سوره یونس:نفی شک از قرآن و تاکید بر اینکه این قرآن هدایت است
محور سوره: 1-2 سوره بقره
الم (1)
الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).
ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ (2)
آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.
همانطور که بیان شد محور این سوره، آیه ابتدای سوره بقره است. پیش از این سوره آل عمران در همه ی مقدمه سوره بقره تفصیل داده شده بود، اما این سوره فقط در آیه ابتدایی سوره بقره تفصیل داده شده و آمدن حروف مقطعه «الر» در ابتدای اولین سوره از این مجموعه، اشاره به نوع جدیدی از تفصیل سوره بقره دارد.
این سوره در پی تقریر این مطلب است که «هیچ شکی در این قرآن نیست» و برای رسیدن به این هدف با شک کنندگان در این قرآن به مناقشه و بحث می پردازد. شک کنندگان در این قرآن دو دسته هستند:پ
کسانی که منکر این هستند که خداوند وحیی را نازل کرده
کسانی که رسول الله صلی الله علیه و آله را به دروغگویی متهم می کنند
در این سوره به هر یک از این دو گروه پاسخ داده می شود اما این پاسخ با روش بشری در رد آنها نیست بلکه با اسلوبی است که بیان می کند این شک در غیر محل آن است.
در ادامه، هم سوره بخش دوم آیه محورش را تفصیل می دهد و چگونگی «هدایت» بودن قرآن را بیان می کند و در پایان با بیان تذکر و خلاصه ای از مضمون کلی سوره به اتمام می رسد.
این سوره از یک مقدمه تشکیل شده که دو آیه ابتدایی این سوره را شامل می شود و در این مقدمه به موضوع کلی سوره اشاره می شود و در ادامه بدنه اصلی سوره می آید که از سه قسم تشکیل شده و حول محور سوره تفصیل داده شده.
قسم اول: 1-56: هیچ شکی در این قرآن نیست- تفصیل بخش اول آیه محور
این قسم از دو آیه که مقدمه این سوره هستند و دو مقطع که درباره شک در این قرآن با شک کنندگان مناقشه می کنند، تشکیل شده:
در مقطع اول که با آیه: « أَکانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَیْنا إِلى رَجُلٍ مِنْهُمْ» شروع شده، با کافرینی که اصل وحی را انکار می کنند به مناقشه می پردازد.
در مقطع دوم که با آیه: « أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ ..» شروع می شود، با تکذیب کنندگان رسول الله صلی الله علیه و آله که معتقدند رسول الله به مناقشه می پردازد. (این تکذیب کنندگان اصل وحی را قبول دارند، اما معتقدند قرآنی رسول الله صلی الله علیه و آله آورده، وحی نیست)
پس به طور کلی در این قسم، بحث «شک به قرآن» بیان می شود و به این نتیجه می رسد که هیچ شکی در این قرآن نیست که این همان مضمون آیه محور سوره است که می فرماید: « ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ». در قسم بعدی این سوره، بخش دوم از آیه محور تفصیل داده می شود و بیان می کند که این قرآن وسیله «هدایت» است.
مقدمه: دو آیه اول: مضمون سوره و ارتباط با محور سوره را بیان می کند.
همانطور که بیان شد محور این سوره آیه ابتدایی سوره بقره است « الم ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ»، این بخش از سوره، تفصیل آیه محور است.
پیش از این بیان شد که شک در قرآن شامل دو بخش است، شک در اصل وحی و تکذیب رسول الله صلی الله علیه و آله. در این آیات این دو شک اینگونه زائل می شود که: بیان می کند وحی الهی و ارسال رسولان ضرورتی است که گریزی از آن نیست.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ (0)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الر تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْحَکِیمِ (1)
الر، این آیات کتاب استوار و حکمت آمیز است!
أَ کَانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَیْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْکَافِرُونَ إِنَّ هٰذَا لَسَاحِرٌ مُبِینٌ (2)
آیا برای مردم، موجب شگفتی بود که به مردی از آنها وحی فرستادیم که مردم را (از عواقب کفر و گناه) بترسان، و به کسانی که ایمان آوردهاند بشارت ده که برای آنها، سابقه نیک (و پاداشهای مسلّم) نزد پروردگارشان است؟! (امّا) کافران گفتند: «این مرد، ساحر آشکاری است!»
مقطع اول: 3-37: مناقشه با کسانی که از شنیدن نزول وحی و ارسال رسول تعجب می کنند.
در این مقطع 6 مجموعه قرار دارد که هر یک از این مجموعه های شش گانه در پی از بین بردن تعجب کافران از نزول وحی است و در هر مجموعه این کار به شکلی از اشکال انجام می شود که در حین توضیح مجموعه ها به نحوه از بین بردن تعجب کافران از نزول وحی اشاره خواهد شد.
مجموعه اول: 2-11: خدا رب شماست و شما را آفریده و امکان ندارد شما را بدون وحی هدایت رها کرده باشد
در این مجموعه قرار است تعجب کافران از وجود اصل وحی از بین برود و این کار از طریق بیان این استدلال انجام می شود که: خدا رب شماست و شما را آفریده و امکان ندارد شما را بدون وحی هدایت رها کرده باشد.
إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِیعٍ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَلاَ تَذَکَّرُونَ (3)
پروردگار شما، خداوندی است که آسمانها و زمین را در شش روز [ شش دوران] آفرید؛ سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبیر کار (جهان) پرداخت؛ هیچ شفاعت کنندهای، جز با اذن او نیست؛ این است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنید! آیا متذکّر نمیشوید؟!
إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً وَعْدَ اللَّهِ حَقّاً إِنَّهُ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْفُرُونَ (4)
بازگشت همه شما بسوی اوست! خداوند وعده حقّی فرموده؛ او آفرینش را آغاز میکند، سپس آن را بازمیگرداند، تا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، بعدالت جزا دهد؛ و برای کسانی که کافر شدند، نوشیدنی از مایع سوزان است؛ و عذابی دردناک، بخاطر آنکه کفر میورزیدند!
هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیَاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذٰلِکَ إِلاَّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (5)
او کسی است که خورشید را روشنایی، و ماه را نور قرار داد؛ و برای آن منزلگاههایی مقدّر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید؛ خداوند این را جز بحق نیافریده؛ او آیات (خود را) برای گروهی که اهل دانشند، شرح میدهد!
إِنَّ فِی اخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَّقُونَ (6)
مسلّماً در آمد و شد شب و روز، و آنچه خداوند در آسمانها و زمین آفریده، آیات (و نشانههایی) است برای گروهی که پرهیزگارند (و حقایق را میبینند).
إِنَّ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَ رَضُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ اطْمَأَنُّوا بِهَا وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیَاتِنَا غَافِلُونَ (7)
آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگی دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آنها که از آیات ما غافلند،
أُولٰئِکَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ (8)
(همه) آنها جایگاهشان آتش است، بخاطر کارهایی که انجام میدادند!
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِیمَانِهِمْ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ (9)
(ولی) کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان هدایت میکند؛ از زیر (قصرهای) آنها در باغهای بهشت، نهرها جاری است.
دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلاَمٌ وَ آخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (10)
گفتار (و دعای) آنها در بهشت این است که: «خداوندا، منزهی تو!» و تحیّت آنها در آنجا: سلام؛ و آخرین سخنشان این است که: «حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است!»
وَ لَوْ یُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُمْ بِالْخَیْرِ لَقُضِیَ إِلَیْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ (11)
اگر همان گونه که مردم در به دست آوردن «خوبی» ها عجله دارند، خداوند در مجازاتشان شتاب میکرد، (بزودی) عمرشان به پایان میرسید (و همگی نابود میشدند)؛ ولی کسانی را که ایمان به لقای ما ندارند، به حال خود رها میکنیم تا در طغیانشان سرگردان شوند!
مجموعه دوم: 12-14: شما کافران هم، زمانی که ضرری به شما می رسد به خدا پناه می برید
از بین بردن تعجب کافران از وجود اصل وحی، از طریق بیان این مطلب که شما کافران هم زمانی که ضرری به شما می رسد به خدا پناه می برید، و این نشان می دهد که شما اعتقاد دارید خدا شما را رها نکرده (دلیلی بر ربوبیت الهی است) پس چگونه از اینکه خدا وحی نازل کند یا رسولی را به سوی شما بفرستد تعجب می کنید؟
این مجموعه و مجموعه قبلی بیان می کنند که یکی از عوامل انکار وحی، طمینان به این دنیا، و امید نداشتن به ملاقات پروردگار است. در دو مجموعه ابتدایی، موضوع از بین بردن شک نسبت به اصل وحی تفصیل داده شده و از مجموعه بعدی (مجموعه سوم) حجت هایی برای از بین بردن شک شک کنندگان به این قرآن اقامه می شود.
وَ إِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِداً أَوْ قَائِماً فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ کَذٰلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (12)
هنگامی که به انسان زیان (و ناراحتی) رسد، ما را (در هر حال:) در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، میخواند؛ امّا هنگامی که ناراحتی را از او برطرف ساختیم، چنان میرود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود، نخوانده است! این گونه برای اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است (که زشتی این عمل را درک نمیکنند)!
وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ وَ مَا کَانُوا لِیُؤْمِنُوا کَذٰلِکَ نَجْزِی الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ (13)
ما امّتهای پیش از شما را، هنگامی که ظلم کردند، هلاک نمودیم؛ در حالی که پیامبرانشان دلایل روشن برای آنها آوردند، ولی آنها ایمان نیاوردند؛ اینگونه گروه مجرمان را کیفر میدهیم!
ثُمَّ جَعَلْنَاکُمْ خَلاَئِفَ فِی الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ (14)
سپس شما را جانشینان آنها در روی زمین -پس از ایشان- قرار دادیم؛ تا ببینیم شما چگونه عمل میکنید!
مجموعه سوم: 15-20: اصلاح تصور غلط کافران در مورد رسالت
این مجموعه شبهه هایی که پیرامون رسالت و رسول الله ص وجود داشت را از بین می برد و تصور غلط کافران در مورد رسالت را اصلاح می کند.
وَ إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ الَّذِینَ لاَ یَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هٰذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَى إِلَیَّ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ (15)
و هنگامی که آیات روشن ما بر آنها خوانده میشود، کسانی که ایمان به لقای ما (و روز رستاخیز) ندارند میگویند: «قرآنی غیر از این بیاور، یا آن را تبدیل کن! (و آیات نکوهش بتها را بردار)» بگو: «من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم؛ فقط از چیزی که بر من وحی میشود، پیروی میکنم! من اگر پروردگارم را نافرمانی کنم، از مجازات روز بزرگ (قیامت) میترسم!»
قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ وَ لاَ أَدْرَاکُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَلاَ تَعْقِلُونَ (16)
بگو: «اگر خدا میخواست، من این آیات را بر شما نمیخواندم؛ و خداوند از آن آگاهتان نمیکرد؛ چه اینکه مدّتها پیش از این، در میان شما زندگی نمودم؛ (و هرگز آیهای نیاوردم؛) آیا نمیفهمید؟!»
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ (17)
چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ میبندد، یا آیات او را تکذیب میکند؟! مسلماً مجرمان رستگار نخواهند شد!
وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لاَ یَضُرُّهُمْ وَ لاَ یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ هٰؤُلاَءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لاَ یَعْلَمُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ لاَ فِی الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَمَّا یُشْرِکُونَ (18)
آنها غیر از خدا، چیزهایی را میپرستند که نه به آنان زیان میرساند، و نه سودی میبخشد؛ و میگویند: «اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آیا خدا را به چیزی خبر میدهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟!» منزه است او، و برتر است از آن همتایانی که قرار میدهند!
وَ مَا کَانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لاَ کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فِیمَا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ (19)
(در آغاز) همه مردم امّت واحدی بودند؛ سپس اختلاف کردند؛ و اگر فرمانی از طرف پروردگارت (درباره عدم مجازات سریع آنان) از قبل صادر نشده بود، در میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داوری میشد (و سپس همگی به مجازات میرسیدند).
وَ یَقُولُونَ لَوْ لاَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ (20)
میگویند: «چرا معجزهای از پروردگارش بر او نازل نمیشود؟!» بگو: «غیب (و معجزات) تنها برای خدا (و به فرمان او) است! شما در انتظار باشید، من هم با شما در انتظارم! (شما در انتظار معجزات بهانهجویانه باشید، و من هم در انتظار مجازات شما!)»
مجموعه چهارم: 21-24: مشرکین به سبب مخالفت با فطرتشان از خدا دور شده اند
اقامه حجت بر علیه مشرکین و بیان این مطلب که آنها به سبب مخالفت با اصل فطرت، از خدا دور شده اند و نشانه های توحید را نمی بینند.
وَ إِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُمْ مَکْرٌ فِی آیَاتِنَا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَکْراً إِنَّ رُسُلَنَا یَکْتُبُونَ مَا تَمْکُرُونَ (21)
هنگامی که به مردم، پس از ناراحتی که به آنها رسیده است، رحمتی بچشانیم، در آیات ما نیرنگ میکنند (، و برای آن نعمت و رحمت توجیهات ناروا میکنند)؛ بگو: «خداوند سریعتر از شما مکر [ چارهجویی] میکند؛ و رسولان [فرشتگان] ما، آنچه نیرنگ میکنید (و نقشه میکشید)، مینویسند!»
هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذَا کُنْتُمْ فِی الْفُلْکِ وَ جَرَیْنَ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِیحٌ عَاصِفٌ وَ جَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کُلِّ مَکَانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ أَنْجَیْتَنَا مِنْ هٰذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ (22)
او کسی است که شما را در خشکی و دریا سیر میدهد؛ زمانی که در کشتی قرارمیگیرید، و بادهای موافق آنان را (بسوی مقصد) حرکت میدهد و خوشحال میشوند، ناگهان طوفان شدیدی میوزد؛ و امواج از هر سو به سراغ آنها میآید؛ و گمان میکنند هلاک خواهند شد؛ در آن هنگام، خدا را از روی اخلاص میخوانند که: «اگر ما را از این گرفتاری نجات دهی، حتماً از سپاسگزاران خواهیم بود!»
فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْیُکُمْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ مَتَاعَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا ثُمَّ إِلَیْنَا مَرْجِعُکُمْ فَنُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (23)
امّا هنگامی که خدا آنها را رهایی بخشید، (باز) به ناحق، در زمین ستم میکنند. ای مردم! ستمهای شما، به زیان خود شماست! از زندگی دنیا بهره (میبرید)، سپس بازگشت شما بسوی ماست؛ و ما، شما را به آنچه عمل میکردید، خبر میدهیم!
إِنَّمَا مَثَلُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَیْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَیْلاً أَوْ نَهَاراً فَجَعَلْنَاهَا حَصِیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کَذٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (24)
مثل زندگی دنیا، همانند آبی است که از آسمان نازل کردهایم؛ که در پی آن، گیاهان (گوناگون) زمین -که مردم و چهارپایان از آن میخورند- میروید؛ تا زمانی که زمین، زیبایی خود را یافته و آراسته میگردد، و اهل آن مطمئن میشوند که میتوانند از آن بهرهمند گردند، (ناگهان)فرمان ما، شبهنگام یا در روز، (برای نابودی آن) فرامیرسد؛ (سرما یا صاعقهای را بر آن مسلّط میسازیم؛) و آنچنان آن را درو میکنیم که گویی دیروز هرگز (چنین کشتزاری) نبوده است! این گونه، آیات خود را برای گروهی که میاندیشند، شرح میدهیم!
مجموعه پنجم: 25-30: بحثی در مورد آخرت- مقتضای رسیدن به سعادت اخروی این است که خداوند رسولانی برای هدایت مردم فرستاده باشد.
