا را بپرستید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا (از پرستش بتها) پرهیز نمی‌کنید؟!

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هٰذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُرِیدُ أَنْ یَتَفَضَّلَ عَلَیْکُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلاَئِکَةً مَا سَمِعْنَا بِهٰذَا فِی آبَائِنَا الْأَوَّلِینَ‌ (24)

جمعیّت اشرافی (و مغرور) از قوم نوح که کافر بودند گفتند: «این مرد جز بشری همچون شما نیست، که می‌خواهد بر شما برتری جوید! اگر خدا می‌خواست (پیامبری بفرستد) فرشتگانی نازل می‌کرد؛ ما چنین چیزی را هرگز در نیاکان خود نشنیده‌ایم!

إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِینٍ‌ (25)

او فقط مردی است که به نوعی جنون مبتلاست! پس مدّتی درباره او صبر کنید (تا مرگش فرا رسد، یا از این بیماری رهایی یابد!)»

قَالَ رَبِّ انْصُرْنِی بِمَا کَذَّبُونِ‌ (26)

(نوح) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تکذیبهای آنان یاری کن!»

فَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَ وَحْیِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَ فَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیهَا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلاَّ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لاَ تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ‌ (27)

ما به نوح وحی کردیم که: «کشتی را در حضور ما، و مطابق وحی ما بساز. و هنگامی که فرمان ما (برای غرق آنان) فرا رسد، و آب از تنور بجوشد (که نشانه فرا رسیدن طوفان است)، از هر یک از انواع حیوانات یک جفت در کشتی سوار کن؛ و همچنین خانواده‌ات را، مگر آنانی که قبلاً وعده هلاکشان داده شده [ همسر و فرزند کافرت‌]؛ و دیگر درباره ستمگران با من سخن مگو، که آنان همگی هلاک خواهند شد.

فَإِذَا اسْتَوَیْتَ أَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ عَلَى الْفُلْکِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ‌ (28)

و هنگامی که تو و همه کسانی که با تو هستند بر کشتی سوار شدید، بگو: «ستایش برای خدایی است که ما را از قوم ستمگر نجات بخشید!»

وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلاً مُبَارَکاً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْمُنْزِلِینَ‌ (29)

و بگو: «پروردگارا! ما را در منزلگاهی پربرکت فرود آر، و تو بهترین فرودآورندگانی!»

إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَاتٍ وَ إِنْ کُنَّا لَمُبْتَلِینَ‌ (30)

(آری،) در این ماجرا (برای صاحبان عقل و اندیشه) آیات و نشانه‌هایی است؛ و ما مسلّماً همگان را آزمایش می‌کنیم!

ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ‌ (31)

سپس جمعیّت دیگری را بعد از آنها به وجود آوردیم.

فَأَرْسَلْنَا فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُمْ مِنْ إِلٰهٍ غَیْرُهُ أَ فَلاَ تَتَّقُونَ‌ (32)

و در میان آنان رسولی از خودشان فرستادیم که: «خدا را بپرستید؛ جز او معبودی برای شما نیست؛ آیا (با این همه، از شرک و بت پرستی) پرهیز نمی‌کنید؟!»

وَ قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَ أَتْرَفْنَاهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا مَا هٰذَا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمَّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَ یَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ‌ (33)

ولی اشرافیان (خودخواه) از قوم او که کافر بودند، و دیدار آخرت را تکذیب می‌کردند، و در زندگی دنیا به آنان ناز و نعمت داده بودیم، گفتند: «این بشری است مثل شما؛ از آنچه می‌خورید می‌خورد؛ و از آنچه می‌نوشید می‌نوشد! (پس چگونه می‌تواند پیامبر باشد؟!)

وَ لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَکُمْ إِنَّکُمْ إِذاً لَخَاسِرُونَ‌ (34)

و اگر از بشری همانند خودتان اطاعت کنید، مسلّماً زیانکارید.

