اندیشه امین

مباحثی پیرامون حوزه انقلابی

سوره غافر

بیانی درباره زمره حوامیم

سوره غافر اولین سوره از سوره های «حوامیم» یا «آل حم» است. سوره هایی که با «حم» شروع می شوند، هفت سوره اند که بصورت پی در پی می آیند و فاصله ای بین آنها نیست و سوالی که باید به آن پاسخ داده شود این است که چرا سوره زمر (که از جمله حوامیم نیست) ابتدای مجموعه قرار گرفته؟ و چرا سوره غافر ابتدای مجموعه نیست؟ و چرا حوامیم همگی یک مجموعه نیستند و در چند مجموعه پراکنده شده اند؟

جواب این است که سوره زمر با آیه: «تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» شروع شده و سوره غافر با آیه: «حم* تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ» و سوره های جاثیه و احقاف با آیه: «حم* تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ»شروع شده اند و این شروع مشابه بین سه سوره ای که با حم شروع می شوند (غافر، جاثیه و احقاف) با سوره زمر نشان می دهد که سوره زمر به این سه سوره ارتباط دارد حتی اگر با «حم» شروع نشده باشد. از طرف دیگر همانطور که بیان شد، سوره «ص» انتهای مجموعه قبلی بود و لابد سوره زمر باید ابتدای این مجموعه می بود.

همچنین پیش از این مشاهده شد که سوره هایی که با «الر» شروع می شدند، در یک مجموعه جمع نشده بودند و در چند مجموعه پخش شده بودند، اما همگی آنها در یک قسم بودند. سوره های حوامیم هم به دلایلی که بعدا به فراخور مطرح خواهد شد، در مجموعه های مختلفی پراکنده شده اند اما همگی آنها در یک خاصیت و ویژگی واحد مشترکند که بعدا بیان خواهد شد.

سوره غافر: بحث درباره کافرین و علل جدال در آیات الهی

محور سوره: 6-7 سوره بقره

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ (7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.

 

بیان محتوایی سوره

این سوره با کلامی درباره کافران شروع شده و با همین مضمون به اتمام می رسد و این اشاره ای است به اینکه این سوره تفصیلی است از این بخش از مقدمه سوره بقره که می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْأَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ* خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَعَلى سَمْعِهِمْ وَعَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَلَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ» و این دو آیه محور این سوره هستند.

این سوره مساله حق و باطل و ایمان و کفر و همچنین بحث دعوت پیامبر ص و تکذیب ایشان و در نهایت بحث علو و بزرگی کردن کافران در زمین و همچنین عقاب خداوند در مورد متکبرین را بیان کرده و علاج می کند. در اثنای این بحث ها، موقف مومنین هدایت شده و مطیع خداوند را هم بیان کرده و یاری خداوند در مورد آنها را ذکر می کند و همچنین بیان می کند که ملائکه برای آنها استغفار کرده و خداوند هم دعاهای آنها را استجابت می کند و همچنین نعمت های آنها در آخرت هم بیان می شود.

جو و فضای کلی این سوره گویی فضای معرکه درگیری است معرکه ای بین حق و باطل و ایمان و طغیان و متکبرین و متجبرین در زمین و عقاب خداوند که به طاغین خواهد رسید. در میان این جو و فضا، نسیم های رحمت و رضوان الهی برای مومنین هم ذکر می شود.

بیان ساختاری سوره

در بیان این سوره اشاره خواهد شد که این سوره در محور سوره روم تفصیل داده شده و به همین جهت تشابهات زیادی بین سوره های روم و غافر مشاهده می شود به عنوان مثال:

        در سوره روم بحث درباره نصر مومنین در چند جا بیان می شود از جمله «یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ وَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ وَکانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ» و ملاحظه می شود که خداوند در سوره غافر می فرماید: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَناوَالَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَیَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ».

        همچنین خداوند در سوره روم می فرماید: «أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ...(الآیة: 9)» و در سوره غافر هم داریم: «أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ کانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ ... (الآیة: 21)» همچنین خداوند در جای دیگری در سوره غافر می فرماید: «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ...(الآیة: 82)»

با این حساب اگر بدانیم که محور سوره روم چهار آیه ابتدایی سوره بقره است، می توان پذیرفت که سوره غافر به سوره روم ارتباط دارد و به این ترتیب سوره غافر به طور مستقیم در آیه پنجم و ششم سوره بقره تفصیل داده شده، و به شکل غیر مستقیم، در چهار آیه ابتدایی سوره بقره.

و زمانی که بپذیریم محور سوره زمر (سوره قبلی) آیات ابتدایی سوره بقره بود «الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» پس می توان گفت که سوره غافر بر تفصیل سوره زمر بنا شده و آنرا تکمیل می کند و از این جهت به بحث کفار و کافرین می پردازد و با کلامی از کافرین شروع شده و خاتمه می یابد.

پس به طور کلی می توان چنین گفت که سوره زمر (سوره قبلی) به طور مستقیم در آیه اول سوره بقره تفصیل داده شده اما به طور غیر مستقیم در کل مقدمه تفصیل داده شده. این سوره به طور مستقیم در آیات پنجم و ششم سوره بقره تفصیل داده شده، اما به طور ضمنی، در آیات ابتدایی سوره بقره هم تفصیل داده می شود. همچنین سوره فصلت (سوره بعدی) به طور مستقیم در آیاتی که بعد از مقدمه سوره بقره می آید تفصیل داده شده، اما به شکل ضمنی، نگاهی هم به آیات قبلی دارد.

پس ارتباط این سه سوره به این شکل است که سوره اول (زمر) معانی محدودی را بیان می کند، سوره دوم (غافر) معانی وسیع تری را نسبت به سوره اول بیان می کند به صورتی که معانی سوره اول را بیان کرده و بر آن می افزاید. و سوره سوم (فصلت) معانی وسیع تری را بیان می کند به صورتی که معانی که دو سوره اول بیان کرده بودند را بیان کرده و بر آن می افزاید.