پس از آنکه در مجموعه های قبل، بحث هایی درباره دنیا مطرح شد، در این مجموعه بحثی در مورد آخرت بیان می شود. پیش از این، پاسخهایی به منکرین وحی داده شد، در این مجموعه خدا مردم را به سرمنزل سعادت دعوت می کند و مقتضای رسیدن به سعادت، این است که رسولانی را فرستاده باشد.
وَ اللَّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (25)
و خداوند به سرای صلح و سلامت دعوت میکند؛ و هر کس را بخواهد (و شایسته و لایق ببیند)، به راه راست هدایت مینماید.
لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَ زِیَادَةٌ وَ لاَ یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لاَ ذِلَّةٌ أُولٰئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (26)
کسانی که نیکی کردند، پاداش نیک و افزون بر آن دارند؛ و تاریکی و ذلّت، چهرههایشان را نمیپوشاند؛ آنها اهل بهشتند، و جاودانه در آن خواهند ماند.
وَ الَّذِینَ کَسَبُوا السَّیِّئَاتِ جَزَاءُ سَیِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ کَأَنَّمَا أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّیْلِ مُظْلِماً أُولٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (27)
امّا کسانی که مرتکب گناهان شدند، جزای بدی بمقدار آن دارند؛ و ذلّت و خواری، چهره آنان را میپوشاند؛ و هیچ چیز نمیتواند آنها را از (مجازات) خدا نگه دارد! (چهرههایشان آنچنان تاریک است که) گویی با پارههایی از شب تاریک، صورت آنها پوشیده شده! آنها اهل دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند!
وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا مَکَانَکُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَکَاؤُکُمْ فَزَیَّلْنَا بَیْنَهُمْ وَ قَالَ شُرَکَاؤُهُمْ مَا کُنْتُمْ إِیَّانَا تَعْبُدُونَ (28)
(به خاطر بیاورید) روزی را که همه آنها را جمع میکنیم، سپس به مشرکان میگوییم: «شما و معبودهایتان در جای خودتان باشید (تا به حسابتان رسیدگی شود!)» سپس آنها را از هم جدا میسازیم (و از هر یک جداگانه سؤال میکنیم). و معبودهایشان (به آنها) میگویند: «شما(هرگز) ما را عبادت نمیکردید!»
فَکَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ إِنْ کُنَّا عَنْ عِبَادَتِکُمْ لَغَافِلِینَ (29)
(آنها در پاسخ میگویند:) همین بس که خدا میان ما و شما گواه باشد، اگر ما از عبادت شما غافل بودیم!
هُنَالِکَ تَبْلُو کُلُّ نَفْسٍ مَا أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ (30)
در آن جا، هر کس عملی را که قبلاً انجام داده است، میآزماید. و همگی بسوی «اللّه» -مولا و سرپرستِ حقیقی خود- بازگردانده میشوند؛ و چیزهایی را که بدروغ همتای خدا قرار داده بودند، گم و نابود میشوند!
مجموعه ششم: 31-37: اعتراف گرفتن از شک کنندگان
در این آیات از مشرکین اعتراف می گیرد که خداوند اله، معطی و مدبر است و در ادامه به آنها می گوید با این حال آیا باز هم نباید او را بپرستید؟ روش عبادت و طاعت خداوند توسط رسول بیان می شود پس چطور تعجب می کنید که رسولی فرستاده شده باشد؟
قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصَارَ وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ مَنْ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَ فَلاَ تَتَّقُونَ (31)
بگو: «چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی میدهد؟ یا چه کسی مالک (و خالق) گوش و چشمهاست؟ و چه کسی زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون میآورد؟ و چه کسی امور (جهان) را تدبیر میکند؟» بزودی (در پاسخ) میگویند: «خدا»، بگو: «پس چرا تقوا پیشه نمیکنید (و از خدا نمیترسید)؟!
فَذٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمُ الْحَقُّ فَمَا ذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ (32)
آن است خداوند، پروردگار حقّ شما (دارای همه این صفات)! با این حال، بعد از حق، چه چیزی جز گمراهی وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روی گردان میشوید؟!
کَذٰلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ عَلَى الَّذِینَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ (33)
اینچنین فرمان پروردگارت بر فاسقان مسلّم شده که آنها (پس از این همه لجاجت و گناه)، ایمان نخواهند آورد!
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ قُلِ اللَّهُ یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ (34)
بگو: «آیا هیچ یک از معبودهای شما، آفرینش را ایجاد میکند و سپس بازمیگرداند؟!» بگو: «تنها خدا آفرینش را ایجاد کرده، سپس بازمیگرداند؛ با این حال، چرا از حق رویگردان میشوید؟!»
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لاَ یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ (35)
بگو: «آیا هیچ یک از معبودهای شما، به سوی حق هدایت میکند؟! بگو: «تنها خدا به حق هدایت میکند! آیا کسی که هدایت به سوی حق میکند برای پیروی شایستهتر است، یا آن کس که خود هدایت نمیشود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه میشود، چگونه داوری میکنید؟!»
وَ مَا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنّاً إِنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ (36)
و بیشتر آنها، جز از گمان (و پندارهای بیاساس)، پیروی نمیکنند؛ (در حالی که) گمان، هرگز انسان را از حقّ بینیاز نمیسازد (و به حق نمیرساند)! به یقین، خداوند از آنچه انجام میدهند، آگاه است!