أَ یَعِدُکُمْ أَنَّکُمْ إِذَا مِتُّمْ وَ کُنْتُمْ تُرَاباً وَ عِظَاماً أَنَّکُمْ مُخْرَجُونَ‌ (35)

آیا او به شما وعده می‌دهد هنگامی که مردید و خاک و استخوانهایی (پوسیده) شدید، بار دیگر (از قبرها) بیرون آورده می‌شوید؟!

هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ‌ (36)

هیهات، هیهات از این وعده‌هایی که به شما داده می‌شود!

إِنْ هِیَ إِلاَّ حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَ نَحْیَا وَ مَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ‌ (37)

مسلّماً غیر از این زندگی دنیای ما، چیزی در کار نیست؛ پیوسته گروهی از ما میمیریم، و نسل دیگری جای ما را میگیرد؛ و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد!

إِنْ هُوَ إِلاَّ رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِباً وَ مَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِینَ‌ (38)

او فقط مردی دروغگوست که بر خدا افترا بسته؛ و ما هرگز به او ایمان نخواهیم آورد!»

قَالَ رَبِّ انْصُرْنِی بِمَا کَذَّبُونِ‌ (39)

(پیامبرشان) گفت: «پروردگارا! مرا در برابر تکذیبهای آنان یاری کن!»

قَالَ عَمَّا قَلِیلٍ لَیُصْبِحُنَّ نَادِمِینَ‌ (40)

(خداوند) فرمود: «بزودی از کار خود پشیمان خواهند شد! (امّا زمانی که دیگر سودی به حالشان ندارد.)»

فَأَخَذَتْهُمُ الصَّیْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْداً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ‌ (41)

سرانجام صیحه آسمانی آنها را بحق فرو گرفت؛ و ما آنها را همچون خاشاکی بر سیلاب قرار دادیم؛ دور باد قوم ستمگر (از رحمت خدا)!

ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِینَ‌ (42)

سپس اقوام دیگری را پس از آنها پدید آوردیم.

مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَ مَا یَسْتَأْخِرُونَ‌ (43)

هیچ ارمتی بر اجل و سر رسید حتمی خود پیشی نمی‌گیرد، و از آن تأخیر نیز نمی‌کند.

ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى کُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا کَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضاً وَ جَعَلْنَاهُمْ أَحَادِیثَ فَبُعْداً لِقَوْمٍ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (44)

سپس رسولان خود را یکی پس از دیگری فرستادیم؛ هر زمان رسولی برای (هدایت) قومی می‌آمد، او را تکذیب می‌کردند؛ ولی ما این امّتهای سرکش را یکی پس از دیگری هلاک نمودیم، و آنها را احادیثی قرار دادیم (چنان محو شدند که تنها نام و گفتگویی از آنان باقی ماند.) دور باد (از رحمت خدا) قومی که ایمان نمی‌آورند!

ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَ أَخَاهُ هَارُونَ بِآیَاتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُبِینٍ‌ (45)

سپس موسی و برادرش هارون را با آیات خود و دلیلی روشن فرستادیم...

إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ فَاسْتَکْبَرُوا وَ کَانُوا قَوْماً عَالِینَ‌ (46)

بسوی فرعون و اطرافیان اشرافی او؛ امّا آنها تکبّر کردند، و آنها مردمی برتری‌جوی بودند.

فَقَالُوا أَ نُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنَا وَ قَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ‌ (47)

آنها گفتند: «آیا ما به دو انسان همانند خودمان ایمان بیاوریم، در حالی که قوم آنها بردگان ما هستند؟!»

فَکَذَّبُوهُمَا فَکَانُوا مِنَ الْمُهْلَکِینَ‌ (48)

(آری،) آنها این دو را تکذیب کردند؛ و سرانجام همگی هلاک شدند.

وَ لَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ‌ (49)

و ما به موسی کتاب (آسمانی) دادیم؛ شاید آنان [ بنی اسرائیل‌] هدایت شوند.

وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ آیَةً وَ آوَیْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَ مَعِینٍ‌ (50)

و ما فرزند مریم [ عیسی‌] و مادرش را آیت و نشانه‌ای قرار دادیم؛ و آنها را در سرزمین مرتفعی که دارای امنیّت و آب جاری بود جای دادیم.

یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَ اعْمَلُوا صَالِحاً إِنِّی بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ‌ (51)

ای پیامبران! از غذاهای پاکیزه بخورید، و عمل صالح انجام دهید، که من به آنچه انجام می‌دهید آگاهم.

وَ إِنَّ هٰذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ‌ (52)

و این امّت شما امّت واحدی است؛ و من پروردگار شما هستم؛ پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید!

فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ زُبُراً کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ‌ (53)

امّا آنها کارهای خود را در میان خویش به پراکندگی کشاندند، و هر گروهی به راهی رفتند؛ (و عجب اینکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند!

فَذَرْهُمْ فِی غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِینٍ‌ (54)

آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زمانی (که مرگشان فرا رسد یا گرفتار عذاب الهی شوند).

أَ یَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَ بَنِینَ‌ (55)

آنها گمان می‌کنند اموال و فرزندانی که بعنوان کمک به آنان می‌دهیم...

نُسَارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْرَاتِ بَلْ لاَ یَشْعُرُونَ‌ (56)

برای این است که درهای خیرات را با شتاب به روی آنها بگشاییم!! (چنین نیست) بلکه آنها نمی‌فهمند (که این وسیله امتحانشان است).

 

مقطع دوم: 57-118: تربیت در راستای عمل صالح

این مقطع در ارتباط تنگاتنگی با مقطع اول قرار دارد. این مقطع مسلمین را در راستای انجام عمل صالح تربیت می کند و ویژگیهایی نفسانی ای که هر یک از آنها باید داشته باشند را بحث می کند و موانع مسیر انجام عمل صالح را برطرف کرده و کافرینی را که ایمان نمی آوردند را انذار می دهد

مجموعه اول (مقدمه): 57-63: صفات کسانی که در خیرات سبقت می گیرند

بیان صفات کسانی که در خیرات سبقت می گیرند مشخص شده و بیان شد که تکلیف به قدر طاقت است و بعضی از قلبها از این صفات در غلفت هستند و بنا بر این اعمال اصحاب آن قلب ها اعمال سیء است

این مجموعه در مورد خصائصی بحث می کند که اگر موجود باشند، عمل صالح هم موجود خواهد بود. در این مجموعه بیان می شود که تکلیف به عمل صالح، به قدر طاقت است. سپس در مورد کافرین و حال آنها در آسایش و اعمال آنها در این حال بحث شده و

این مجموعه بیان می کند که اگر کسی دارای این چهار ویژگی باشد کسی است که برای انجام عمل صالح سبقت گرفته است. آن چهار ویژگی عبارتند از: خشیت، ایمان، توحید و بخشش چیزهایی که خدا داده به همراه ایمان به معاد.

سپس بیان می کند که کافرین از عمل صالح غافل هستند و در عمل سیء غرق شده اند.

إِنَّ الَّذِینَ هُمْ مِنْ خَشْیَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ‌ (57)

مسلّماً کسانی که از خوف پروردگارشان بیمناکند،

وَ الَّذِینَ هُمْ بِآیَاتِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ‌ (58)

و آنان که به آیات پروردگارشان ایمان می‌آورند،

وَ الَّذِینَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لاَ یُشْرِکُونَ‌ (59)

و آنها که به پروردگارشان شرک نمی‌ورزند،

وَ الَّذِینَ یُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ‌ (60)

و آنها که نهایت کوشش را در انجام طاعات به خرج میدهند و با این حال، دلهایشان هراسناک است از اینکه سرانجام بسوی پروردگارشان بازمیگردند،

أُولٰئِکَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ هُمْ لَهَا سَابِقُونَ‌ (61)

(آری) چنین کسانی در خیرات سرعت می‌کنند و از دیگران پیشی می‌گیرند (و مشمول عنایات ما هستند).

