اندیشه امین

مباحثی پیرامون حوزه انقلابی

سوره لقمان

سوره لقمان: بیان حکمت قرآن و ضرورت تبعیت از آن و وصف تبعیت کنندگان از آن- هدایت به این قرآن

محور سوره: آیات 1-5 سوره بقره

الم‌ (1)

الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).

ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ‌ (2)

آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ‌ (3)

(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان می‌آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.

 

(عناوین دیگری که می توان به این سوره داد: بحث از ایمان و اثر عملی آن و تبیین ابعاد آن- خداوند حکیم است و کتابش هم حکیمانه است پس شایسته تبعیت است- نمونه ای از حکمت این کتاب و نمونه ای از حکمتی که خدا به حکیمی داده)

سوره آل عمران که تفصیل دهنده مقدمه سوره بقره است، با «الم» شروع می شود و چهار سوره ابتدایی این مجموعه نیز همگی با «الم» شروع می شوند. سوره لقمان سومین سوره از این چهار سوره است. پس به طور کلی محور این چهار سوره هم مقدمه سوره بقره است، اما هر سوره، موضوعی خاص از مقدمه را تفصیل می دهد.

سوره لقمان هم همانند سایر سوره های زمره اش در مقدمه سوره بقره با تمرکز خاص بر هدایت به کتاب خدا تفصیل داده شده و سپس از موقف مقابل و علت های درونی این امر بحث می کند، اینگونه که آیه اول این سوره، قرآن را به حکمت توصیف می کند و در این دعوتی برای پیروی از کتاب الهی است.

پس در این سوره کلام از حکمت الهی است و اینکه خداوند این حکمت را به بعضی از بندگانش می بخشد و این مساله اشاره دارد به اینکه مقتضای اتصاف خداوند به حکمت این است که کتابش هم حکیم باشد و اگر کتابش حکیم باشد بر انسان است که آن را تبعیت کند.

در اواسط سوره بحث از لقمان می شود و اینکه به او حکمت عطا شده و به این صورت نمونه ای از وصایای حکیمانه او که با موضوع سوره هم تناسب دارد بیان می شود تا خداوند بعد از آن از نعمت هایش بحث کند که انسان باید در مقابل آنها شکر کند و شکر به جز تبعیت از کتاب الهی نیست و اینگونه از خلال بحث از حکمت و نعمت، سوره موضوع تبعیت از کتاب و شروط لازمه این تبعیت را تعمیق می بخشد. و داستان لقمان در وسط سوره برای روشن کردن مطالب قبل از آن و بعد از آن است و همچنین نمونه ای است برای مطالبی که قبل از آن بیان شد و بعد از آن بیان خواهد شد. و به این ترتیب نقش اساسی در سوره دارد.

پس از تعمیق موضوع تبعیت از کتاب از خلال بیان حکمت و نعمت، سوره با بحثی درباره علم محیط خداوند به پایان می رسد. علم محیط خداوند از خلال ذکر کلیدهای غیب که کسی جز خدا به آنها علم ندارد بیان می شود و در این بیان، دعوتی برای تبعیت از کتاب خدا است. پس زمانی که خداوند تعالی تنها کسی است که غیب را می داند، این یعنی حکیم تر و عالم تر از او کسی نیست پس به این ترتیب، حکیم تر از کتاب او هم کسی نخواهد بود.

مقدمه سوره بقره از 20 آیه تشکیل شده. بخشی از آن درباره متقین است، بخشی درباره کافرین و بخشی هم درباره منافقین. هر صفتی که متقین دارند، در مقابلش کافرین یا منافقین صفت دیگری دارند. همانطور که مشاهده می شود که در این چهار سوره (عنکبوت، روم، لقمان و سجده) در سیاق اصلی، موضوعی از موضوعات آیات درباره متقین بیان می شود و در اثنای سوره، از مقابل آن هم بحث می شود. به این ترتیب درست از که بیان می شود محور این چهار سوره مقدمه سوره بقره است، اما با توجه به این نکته، این سوره ها در بقیه سوره بقره هم تفصیل داده شده اند.

