قسم دوم سوره بقره: 168-207: تکمیل «راهنمایی به طریق متقین» که در قسم قبل هم بیان شده بود- تفصیل مسائلی که داخل در تقوا است- بیان روش هایی برای اقامه تقوا و وصول به آن- تاکیدبر تقوا و راه رسیدن به آن هم به صورت فردی و هم به صورت اجتماعی
این قسم با آیه: «یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیِّباً» شروع شده و با آیه «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» به پایان می رسد و همانگونه که قسم اول سوره بقره با «یا أَیُّهَا النَّاسُ ...»شروع شده بود، این قسم نیز با همین نداء شروع می شود و فقط همین دو بار در این سوره از این نداء «یا أَیُّهَا النَّاسُ ...» استفاده شده.
قسم اول، مردم را به طریق تقوا راهنمایی می کرد «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ .. لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» و مشاهده خواهد شد که این قسم (قسم دوم سوره بقره) آن راهنمایی به طریق تقوا را کامل می کند و چیزهایی که داخل در تقوا هستند را تفصیل می دهد و روشهایی را برای اقامه تقوا شرح می دهد:
وَلَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ .... لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ.
کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ .... لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ.
کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ.
در این قسم آیه ی بِرّ مطرح می شود و در آن تعریف مفصلی از متقین بیان می شود چرا که در انتهای این آیه می فرماید: «وَأُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ». سپس بعد از آن، آیات قصاص به عنوان راهی برای اقامه تقوا در جامعه بیان می شود. در ادامه نیز آیات وصیت، حقی بر متقین را بیان کند «حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِینَ» سپس آیات روزه بیان می شود تا طریق تقوا را بیان کند در ادامه هم آیات منع رشوه بیان می شود چرا که این هم بخشی از تقواست. سپس آیه سوال از اهِلّه و ورود به خانه ها از راهی غیر از درب آن بیان می شود. سپس آیات جنگ «قتال» و انفاق در جنگ بیان می شود و می فرماید: «وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ». سپس آیاتی در حج و عمره به این صورت بیان می شود: «وَاتَّقُوا اللَّهَ. وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَاتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبابِ». و در انتها هم مجموعه ی پایانی می آید که در آن مجموعه این آیه قرار دارد: «وَإِذا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ».
به این ترتیب، قسم دوم سوره بقره، مکمل و تکمیل کننده قسم اول و مقدمه این سوره در دلالت بر تقوا و ارکان تقوا و طریق رسیدن به تقوا و استقامت در طریق تقوا است. به همین دلیل ملاحظه می شود که در مقدمه سوره بقره، بحثی درباره ایمان و نماز و انفاق (یا به عبارت دیگر شهادتین و نماز و زکات) مطرح می شود و در قسم دوم، بحثهایی درباره روزه و حج بیان شده و بعد از این در قسم سوم هم بحثی درباره وارد شدن به اسلام به صورت کامل و نهی از تبعیت از گام های شیطان بیان خواهد شد. و در همه اینها مظاهر وحدت سوره و تکامل معانی آن مشاهده می شود.
مشاهده شد که قسم اول با یک امر و نهی شروع شد: «اعْبُدُوا رَبَّکُمُ .. فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً».
مشاهده خواهد شد که قسم دوم هم با یک امر و نهی شروع می شود: «کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ وَلا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ»
و از اینکه کلمه «یا أَیُّهَا النَّاسُ» فقط دو بار در سوره بقره و آن هم در ابتدای قسم اول و دوم این سوره مطرح شده، این مطلب فهمیده می شود که اسلام همه مردم را با مطالبی ساده و اولیات مخاطب قرار می دهد، زمانی که این دعوت را اجابت کنند، تفصیلات دیگری را برای آنها بیان می کند. از جمله این اولیات، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
عبادت، توحید، اکل حلال، عدم پیروی از گام های شیطان
و اینها چیزهایی است که مظاهرش را در زندگی رسول الله ص مشاهده می کنیم. مثلا زمانی که فردی را به یمن فرستاد، به او امر کرد که آنها را به توحید دعوت کند پس زمانی که اجابت کردند، آنها را به برپایی نماز و پرداخت زکات امر کند.
