سوره نجم: بیان قضیه ایمان و یقین
محور سوره: 1-5 سوره بقره
الم (1)
الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).
ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ (2)
آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ (3)
(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند.
وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (4)
و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان میآورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.
أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (5)
آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.
همان محور سوره های ذاریات و طور است. آیات 1-5 سوره بقره
در دو سوره قبل (ذاریات و طور) بیان شد که متقین چه ویژگیهایی دارند (اثباتی) در این سوره بیان می شود که متقین چه ویژگیهایی ندارند. (سلبی) و این مطلب نشان دهنده ارتباط این سه سوره، و تکامل این سه سوره با یکدیگر است که هر سه یک محور واحد دارند.
سوره های ذاریات و طور و نجم هر کدام از بخشی از عالم غیب و روز قیامت بحث می کنند. و از آنجا که ایمان به غیب و ایمان به آخرت از مظاهر تقوا هستند، ارتباط این سوره ها با محور سوره ها مشخص می شود. اما دو سوره اخیر، مناقشه های طویلی با کافرین دارند که این مناقشه در سوره طور مشاهده شد. در سوره نجم هم چنین مناقشه ای مشاهده خواهد شد.
مجموعه اول: 1-18: بیان عصمت رسول الله ص و وحی و تاکید بر وجود عالم غیب
این مجموعه که به عنوان مقدمه سوره است، عصمت رسول الله ص در قضیه وحی و امر رویت غیب و سلوک الی الله را تاکید کرده و بیان می کند که رسول الله ص در امری که آن را می بیند (رویت عالم غیب) مورد مجادله قرار می گیرد درحالی که او صادق امین است.
در این مجموعه تهمت از وحی و از رسول الله ص نفی می شود و بر وجود عالم غیب تاکید می شود.
ارتباط این مجموعه با محورش در «الذین یومنون بالغیب» و «و الذین یومنون بما انزل الیک» است
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ (0)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
وَ النَّجْمِ إِذَا هَوَى (1)
سوگند به ستاره هنگامی که افول میکند،
مَا ضَلَّ صَاحِبُکُمْ وَ مَا غَوَى (2)
که هرگز دوست شما [ محمّد «ص»] منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است،
وَ مَا یَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى (3)
و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید!
إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحَى (4)
آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست!
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَى (5)
آن کس که قدرت عظیمی دارد [ جبرئیل امین] او را تعلیم داده است؛
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى (6)
همان کس که توانایی فوق العاده دارد؛ او سلطه یافت...
وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى (7)
در حالی که در اُفق اعلی قرار داشت!
ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى (8)
سپس نزدیکتر و نزدیکتر شد...
فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى (9)
تا آنکه فاصله او (با پیامبر) به اندازه فاصله دو کمان یا کمتر بود؛
فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى (10)
در اینجا خداوند آنچه را وحی کردنی بود به بندهاش وحی نمود.
مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى (11)
قلب (پاک او) در آنچه دید هرگز دروغ نگفت.
أَ فَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا یَرَى (12)
آیا با او درباره آنچه (با چشم خود) دیده مجادله میکنید؟!
وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى (13)
و بار دیگر نیز او را مشاهده کرد،
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى (14)
نزد «سدرة المنتهی»،
عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى (15)
که «جنت المأوی» در آنجاست!
إِذْ یَغْشَى السِّدْرَةَ مَا یَغْشَى (16)
در آن هنگام که چیزی [ نور خیرهکنندهای] سدرة المنتهی را پوشانده بود،
مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَ مَا طَغَى (17)
چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرد (آنچه دید واقعیّت بود)!
لَقَدْ رَأَى مِنْ آیَاتِ رَبِّهِ الْکُبْرَى (18)
او پارهای از آیات و نشانههای بزرگ پروردگارش را دید!