پیش از این بیان شد که هر سوره ای زمانی که در محوری از سوره بقره تفصیل داده می شود، در امتدادات آن محور در سوره بقره هم تفصیل داده می شود. بنابراین در سوره بقره بیان شده: «وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراًکَثِیراً (بقره: 269)» و بخشش حکمت، مرتبط به بخشش کتاب و توفیقی است که خداوند به انسان می دهد. و سوره لقمان در هر دو موضوع تفصیل داده شده، خداوند کتابش را به حکمت توصیف کرده و نمونه ای از بخشش حکمت به عبدی از عبادش را نیز ذکر کرده. «و لقد آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ» پس در این سوره نمونه ای از حکمت این کتاب است و نمونه ای از حکمتی که نزد حکیم است. همچنین در این سوره تعریفی از ماهیت حکمت نیز قرار دارد و همچنین این سوره بیان می کند که بر انسان است که در مقابل نعمت حکمت، شکر کند.

مقطع اول: 1-11: تقسیم مردم به محسنین و کافرین و قابلیت های آنها
آیات 1-5: موقف محسنین در مقابل این قرآن

همانطور که بیان شد محور سوره لقمان آیات اول از مقدمه سوره بقره است: «الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ* الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ* وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَوَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ* أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (البقرة: 1 - 5)» در 5 آیه اول سوره لقمان، ارتباط کامل بین این سوره و محورش مشاهده می شود:

        در مقدمه سوره بقره بیان شده: «الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ* الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» و در مقابلش در سوره لقمان بیان شده: «الم* تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ* هُدىً وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ» این مقایسه نشان می دهد که وصف قرآن رد سوره لقمان به اینکه این قرآن حکیم است، به این معنی است که این قرآن از جانب خداست و هیچ شکی و ریبی در آن نیست.

        در مقدمه سوره بقره بیان شده: «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» و در سوره لقمان بیان شده: «هُدىً وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ» پس این قرآن برای متقین هدایت است، اما برای محسنین هم هدایت است و هم رحمت. پس کسی که به مقام احسان نرسیده باشد بهره کامل از رحمت خداوند که در این قرآن قرار دارد را نمی برد. مقام احسان به این معنی است که: «أن تعبد الله کأنک تراه، فإن لم تکن تراه فإنه یراک»

        در مقدمه سوره بقره ملاحظه می شود که: «الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ» بیان شده، اما در سوره لقمان این مطلب بیان نشده به این دلیل که سوره عنکبوت از قضیه ایمان بحث کرد و پیش از آن هم سوره آل عمران این موضوع را تفصیل داده بود. از سوی دیگر از آنجا که برپایی نماز و انفاق دو رمز عملی بر ایمان به غیب هستند، پس بحث درباره این دو، در حقیقت بحث از ایمان به غیب است.

        در مقدمه سوره بقره بیان شده: «وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» در سوره لقمان هم بیان شده: «الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاةَ» نشان می دهد که اولان در سوره بقره انفاق به شکل عام بیان شده و در این سوره به شکل خاص (فقط به زکات دادن اشاره شده) پس این نشان می دهد که دادن زکات، رکن انفاق است.

        در مقدمه سوره بقره بیان شده: «وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ» اما در سوره لقمان این فقره ذکر نشده چرا که سوره های عنکبوت و آل عمران این فقره را تفصیل داده اند.

        در ادامه تشابه کاملی بین بیان خداوند در سوره بقره: «وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ* أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» و در این سوره مشاهده می شود

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ‌ (0)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الم‌ (1)

الم‌

تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ‌ (2)

این آیات کتاب حکیم است (کتابی پرمحتوا و استوار)!

هُدًى وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِینَ‌ (3)

مایه هدایت و رحمت برای نیکوکاران است.

الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (4)

همانان که نماز را برپا می‌دارند، و زکات را می‌پردازند و آنها به آخرت یقین دارند.

أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌ (5)

آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران!

 

آیات 6-7: موقف کافرین در مقابل این قرآن

بعد از آیات مقدمه سوره بقره می آید: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ* خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَعَلى سَمْعِهِمْ وَعَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَلَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ (البقرة: 6، 7» پس ارتباط بین این دو آیه با آیات قبل مشخص شد.

در آیات ابتدایی سوره لقمان، این قرآن با وصف حکیم توصیف شد و سپس از کسانی که به وسیله این قرآن هدایت می شوند ذکر شد سپس در این آیات موقف کافرین در مقابل این قرآن ذکر شد.

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَهَا هُزُواً أُولٰئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ‌ (6)

و بعضی از مردم سخنان بیهوده را می‌خرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا گیرند؛ برای آنان عذابی خوارکننده است!

وَ إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آیَاتُنَا وَلَّى مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ‌ (7)

و هنگامی که آیات ما بر او خوانده می‌شود، مستکبرانه روی برمی‌گرداند، گویی آن را نشنیده است؛ گویی اصلاً گوشهایش سنگین است! او را به عذابی دردناک بشارت ده!

 

8-9: تفصیل فلاح محسنین

پیش از این بحثی درباره وصف این قرآن به حکمت بیان شد و کسانی که به این قرآن هدایت می شوند بحث شدند و موقف کافرین هم در مقابل این قرآن بیان شده و نعمتهایی که خدا برای مومنین و عذابهایی که برای کافرین آماده شده معرفی شدند. در این آیات فلاح متقین تفصیل داده می شود.

        بعد از انذار کافرین این دو آیه برای بشارت مومنین بیان می شود و این از سنن این قرآن است

        همانطور که بیان شد مساله اصلی در این سوره بحث از حکمت این قرآن است و همانطور که مشاهده می شود این دو آیه با لفط: «وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» به پایان می رسند. و در آیات بعدی مشاهده خواهد شد که براهینی برای اثبات حکمت خدایی که این قرآن را نازل کرد و عزیز و حکیم است می آید.

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِیمِ‌ (8)

(ولی) کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، باغهای پرنعمت بهشت از آن آنهاست؛

خَالِدِینَ فِیهَا وَعْدَ اللَّهِ حَقّاً وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‌ (9)

جاودانه در آن خواهند ماند؛ این وعده حتمی الهی است؛ و اوست عزیز و حکیم (شکست‌ناپذیر و دانا).

 

10-11: براهینی برای اثبات عزت و حکمت خداوند

این دو آیه همانند پلی هستند برای بازگشت به بحث از حکمت موجود در این قرآن. این آیات (10-11) در سیاق بحث از حکمت الهی بیان می شود و بین قول خداوند: «وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ» و آنچه که بعد از این مقطع می آید: «وَلَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ». پس این آیات از مظاهر حکمت الهی بحث می کند که با آن حکمت این قرآن نازل شده و این دلالت می کند که این قرآن حکیم است چرا که نازل کننده این کتاب حکیم است.

خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَ أَلْقَى فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَ بَثَّ فِیهَا مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَ أَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ‌ (10)

(او) آسمانها را بدون ستونی که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوه‌هایی افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبنده‌ای روی آن منتشر ساخت؛ و از آسمان آبی نازل کردیم و بوسیله آن در روی زمین انواع گوناگونی از جفتهای گیاهان پر ارزش رویاندیم.

هٰذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِی مَا ذَا خَلَقَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ‌ (11)

این آفرینش خداست؛ امّا به من نشان دهید معبودانی غیر او چه چیز را آفریده‌اند؟! ولی ظالمان در گمراهی آشکارند.

 

مقطع دوم: 12-19: داستان لقمان ع

داستان لقمان پس از بیان و تقریر این مطلب که این قرآن حکیم است و از جانب حکیم نازل شده می آید.