وَ لاَ نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا وَ لَدَیْنَا کِتَابٌ یَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَ هُمْ لاَ یُظْلَمُونَ‌ (62)

و ما هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمی‌کنیم؛ و نزد ما کتابی است که (تمام اعمال بندگان را ثبت کرده و) بحق سخن می‌گوید؛ و به آنان هیچ ستمی نمی‌شود.

بَلْ قُلُوبُهُمْ فِی غَمْرَةٍ مِنْ هٰذَا وَ لَهُمْ أَعْمَالٌ مِنْ دُونِ ذٰلِکَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ‌ (63)

ولی دلهای آنها از این نامه اعمال (و روز حساب و آیات قرآن) در بی‌خبری فرورفته؛ و اعمال (زشت) دیگری جز این دارند که پیوسته آن را انجام می‌دهند...

 

مجموعه دوم: 64-77: بیان دو تهدید برای زدودن غفلت مومنین

پس از آنکه در مجموعه اول (مقدمه) صفات کسانی که در خیرات سبقت می گیرند مشخص شده و بیان شد که تکلیف به قدر طاقت است و بعضی از قلبها از این صفات در غلفت هستند و بنا بر این اعمال اصحاب آن قلب ها اعمال سیء است، این مجموعه آمده که با «حتی» شروع شده و با «حتی» هم خاتمه می یابد و در این مجموعه دو تنبیه به عنوان دو عذاب ذکر می شود. عذابی خاص و عذابی عام.

خاصیت ذکر این عذاب ها برای مسلم مومن این است که اگر گرفتار غفلت شده باشد، از غفلت رها می شود.

حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِیهِمْ بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ یَجْأَرُونَ‌ (64)

تا زمانی که متنعّمان مغرور آنها را در چنگال عذاب گرفتار سازیم؛ در این هنگام، ناله‌های دردناک و استغاثه‌آمیز سرمی‌دهند!

لاَ تَجْأَرُوا الْیَوْمَ إِنَّکُمْ مِنَّا لاَ تُنْصَرُونَ‌ (65)

(امّا به آنها گفته می‌شود:) امروز فریاد نکنید، زیرا از سوی ما یاری نخواهید شد!

قَدْ کَانَتْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَکُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ تَنْکِصُونَ‌ (66)

(آیا فراموش کرده‌اید که) در گذشته آیات من پیوسته بر شما خوانده می‌شد؛ امّا شما اعراض کرده به عقب بازمی‌گشتید؟!

مُسْتَکْبِرِینَ بِهِ سَامِراً تَهْجُرُونَ‌ (67)

در حالی که در برابر او [پیامبر] استکبار می‌کردید، و شبها در جلسات خود به بدگویی می‌پرداختید؟!

أَ فَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ یَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِینَ‌ (68)

آیا آنها در این گفتار نیندیشیدند، یا اینکه چیزی برای آنان آمده که برای نیاکانشان نیامده است؟!

أَمْ لَمْ یَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ‌ (69)

یا اینکه پیامبرشان را نشناختند (و از سوابق او آگاه نیستند)، از این رو او را انکار می‌کنند؟!

أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ‌ (70)

یا می‌گویند او دیوانه است؟! ولی او حق را برای آنان آورده؛ امّا بیشترشان از حق کراهت دارند (و گریزانند).

وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ بَلْ أَتَیْنَاهُمْ بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِکْرِهِمْ مُعْرِضُونَ‌ (71)

و اگر حق از هوسهای آنها پیروی کند، آسمانها و زمین و همه کسانی که در آنها هستند تباه می‌شوند! ولی ما قرآنی به آنها دادیم که مایه یادآوری (و عزّت و شرف) برای آنهاست، امّا آنان از (آنچه مایه) یادآوریشان (است) رویگردانند!

أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَرَاجُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ‌ (72)

یا اینکه تو از آنها مزد و هزینه‌ای (در برابر دعوتت) می‌خواهی؟ با اینکه مزد پروردگارت بهتر، و او بهترین روزی دهندگان است!

وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ‌ (73)

بطور قطع و یقین، تو آنان را به راه راست دعوت می‌کنی.