این سوره (غافر) از یک مقدمه طولانی 20 آیه ای تشکیل شده و سپس آیه «أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ ...» می آید و سپس سیر سوره ادامه پیدا می کند تا اینکه اندکی قبل از پایان سوره باز هم آیه «أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ ...»مطرح می شود و وجود حرف فاء در این آیه اشاره دارد به اینکه این آیه معطوف به آیه شبیهش است که قبل از آن بیان شده بود و سپس بعد از سه آیه مرتبط با آن، سوره پایان می یابد.

مقدمه: 1-20: شناخت خدا و شناخت عاقبت تکذیب رسولانش و اقامه حجت علیه کافران

در مقدمه این سوره پاره ای از صفات الهی ذکر شده و باقی سوره تجلی این صفات است.

مجموعه اول: 1-6: تفصیل سوره در محورش

خداوند در ابتدای این سوره بیان کرده که این کتاب تنزیل اوست و همچنین مجموعه ای از اسمائش عزوجل را بیان کرده و همه اینها را به صیغه تقریریه بیان کرده که اشاره دارد به اینکه این موضوع، یک حقیقت قطعی است.

زمانی که به محور سوره نگاه کنیم، سر آمدن آیه: «ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا ..» (آیه4) را متوجه خواهیم شد. و کسانی که به این صفت وصف شده اند، کسانی هستند که با انذار به رستگاری نخواهند رسید و آیات پس از آن (آیات 5-6) دو نوع از عذابهایی که این گروه مستحق آن هستند را در دنیا و آخرت بیان می کند.

از دقت در 6آیه ابتدایی این سوره می توان متوجه شد که دو آیه از این 6 ایه در آیات ابتدایی سوره بقره تفصیل داده شده اند (آیات متقین) و سه آیه بعدی در آیات بعدی (آیات کافرین) تفصیل داده شده اند. و این مساله ای است که در سراسر این سوره مشاهده خواهد شد. اینکه تفصیل این سوره به تناوب بین آیات متقین و آیات کافرین از سوره بقره خواهد بود.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ‌ (0)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

حم‌ (1)

حم.

تَنْزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ‌ (2)

این کتابی است که از سوی خداوند قادر و دانا نازل شده است.

غَافِرِ الذَّنْبِ وَ قَابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقَابِ ذِی الطَّوْلِ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ (3)

خداوندی که آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، دارای مجازات سخت، و صاحب نعمت فراوان است؛ هیچ معبودی جز او نیست؛ و بازگشت (همه شماتنها بسوی اوست.

مَا یُجَادِلُ فِی آیَاتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَلاَ یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلاَدِ (4)

تنها کسانی در آیات ما مجادله می‌کنند که (از روی عناد) کافر شده‌اند؛ پس مبادا رفت و آمد آنان در شهرها (و قدرت‌نمایی آنان) تو را بفریبد!

کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَ جَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کَانَ عِقَابِ‌ (5)

پیش از آنها قوم نوح و اقوامی که بعد از ایشان بودند (پیامبرانشان را) تکذیب کردند؛ و هر امّتی در پی آن بود که توطئه کند و پیامبرش را بگیرد (و آزار دهد)، و برای محو حق به مجادله باطل دست زدند؛ امّا من آنها را گرفتم (و سخت مجازات کردم)؛ ببین که مجازات من چگونه بود!

وَ کَذٰلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ (6)

و این گونه فرمان پروردگارت درباره کسانی که کافر شدند مسلّم شده که آنها همه اهل آتشند!

 

مجموعه دوم: 7-9: بیان مقام مومنین و دعوت مردم به ایمان

در این مجموعه مقام عظیم مومنین مشاهده شد زمانی که حمله عرض و اطرافیان آن برای آنها دعا می کنند و این دعوتی برای مردم است تا از اهل ایمان و تقوی باشند.

الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تَابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ‌ (7)

فرشتگانی که حاملان عرشند و آنها که گرداگرد آن (طواف می‌کنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را می‌گویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان استغفار می‌کنند (و می گویند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است؛ پس کسانی را که توبه کرده و راه تو را پیروی می‌کنند بیامرز، و آنان را از عذاب دوزخ نگاه دار!

رَبَّنَا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ‌ (8)

پروردگارا! آنها را در باغهای جاویدان بهشت که به آنها وعده فرموده‌ای وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان هر کدام که صالح بودند، که تو توانا و حکیمی!

وَ قِهِمُ السَّیِّئَاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّیِّئَاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ‌ (9)

و آنان را از بدیها نگاه دار، و هر کس را که در آن روز از بدیها نگاه داری، مشمول رحمتت ساخته‌ای؛ و این است همان رستگاری عظیم!

 

مجموعه سوم: 10-12: تفاوت بین ایمان و کفر

خداوند در این مجموعه گفته ملائکه در مورد کافرین در روز قیامت و زمانی که وارد آتش می شوند را به ما نشان می دهد و ماهیت عذاب عظیمی که کافران مشاهده می کنند را بیان می کند و علت این امر را هم اینگونه ذکر می کند: آنها از ایمان و توحید روی گردان بودند و شرک را قبول کرده و در آن سیر کردند.

از خلال بیان موقف ملائکه درباره اهل ایمان در دنیا و همچنین بیان موقف کافرین در آخرت، تفاوت فاحش بین ایمان و کفر و اهل آنها مشخص می شود. و ارتباط این مجموعه با محور سوره واضح است. (و لهم عذاب عظیم)

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا یُنَادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَکْبَرُ مِنْ مَقْتِکُمْ أَنْفُسَکُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِیمَانِ فَتَکْفُرُونَ‌ (10)

کسانی را که کافر شدند روز قیامت صدا می‌زنند که عداوت و خشم خداوند نسبت به شما از عداوت و خشم خودتان نسبت به خودتان بیشتر است، چرا که بسوی ایمان دعوت می‌شدید، ولی انکار می‌کردید!

قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ‌ (11)

آنها می‌گویند: «پروردگارا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی؛ اکنون به گناهان خود معترفیم؛ آیا راهی برای خارج شدن (از دوزخ) وجود دارد؟»

ذٰلِکُمْ بِأَنَّهُ إِذَا دُعِیَ اللَّهُ وَحْدَهُ کَفَرْتُمْ وَ إِنْ یُشْرَکْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُکْمُ لِلَّهِ الْعَلِیِّ الْکَبِیرِ (12)

این بخاطر آن است که وقتی خداوند به یگانگی خوانده می‌شد انکار می‌کردید، و اگر برای او همتایی می‌پنداشتند ایمان می‌آوردید؛ اکنون داوری مخصوص خداوند بلندمرتبه و بزرگ است (و شما را مطابق عدل خود کیفر می‌دهد).

 

مجموعه چهارم: 13-20: شناخت ذات الهی: خدا نازل کننده قرآن و وحی و فرستنده رسولان و حاکم به حق بین بندگان است و او کسی است که رسولش را امر به انذار کرده

این سوره با بیانی در مورد خداوند عزوجل شورع شد و بیان کرد که او نازل کننده کتاب است و از اسماء او «الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ غافِرِ الذَّنْبِ وَقابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقابِ ذِی الطَّوْلِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ» است. سپس وارد مجادله کافرین در آیات الهی شده و از تکذیب امت ها پیشین سخن گفته و بیان کرد که آنها استحقاق آتش دارند.  همچنین از موقف ملائکه در مورد اهل ایمان و دعا برای آنها سخن به میان آمد و همچنین موقف ملائکه در مقابل کافرین زمانی که وارد آتش می شوند را هم بیان کرد. و از خلال مجموعه های قبل و مطالبی که بیان شد، عزت و علم و غفران و شدت عقاب الهی و کثرت نعمت ها و وحدانیت او فهمیده شد. پس از بیان مطالب قبلی و بیان صفات الهی در مجموعه های قبل، اکنون در این مجموعه بحثی در مورد ذات الهی مطرح می شود.

یکی از صفات خداوند القای وحی به رسولانش است تا در مورد روز قیامت انذار دهند و به این وسیله خداوند رسولش ص را امر می کند که انذار دهد. از این سیاق اینگونه فهمیده می شود که خداوند عزوجل روح را بر رسولش ص نازل کرده تا او را به انذار مردم امر کند.

هُوَ الَّذِی یُرِیکُمْ آیَاتِهِ وَ یُنَزِّلُ لَکُمْ مِنَ السَّمَاءِ رِزْقاً وَ مَا یَتَذَکَّرُ إِلاَّ مَنْ یُنِیبُ‌ (13)

او کسی است که آیات خود را به شما نشان می‌دهد و از آسمان برای شما روزی (با ارزشی) می‌فرستد؛ تنها کسانی متذکّر این حقایق می‌شوند که بسوی خدا باز می‌گردند.

فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ‌ (14)

(تنها) خدا را بخوانید و دین خود را برای او خالص کنید، هرچند کافران ناخشنود باشند!

رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاَقِ‌ (15)

او درجات (بندگان صالح) را بالا می‌برد، او صاحب عرش است، روح (مقدّس) را به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد القاء می‌کند تا (مردم را) از روز ملاقات [ روز رستاخیز] بیم دهد!

یَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لاَ یَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْ‌ءٌ لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ (16)

روزی که همه آنان آشکار می‌شوند و چیزی از آنها بر خدا پنهان نخواهد ماند؛ (و گفته می‌شود:) حکومت امروز برای کیست؟ برای خداوند یکتای قهّار است!

الْیَوْمَ تُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ لاَ ظُلْمَ الْیَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ‌ (17)

امروز هر کس در برابر کاری که انجام داده است پاداش داده می‌شود؛ امروز هیچ ظلمی نیست؛ خداوند سریع الحساب است!

وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ کَاظِمِینَ مَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ حَمِیمٍ وَ لاَ شَفِیعٍ یُطَاعُ‌ (18)

و آنها را از روز نزدیک بترسان، هنگامی که از شدّت وحشت دلها به گلوگاه می‌رسد و تمامی وجود آنها مملوّ از اندوه می‌گردد؛ برای ستمکاران دوستی وجود ندارد، و نه شفاعت کننده‌ای که شفاعتش پذیرفته شود.

یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ (19)

او چشمهایی را که به خیانت می‌گردد و آنچه را سینه‌ها پنهان می‌دارند، می‌داند.

وَ اللَّهُ یَقْضِی بِالْحَقِّ وَ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لاَ یَقْضُونَ بِشَیْ‌ءٍ إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (20)

خداوند بحقّ داوری می‌کند، و معبودهایی را که غیر از او می‌خوانند هیچ گونه داوری ندارند؛ خداوند شنوا و بیناست!

 

مقطع اول: 21-85
فقره اول21-54: بیان مثال از امت های سابق (داستان حضرت موسی ع و فرعون)

مجموعه اول: 21-22 بیان عاقبت مکذبین امت های سابق برای علاج تکذیب کافران

با توجه به آیات مقدمه، این آیات نشان که زمانی که رسول الله ص مردم را انذار می کند، کافران از این انذار روی می گردانند. به این دلیل خداوند آنها را مورد خطاب قرار داده و توجهشان را به مکذبین سابقین و عاقبت آنها جلب می کند. پس اگر این نکته فهمیده شد، متوجه خواهیم شد که محور اصلی سوره همان آیات 6-7 سوره بقره است.

این سوره نوع کافرانی که انذار برایشان فایده ای ندارد را اینگونه بیان می کند: آنها کسانی هستند که با وجود روشن و واضح بودن آیات الهی، در آیات الهی از روی تکذیب و عناد مجادله می کنند.

أَ وَ لَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ کَانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ کَانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثَاراً فِی الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ مَا کَانَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَاقٍ‌ (21)

آیا آنها روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ایجاد آثار مهمّ در زمین از اینها برتر بودند؛ ولی خداوند ایشان را به گناهانشان گرفت، و در برابر عذاب او مدافعی نداشتند!

ذٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانَتْ تَأْتِیهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَکَفَرُوا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ إِنَّهُ قَوِیٌّ شَدِیدُ الْعِقَابِ‌ (22)

این برای آن بود که پیامبرانشان پیوسته با دلایل روشن به سراغشان می‌آمدند، ولی آنها انکار می‌کردند؛ خداوند هم آنان را گرفت (و کیفر داد) که او قوّی و مجازاتش شدید است!

 

مجموعه دوم: 23-27: داستان موسی ع: توضیح اخلاق فاسدی که هر شری از آن بر می خیزد: «تکبر» و «کفر به روز قیامت»

خداوند در این مجموعه و مجموعه های بعدی داستانی از داستانهای امت های سابق را که قویتر از مکذبین زمان رسول الله ص بودند را بیان می کند و اینکه آنها چگونه رسولانشان را تکذیب کرده و گرفتار عقاب شدیدی شدند را بیان می کند.

این آیات طبیعت این کافرین را نشان می دهد که به موسی ع اتهام سحر زده و او را تکذیب کرده و قوم موسی ع را اذیت کرده و اراده قتل موسی ع را داشتند و به موسی ع اتهام فساد در زمین و تغییر نظام زدند. این آیات آنها را به «تکبر» و «کفر به روز قیامت» توصیف می کند.

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُبِینٍ‌ (23)

ما موسی را با آیات خود و دلیل روشن فرستادیم...

إِلَى فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ قَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ کَذَّابٌ‌ (24)

بسوی فرعون و هامان و قارون؛ ولی آنها گفتند: «او ساحری بسیار دروغگو است!»

فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاءَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ وَ اسْتَحْیُوا نِسَاءَهُمْ وَ مَا کَیْدُ الْکَافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلاَلٍ‌ (25)

و هنگامی که حقّ را از سوی ما برای آنها آورد، گفتند: «پسران کسانی را که با موسی ایمان آورده‌اند بکشید و زنانشان را (برای اسارت و خدمت) زنده بگذارید!» امّا نقشه کافران جز در گمراهی نیست (و نقش بر آب می‌شود).

وَ قَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِی أَقْتُلْ مُوسَى وَ لْیَدْعُ رَبَّهُ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَنْ یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ (26)

و فرعون گفت: «بگذارید موسی را بکشم، و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زیرا من می‌ترسم که آیین شما را دگرگون سازد، و یا در این سرزمین فساد بر پا کند!»

وَ قَالَ مُوسَى إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ مِنْ کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لاَ یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ‌ (27)

موسی گفت: «من به پروردگارم و پروردگار شما پناه می‌برم از هر متکبّری که به روز حساب ایمان نمی‌آورد!»

 

مجموعه سوم: 28-37: بخش اول کلام مومن آل فرعون: بیان مساله مهر خوردن بر قلب و دلیل آن که مجادله در آیات الهی است- بیان اهمیت انذار

در این مجموعه دلیل مهر خوردن در قلب را جدال در آیات الهی بیان کرده و زمانی که این مساله فهمیده شود، آیات ابتدایی سوره هم فهمیده خواهد شد:«مَا یُجَادِلُ فِی آیَاتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذِینَ کَفَرُوا فَلاَ یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلاَدِ(آیه4)» و همچنین محور سوره هم درک خواهد شد. «ختم الله علی قلوبهم و...»

داستان مومن آل فرعون و انذار دادن به فرعون یک قضیه مهم را روشن می کند و آن اینکه حتی اگر انذار دادن کافرین نفعی به حال آنها نداشته باشد و آنها را به سوی ایمان دعوت نمی کند، اما این انذار در شئون دیگری مفید خواهد بود. مثلا در این قضیه مشاهده شد که انذار مومن آل فرعون باعث شد فرعون از قتل موسی ع منصرف شود و این از آثار انذار بود.

وَ قَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَ قَدْ جَاءَکُمْ بِالْبَیِّنَاتِ مِنْ رَبِّکُمْ وَ إِنْ یَکُ کَاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَ إِنْ یَکُ صَادِقاً یُصِبْکُمْ بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ‌ (28)

و مرد مؤمنی از آل فرعون که ایمان خود را پنهان می‌داشت گفت: «آیا می‌خواهید مردی را بکشید بخاطر اینکه می‌گوید: پروردگار من «اللّه» است، در حالی که دلایل روشنی از سوی پروردگارتان برای شما آورده است؟! اگر دروغگو باشد، دروغش دامن خودش را خواهد گرفت؛ و اگر راستگو باشد، (لااقل) بعضی از عذابهایی را که وعده می‌دهد به شما خواهد رسید؛ خداوند کسی را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمی‌کند.

یَا قَوْمِ لَکُمُ الْمُلْکُ الْیَوْمَ ظَاهِرِینَ فِی الْأَرْضِ فَمَنْ یَنْصُرُنَا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جَاءَنَا قَالَ فِرْعَوْنُ مَا أُرِیکُمْ إِلاَّ مَا أَرَى وَ مَا أَهْدِیکُمْ إِلاَّ سَبِیلَ الرَّشَادِ (29)

ای قوم من! امروز حکومت از آن شماست و در این سرزمین پیروزید؛ اگر عذاب خدا به سراغ ما آید، چه کسی ما را یاری خواهد کرد؟!» فرعون گفت: «من جز آنچه را معتقدم به شما ارائه نمی‌دهم، و شما را جز به راه صحیح راهنمایی نمی‌کنم! (دستور، همان قتل موسی است!)»

وَ قَالَ الَّذِی آمَنَ یَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ الْأَحْزَابِ‌ (30)

آن مرد باایمان گفت: «ای قوم من! من بر شما از روزی همانند روز (عذاب) اقوام پیشین بیمناکم!

مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عَادٍ وَ ثَمُودَ وَ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبَادِ (31)

و از عادتی همچون عادت قوم نوح و عاد و ثمود و کسانی که بعد از آنان بودند (از شرک و کفر و طغیان) می‌ترسم؛ و خداوند ظلم و ستمی بر بندگانش نمی‌خواهد.