داستان لقمان ع در سیاق کلام از قرآن حکیمی که هدایت و رحمتی است برای محسنین آمده و نمونه ای از وصایای حکما را بیان کرده و در بیان این داستان در این سیاق برهانی است بر این که این قرآن حکیم است چرا که حکمت را بیان می کند و همچنین اوامر و نواهی و اخبارش همگی مواردی است که هر حکیمی به آنها وصیت می کند.

در سوره بقره بیان شده بود: «وَمَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً» در این آیات هم خداوند در قصه لقمان نمونه ای از انسانی که خداوند به او حکمت عطا کرده معرفی می شود «وَلَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَةَ».

خداوند در این آیات میزانی معرفی کرده که به وسیله آن حکمت حکماء سنجیده می شود و کسانی که خداوند به آنها توفیق داده و حکمت بخشیده شناخته می شوند.

این مقطع برای تبیین جوانب عملی شکر بر بخشش حکمت بیان شده و مقطع قبلی مقدمه این مقطع بود ومواردی که در مقطع بعدی بیان می شود، برای تطبیق معانی است که در این مقطع بیان شده.

آیه:12: مقدمه داستان لقمان ع

این آیه اشاره دارد به اینم طلب که اینکه خداوند حکمتی از این قرآن را بر شخصی نازل می کند، بدعتی نیست، بلکه سنت خداوند این است که هر کسی را که بخواهد انتخاب می کند و حکمتش را به او عطا می کند. و این مطلب اشاره دارد به این که کسی که قرآن حکیم را اخذ کند، همانند کسی است که به او حکمت عطا شده (همانند لقمان است)

همچنین بیان آیه: «أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ» تصریحی به این مطلب است که باید در مقابل بخشش حکمت، خداوند را شکر کرد. و با توجه به مطالب قبل می توان گفت که ما هم باید در مقابل نعمت قرآن خداوند را شکر کنیم و نفع این شکر به خود ما خواهد رسید.

از مصادیق شکر نعمت بخشش حکمت، این است که خداوند به وسیله آن حکمت فرزندانش را وصیت و تربیت کند. و این درسی است برای ما که فرزندانمان را بر اخذ این قرآن و عمل به آن تربیت کنیم که این از مظاهر شکر بر نعمت است.

وَ لَقَدْ آتَیْنَا لُقْمَانَ الْحِکْمَةَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ (12)

ما به لقمان حکمت دادیم؛ (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجای آور هر کس شکرگزاری کند، تنها به سود خویش شکر کرده؛ و آن کس که کفران کند، (زیانی به خدا نمی‌رساند)؛ چرا که خداوند بی‌نیاز و ستوده است.

 

آیات13-15: وصایای لقمان ع به پسرش

در این آیات وصایای لقمان ع به پسرش بیان می شود.

دو آیه انتهایی این مجموعه در اثنای وصایای لقمان ع همانند کلامی از جانب خدا آمده اند. اما حکمت این بیان چیست؟

ذکر این وصیت در این مقام اشاره به این دارد که کمال حکمت، این است که تذکر وصیت [در مورد رعایت حق] والدین، بلافاصله بعد از نهی از شرک بیاید. چرا که در موارد زیادی خداوند اخلاص در عبادت ش را در کنار وصیت و نیکی به والدین آورده و بعید نیست که لقمان ع پسرش را وصیت کرده باشد به چیزی که رسولان سابق هم به آن دستور داده اند و این وصیت را از زبان وحی از خداوند به پسرش بیان می کند. که این هم یکی از مظاهر حکمت و کمال ادب ایشان است.

وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یَا بُنَیَّ لاَ تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ‌ (13)

(به خاطر بیاور) هنگامی را که لقمان به فرزندش -در حالی که او را موعظه می‌کرد- گفت: «پسرم! چیزی را همتای خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگی است.»

وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلَى وَهْنٍ وَ فِصَالُهُ فِی عَامَیْنِ أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوَالِدَیْکَ إِلَیَّ الْمَصِیرُ (14)

و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم؛ مادرش او را با ناتوانی روی ناتوانی حمل کرد (به هنگام بارداری هر روز رنج و ناراحتی تازه‌ای را متحمّل می‌شد)، و دوران شیرخوارگی او در دو سال پایان می‌یابد؛ (آری به او توصیه کردم) که برای من و برای پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما) به سوی من است!

وَ إِنْ جَاهَدَاکَ عَلَى أَنْ تُشْرِکَ بِی مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلاَ تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فِی الدُّنْیَا مَعْرُوفاً وَ اتَّبِعْ سَبِیلَ مَنْ أَنَابَ إِلَیَّ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ‌ (15)

و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی، که از آن آگاهی نداری (بلکه می‌دانی باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولی با آن دو، در دنیا به طرز شایسته‌ای رفتار کن؛ و از راه کسانی پیروی کن که توبه‌کنان به سوی من آمده‌اند؛ سپس بازگشت همه شما به سوی من است و من شما را از آنچه عمل می‌کردید آگاه می‌کنم.

 

آیات16-19: وصایای لقمان ع به پسرش

یَا بُنَیَّ إِنَّهَا إِنْ تَکُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَکُنْ فِی صَخْرَةٍ أَوْ فِی السَّمَاوَاتِ أَوْ فِی الْأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ (16)

پسرم! اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگی یا در (گوشه‌ای از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت برای حساب) می‌آورد؛ خداوند دقیق و آگاه است!

یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاَةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَکَ إِنَّ ذٰلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (17)

پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهی از منکر کن، و در برابر مصایبی که به تو می‌رسد شکیبا باش که این از کارهای مهمّ است!

وَ لاَ تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لاَ تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (18)

(پسرم!) با بی‌اعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغروری را دوست ندارد.

وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِکَ إِنَّ أَنْکَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِیرِ (19)

(پسرم!) در راه‌رفتن، اعتدال را رعایت کن؛ از صدای خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشت‌ترین صداها صدای خران است.

 

مقطع سوم: 20-34: تطبیق مواردی که در داستان لقمان ع بیان شده بود

این مقطع به سه مجموعه تقسیم می شود و یک خاتمه تقسیم می شود که این سه مجموعه شروع های شبیه به هم دارند: مجموعه اول با: «أَلَمْ تَرَوْا ....» آغاز می شود، مجموعه دوم و سوم با: «أَلَمْ تَرَ ....» و خاتمه با: «یا أَیُّهَاالنَّاسُ ....»

مجموعه اول: 20-28: بیان ضرورت هدایت به کتاب خدا از خلال جلب توجه به نعمت های الهی

دو مقطع اول این سوره حکمت این قرآن و ضرورت احسان را تقریر کردند و همه آنها در سیاق ضرورت هدایت به کتاب خداوند بیان شد. سپس این مجموعه آمده تا ادامه ضرورت هدایت به کتاب خدا را از خلال جلب توجه مردم به نعمت های الهی که شکرشان واجب می آید را بیان کند.

آیه اول این مجموعه ضرورت و وجوب شکر را بیان می کند «أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ...». سپس آیه دوم طریق شکر را بیان می کند «وَإِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ ...». و آیه سوم صورت و شکل و حقیقت شکر را بیان می کند «وَمَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ ....». و...

أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لاَ هُدًى وَ لاَ کِتَابٍ مُنِیرٍ (20)

آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخّر شما کرده، و نعمتهای آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانی داشته است؟! ولی بعضی از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگری درباره خدا مجادله می‌کنند!

وَ إِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَ وَ لَوْ کَانَ الشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ إِلَى عَذَابِ السَّعِیرِ (21)

و هنگامی که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید!»، می‌گویند: «نه، بلکه ما از چیزی پیروی می‌کنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!» آیا حتّی اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیّت می‌کنند)؟!