مجموعه دوم: 19-32: رد مبنایی عقاید کافران
مناقشه با کافران درباره عقایدی که دارند و دعوتشان به مضمون رسالت رسول الله ص. این مناقشه با مناقشه در امر لات و عزی و مناه آغاز می شود و به این عقیده که ملائکه دختران خدا هستند می پردازد و کلام آنها را با این دلیل رد می کند که رسول الله ص غیب و ملائکه و امر آسمانها را دیده و به این دلیل قول ایشان حق است، اما قول کافران که فقط از روی ظن است و مبتنی بر هیچ علمی نیست، باطل است.
به بیان دیگر: خداوند در این مجموعه حجت هایی را علیه مشرکین اقامه کرده و بیان کرده که عقایدی که آنها دارند، مبتنی بر ظن و گمان است و به این ترتیب از اساس عقاید آنها را باطل اعلام می کند و بیان می کند که خداوند اله و رب و مالک مطلق و متصرف مطلق است. پس از بیان این مطالب، به رسول الله ص امر می کند که از کسی که چنین عقایدی دارد، اعراض کند.
دو آیه آخر این مجموعه، تعریفی از متقین بیان می کند و این تعریف، مباحثی که پیش از این در دو سوره ذاریات و طور بیان شده بود را تکمیل می کند. دلیل بیان تعریف متقین در این سیاق این است که در این سیاق بیان شده که از مظاهر حکمت الهی مجازات خطاکار و مکافات محسنین است و برای اینکه مشخص شود محسنین چه کسانی هستند، در این سیاق این تعریف بیان شده
أَ فَرَأَیْتُمُ اللاَّتَ وَ الْعُزَّى (19)
به من خبر دهید آیا بتهای «لات» و «عزّی»...
وَ مَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى (20)
و «منات» که سوّمین آنهاست (دختران خدا هستند)؟!
أَ لَکُمُ الذَّکَرُ وَ لَهُ الْأُنْثَى (21)
آیا سهم شما پسر است و سهم او دختر؟! (در حالی که بزعم شما دختران کم ارزشترند!)
تِلْکَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِیزَى (22)
در این صورت این تقسیمی ناعادلانه است!
إِنْ هِیَ إِلاَّ أَسْمَاءٌ سَمَّیْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَ آبَاؤُکُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ مَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى (23)
اینها فقط نامهایی است که شما و پدرانتان بر آنها گذاشتهاید (نامهایی بیمحتوا و اسمهایی بی مسمّا)، و هرگز خداوند دلیل و حجتی بر آن نازل نکرده؛ آنان فقط از گمانهای بیاساس و هوای نفس پیروی میکنند در حالی که هدایت از سوی پروردگارشان برای آنها آمده است!
أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى (24)
یا آنچه انسان تمنّا دارد به آن میرسد؟!
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولَى (25)
در حالی که آخرت و دنیا از آن خداست!
وَ کَمْ مِنْ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ لاَ تُغْنِی شَفَاعَتُهُمْ شَیْئاً إِلاَّ مِنْ بَعْدِ أَنْ یَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ یَشَاءُ وَ یَرْضَى (26)
و چه بسیار فرشتگان آسمانها که شفاعت آنها سودی نمیبخشد مگر پس از آنکه خدا برای هر کس بخواهد و راضی باشد اجازه (شفاعت) دهد!
إِنَّ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَیُسَمُّونَ الْمَلاَئِکَةَ تَسْمِیَةَ الْأُنْثَى (27)
کسانی که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را دختر (خدا) نامگذاری میکنند!
وَ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً (28)
آنها هرگز به این سخن دانشی ندارند، تنها از گمان بیپایه پیروی میکنند با اینکه «گمان» هرگز انسان را از حقّ بینیاز نمیکند!
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنَا وَ لَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا (29)
حال که چنین است از کسی که از یاد ما روی میگرداند و جز زندگی مادی دنیا را نمیطلبد، اعراض کن!
ذٰلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى (30)
این آخرین حدّ آگاهی آنهاست؛ پروردگار تو کسانی را که از راه او گمراه شدهاند بهتر میشناسد، و (همچنین) هدایتیافتگان را از همه بهتر میشناسد!
وَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى (31)
و برای خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است تا بدکاران را به کیفر کارهای بدشان برساند و نیکوکاران را در برابر اعمال نیکشان پاداش دهد!
الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَوَاحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ فَلاَ تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى (32)
همانها که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری میکنند، جز گناهان صغیره (که گاه آلوده آن میشوند)؛ آمرزش پروردگار تو گسترده است؛ او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام که شما را از زمین آفرید و در آن موقع که بصورت جنینهایی در شکم مادرانتان بودید؛ پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر میشناسد!
مجموعه سوم: 33-62: دور کردن انسان از اعراض و بخل و حرکتش به سمت خضوع و سجود
در اواخر مجموعه دوم مشخص شد که حکمت خداوند اقتضا می کند گناهکار مجازات شود و متقی پاداش داده شود. در آن مجموعه تعریفی از متقین بیان شد. این مجموعه با سخنی درباره گناهکاران شروع می شود و دو صفت از آنها را نقل می کند: اعراض از ایمان و بخل. و سپس با این نوع از مردم به مناقشه می پردازد.
با توجه به محور سوره، مومن کسی است که «و مما رزقناهم ینفقون» اما در این سیاق بیان شده معرضین بخل می ورزند و این یکی از وجوه ارتباط این مجموعه با محور سوره است.
از آیه «الا تزر وازره ...» تا «فغشاها ما غشی»، محتوایی است که در صحف ابراهیم و موسی ع هم بیان شده. بنابر این پس از آنکه در این سیاق حال انسان معرض با دو صفتش بیان شد، در ادامه دو خطاب به او می شود: اول: «اعنده علم الغیب فهو یری» و دوم: «مطالبی که در صحف ابراهیم و موسی ع بیان شده». و این به این معنی است که انسان تا زمانی که غیب را نمی داند و تا زمانی که این قرآن مطالبی از صحف ابراهیم ع و موسی ع را بیان می کند، نباید کفر و بخل بورزد.
پس زمانی که حجت و دلیل به این صورت علیه معرضین اقامه شد، بیان می کند «فبای آلاء ربک تتماری» و در ادامه بیان می کنند که این قرآن از جنس کتب آسمانی پیشین است «هذا نذیر من النذر الاولی» و سپس به نزدیکی ساعت قیامت انذار می دهد و تعجبشان از قرآن را انکار می کند تا اینکه آنها را امر به سجود می کند.
اینگونه در این مجموعه حجت ها و انذارهایی بیان می شود تا انسان را از اعراض و بخل دور کند و او را به سمت خضوع و سجود حرکت دهد.
بین انتهای این سوره با ابتدای سوره بعد مشابهت وجود دارد.
أَ فَرَأَیْتَ الَّذِی تَوَلَّى (33)
آیا دیدی آن کس را که (از اسلام -یا انفاق-) روی گردان شد؟!
وَ أَعْطَى قَلِیلاً وَ أَکْدَى (34)
و کمی عطا کرد، و از بیشتر امساک نمود!
أَ عِنْدَهُ عِلْمُ الْغَیْبِ فَهُوَ یَرَى (35)
آیا نزد او علم غیب است و میبیند (که دیگران میتوانند گناهان او را بر دوش گیرند)؟!
أَمْ لَمْ یُنَبَّأْ بِمَا فِی صُحُفِ مُوسَى (36)
یا از آنچه در کتب موسی نازل گردیده با خبر نشده است؟!
وَ إِبْرَاهِیمَ الَّذِی وَفَّى (37)
و در کتب ابراهیم، همان کسی که وظیفه خود را بطور کامل ادا کرد،
أَلاَّ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى (38)
که هیچ کس بار گناه دیگری را بر دوش نمیگیرد،
وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلاَّ مَا سَعَى (39)
و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست،
وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَى (40)
و اینکه تلاش او بزودی دیده میشود،
ثُمَّ یُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى (41)
سپس به او جزای کافی داده خواهد شد!