وَ إِنَّ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاکِبُونَ‌ (74)

امّا کسانی که به آخرت ایمان ندارند از این راه منحرفند!

وَ لَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَ کَشَفْنَا مَا بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ‌ (75)

و اگر به آنان رحم کنید و گرفتاریها و مشکلاتشان را برطرف سازیم، (نه تنها بیدار نمی‌شوند، بلکه) در طغیانشان لجاجت می‌ورزند و (در این وادی) سرگردان می‌مانند!

وَ لَقَدْ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَکَانُوا لِرَبِّهِمْ وَ مَا یَتَضَرَّعُونَ‌ (76)

ما آنها را به عذاب و بلا گرفتار ساختیم (تا بیدار شوند)، امّا آنان نه در برابر پروردگارشان تواضع کردند، و نه به درگاهش تضرّع می‌کنند!

حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَاباً ذَا عَذَابٍ شَدِیدٍ إِذَا هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ‌ (77)

(این وضع همچنان ادامه می‌یابد) تا زمانی که دری از عذاب شدید به روی آنان بگشاییم، (و چنان گرفتار می‌شوند که) ناگهان بکلّی مأیوس گردند.

 

مجموعه سوم: 78-100:

78-83:

بازگشت سیاق به ذکر نعمت های الهی (که در مقطع اول سوره بیان شده بود) به عبارتی تفصیل این بخش از محور سوره: «هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا...» و بیان قول کافران در انکار روز قیامت

وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَارَ وَ الْأَفْئِدَةَ قَلِیلاً مَا تَشْکُرُونَ‌ (78)

و او کسی است که برای شما گوش و چشم و قلب [عقل‌] ایجاد کرد؛ امّا کمتر شکر او را بجا می‌آورید.

وَ هُوَ الَّذِی ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ وَ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ‌ (79)

و او کسی است که شما را در زمین آفرید؛ و به سوی او محشور می‌شوید!

وَ هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ لَهُ اخْتِلاَفُ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ أَ فَلاَ تَعْقِلُونَ‌ (80)

و او کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند؛ و رفت و آمد شب و روز از آن اوست؛ آیا اندیشه نمی‌کنید؟!

بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ‌ (81)

(نه،) بلکه آنان نیز مثل آنچه پیشینیان گفته بودند گفتند.

قَالُوا أَ إِذَا مِتْنَا وَ کُنَّا تُرَاباً وَ عِظَاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ‌ (82)

آنها گفتند: «آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوانهایی (پوسیده) شدیم، آیا بار دیگر برانگیخته خواهیم شد؟!

لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَ آبَاؤُنَا هٰذَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هٰذَا إِلاَّ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ‌ (83)

این وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده؛ این فقط افسانه‌های پیشینیان است!»

 

84-90:

ردیه ای بر انکار روز قیامت توسط کافران به همراه بیان ایمان صحیح به خداوند.

قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِیهَا إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌ (84)

بگو: «زمین و کسانی که در آن هستند از آن کیست، اگر شما می‌دانید؟!»

سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلاَ تَذَکَّرُونَ‌ (85)

بزودی (در پاسخ تو) می‌گویند: «همه از آن خداست!» بگو: «آیا متذکّر نمی‌شوید؟!»

قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ‌ (86)

بگو: «چه کسی پروردگار آسمانهای هفتگانه، و پروردگار عرش عظیم است؟»

سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلاَ تَتَّقُونَ‌ (87)

بزودی خواهند گفت: «همه اینها از آن خداست!» بگو: «آیا تقوا پیشه نمی‌کنید (و از خدا نمی‌ترسید و دست از شرک برنمی‌دارید)؟!»

قُلْ مَنْ بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ وَ هُوَ یُجِیرُ وَ لاَ یُجَارُ عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌ (88)

بگو: «اگر می‌دانید، چه کسی حکومت همه موجودات را در دست دارد، و به بی پناهان پناه می‌دهد، و نیاز به پناه‌دادن ندارد؟!»

سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ‌ (89)

خواهند گفت: «(همه اینها) از آن خداست» بگو: «با این حال چگونه می‌گویید سحر شده‌اید (و این سخنان سحر و افسون است)؟!»