وَ مَنْ یُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَ إِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ (22)

کسی که روی خود را تسلیم خدا کند در حالی که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده (و به تکیه‌گاه مطمئنی تکیه کرده است)؛ و عاقبت همه کارها به سوی خداست.

وَ مَنْ کَفَرَ فَلاَ یَحْزُنْکَ کُفْرُهُ إِلَیْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ (23)

و کسی که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد؛ بازگشت همه آنان به سوی ماست و ما آنها را از اعمالی که انجام داده‌اند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت؛ خداوند به آنچه درون سینه‌هاست آگاه است.

نُمَتِّعُهُمْ قَلِیلاً ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلَى عَذَابٍ غَلِیظٍ (24)

ما اندکی آنها را از متاع دنیا بهره‌مند می‌کنیم، سپس آنها را به تحمّل عذاب شدیدی وادار می‌سازیم!

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ‌ (25)

و هرگاه از آنان سؤال کنی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلّماً می‌گویند: «اللّه»، بگو: «الحمد للّه (که خود شما معترفید)!» ولی بیشتر آنان نمی‌دانند!

لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ (26)

آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، چرا که خداوند بی‌نیاز و شایسته ستایش است!

وَ لَوْ أَنَّ مَا فِی الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلاَمٌ وَ الْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ کَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ‌ (27)

و اگر همه درختان روی زمین قلم شود، و دریا برای آن مرکّب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام می‌شود ولی کلمات خدا پایان نمی‌گیرد؛ خداوند عزیز و حکیم است.

مَا خَلْقُکُمْ وَ لاَ بَعْثُکُمْ إِلاَّ کَنَفْسٍ وَاحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ (28)

آفرینش و برانگیختن (و زندگی دوباره) همه شما (در قیامت) همانند یک فرد بیش نیست؛ خداوند شنوا و بیناست!

 

مجموعه دوم و سوم: 29-32: جلب توجه به نعمتهای الهی و بیان ضرورت شکر

مجموعه دوم بعد از آیه: «ما خَلْقُکُمْ وَلا بَعْثُکُمْ إِلَّا کَنَفْسٍ واحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ بَصِیرٌ» آمده. در این مجموعه (مجموعه دوم) دو دلیل بر قدرت مطلقه الهی آورده شده: داخل کردن شب در روز و تسخیر خورشید و ماه.

این دو مجموعه توجه را به نعمت های الهی که باید در مقابل آنها شکر کرد جلب می کنند و از مظاهر شکر ایمان به کتاب خدا و تبعیت از آن است سپس آیات به قول: «وَما یَجْحَدُ بِآیاتِنا إِلَّا کُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ» ختم می شوند. پس این دو مجموعه در سیاق سوره در ضرورت تبعیت از کتاب خدا بعد از آنکه حکمت این قرآن مشخص شد جاری می شوند.

أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَ یُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ کُلٌّ یَجْرِی إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَ أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ (29)

آیا ندیدی که خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل می‌کند، و خورشید و ماه را مسخّر ساخته و هر کدام تا سرآمد معینی به حرکت خود ادامه می‌دهند؟! خداوند به آنچه انجام می‌دهید آگاه است.

ذٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ مَا یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْبَاطِلُ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ (30)

اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حقّ است، و آنچه غیر از او می‌خوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است!

أَ لَمْ تَرَ أَنَّ الْفُلْکَ تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِنِعْمَةِ اللَّهِ لِیُرِیَکُمْ مِنْ آیَاتِهِ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ (31)

آیا ندیدی کشتیها بر (صفحه) دریاها به فرمان خدا، و به (برکت) نعمت او حرکت می‌کنند تا بخشی از آیاتش را به شما نشان دهد؟! در اینها نشانه‌هایی است برای کسانی که شکیبا و شکرگزارند!