وَ مَا کَانَ هٰذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لٰکِنْ تَصْدِیقَ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِیلَ الْکِتَابِ لاَ رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِینَ (37)
شایسته نبود (و امکان نداشت) که این قرآن، بدون وحی الهی به خدا نسبت داده شود؛ ولی تصدیقی است برای آنچه پیش از آن است (از کتب آسمانی)، و شرح و تفصیلی بر آنها است؛ شکّی در آن نیست، و از طرف پروردگار جهانیان است.
مقطع دوم: 38-56: مناقشه با مشرکینی که معتقدند محمد ص کذاب است
با توجه به ابتدای هر یک از دو مقطع این قسم مشخص می شود که خداوند در این دو مقطع حجت هایی را بر علیه شک کنندگان در این قرآن اقامه کرده، همانطور که بیان شد، شک کنندگان در این قرآن، یکی از این دو نوع هستند: نوع اول که معتقدند خداوند بر بشر وحی نفرستاده و نوع دوم که معتقدند محمد صلی الله علیه و آله کذاب است و این قرآن از جانب خدا بر او نازل نشده.
در مقطع قبل، نوع اول بحث شد و در این مقطع، نوع دوم مورد بحث قرار می گیرد و حجت هایی علیه این نوع از مشرکین اقامه می شود.
به طور کلی، در مجموعه دو مقطع این قسم، حجت هایی بر این مطلب اقامه می شود که: «در این قرآن هیچ شکی نیست».
مجموعه اول: 38-44: اقامه حجت بر علیه شک کنندگان
اقامه حجت بر علیه شک کنندگان در وحی با بیان این مطلب که اگر می توانید سوره ای مثل این قرآن بیاورید. سپس برای آنها دلیل اصلی شکشان را بیان می کند: ظلم، افساد، اعمال سیئه، رویگردانی از حق، تعقل نکردن، حق را ندیدن، تدبر نکردن و ظلم به خودشان.
أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (38)
آیا آنها میگویند: «او قرآن را بدروغ به خدا نسبت داده است»؟! بگو: «اگر راست می گویید، یک سوره همانند آن بیاورید؛ و غیر از خدا، هر کس را میتوانید (به یاری) طلبید!»
بَلْ کَذَّبُوا بِمَا لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ کَذٰلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ (39)
(ولی آنها از روی علم و دانش قرآن را انکار نکردند؛) بلکه چیزی را تکذیب کردند که آگاهی از آن نداشتند، و هنوز واقعیتش بر آنان روشن نشده است! پیشینیان آنها نیز همین گونه تکذیب کردند؛ پس بنگر عاقبت کار ظالمان چگونه بود!
وَ مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لاَ یُؤْمِنُ بِهِ وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ (40)
بعضی از آنها، به آن ایمان میآورند؛ و بعضی ایمان نمیآورند؛ و پروردگارت به مفسدان آگاهتر است (و آنها را بهتر میشناسد)!
وَ إِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِیءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ (41)
و اگر تو را تکذیب کردند، بگو: «عمل من برای من، و عمل شما برای شماست! شما از آنچه من انجام میدهم بیزارید و من (نیز) از آنچه شماانجام میدهید بیزارم!»
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ کَانُوا لاَ یَعْقِلُونَ (42)
گروهی از آنان، بسوی تو گوش فرامیدهند (؛ امّا گویی هیچ نمیشنوند و کرند)! آیا تو میتوانی سخن خود را به گوش کران برسانی، هر چند نفهمند؟!
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْظُرُ إِلَیْکَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِی الْعُمْیَ وَ لَوْ کَانُوا لاَ یُبْصِرُونَ (43)
و گروهی از آنان، به سوی تو مینگرند (امّا گویی هیچ نمیبینند)! آیا تو میتوانی نابینایان را هدایت کنی، هر چند نبینند؟!
إِنَّ اللَّهَ لاَ یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئاً وَ لٰکِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ (44)
خداوند هیچ به مردم ستم نمیکند؛ ولی این مردمند که به خویشتن ستم میکند!
مجموعه دوم: 45-56: موعظه و انذار شک کنندگان
زمانی که کافران با هدایت قرآن مواجه شدند، بجای اینکه آنرا تصدیق کنند، از روی شک و تکذیب دو سوال می پرسند:
این وعده قیامت (که در آن هر امتی با رسولش حاضر می شود) چه زمانی خواهد بود؟
از روی انکار و استهزاء می پرسند آیا آن وعده قیامت حق است؟
وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَنْ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ یَتَعَارَفُونَ بَیْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِینَ (45)
(به یاد آور) روزی را که (خداوند) آنها را جمع (و محشور) میسازد؛ آنچنان که (احساس میکنند) گویی جز ساعتی از روز، (در دنیا) توقّف نکردند؛ به آن مقدار که یکدیگر را (ببینند و) بشناسند! مسلّماً آنها که لقای خداوند (و روز رستاخیز) را تکذیب کردند، زیان بردند و هدایت نیافتند!