مقطع اول: 168-177 ارائه تعریفی از متقین (آیه بِرّ)
سوره بقره با وصف متقین و کافرین و منافقین شروع شد. در ابتدای این سوره، ادراک اولیه ای از طریق تقوا و طریق کفر و نفاق ایجاد شد و قسم اول سوره بقره، در این مجرا قرار داشت. در این مقطع، ویژگیهای تقوا و صفات تفصیلی اکثر متقین شناخته می شوند به همین دلیل در انتهای این مقطع، آیه ی بِرّ قرار دارد تا تعریفی از متقین ارائه دهد که همه مطالب قبلی را خلاصه می کند و تعریفی که در ابتدای سوره از متقین ارائه شد را توضیح می دهد.
در این مقطع به اکل حلال امر می شود و این امر (امر به اکل حلال) در حقیقت شرط قبول عبادت است و انسان را از دلیل اصلی و اولی انحراف از امر خدا که همان کتمان ما انزل الله باشد، آزاد می کند.
فقره اول: 168-173 امر به اکل حلال و مشخص کردن غذاهای حرام
این فقره بعد از آیاتی درباره شرک و مشرکین و تبعیت از رهبران باطل ارائه شده و در این آیات مناقشه ای با تبعیت کنندگان از باطل قرار دارد و همچنین به اکل حلال و عدم تبعیت از گام های شیطان دعوت می کند.
در این فقره غذاهای حرام مشخص می شوند و آمدن این سخن بعد از بحثی درباره شرک این مطلب را می رساند که: حلال شمردن حرام خدا و تبعیت از گام های شیطان و تبعیت از پدران در باطل، همگی از مظاهر شرک هستند.
این فقره با امر به اکل حلال و عدم تبعیت از گام های شیطان شروع می شود و در ادامه دلیل نهی از تبعیت از گام های شیطان را بیان می کند و سپس کسانی که از گام های پدرانشان که بر کفر و ضلالت بوده، تبعیت می کنند را تخطئه کرده و در ادامه برای کافرین مثالی می زند تا حقیقت حالشان را متوجه شوند و بدانند که این تبعیتشان از پدرانشان درست نبوده. به این ترتیب این مطلب فهمیده می شود که باید از این کتاب تبعیت کرد و باید فقط از حلالی که خداوند آن را حلال کرده، خورد.
در این حال خطاب متوجه اهل ایمان می شود و به آنها دستور به خوردن از طیبات و شکر کردن در قبال آن را می دهد و در این حال غذاهای حرام را هم مشخص می کند.
یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلاَلاً طَیِّباً وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (168)
ای مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست!
إِنَّمَا یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشَاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (169)
او شما را فقط به بدیها و کار زشت فرمان میدهد؛ (و نیز دستور میدهد) آنچه را که نمیدانید، به خدا نسبت دهید.
وَ إِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَ وَ لَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لاَ یَهْتَدُونَ (170)
و هنگامی که به آنها گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است، پیروی کنید!» میگویند: «نه، ما از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی مینماییم.» آیا اگر پدران آنها، چیزی نمیفهمیدند و هدایت نیافتند (باز از آنها پیروی خواهند کرد)؟!
وَ مَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لاَ یَسْمَعُ إِلاَّ دُعَاءً وَ نِدَاءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ (171)
مَثَل (تو در دعوت) کافران، بسان کسی است که (گوسفندان و حیوانات را برای نجات از چنگال خطر،) صدا میزند؛ ولی آنها چیزی جز سر و صدا نمیشنوند؛ (و حقیقت و مفهوم گفتار او را درک نمیکنند. این کافران، در واقع) کر و لال و نابینا هستند؛ از این رو چیزی نمیفهمند!
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُلُوا مِنْ طَیِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ اشْکُرُوا لِلَّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ (172)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از نعمتهای پاکیزهای که به شما روزی دادهایم، بخورید و شکر خدا را بجا آورید؛ اگر او را پرستش میکنید!
إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَلاَ إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (173)
خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غیرِ خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولی) آن کس که مجبور شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست؛ (و میتواند برای حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد؛)خداوند بخشنده و مهربان است.
فقره دوم: 174-177 کتمان چیزی که خدا نازل کرده (انحراف از طریق تقواست)- تعریف تقوا
در این سیاق خداوند دو نمونه نشان می دهد:
نمونه ای از مردمی که آنچه را که خدا نازل کرده را کتمان می کنند و نمونه دیگر، مردمی که صفات متقین و ویژگیهای تقوا را کامل کرده اند و ذکر این دو نمونه در این مقطع، در جهت ارتقای تقوا و تسلیم مطلق فرمان حق شدن و تحقق بخشیدن به فرمان حق است.