وَ إِذَا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ کَالظُّلَلِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مَا یَجْحَدُ بِآیَاتِنَا إِلاَّ کُلُّ خَتَّارٍ کَفُورٍ (32)

و هنگامی که (در سفر دریا) موجی همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالای سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص می‌خوانند؛ امّا وقتی آنها را به خشکی رساند و نجات داد، بعضی راه اعتدال را پیش می‌گیرند (و به ایمان خود وفادار می‌مانند، در حالی که بعضی دیگر فراموش کرده راه کفر پیش می‌گیرند)؛ ولی آیات ما را هیچ کس جز پیمان‌شکنان ناسپاس انکار نمی‌کنند!

 

خاتمه: 33-34: دعوت به سوی خشیت از خدا و نهی از مغرور شدن به دنیا و شیطان

این سوره حکمت این قرآن را بیان می کند و بیان می کند که محسنین به وسیله این قرآن هدایت شده و مورد رحمت الهی قرار می گیرند. سپس از خلال کلام از افعال خداوند و از خلال قصه لقمان اثبات می کند که این قرآن حکیم است سپس آیات ادامه پیدا می کند تا از نعمت های الهی که مقتضای احسان است و وجوب شکر را اقتضا می کند، بحث کند. پس زمانی که این معانی استقرار یافت،

بعد از آن دو آیه می آید که به مثابه خاتمه سوره است که این دو آیه به سوی خداوند و به سوی خشیت از او و عدم مغرور شدن به دنیا و شیطان دعوت می کند و بیان می کند که خداوند کلید های غیب را می داند.

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَ اخْشَوْا یَوْماً لاَ یَجْزِی وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لاَ مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَیْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلاَ تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَ لاَ یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ (33)

ای مردم! تقوای الهی پیشه کنید و بترسید از روزی که نه پدر کیفر اعمال فرزندش را تحمّل می‌کند، و نه فرزند چیزی از کیفر (اعمال) پدرش را؛ به یقین وعده الهی حقّ است؛ پس مبادا زندگانی دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد!

إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ وَ مَا تَدْرِی نَفْسٌ مَا ذَا تَکْسِبُ غَداً وَ مَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ (34)

آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل می‌کند، و آنچه را که در رحم‌ها (ی مادران) است می‌داند، و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست می‌آورد، و هیچ کس نمی‌داند در چه سرزمینی می‌میرد؟ خداوند عالم و آگاه است!

 

بیان پایانی درباره سوره لقمان:

از بررسی ابتدای سوره بقره، با ابتدای سوره لقمان و سوره سجده موارد زیر فهمیده می شود:

ابتدای سوره بقره: «الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ.»

ابتدای سورة لقمان: «الم* تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ* هُدىً و رحمه للمحسنین»

ابتدای سورة السجدة: «الم* تَنْزِیلُ الْکِتابِ لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ.»

مشاهده می شود که کلمه «هُدىً» که در آیات ابتدایی سوره بقره آمده، در ابتدای سوره لقمان هم وارد شده، اما در ابتدای سوره سجده نیامده.

کلمه «لا رَیْبَ فِیهِ» که در ابتدای سوره بقره وارد شده، در ابتدای سوره سجده وارد شده، اما در ابتدای سوره لقمان وارد نشده.

بنابراین سوره سجده تفصیل آیات ابتدایی سوره بقره را تکمیل می کند و این تکمیل به شکل خاص در موضوع هدایت و شک به این قرآن اتفاق می افتد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

امین اسلامی دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع).
از سال 89 در زمینه آموزش مجازی و تولید دوره های آموزشی تحت وب فعالیت هایی انجام داده ام. درحال حاضر این سایت محملی برای انتشار محصولات تولید شده با موضوعات مختلف از جمله «حوزه انقلابی» است.

قدرت گرفته از بلاگ بیان » طراحی قالب بلاگ بیان