بَلْ أَتَیْنَاهُمْ بِالْحَقِّ وَ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ‌ (90)

نه، (واقع این است که) ما حقّ را برای آنها آوردیم؛ و آنان دروغ می‌گویند!

 

91-98:

خداوند در دو آیه اخیر این بخش رسولش را امر می کند که دو دعوت انجام دهد. پیش از این نیز امر کرده بود که بدی را با خوبی دفع کند و از اینجا متوجه می شویم که دفع بدی به خوبی، محتاج استعاذه به خداوند از شر شیطان است چرا که این کار بر نفس انسان سخت است.

مواردی که در این بخش به صیغه امر بیان شده، در این سوره نشان می دهد که این امور از اعمال صالحه و از مقتضیات ایمان  است

مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَ مَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلٰهٍ إِذاً لَذَهَبَ کُلُّ إِلٰهٍ بِمَا خَلَقَ وَ لَعَلاَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ‌ (91)

خدا هرگز فرزندی برای خود انتخاب نکرده؛ و معبود دیگری با او نیست؛ که اگر چنین می‌شد، هر یک از خدایان مخلوقات خود را تدبیر و اداره می‌کردند و بعضی بر بعضی دیگر برتری می‌جستند (و جهان هستی به تباهی کشیده می‌شد)؛ منزّه است خدا از آنچه آنان توصیف می‌کنند!

عَالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ‌ (92)

او دانای نهان و آشکار است؛ پس برتر است از آنچه برای او همتا قرار می‌دهند!

قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی مَا یُوعَدُونَ‌ (93)

بگو: «پروردگار من! اگر عذابهایی را که به آنان وعده داده می‌شود به من نشان دهی (و در زندگیم آن را ببینم)...

رَبِّ فَلاَ تَجْعَلْنِی فِی الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ‌ (94)

پروردگار من! مرا (در این عذابها) با گروه ستمگران قرار مده!»

وَ إِنَّا عَلَى أَنْ نُرِیَکَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ‌ (95)

و ما تواناییم که آنچه را به آنها وعده می‌دهیم به تو نشان دهیم!

ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَصِفُونَ‌ (96)

بدی را به بهترین راه و روش دفع کن (و پاسخ بدی را به نیکی ده)! ما به آنچه توصیف می‌کنند آگاهتریم!

وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ‌ (97)

و بگو: «پروردگارا! از وسوسه‌های شیاطین به تو پناه می‌برم!

وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ‌ (98)

و از اینکه آنان نزد من حاضر شوند (نیز) -ای پروردگار من- به تو پناه می‌برم!»

 

99-100:

هشدار در مورد ترک ایمان وعمل صالح. «لعلی اعمل صالحا فیما ترکت» در این بخش نشان می دهد که عمل صالح یکی از محورهای اصلی این سوره است. علاوه بر این این بخش تهدید سوم کسانی است که قلوبشان در غفلت از حق است. (دو تهدید دیگر در مجموعه قبلی ذکر شدند).

حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ‌ (99)

(آنها همچنان به راه غلط خود ادامه می‌دهند) تا زمانی که مرگ یکی از آنان فرارسد، می‌گوید: «پروردگار من! مرا بازگردانید!

لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ کَلاَّ إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَ مِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ‌ (100)

شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم!» (ولی به او می‌گویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می‌گوید (و اگر بازگردد، کارش همچون گذشته است)! و پشت سر آنان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند!

 

مجموعه چهارم (خاتمه): 101-118: انذار به روز قیامت

در این مقطع انذار، رتبه بندی شده و در چند مرتبه خداوند کافرین را انذار کرده، در مرحله اول آنها را با گرفتار شدن مترفین انذار داده، سپس با گرفتار شدن همه، سپس به وسیله موت آنها را انذار داده. در این مجموعه هم به وسیله روز قیامت کافرین را انذار داده است.

این مجموعه عاقبت مومنینی که عمل صالح انجام داده اند و عاقبت کافرینی که عمل سیئ انجام داده اند بیان شده و در نهایت به طلب مغفرت از خداوند امر شده اند.

فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلاَ أَنْسَابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لاَ یَتَسَاءَلُونَ‌ (101)

هنگامی که در «صور» دمیده شود، هیچ یک از پیوندهای خویشاوندی میان آنها در آن روز نخواهد بود؛ و از یکدیگر تقاضای کمک نمی‌کنند (چون کاری از کسی ساخته نیست)!

فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ فَأُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (102)

و کسانی که وزنه اعمالشان سنگین است، همان رستگارانند!

وَ مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُولٰئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خَالِدُونَ‌ (103)

و آنان که وزنه اعمالشان سبک باشد، کسانی هستند که سرمایه وجود خود را از دست داده، در جهنم جاودانه خواهند ماند!

تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِیهَا کَالِحُونَ‌ (104)

شعله‌های سوزان آتش همچون شمشیر به صورتهایشان نواخته می‌شود؛ و در دوزخ چهره‌ای عبوس دارند.

أَ لَمْ تَکُنْ آیَاتِی تُتْلَى عَلَیْکُمْ فَکُنْتُمْ بِهَا تُکَذِّبُونَ‌ (105)

(به آنها گفته می‌شود:) آیا آیات من بر شما خوانده نمی‌شد، پس آن را تکذیب می‌کردید؟!

قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَیْنَا شِقْوَتُنَا وَ کُنَّا قَوْماً ضَالِّینَ‌ (106)

می‌گویند: «پروردگارا! بدبختی ما بر ما چیره شد، و ما قوم گمراهی بودیم!

رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ‌ (107)

پروردگارا! ما را از این (دوزخ) بیرون آر، اگر بار دیگر تکرار کردیم قطعاً ستمگریم (و مستحق عذاب)!»

قَالَ اخْسَئُوا فِیهَا وَ لاَ تُکَلِّمُونِ‌ (108)

(خداوند) می‌گوید: «دور شوید در دوزخ، و با من سخن مگویید!

إِنَّهُ کَانَ فَرِیقٌ مِنْ عِبَادِی یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ‌ (109)

(فراموش کرده‌اید) گروهی از بندگانم می‌گفتند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم؛ ما را ببخش و بر ما رحم کن؛ و تو بهترین رحم کنندگانی!

فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیّاً حَتَّى أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِی وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ‌ (110)

امّا شما آنها را به باد مسخره گرفتید تا شما را از یاد من غافل کردند؛ و شما به آنان می‌خندیدید!

إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ‌ (111)

ولی من امروز آنها را بخاطر صبر و استقامتشان پاداش دادم؛ آنها پیروز و رستگارند!»

قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ‌ (112)

(خداوند) می‌گوید: «چند سال در روی زمین توقّف کردید؟»

قَالُوا لَبِثْنَا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّینَ‌ (113)

(در پاسخ) می‌گویند: «تنها به اندازه یک روز، یا قسمتی از یک روز! از آنها که می‌توانند بشمارند بپرس!»

قَالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَلِیلاً لَوْ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ‌ (114)

می‌گوید: «(آری،) شما مقدار کمی توقّف نمودید اگر می‌دانستید!»

أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنَا لاَ تُرْجَعُونَ (115)

آیا گمان کردید شما را بیهوده آفریده‌ایم، و بسوی ما باز نمی‌گردید؟

فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ‌ (116)

پس برتر است خداوندی که فرمانروای حقّ است (از اینکه شما را بی‌هدف آفریده باشد)! معبودی جز او نیست؛ و او پروردگار عرش کریم است!

وَ مَنْ یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلٰهاً آخَرَ لاَ بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الْکَافِرُونَ‌ (117)

و هر کس معبود دیگری را با خدا بخواند -و مسلّماً هیچ دلیلی بر آن نخواهد داشت- حساب او نزد پروردگارش خواهد بود؛ یقیناً کافران رستگار نخواهند شد!

وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ‌ (118)

و بگو: «پروردگارا! مرا ببخش و رحمت کن؛ و تو بهترین رحم کنندگانی!