بخش اول: 174-176: آیات کتمان
در این بخش یک انحراف از طریق تقوا که در حقیقت همان کتمان چیزی است که خدا نازل کرده بیان می شود.
إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولٰئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لاَ یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لاَ یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (174)
کسانی که کتمان میکنند آنچه را خدا از کتاب نازل کرده، و آن را به بهای کمی میفروشند، آنها جز آتش چیزی نمیخورند؛ (و هدایا و اموالی که از این رهگذر به دست میآورند، در حقیقت آتش سوزانی است.) و خداوند، روز قیامت، با آنها سخن نمیگوید؛ و آنان را پاکیزه نمیکند؛ و برای آنها عذاب دردناکی است.
أُولٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى وَ الْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ (175)
اینان، همانهایی هستند که گمراهی را با هدایت، و عذاب را با آمرزش، مبادله کردهاند؛ راستی چقدر در برابر عذاب خداوند، شکیبا هستند!!
ذٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتَابِ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ (176)
اینها، به خاطر آن است که خداوند، کتاب (آسمانی) را به حق، (و توأم با نشانهها و دلایل روشن،) نازل کرده؛ و آنها که در آن اختلاف میکنند، (و با کتمان و تحریف، اختلاف به وجود میآورند،) در شکاف و (پراکندگی) عمیقی قرار دارند.
بخش دوم: 177: آیه بِرّ
در این بخش تعریفی از تقوا ارائه می شود.
پس از این آیه، تا انتهای قسم دوم سوره بقره یعنی آیه 207، مجموعه ای از احکام و اوامر و نواهی و تقریرات و غیر آن بیان می شود. به این ترتیب در این آیه تقوا تعریف می شود و در ادامه، در 30 آیه احکام و اوامر و...برای متقین بیان می شود.
لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لٰکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلاَئِکَةِ وَ الْکِتَابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبَى وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السَّائِلِینَ وَ فِی الرِّقَابِ وَ أَقَامَ الصَّلاَةَ وَ آتَى الزَّکَاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولٰئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (177)
نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز،) رویِ خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید؛ (و تمام گفتگوی شما، در باره قبله و تغییر آن باشد؛ و همه وقت خود را مصروف آن سازید؛) بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا، و روز رستاخیز، و فرشتگان، و کتاب (آسمانی)، و پیامبران، ایمان آورده؛ و مال (خود) را، با همه علاقهای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق میکند؛ نماز را برپا میدارد و زکات را میپردازد؛ و (همچنین) کسانی که به عهد خود -به هنگامی که عهد بستند-وفا میکنند؛ و در برابر محرومیتها و بیماریها و در میدان جنگ، استقامت به خرج میدهند؛ اینها کسانی هستند که راست میگویند؛ و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اینها هستند پرهیزکاران!
مقطع دوم: 178-182 قصاص (راهی برای تحقق تقوای اجتماعی) و وصیت (حقی بر گردن متقین)
همانطور که پیش از این بیان شد، پس از آیه بِرّ (آیه 177) تا آیه 207 مجموعه از از احکام و اوامر و نواهی و تقریرات و... بیان می شود.
این مقطع از دو فقره تشکیل شده: فقره اول درباره قصاص و فقره دوم درباره وصیت. قصاص به عنوان راهی برای تحقق تقوا در جامعه اسلامی است و وصیت به عنوان حقی از حقوق متقین. به این ترتیب این مقطع در پی بنای تقوای فردی و اجتماعی در جامعه است.
ملاحظه می شود که هر یک از دو فقره با کلمه « کُتِبَ» شروع شده و این نشان می دهد که هر یک از این دو مقطع، واجبی را از مجموعه واجبات الهی را برای این امت بیان می کند. در حقیقت بعد از اینکه در مقاطع قبلی سوره بقره، صفات متقین که از جمله آنها ایمان و نماز و انفاق و صبر و وفای به ع هد و هدایت به وسیله قرآن و... بود روشن شد، در این مقطع دو واجب الهی بیان می شود و این دو فریضه (واجب) در حقیقت در سیاق هدایت به کتاب الهی قرار دارند.