وَ یَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنَادِ (32)

ای قوم من! من بر شما از روزی که مردم یکدیگر را صدا می‌زنند (و از هم یاری می‌طلبند و صدایشان به جایی نمی‌رسد) بیمناکم!

یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ مَا لَکُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (33)

همان روزی که روی می‌گردانید و فرار می‌کنید؛ امّا هیچ پناهگاهی در برابر عذاب خداوند برای شما نیست؛ و هر کس را خداوند (بخاطر اعمالش) گمراه سازد، هدایت‌کننده‌ای برای او نیست!

وَ لَقَدْ جَاءَکُمْ یُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِی شَکٍّ مِمَّا جَاءَکُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَکَ قُلْتُمْ لَنْ یَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً کَذٰلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ‌ (34)

پیش از این یوسف دلایل روشن برای شما آورد، ولی شما همچنان در آنچه او برای شما آورده بود تردید داشتید؛ تا زمانی که از دنیا رفت، گفتید: هرگز خداوند بعد از او پیامبری مبعوث نخواهد کرد! این گونه خداوند هر اسرافکار تردیدکننده‌ای را گمراه می‌سازد!

الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ الَّذِینَ آمَنُوا کَذٰلِکَ یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَى کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبَّارٍ (35)

همانها که در آیات خدا بی‌آنکه دلیلی برایشان آمده باشد به مجادله برمی‌خیزند؛ (این کارشان) خشم عظیمی نزد خداوند و نزد آنان که ایمان آورده‌اند به بار می‌آورد؛ این گونه خداوند بر دل هر متکبّر جبّاری مُهر می‌نهد!»

وَ قَالَ فِرْعَوْنُ یَا هَامَانُ ابْنِ لِی صَرْحاً لَعَلِّی أَبْلُغُ الْأَسْبَابَ‌ (36)

فرعون گفت: «ای هامان! برای من بنای مرتفعی بساز، شاید به وسایلی دست یابم،

أَسْبَابَ السَّمَاوَاتِ فَأَطَّلِعَ إِلَى إِلٰهِ مُوسَى وَ إِنِّی لَأَظُنُّهُ کَاذِباً وَ کَذٰلِکَ زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ وَ صُدَّ عَنِ السَّبِیلِ وَ مَا کَیْدُ فِرْعَوْنَ إِلاَّ فِی تَبَابٍ‌ (37)

وسایل (صعود به) آسمانها تا از خدای موسی آگاه شوم؛ هر چند گمان می‌کنم او دروغگو باشد!» اینچنین اعمال بد فرعون در نظرش آراسته جلوه کرد و از راه حق باز داشته شد؛ و توطئه فرعون (و همفکران او) جز به نابودی نمی‌انجامد!

 

مجموعه چهارم: 38-46: بخش دوم کلام مومن آل فرعون: ادامه انذار او، عدم قبول انذار توسط فرعونیان و بیان عذاب آل فرعون در آخرت

وَ قَالَ الَّذِی آمَنَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُونِ أَهْدِکُمْ سَبِیلَ الرَّشَادِ (38)

کسی که (از قوم فرعون) ایمان آورده بود گفت: «ای قوم من! از من پیروی کنید تا شما را به راه درست هدایت کنم.

یَا قَوْمِ إِنَّمَا هٰذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا مَتَاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِیَ دَارُ الْقَرَارِ (39)

ای قوم من! این زندگی دنیا، تنها متاع زودگذری است؛ و آخرت سرای همیشگی است!

مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلاَ یُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولٰئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ حِسَابٍ‌ (40)

هر کس بدی کند، جز بمانند آن کیفر داده نمی‌شود؛ ولی هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد -خواه مرد یا زن- در حالی که مؤمن باشد آنها وارد بهشت می‌شوند و در آن روزی بی‌حسابی به آنها داده خواهد شد.

وَ یَا قَوْمِ مَا لِی أَدْعُوکُمْ إِلَى النَّجَاةِ وَ تَدْعُونَنِی إِلَى النَّارِ (41)

ای قوم من! چرا من شما را به سوی نجات دعوت می‌کنم، امّا شما مرا بسوی آتش فرا می‌خوانید؟!

تَدْعُونَنِی لِأَکْفُرَ بِاللَّهِ وَ أُشْرِکَ بِهِ مَا لَیْسَ لِی بِهِ عِلْمٌ وَ أَنَا أَدْعُوکُمْ إِلَى الْعَزِیزِ الْغَفَّارِ (42)

مرا دعوت می‌کنید که به خداوند یگانه کافر شوم و همتایی که به آن علم ندارم برای او قرار دهم، در حالی که من شما را بسوی خداوند عزیز غفّار دعوت می‌کنم!

لاَ جَرَمَ أَنَّمَا تَدْعُونَنِی إِلَیْهِ لَیْسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِی الدُّنْیَا وَ لاَ فِی الْآخِرَةِ وَ أَنَّ مَرَدَّنَا إِلَى اللَّهِ وَ أَنَّ الْمُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحَابُ النَّارِ (43)

قطعاً آنچه مرا بسوی آن می‌خوانید، نه دعوت (و حاکمیّتی) در دنیا دارد و نه در آخرت؛ و تنها بازگشت ما در قیامت بسوی خداست؛ و مسرفان اهل آتشند!

فَسَتَذْکُرُونَ مَا أَقُولُ لَکُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ (44)

و بزودی آنچه را به شما می‌گویم به خاطر خواهید آورد! من کار خود را به خدا واگذارم که خداوند نسبت به بندگانش بیناست!»

فَوَقَاهُ اللَّهُ سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا وَ حَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ‌ (45)

خداوند او را از نقشه‌های سوء آنها نگه داشت، و عذاب شدید بر آل فرعون وارد شد!

النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوّاً وَ عَشِیّاً وَ یَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ‌ (46)

عذاب آنها آتش است که هر صبح و شام بر آن عرضه می‌شوند؛ و روزی که قیامت برپا شود (می‌فرماید:) «آل فرعون را در سخت‌ترین عذابها وارد کنید!»