 

بیان پایانی درباره سوره مومنون:

این سوره با بشارت به مومنین شروع شده و صفات مومنین را بیان کرده، صفاتی که اگر تحقق پیدا کنند، نشان می دهد که دو صفت ایمان و عمل صالح با هم جمع شده اند. و از آنجا که ایمان اثر معرفت خداوند است و عمل صالح اثر دیدن نعمت های الهی است، پس در این سوره مجموعه ای ذکر شده که در آن خداوند و نعمت هایش از خلال نمایش مظاهری از آثار قدرت و عنایتش معرفی شده. سپس خداوند داستان انبیا علیهم السلام را ذکر کرده و این داستان را به این آیه ختم کرده: «یا ایها الرسول کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا» که نشان می دهد ذکر داستان انبیا، نمایش عنایت خاص خداوند به اهل ایمان است و علاوه بر این نشان می دهد که شکر نعمت های الهی، با انجام عمل صالح است. سپس در ادامه خداوند وحدت این امت را ذکر کرده.

سپس سوره حقایقی را ذکر کرده که اگر انسان آنها را محقق کند، عمل صالح را محقق کرده و به سوی خوبیها شتافته است. سپس بیان کرده که تکلیف به حسب طاقت است و این نشان می دهد که از انسان فقط در حدود وسعش عمل به صالحات خواسته شده. سپس سوره بیان می کند که قلوب کافرین از مثل چنین چیزی غافل است و اعمال آنها اعمال سیء است و به این ترتیب مشخص شده که عمل صالح اثری از عقیده صالح و قلب صالح است و اعمال سیء اثری از عقیده فاسد و قلب فاسد است. سپس صاحبان قلوب غافل را به عقوباتی انذار داده: عقوبت اول را بیان کرده، سپس به سوی ایمان دعوت کرده، و بیان کرده که آنها از این عقوبت عبرت و موعظه نمی گیرند. سپس آنها را به عقوبت دوم انذار داده که همه را در بر می گیرد. سپس نعمت های بزرگ الهی بر انسان را ذکر کرده و همچنین کفر کافرین به قیامت را نیز ذکر کرده و بر علیه آنها حجت هایی را اقامه کرده و

و در خاتمه حال کافرین در زمان موت را تذکر داده تا آنها را بترساند. در این جا مشخص می شود که آنها در آن زمان مطالبه بازگشت به دنیا می کنند تا بتوانند عمل صالح انجام دهند.

سپس سوره حال مومنین صالح درآخرت را بیان می کند و حال کافرینی که عمل صالح انجام نداده اند و مومنین را مسخره کرده اند و چیزهایی که خداوند برای هر یک از این دو گروه آماده کرده است.

خداوند در این سیاق رسولش را به دو دعا امر می کند که توشه راه برای استمرار عمل صالح هستند

در انتهای سوره آیه «و قل رب اغفر و ارحم و انت خیر الراحمین» بیان شده که نشان می دهد مومن با همه تلاشی که در جهت انجام عمل صالح انجام می دهد، باز هم محتاج مغفرت و رحمت خداوند است.

امهات اعمال صالحی که در این سوره ذکر شده: خشوع در نماز، ترک لغو، پرداختن زکات، حفظ فروج، ادای امانات، وفای به عهد ها، مراقبت از نمازها، خوردن حلال، عمل صالح، خشیت و ایمان، توحید، انجام کارهای خیر، دعا، دفع بدی به خوبی، استعاذه از شیطان به خداوند، صبر بر اذیت سخره کافران، ملازمت با قول: «رب اغفر و ارحم و انت خیر الراحمین»

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

امین اسلامی دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع).
از سال 89 در زمینه آموزش مجازی و تولید دوره های آموزشی تحت وب فعالیت هایی انجام داده ام. درحال حاضر این سایت محملی برای انتشار محصولات تولید شده با موضوعات مختلف از جمله «حوزه انقلابی» است.

قدرت گرفته از بلاگ بیان » طراحی قالب بلاگ بیان