به طور کلی در این مقطع مشخص خواهد شد که از مظاهر تقوا، تبعیت از کتاب الهی (قرآن) در موضوع «نفس» و «اموال» است.
فقره اول: 178-179 قصاص؛ راهی برای تحقق تقوا در جامعه
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ شَیْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَدَاءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسَانٍ ذٰلِکَ تَخْفِیفٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذٰلِکَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِیمٌ (178)
ای افرادی که ایمان آوردهاید! حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن، پس اگر کسی از سوی برادر (دینی) خود، چیزی به او بخشیده شود، (و حکم قصاص او، تبدیل به خونبها گردد،) باید از راه پسندیده پیروی کند. (و صاحب خون، حال پرداخت کننده دیه را در نظر بگیرد.) و او [قاتل] نیز، به نیکی دیه را (به ولی مقتول) بپردازد؛ (و در آن، مسامحه نکند.) این، تخفیف و رحمتی است از ناحیه پروردگار شما! و کسی که بعد از آن، تجاوز کند، عذاب دردناکی خواهد داشت.
وَ لَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (179)
و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خِرد! شاید شما تقوا پیشه کنید.
فقره دوم: 180-182 وصیت؛ حقی بر گردن متقین
در فقره قبلی ذکر شد که قصاص عاملی از عوامل تقوا در جامعه اسلامی است و در این فقره بیان می شود که تطبیق حکم خداوند در موضوع وصیت و میراث، حقی بر گردن متقین است و این دلالت می کند بر اینکه از صفات متقین، هدایت شدن به هدایت الهی در موضوع وصیت و میراث است.
کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوَالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقِینَ (180)
بر شما نوشته شده: «هنگامی که یکی از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبی [مالی] از خود به جای گذارده، برای پدر و مادر و نزدیکان، بطور شایسته وصیت کند! این حقّی است بر پرهیزکاران!»
فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَ مَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِینَ یُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (181)
پس کسانی که بعد از شنیدنش آن را تغییر دهند، گناه آن، تنها بر کسانی است که آن (وصیّت) را تغییر میدهند؛ خداوند، شنوا و داناست.
فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلاَ إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (182)
و کسی که از انحرافِ وصیت کننده (و تمایل یکجانبه او به بعض ورثه)، یا از گناه او (که مبادا وصیّت به کار خلافی کند) بترسد، و میان آنها را اصلاح دهد، گناهی بر او نیست؛ (و مشمولِ حکم تبدیلِ وصیّت نمیباشد.) خداوند، آمرزنده و مهربان است.
مقطع سوم: 183-207 راهنماهایی به طریق تقوا و مصادیقی از خطوات شیطان
این مقطع از شش فقره به شرح زیر تشکیل شده:
فقره اول درباره روزه به عنوان طریق رسیدن به تقوا
فقره دوم درباره بعضی از احکام مالی
فقره سوم درباره تصحیح مفهوم اشتباه در مورد داخل شدن به خانه ها
فقره چهارم درباره قتال (جنگ) و انفاق
فقره پنجم درباره مناسک حج و عمره
فقره ششم درباره دو گروه از مردم، گروهی که پیرو دستورات بیان شده هستند و گروهی دیگر که رویگردان از این دستورات هستند
در همه مطالبی که در این مقطع بیان می شود، به نوعی ترک تبعیت از گام های شیطان مشاهده می شود.
فقره اول: 183-187 روزه راهی برای تحقق تقوای فردی و اجتماعی (روزه صبر است)
پیش از این در مقطع اول خداوند چیزهایی که خوردنشان حرام است، از خون و میته و گوشت خوک (به جز در حالت اضطرار) را بیان کرد. و در مقطع دوم بحثی درباره قصاص و دیه و همچنین بحثی درباره وصیت بیان شد و دیه و وصیت از وجوهی، ارتباطی با قضیه مال حلال دارند.
در این مقطع امر به روزه بیان می شود به این معنی که امر به اباحه اکل حلال (اباحه خوردن) مقید به این قید است که این خوردن نباید در زمان روزه ماه رمضان باشد. همچنین روزه عامل مساعدی برای عدم تبعیت از گام های شیطان است.