وَ أَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنْتَهَى (42)
(و آیا از کتب پیشین انبیا به او نرسیده است) که همه امور به پروردگارت منتهی میگردد؟!
وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَکَ وَ أَبْکَى (43)
و اینکه اوست که خنداند و گریاند،
وَ أَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَ أَحْیَا (44)
و اوست که میراند و زنده کرد،
وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَ الْأُنْثَى (45)
و اوست که دو زوج نر و مادّه را آفرید...
مِنْ نُطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى (46)
از نطفهای هنگامی که خارج میشود (و در رحم میریزد)،
وَ أَنَّ عَلَیْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى (47)
و اینکه بر خداست ایجاد عالم دیگر (تا عدالت اجرا گردد)،
وَ أَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَ أَقْنَى (48)
و اینکه اوست که بینیاز کرد و سرمایه باقی بخشید،
وَ أَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى (49)
و اینکه اوست پروردگار ستاره «شعرا»!
وَ أَنَّهُ أَهْلَکَ عَاداً الْأُولَى (50)
(و آیا به انسان نرسیده است که در کتب انبیای پیشین آمده) که خداوند قوم «عاد نخستین» را هلاک کرد؟!
وَ ثَمُودَ فَمَا أَبْقَى (51)
و همچنین قوم «ثمود» را، و کسی از آنان را باقی نگذارد!
وَ قَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَ أَطْغَى (52)
و نیز قوم نوح را پیش از آنها، چرا که آنان از همه ظالمتر و طغیانگرتر بودند!
وَ الْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوَى (53)
و نیز شهرهای زیر و رو شده (قوم لوط) را فرو کوبید،
فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى (54)
سپس آنها را با عذاب سنگین پوشانید!
فَبِأَیِّ آلاَءِ رَبِّکَ تَتَمَارَى (55)
(بگو:) در کدام یک از نعمتهای پروردگارت تردید داری؟!
هٰذَا نَذِیرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى (56)
این (پیامبر) بیمدهندهای از بیمدهندگان پیشین است!
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ (57)
آنچه باید نزدیک شود، نزدیک شده است (و قیامت فرامیرسد)،
لَیْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ کَاشِفَةٌ (58)
و هیچ کس جز خدا نمیتواند سختیهای آن را برطرف سازد!
أَ فَمِنْ هٰذَا الْحَدِیثِ تَعْجَبُونَ (59)
آیا از این سخن تعجّب میکنید،
وَ تَضْحَکُونَ وَ لاَ تَبْکُونَ (60)
و میخندید و نمیگریید،
وَ أَنْتُمْ سَامِدُونَ (61)
و پیوسته در غفلت و هوسرانی به سر میبرید؟!
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَ اعْبُدُوا (62)
حال که چنین است همه برای خدا سجده کنید و او را بپرستید!
درباره سه سوره نجم ذاریات و طور
همانطور که بیان شد محور این سه سوره، آیات ابتدایی سوره بقره است. این سه سوره بیان کردند که در این قرآن هیچ شکی نیست و در این قرآن هدایت وجود دارد و علیه شک و جحد در این قرآن حجت هایی اقامه شد. همچنین موضوع ایمان به غیب در این سوره ها تفصیل داده شده و جوانبی از غیب ارائه شده و بعضی از آثار ایمان به غیب نمایش داده شد. موضوع نماز و انفاق و ایمان به آنچه که بر محمدص و پیش از او نازل شده و موضوع یقین به آخرت بیان شده و جوانبی از عوالم آخرت نمایش داده شد و حجت هایی بر علیه کافران در این زمینه اقامه شده و با بیان مظاهری از حیات متقین و مظاهری از خسران کافرین در آخرت به آنها هشدار و انذار داده شد.موضوع تقوا و طریق رسیدن به آن و ویژگیهای اهل آن به تفصیل بیان شد.
- چهارشنبه ۵ خرداد ۹۵