 

مجموعه پنجم: 47-54: خاتمه فقره اول

آیات 47-50: بیان سه نوع از عذاب کافرین در آتش

وَ إِذْ یَتَحَاجُّونَ فِی النَّارِ فَیَقُولُ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ عَنَّا نَصِیباً مِنَ النَّارِ (47)

به خاطر بیاور هنگامی را که در آتش دوزخ با هم محاجّه می‌کنند؛ ضعیفان به مستکبران می‌گویند: «ما پیرو شما بودیم، آیا شما (امروز) سهمی از آتش را بجای ما پذیرا می‌شوید؟!»

قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُلٌّ فِیهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ الْعِبَادِ (48)

مستکبران می‌گویند: «ما همگی در آن هستیم، زیرا خداوند در میان بندگانش (بعدالت) حکم کرده است!»

وَ قَالَ الَّذِینَ فِی النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْماً مِنَ الْعَذَابِ‌ (49)

و آنها که در آتشند به مأموران دوزخ می‌گویند: «از پروردگارتان بخواهید یک روز عذاب را از ما بردارد!»

قَالُوا أَ وَ لَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا بَلَى قَالُوا فَادْعُوا وَ مَا دُعَاءُ الْکَافِرِینَ إِلاَّ فِی ضَلاَلٍ‌ (50)

آنها می‌گویند: «آیا پیامبران شما دلایل روشن برایتان نیاوردند؟!» می‌گویند: «آری!» آنها می‌گویند: «پس هر چه می‌خواهید (خدا را) بخوانید؛ ولی دعای کافران (به جایی نمی‌رسد و) جز در ضلالت نیست!»

آیات 51-52: بیان یاری رساندن خدا به رسولش ص و به مومنین

إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ (51)

ما به یقین پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده‌اند، در زندگی دنیا و (در آخرت) روزی که گواهان به پا می‌خیزند یاری می‌دهیم!

یَوْمَ لاَ یَنْفَعُ الظَّالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ (52)

روزی که عذرخواهی ظالمان سودی به حالشان نمی‌بخشد؛ و لعنت خدا برای آنها، و خانه (و جایگاه) بد نیز برای آنان است.

آیات 53-54: نعمت بزرگ الهی این است که انسان بر مسیر هدایت باشد

وَ لَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْهُدَى وَ أَوْرَثْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ الْکِتَابَ‌ (53)

و ما به موسی هدایت بخشیدیم، و بنی اسرائیل را وارثان کتاب (تورات) قرار دادیم.

هُدًى وَ ذِکْرَى لِأُولِی الْأَلْبَابِ‌ (54)

کتابی که مایه هدایت و تذکّر برای صاحبان عقل بود!

 

فقره دوم: 55-76: خطاب به رسول الله ص و امر ایشان به صبر و استغفار و تسبیح

مجموعه اول: 55-56: دعوت رسول الله ص به صبر و استغفار و تسبیح و نمایش چگونگی جدال کافرین در آیات الهی

مشاهده می شود که موضوع مجادله کافران در آیات الهی تا اینجا سه بار مطرح شده. بار اول در ابتدای سوره بیان کرد که فقط کافران در آیات الهی مجادله می کنند. بار دوم در کلام مومن آل فرعون مشخص شد که اسراف و ارتیاب دو دلیل اصلی مجادله و جدل در آیات الهی است و بار سوم در این مجموعه (آیه56) مشخص می شود که جدال در ایات الهی اثری از تکبر است.

وعده صبر در ابتدای آیات این فقره (فقره دوم)، «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» وعده نصرت خدا در روز قیامت است. و وعده صبر در ابتدای آیات فقره بعدی (فقره سوم) وعده نصرت خدا در این دنیا است.

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکَارِ (55)

پس (ای پیامبر!) صبر و شکیبایی پیشه کن که وعده خدا حقّ است، و برای گناهت استغفار کن، و هر صبح و شام تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور!

إِنَّ الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ بِغَیْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِنْ فِی صُدُورِهِمْ إِلاَّ کِبْرٌ مَا هُمْ بِبَالِغِیهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ (56)

کسانی که در آیات خداوند بدون دلیلی که برای آنها آمده باشد ستیزه‌جویی می‌کنند، در سینه‌هایشان فقط تکبّر (و غرور) است، و هرگز به خواسته خود نخواهند رسید، پس به خدا پناه بر که او شنوا و بیناست!

 

مجموعه دوم: 57-60: بیان برهانی بر آمدن روز قیامت و تهییج به ایمان و عمل صالح

این مجموعه بعد از امر به رسول الله ص به صبر و تسبیح و استعاذه به خدا آمده و شامل برهانی بر آمدن روز قیامت است و همچنین مومنین را به ایمان و عمل صالح و دعا و عبادتی که شامل استغفار و تسبیح و استعاذه باشد تهییج و دعوت می کند.

لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ‌ (57)

آفرینش آسمانها و زمین از آفرینش انسانها مهمتر است، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.

وَ مَا یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَ الْبَصِیرُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ لاَ الْمُسِی‌ءُ قَلِیلاً مَا تَتَذَکَّرُونَ‌ (58)

هرگز نابینا و بینا یکسان نیستند؛ همچنین کسانی که ایمان آورده، و اعمال صالح انجام داده‌اند با بدکاران یکسان نخواهند بود؛ امّا کمتر متذکّر می‌شوید!

إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِیَةٌ لاَ رَیْبَ فِیهَا وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (59)

روز قیامت به یقین آمدنی است، و شکّی در آن نیست؛ ولی اکثر مردم ایمان نمی آورند!

وَ قَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ‌ (60)

پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبّر می‌ورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ می‌شوند!»

 

مجموعه سوم: 61-68: بحث درباره خداوند عزوجل

این مجموعه و مجموعه بعدی درباره خداوند عزوجل بحث می کند چرا که بعد از آیه 60 که می فرمود: «وَقالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ» گویی سیاق نشان می دهد که وجوب عبادت برای خدا، امری بدیهی است. به این ترتیب در این دو مجموعه (مجموعه سوم و چهارم) لفظ جلاله «الله» و ضمیر «هو» تکرار می شوند.