این تنها فقره ای در این مقطع است که با « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا » شروع می شود و این مطلب به ارتباط این مقطع با مقطع قبل و استمرار آن مقطع اشاره دارد. علاوه بر این، به تاثیر عبادت روزه، بر همه تکالیفی که بعد از این فقره در این مقطع بیان می شود نیز اشاره می کند. اولین تکلیفی که بعد از روزه در این مقطع بیان می شود حرمت خوردن اموال مردم به باطل است و این نشان می دهد که اولین مظهر تقوا، استقامت انسان بر امر خداوند در موضوع حقوق مردم و اموال آنها است.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (183)
ای افرادی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید.
أَیَّاماً مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ عَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (184)
چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد) و بر کسانی که روزه برای آنها طاقتفرساست؛ (همچون بیماران مزمن، و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است کفّاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند؛ و کسی که کارِ خیری انجام دهد، برای او بهتر است؛ و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید!
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَیِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کَانَ مَرِیضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لاَ یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ (185)
(روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانههای هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتی شما را میخواهد، نه زحمت شما را! هدف این است که این روزها را تکمیل کنید؛ و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزاری کنید!
وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ (186)
و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا میخواند، پاسخ میگویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)!
أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِکُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفَا عَنْکُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَ ابْتَغُوا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ وَ لاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (187)
آمیزش جنسی با همسرانتان، در شبِ روزهایی که روزه میگیرید، حلال است. آنها لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید). خداوند میدانست که شما به خود خیانت میکردید؛ (و این کارِ ممنوع را انجام میدادید؛) پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید. اکنون با آنها آمیزش کنید، و آنچه را خدا برای شما مقرر داشته، طلب نمایید! و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه (شب) برای شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید! و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداختهاید، با زنان آمیزش نکنید!این، مرزهای الهی است؛ پس به آن نزدیک نشوید! خداوند، این چنین آیات خود را برای مردم، روشن میسازد، باشد که پرهیزکار گردند!
فقره دوم: 188 بعضی از احکام مالی مرتبط با قضیه تقوا
وَ لاَ تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ وَ تُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقاً مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (188)
و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که میدانید (این کار، گناه است)!
فقره سوم: 189 تصحیح دو مفهوم اشتباه در مورد بحث تقوا
مشاهده شد که سیاق عام این سوره در شرح قضیه تقوا یا بیان راههای رسیدن به آن یا بیان آثار تقوا است. و این آیه دو تصور اشتباه که ممکن است مردم گرفتار آن شوند را اصلاح می کند چرا که تقوا، خلاف این دو تصور اشتباه است:
مفهوم اول: خلط بین شناخت حکمت و شناخت قانون هستی، و بین ماموریت دین و ماموریت علم تجربی
مفهوم دوم: دین آن چیزی است که شارع به صورت نص (قرآن) بیان می کند و انسان به آن تکلیف شده نه چیزی که انسان برای خودش آن را اختراع می کند.
پس به طور کلی این آیه در پی تصفیه بحث تقوا از تعلقات اشتباهی است که مردم گرفتار آن شده اند.
یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ وَ لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَ لٰکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (189)
در باره «هلالهای ماه» از تو سؤال میکنند؛ بگو: «آنها، بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (نظامِ زندگیِ) مردم و (تعیینِ وقتِ) حج است». و (آن چنان که در جاهلیّت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه احرام میپوشیدند، از درِ خانه وارد نمیشدند، و از نقبِ پشتِ خانه وارد میشدند، نکنید!) کارِ نیک، آن نیست که از پشتِ خانهها وارد شوید؛ بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید! و از درِ خانهها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید!
فقره چهارم: 190-195 جنگ و انفاق (جنگ به صبر نیاز دارد)- (جنگ به منبع مالی نیاز دارد)
در فقره قبل بحثی درباره هلال های ماه و اوقات و تقویم طبیعی برای نظام زندگی و... بیان شد. در این فقره بحث درباره جنگ و حرام بودن جنگ در ماههای حرام بیان می شود. این فقره تصور مردم در مورد قضیه تقوا را تصحیح می کند.
ارتباط بین جنگ و انفاق به این صورت است که جنگ به منبع مالی نیاز دارد و به همین دلیل آیات انفاق بین آیات قتال و آیات حج بیان شده چرا که حج هم نوعی جهاد است و احتیاج به منبع مالی دارد. در این فقره آیات قتال و آیات انفاق با هم بیان می شوند تا تصورات اشتباه را اصلاح کند و تصور صحیحی از تقوا برای فرد مسلمان ایجاد کند تا بتواند در هر حال متوجه تقوا باشد.
در این آیات چند تصور اشتباه اصلاح می شوند:
این که انسان تصور کند یکی از مظاهر تقوا این است که انسان جنگ نکند و دائم در حالت صلح کلی باشد.
این که انسان تصور کند غلبه و پیروزی و... با تقوا موافق نیست
وَ قَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَ لاَ تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ (190)
و در راه خدا، با کسانی که با شما میجنگند، نبرد کنید! و از حدّ تجاوز نکنید، که خدا تعدّیکنندگان را دوست نمیدارد!
وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى یُقَاتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِنْ قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذٰلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ (191)
و آنها را [بت پرستانی که از هیچ گونه جنایتی ابا ندارند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آن جا که شما را بیرون ساختند [مکه]، آنها را بیرون کنید! و فتنه (و بت پرستی) از کشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید! چنین است جزای کافران!
فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (192)
و اگر خودداری کردند، خداوند آمرزنده و مهربان است.
وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِینَ (193)
و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستی، و سلب آزادی از مردم،) باقی نماند؛ و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید! زیرا) تعدّی جز بر ستمکاران روا نیست.
الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَ الْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ (194)
ماهِ حرام، در برابر ماهِ حرام! (اگر دشمنان، احترام آن را شکستند، و در آن با شما جنگیدند، شما نیز حق دارید مقابله به مثل کنید.) و تمام حرامها، (قابلِ) قصاص است. و (به طور کلّی) هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدّی کنید! و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید خدا با پرهیزکاران است!
وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لاَ تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ (195)
و در راهِ خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد.
فقره پنجم: 196-203 مناسک حج و عمره (راهی از راههای وصول به تقوا)
در این فقره موضوع مناسک حج و عمره بحث می شود. پیش از این مشاهده شد که چگونه حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام از خداوند درخواست کردند که: « وَأَرِنا مَناسِکَنا». در این فقره خداوند برای ذریه ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام مناسک حج و عمره را (به صورت مختصر) شرح می دهد و احکام آن را بیان می کند و آداب آن را نمایش می دهد و حکمت آن را بیان می کند.
وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ وَ لاَ تَحْلِقُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّى یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِیضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِنْ صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ ذٰلِکَ لِمَنْ لَمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ (196)
و حج و عمره را برای خدا به اتمام برسانید! و اگر محصور شدید، (و مانعی مانند ترس از دشمن یا بیماری، اجازه نداد که پس از احرامبستن، وارد مکه شوید،) آنچه از قربانی فراهم شود (ذبح کنید، و از احرام خارج شوید)! و سرهای خود را نتراشید، تا قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود)! و اگر کسی از شما بیمار بود، و یا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) باید فدیه و کفّارهای از قبیل روزه یا صدقه یا گوسفندی بدهد! و هنگامی که (از بیماری و دشمن) در امان بودید، هر کس با ختم عمره، حج را آغاز کند، آنچه از قربانی برای او میسّر است (ذبح کند)! و هر که نیافت، سه روز در ایام حج، و هفت روز هنگامی که باز میگردید، روزه بدارد! این، ده روز کامل است. (البته) این برای کسی است که خانواده او، نزد مسجد الحرام نباشد [اهل مکّه و اطرافِ آن نباشد]. و از خدا بپرهیزید! و بدانید که او، سختکیفر است!
الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَ لاَ فُسُوقَ وَ لاَ جِدَالَ فِی الْحَجِّ وَ مَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَ اتَّقُونِ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ (197)
حج، در ماههای معینی است! و کسانی که (با بستن احرام، و شروع به مناسک حج،) حج را بر خود فرض کردهاند، (باید بدانند که) در حج، آمیزش جنسی با زنان، و گناه و جدال نیست! و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، خدا آن را میداند. و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است! و از من بپرهیزید ای خردمندان!
لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلاً مِنْ رَبِّکُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْکُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَ اذْکُرُوهُ کَمَا هَدَاکُمْ وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ (198)
گناهی بر شما نیست که از فضلِ پروردگارتان (و از منافع اقتصادی در ایّام حج) طلب کنید (که یکی از منافع حج، پی ریزیِ یک اقتصادِ صحیح است). و هنگامی که از «عرفات» کوچ کردید، خدا را نزد «مشعَر الحرام» یاد کنید! او را یاد کنید همانطور که شما را هدایت نمود و قطعاً شما پیش از این، از گمراهان بودید.
ثُمَّ أَفِیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (199)
سپس از همانجا که مردم کوچ میکنند، (به سوی سرزمین منی) کوچ کنید! و از خداوند، آمرزش بطلبید، که خدا آمرزنده مهربان است!
فَإِذَا قَضَیْتُمْ مَنَاسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آبَاءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً فَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا وَ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ (200)
و هنگامی که مناسکِ (حج) ِ خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید، همانند یادآوری از پدرانتان (آنگونه که رسم آن زمان بود) بلکه از آن هم بیشتر! (در این مراسم، مردم دو گروهند:) بعضی از مردم میگویند: «خداوندا! به ما در دنیا، (*نیکی*) عطا کن!» ولی در آخرت، بهرهای ندارند.
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ (201)
و بعضی میگویند: «پروردگارا! به ما در دنیا (*نیکی*) عطا کن! و در آخرت نیز (*نیکی*) مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه دار!»
أُولٰئِکَ لَهُمْ نَصِیبٌ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ (202)
آنها از کار (و دعای) خود، نصیب و بهرهای دارند؛ و خداوند، سریع الحساب است.
وَ اذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلاَ إِثْمَ عَلَیْهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلاَ إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ (203)
و خدا را در روزهای معیّنی یاد کنید! (روزهای 11 و 12 و 13 ماه ذی حجه). و هر کس شتاب کند، (و ذکر خدا را) در دو روز انجام دهد، گناهی بر او نیست، و هر که تأخیر کند، (و سه روز انجام دهد نیز) گناهی بر او نیست؛ برای کسی که تقوا پیشه کند. و از خدا بپرهیزید! و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد!
فقره ششم: 204-207 دو گروه از مردم گروهی پیرو دستوراتِ بیان شده و گروهی رویگردان از این دستورات که راهی به سوی تقوا هستند.
پس از آیه بِرّ (آیه 177) دو بار مومنین با صیغه « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» خطاب شدند و در هر بار به طریقی به سوی تقوا هدایت شدند. بعد از خطاب اول (آیه 178) مطلبی که ارتباطی با قضیه تقوا داشت، به عنوان نتیجه ای از نتایج آن بیان شد. و بعد از خطاب دوم (آیه 183) هم مطالبی به همین صورت بیان شد. سپس بحثی درباره حج به عنوان راهی از راههای وصول به تقوا بیان شده و به آیه ای ختم شد که به تقوا امر می کرد.
غرض از این بیان این است که انسان برای خدا خالص شود و مقصود از انسان در اینجا انسان کافر خالص نیست، چرا که بحث چنین انسانی در مقدمه سوره بقره به پایان رسید، بلکه مراد از انسان در اینجا، انسان منتسب به اسلام است، با این حال مردم در این آیات دو گروه می شوند، گروهی که با همه این احوال جزء منافقین می مانند و هستند، و گروهی که برای خدا خالص می شوند و قسم دوم سوره بقره با بحث درباره این دو گروه به پایان می رسد.
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ (204)
و از مردم، کسانی هستند که گفتار آنان، در زندگی دنیا مایه اعجاب تو میشود؛ (در ظاهر، اظهار محبّت شدید میکنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه میگیرند. (این در حالی است که) آنان، سرسختترین دشمنانند.
وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لاَ یُحِبُّ الْفَسَادَ (205)
(نشانه آن، این است که) هنگامی که روی برمیگردانند (و از نزد تو خارج میشوند)، در راه فساد در زمین، کوشش میکنند، و زراعتها و چهارپایان را نابود میسازند؛ (با اینکه میدانند) خدا فساد را دوست نمیدارد.
وَ إِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهَادُ (206)
و هنگامی که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» (لجاجت آنان بیشتر میشود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به گناه میکشاند. آتش دوزخ برای آنان کافی است؛ و چه بد جایگاهی است!
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ (207)
بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی (ع) در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است.
- سه شنبه ۱۱ خرداد ۹۵