آیات 61-63: اقامه حجت بر ضرورت عبادت خدا و شکر او با ذکر نعمت های الهی

اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَشْکُرُونَ‌ (61)

خداوند کسی است که شب را برای شما آفرید تا در آن بیاسایید، و روز را روشنی‌بخش قرار داد؛ خداوند نسبت به مردم صاحب فضل و کرم است؛ ولی بیشتر مردم شکرگزاری نمی‌کنند!

ذٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ خَالِقُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ‌ (62)

این است خداوند، پروردگار شما که آفریننده همه چیز است؛ هیچ معبودی جز او نیست؛ با این حال چگونه از راه حق منحرف می‌شوید؟!

کَذٰلِکَ یُؤْفَکُ الَّذِینَ کَانُوا بِآیَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ‌ (63)

اینچنین کسانی که آیات خدا را انکار می‌کردند (از راه راست) منحرف می‌شوند!

 

آیات 64-66: بیان آنچه که باعث می شود شکر و عبادت و وحدانیت او واجب شود

اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ قَرَاراً وَ السَّمَاءَ بِنَاءً وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ ذٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَتَبَارَکَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ‌ (64)

خداوند کسی است که زمین را برای شما جایگاه امن و آرامش قرار داد و آسمان را همچون سقفی (بالای سرتان)؛ و شما را صورتگری کرد، و صورتتان را نیکو آفرید؛ و از چیزهایی پاکیزه به شما روزی داد؛ این است خداوند پروردگار شما! جاوید و پربرکت است خداوندی که پروردگار عالمیان است!

هُوَ الْحَیُّ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ‌ (65)

زنده (واقعی) اوست؛ معبودی جز او نیست؛ پس او را بخوانید در حالی که دین خود را برای او خالص کرده‌اید! ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است!

قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءَنِی الْبَیِّنَاتُ مِنْ رَبِّی وَ أُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ‌ (66)

بگو: «من نهی شده‌ام از اینکه معبودهایی را که شما غیر از خدا می‌خوانید بپرستم، چون دلایل روشن از جانب پروردگارم برای من آمده است؛ و مأمورم که تنها در برابر پروردگار عالمیان تسلیم باشم!»

 

آیات 67-68: بیان نعمت های الهی

هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّى وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ‌ (67)

او کسی است که شما را از خاک آفرید، سپس از نطفه، سپس از علقه (خون بسته شده)، سپس شما را بصورت طفلی (از شکم مادر) بیرون می‌فرستد، بعد به مرحله کمال قوّت خود می‌رسید، و بعد از آن پیر می‌شوید و (در این میان) گروهی از شما پیش از رسیدن به این مرحله می‌میرند و در نهایت به سرآمد عمر خود می‌رسید؛ و شاید تعقّل کنید!

هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ فَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ‌ (68)

او کسی است که زنده می‌کند و می‌میراند؛ و هنگامی که کاری را مقرّر کند، تنها به آن می‌گوید: «موجود باش!» بی‌درنگ موجود می‌شود!

 

مجموعه چهارم: 69-76: بیان علتی از علل جدال کافرین

این مجموعه به ابتدای فقره ارتباط دارد. این مجموعه تعجب رسول الله ص از روی گردانی مجادله کنندگان از حق را نشان می دهد و بیان می کند که آنها زمانی که در آخرت گرفتار عذاب الهی شدند، حق را خواهند فهمید. آنها به سبب اینکه به ناحق در زمین شادی می کنند و و از روی غرور و مستی به خوشحالی می پردازند مستحق عذاب در آخرت هستند. به این ترتیب علت دیگری از علل جدال کافرین بیان شد. «فرح» و «مرح» بغیر حق.

پیش از این «دنیا» و «اسراف» و «ارتیاب» و «تکبر» و «جبروت» هم به عنوان علل جدال معرفی شده بودند.

أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یُجَادِلُونَ فِی آیَاتِ اللَّهِ أَنَّى یُصْرَفُونَ‌ (69)

آیا ندیدی کسانی را که در آیات خدا مجادله می‌کنند، چگونه از راه حقّ منحرف می شوند؟!

الَّذِینَ کَذَّبُوا بِالْکِتَابِ وَ بِمَا أَرْسَلْنَا بِهِ رُسُلَنَا فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ‌ (70)

همان کسانی که کتاب (آسمانی) و آنچه رسولان خود را بدان فرستاده‌ایم تکذیب کردند؛ امّا بزودی (نتیجه کار خود را) می‌دانند!

إِذِ الْأَغْلاَلُ فِی أَعْنَاقِهِمْ وَ السَّلاَسِلُ یُسْحَبُونَ‌ (71)

در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را می‌کشند...

فِی الْحَمِیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ‌ (72)

و در آب جوشان وارد می‌کنند؛ سپس در آتش دوزخ افروخته می‌شوند!

ثُمَّ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مَا کُنْتُمْ تُشْرِکُونَ‌ (73)

سپس به آنها گفته می‌شود: «کجایند آنچه را همتای خدا قرار می‌دادید،

مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَکُنْ نَدْعُو مِنْ قَبْلُ شَیْئاً کَذٰلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ الْکَافِرِینَ‌ (74)

همان معبودهایی را که جز خدا پرستش می‌کردید؟!» آنها می‌گویند: «همه از نظر ما پنهان و گم شدند؛ بلکه ما اصلاً پیش از این چیزی را پرستش نمی‌کردیم»! این گونه خداوند کافران را گمراه می‌سازد!

ذٰلِکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِمَا کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ‌ (75)

این (عذاب) بخاطر آن است که بناحقّ در زمین شادی می‌کردید و از روی غرور و مستی به خوشحالی می‌پرداختید!

ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَکَبِّرِینَ‌ (76)

از درهای جهنّم وارد شوید و جاودانه در آن بمانید؛ و چه بد است جایگاه متکبّران!

 

فقره سوم: 77-85:

آیات 77-78: نصرت خداوند برای رسولانش قطعی است

همانطور که بیان شد وعده صبر در ابتدای آیات فقره فقره دوم، «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» وعده نصرت خدا در روز قیامت است. و وعده صبر در ابتدای آیات این فقره (فقره سوم) وعده نصرت خدا در این دنیا است.

فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنَا یُرْجَعُونَ‌ (77)

پس (ای پیامبر) صبر کن که وعده خدا حقّ است؛ و هرگاه قسمتی از مجازاتهایی را که به آنها وعده داده‌ایم در حال حیاتت به تو ارائه دهیم، یا تو را (پیش از آن) از دنیا ببریم (مهمّ نیست)؛ چرا که همه آنان را تنها بسوی ما باز می‌گردانند!

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ وَ مَا کَانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِیَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنَالِکَ الْمُبْطِلُونَ‌ (78)

ما پیش از تو رسولانی فرستادیم؛ سرگذشت گروهی از آنان را برای تو بازگفته، و گروهی را برای تو بازگو نکرده‌ایم؛ و هیچ پیامبری حق نداشت معجزه‌ای جز بفرمان خدا بیاورد و هنگامی که فرمان خداوند (برای مجازات آنها) صادر شود، بحق داوری خواهد شد؛ و آنجا اهل باطل زیان خواهند کرد!

 

آیات 79-82: بیان نشانه های آفاقی خداوند

خداوند در آیه قبلی فرمود: «وَما کانَ لِرَسُولٍ أَنْ یَأْتِیَ بِآیَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» و ان اشاره دارد به اینکه کافرین از رسول الله ص تقاضای معجزه می کردند و به همین دلیل در این مجموعه خداوند توجه آنها را به آیات آفاقی اش جلب می کند.

اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَنْعَامَ لِتَرْکَبُوا مِنْهَا وَ مِنْهَا تَأْکُلُونَ‌ (79)

خداوند کسی است که چهارپایان را برای شما آفرید تا بعضی را سوار شوید و از بعضی تغذیه کنید.

وَ لَکُمْ فِیهَا مَنَافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَیْهَا حَاجَةً فِی صُدُورِکُمْ وَ عَلَیْهَا وَ عَلَى الْفُلْکِ تُحْمَلُونَ‌ (80)

و برای شما در آنها منافع بسیاری (جز اینها) است، تا بوسیله آنها به مقصدی که در دل دارید برسید؛ و بر آنها و بر کشتیها سوار می‌شوید.

وَ یُرِیکُمْ آیَاتِهِ فَأَیَّ آیَاتِ اللَّهِ تُنْکِرُونَ‌ (81)

او آیاتش را همواره به شما نشان می‌دهد؛ پس کدام یک از آیات او را انکار می‌کنید؟!

أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَانُوا أَکْثَرَ مِنْهُمْ وَ أَشَدَّ قُوَّةً وَ آثَاراً فِی الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَکْسِبُونَ‌ (82)

آیا روی زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که پیش از آنها بودند چه شد؟! همانها که نفراتشان از اینها بیشتر، و نیرو و آثارشان در زمین فزونتر بود؛ امّا هرگز آنچه را به دست می‌آوردند نتوانست آنها را بی‌نیاز سازد (و عذاب الهی را از آنان دور کند)!

 

آیات 83-85: بیان عاقبت کسانی که از آیات الهی روی گردانند

فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حَاقَ بِهِمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ‌ (83)

هنگامی که رسولانشان دلایل روشنی برای آنان آوردند، به دانشی که خود داشتند خوشحال بودند (و غیر آن را هیچ می‌شمردند)؛ ولی آنچه را (از عذاب) به تمسخر می‌گرفتند آنان را فراگرفت!

فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا قَالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ کَفَرْنَا بِمَا کُنَّا بِهِ مُشْرِکِینَ‌ (84)

هنگامی که عذاب (شدید) ما را دیدند گفتند: «هم اکنون به خداوند یگانه ایمان آوردیم و به معبودهایی که همتای او می‌شمردیم کافر شدیم!»

فَلَمْ یَکُ یَنْفَعُهُمْ إِیمَانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنَا سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ فِی عِبَادِهِ وَ خَسِرَ هُنَالِکَ الْکَافِرُونَ‌ (85)

امّا هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند، ایمانشان برای آنها سودی نداشت! این سنّت خداوند است که همواره در میان بندگانش اجرا شده، و آنجا کافران زیانکار شدند!

 

بیان پایانی درباره سوره غافر

در این سوره مشاهده شد که علامت کفر مجادله در آیات الهی است «ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا» و همچنین دیدیم که جدال در ایات الهی علامت مهر خوردن بر قلب است. و همچنین مشاهده کردیم که علت اصلی جدال در آیات الهی کبر و تکبر است. و دیدیم که مجادله کنندگان در آیات الهی به سبب کوری و کری شان از حق روی گردانند. در این سوره مشاهده شد که کافرین مستحق عذاب الهی در دنیا هستند و صورتی از عذابشان در برزخ و تصویری از عذابشان در قیامت ارائه شد. با این همه دیدیم که چگونه بر علیه آنها حجت هایی اقامه می شود.

همچنین در این سوره آداب انذار دادن و نمونه هایی از انذار مشاهده شد و دیدیم که نذیر چه کارهایی را باید در مقابله با کفر کافرین انجام دهد و ارتباط همه این موارد با محور سوره واضح است.

پیش از این مشاهده شد که سوره «ص» هم در همین محور تفصیل داده شده و همچنین سوره انبیا و اگر در همه این سوره ها دقت شود، متوجه می شویم که هر کدام از سوره ها، از زاویه ای خاص این محو را تفصیل داده است.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

امین اسلامی دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع).
از سال 89 در زمینه آموزش مجازی و تولید دوره های آموزشی تحت وب فعالیت هایی انجام داده ام. درحال حاضر این سایت محملی برای انتشار محصولات تولید شده با موضوعات مختلف از جمله «حوزه انقلابی» است.

قدرت گرفته از بلاگ بیان » طراحی قالب بلاگ بیان