وَ إِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِیدٌ عَلَى مَا یَفْعَلُونَ (46)
اگر ما، پارهای از مجازاتهایی را که به آنها وعده دادهایم، (در حال حیات تو (به تو نشان دهیم، و یا) پیش از آنکه گرفتار عذاب شوند،) یا تو را از دنیا ببریم، در هر حال، بازگشتشان به سوی ماست؛ سپس خداوند بر آنچه آنها انجام میدادند گواه است!
وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لاَ یُظْلَمُونَ (47)
برای هر امّتی، رسولی است؛ هنگامی که رسولشان به سوی آنان بیاید، بعدالت در میان آنها داوری میشود؛ و ستمی به آنها نخواهد شد!
آیات 48-52: سوال اول و پاسخ آن
وَ یَقُولُونَ مَتَى هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (48)
و میگویند: «اگر راست میگوئی، این وعده (مجازات) کی خواهد بود؟»
قُلْ لاَ أَمْلِکُ لِنَفْسِی ضَرّاً وَ لاَ نَفْعاً إِلاَّ مَا شَاءَ اللَّهُ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لاَ یَسْتَقْدِمُونَ (49)
بگو: «من (حتّی) برای خودم زیان و سودی را مالک نیستم، (تا چه رسد برای شما!) مگر آنچه خدا بخواهد. (این مقدار میدانم که) برای هر قوم و ملّتی، سرآمدی است؛ هنگامی که اجل آنها فرا رسد، (و فرمان مجازات یا مرگشان صادر شود،) نه ساعتی تأخیر میکنند، و نه پیشی میگیرند!
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَتَاکُمْ عَذَابُهُ بَیَاتاً أَوْ نَهَاراً مَا ذَا یَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ (50)
بگو: «اگر مجازات او، شبهنگام یا در روز به سراغ شما آید (، آیا میتوانید آن را از خود دفع کنید؟!)» پس مجرمان برای چه عجله میکنند؟!
أَ ثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ آلْآنَ وَ قَدْ کُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ (51)
یا اینکه آنگاه که واقع شد، به آن ایمان میآورید! (به شما گفته میشود:) حالا؟! در حالی که قبلاً برای آن عجله میکردید! (ولی اکنون چه سود!)
ثُمَّ قِیلَ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِمَا کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ (52)
سپس به کسانی که ستم کردند گفته میشود: عذاب ابدی را بچشید! آیا جز به آنچه انجام میدادید کیفر داده میشوید؟!»
آیات 53-56: سوال دوم و پاسخ آن
وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِی وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ مَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ (53)
از تو میپرسند: «آیا آن (وعده مجازات الهی) حقّ است؟» بگو: «آری، به پروردگارم سوگند، قطعاً حقّ است؛ و شما نمیتوانید از آن جلوگیری کنید!»
وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِی الْأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لاَ یُظْلَمُونَ (54)
و هر کس که ستم کرده، اگر تمامی آنچه روی زمین است در اختیار داشته باشد، (همه را از هول عذاب،) برای نجات خویش میدهد! و هنگامی که عذاب را ببینند، (پشیمان میشوند؛ امّا) پشیمانی خود را کتمان میکنند (، مبادا رسواتر شوند)! و در میان آنها، بعدالت داوری میشود؛ و ستمی بر آنها نخواهد شد!
أَلاَ إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَلاَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ (55)
آگاه باشید آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداست! آگاه باشید وعده خدا حقّ است، ولی بیشتر آنها نمیدانند!
هُوَ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (56)
اوست که زنده میکند و میمیراند، و به سوی او بازگردانده میشوید!
قسم دوم: 57-103 این قرآن هدایت است- تفصیل بخش دوم آیه محور
در این قسم بیان می شود که این قرآن هدایت است و باید به وسیله آن هدایت شوید (تفصیل «... هدی للمتقین» از محور سوره)
این قسم از سه مقطع تشکیل شده که:
در مقطع اول بحثی درباره قرآن و نمونه هایی از هدایت این قرآن بیان شده و انحرافاتی که نسبت به آن وجود دارد، اصلاح می شود.
در مقطع دوم داستان بعضی از انبیاء علیهم السلام بیان می شود تا مشخص شود که این قرآن بدعتی در امر هدایت نیست، بلکه مسبوق به سابقه است.
در مقطع سوم باز هم (همانند مطالب قسم اول) به مناقشه با شک و شک کنندگان باز می گردد تا این مطالب، مقدمه ای برای قسم سوم این سوره باشد چرا که در قسم سوم این سوره به ترک شک به قرآن و تبعیت از حق دعوت می کند.
مقطع اول:57-70 بیان خصائص قرآن و نمونه هایی از هدایت قرآن و تصحیح انحرافات
در این مقطع دروغ بودن اعتقاد کسانی که عقاید مشرکانه دارند و به خداوند فرزندانی را نسبت می دهند، مشخص می شود. همچنین در این مقطع «حق» و صفات و وحدانیتش مشخص شده و رحمت او جل و علا به اولیائش ذکر می شود و همه اینها با بلیغ ترین درجات وعظ و موعظه است و این نمونه ای است بر اینکه این قرآن موعظه و شفاء و هدایت و رحمت است.
اینگونه خداوند در این مقطع خصائص این قرآن را بیان می کند سپس در ادامه با توجه به خصائصی که در مورد قرآن ذکر شد، بیان می کند این قرآن در امر حلال و حرام، در امر تصورات و مواضع، در امر عقاید و اعتقادات، هدایت می کند.
یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ (57)
ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است؛ و درمانی برای آنچه در سینههاست؛ (درمانی برای دلهای شما؛) و هدایت و رحمتی است برای مؤمنان!
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذٰلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ (58)
بگو: «به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند؛ که این، از تمام آنچه گردآوری کردهاند، بهتر است!»
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَاماً وَ حَلاَلاً قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ (59)
بگو: «آیا روزیهایی را که خداوند بر شما نازل کرده دیدهاید، که بعضی از آن را حلال، و بعضی را حرام نمودهاید؟!» بگو: «آیا خداوند به شما اجازه داده، یا بر خدا افترا می بندید (و از پیش خود، حلال و حرام میکنید؟!)»
وَ مَا ظَنُّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَشْکُرُونَ (60)
آنها که بر خدا افترا میبندند، درباره (مجازات) روز رستاخیز، چه میاندیشند؟! خداوند نسبت به همه مردم فضل (و بخشش) دارد، امّا اکثر آنها سپاسگزاری نمیکنند!
وَ مَا تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَ مَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لاَ تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلاَّ کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ وَ مَا یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لاَ فِی السَّمَاءِ وَ لاَ أَصْغَرَ مِنْ ذٰلِکَ وَ لاَ أَکْبَرَ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ (61)
در هیچ حال (و اندیشهای) نیستی، و هیچ قسمتی از قرآن را تلاوت نمیکنی، و هیچ عملی را انجام نمیدهید، مگر اینکه ما گواه بر شما هستیم در آن هنگام که وارد آن می شوید! و هیچ چیز در زمین و آسمان، از پروردگار تو مخفی نمیماند؛ حتّی به اندازه سنگینی ذرّهای، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه (همه آنها) در کتاب آشکار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است!
أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (62)
آگاه باشید (دوستان و) اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند!
الَّذِینَ آمَنُوا وَ کَانُوا یَتَّقُونَ (63)
همانها که ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز میکردند.
لَهُمُ الْبُشْرَى فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ فِی الْآخِرَةِ لاَ تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ذٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (64)
در زندگی دنیا و در آخرت، شاد (و مسرور) ند؛ وعدههای الهی تخلّف ناپذیر است! این است آن رستگاری بزرگ!
وَ لاَ یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (65)
سخن آنها تو را غمگین نسازد! تمام عزّت (و قدرت)، از آن خداست؛ و او شنوا و داناست!
أَلاَ إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ مَا یَتَّبِعُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَکَاءَ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ (66)
آگاه باشید تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، از آن خدا میباشند! و آنها که غیر خدا را همتای او میخوانند، (از منطق و دلیلی) پیروی نمیکنند؛ آنها فقط از پندار بی اساس پیروی میکنند؛ و آنها فقط دروغ میگویند!
هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ (67)
او کسی است که شب را برای شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید؛ و روز را روشنی بخش (تا به تلاش زندگی پردازید) در اینها نشانههایی است برای کسانی که گوش شنوا دارند!
قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِیُّ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهٰذَا أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ (68)
گفتند: «خداوند فرزندی برای خود انتخاب کرده است»! (از هر عیب و نقص و احتیاجی) منزه است! او بینیاز است! از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است! شما هیچگونه دلیلی بر این ادعا ندارید! آیا به خدا نسبتی میدهید که نمیدانید؟!
قُلْ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ لاَ یُفْلِحُونَ (69)
بگو: «آنها که به خدا دروغ میبندند، (هرگز) رستگار نمیشوند!
مَتَاعٌ فِی الدُّنْیَا ثُمَّ إِلَیْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِیقُهُمُ الْعَذَابَ الشَّدِیدَ بِمَا کَانُوا یَکْفُرُونَ (70)
بهرهای (ناچیز) از دنیا دارند؛ سپس بازگشتشان بسوی ماست؛ و بعد، به آنها مجازات شدید به سزای کفرشان میچشانیم!
مقطع دوم: 71-93 بیان داستان انبیا، برای بیان این مطلب که این قرآن بدعتی در امر هدایت نیست
بیان داستان حضرت نوح علیه السلام و پیامبرانی که بعد از ایشان برای هدایت خلق آمدند، سپس بیان داستان حضرت موسی و هارون علیهما السلام و بیان این داستان ها به این دلیل است که بیان کند قبل از محمد صلی الله علیه و آله نیز رسولانی برای هدایت خلق آمده بودند که بر آنها هم وحی می شده و آنها هم انذار و تبشیر می کرده اند. به این ترتیب ارسال رسول الله صلی الله علیه و آله به رسالت برعت نیست و مسبوق به سابقه است
ارسال رسل یکی از سنت های الهی است و همچنین عقوبت مکذبین و عاقبت نیک برای مومنین نیز از سنت های الهی هستند.
وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنْ کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقَامِی وَ تَذْکِیرِی بِآیَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکَاءَکُمْ ثُمَّ لاَ یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لاَ تُنْظِرُونِ (71)
سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام که به قوم خود گفت: «ای قوم من! اگر تذکّرات من نسبت به آیات الهی، بر شما سنگین (و غیر قابل تحمّل) است، (هر کار از دستتان ساخته است بکنید.) من بر خدا توکّل کردهام! فکر خود، و قدرت معبودهایتان را جمع کنید؛ سپس هیچ چیز بر شما پوشیده نماند؛ (تمام جوانب کارتان را بنگرید؛) سپس به حیات من پایان دهید، و (لحظهای) مهلتم ندهید! (امّا توانایی ندارید!)
فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَمَا سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ (72)
و اگر از قبول دعوتم روی بگردانید، (کار نادرستی کردهاید؛ چه اینکه) من از شما مزدی نمیخواهم؛ مزد من، تنها بر خداست! و من مأمورم که از مسلمین [ تسلیم شدگان در برابر فرمان خدا] باشم!»
فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَ جَعَلْنَاهُمْ خَلاَئِفَ وَ أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِینَ (73)
امّا آنها او را تکذیب کردند! و ما، او و کسانی را که با او در کشتی بودند، نجات دادیم؛ و آنان را جانشین (و وارث کافران) قرار دادیم؛ و کسانی را که آیات ما را تکذیب کردند، غرق نمودیم! پس ببین عاقبت کار کسانی که انذار شدند (و به انذار الهی اهمیّت ندادند)، چگونه بود!
ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلاً إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانُوا لِیُؤْمِنُوا بِمَا کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ کَذٰلِکَ نَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِ الْمُعْتَدِینَ (74)
سپس بعد از نوح، رسولانی به سوی قومشان فرستادیم؛ آنان دلایل روشن برایشان آوردند؛ امّا آنها، به چیزی که پیش از آن تکذیب کرده بودند، ایمان نیاوردند! اینچنین بر دلهای تجاوزکاران مهر مینهیم (تا چیزی را درک نکنند)!
ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى وَ هَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ بِآیَاتِنَا فَاسْتَکْبَرُوا وَ کَانُوا قَوْماً مُجْرِمِینَ (75)
بعد از آنها، موسی و هارون را با آیات خود به سوی فرعون و اطرافیانش فرستادیم؛ اما آنها تکبّر کردند (و زیر بار حق نرفتند؛ چرا که) آنها گروهی مجرم بودند!
فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا إِنَّ هٰذَا لَسِحْرٌ مُبِینٌ (76)
و هنگامی که حق از نزد ما بسراغ آنها آمد، گفتند: «این، سحری است آشکار!»
قَالَ مُوسَى أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَکُمْ أَ سِحْرٌ هٰذَا وَ لاَ یُفْلِحُ السَّاحِرُونَ (77)
موسی گفت: «آیا درباره حقّ، هنگامی که به سوی شما آمد، (چنین) میگویید؟! آیا این سحر است؟! در حالی که ساحران (هرگز) رستگار (و پیروز) نمیشوند!
قَالُوا أَ جِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا وَ تَکُونَ لَکُمَا الْکِبْرِیَاءُ فِی الْأَرْضِ وَ مَا نَحْنُ لَکُمَا بِمُؤْمِنِینَ (78)
گفتند: «آیا آمدهای که ما را، از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم، منصرف سازی؛ و بزرگی (و ریاست) در روی زمین، از آن شما دو تن باشد؟! ما (هرگز) به شما ایمان نمیآوریم!»
وَ قَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِی بِکُلِّ سَاحِرٍ عَلِیمٍ (79)
فرعون گفت: «(بروید و) هر جادوگر (و ساحر) دانایی را نزد من آورید!»
فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ (80)
هنگامی که ساحران (به میدان مبارزه) آمدند، موسی به آنها گفت: «آنچه (از وسایل سحر) را میتوانید بیفکنید، بیفکنید!»
فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لاَ یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ (81)
هنگامی که افکندند، موسی گفت: «آنچه شما آوردید، سحر است؛ که خداوند بزودی آن را باطل میکند؛ چرا که خداوند (هرگز) عمل مفسدان را اصلاح نمیکند!
وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ (82)
او حق را به وعده خویش، تحقق میبخشد؛ هر چند مجرمان کراهت داشته باشند!»
فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلاَّ ذُرِّیَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِمْ أَنْ یَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ (83)
(در آغاز،) هیچ کس به موسی ایمان نیاورد، مگر گروهی از فرزندان قوم او؛ (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند؛ زیرا فرعون، برتریجویی در زمین داشت؛ و از اسرافکاران بود!
وَ قَالَ مُوسَى یَا قَوْمِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمِینَ (84)
موسی گفت: «ای قوم من! اگر شما به خدا ایمان آوردهاید، بر او توکّل کنید اگر تسلیم فرمان او هستید!»
فَقَالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْنَا رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (85)
گفتند: «تنها بر خدا توکل داریم؛ پروردگارا! ما را مورد شکنجه گروه ستمگر قرار مده!
وَ نَجِّنَا بِرَحْمَتِکَ مِنَ الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ (86)
و ما را با رحمتت از (دست) قوم کافر رهایی بخش!
وَ أَوْحَیْنَا إِلَى مُوسَى وَ أَخِیهِ أَنْ تَبَوَّءَا لِقَوْمِکُمَا بِمِصْرَ بُیُوتاً وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً وَ أَقِیمُوا الصَّلاَةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ (87)
و به موسی و برادرش وحی کردیم که: «برای قوم خود، خانههایی در سرزمین مصر انتخاب کنید؛ و خانههایتان را مقابل یکدیگر (و متمرکز) قرار دهید! و نماز را برپا دارید! و به مؤمنان بشارت ده (که سرانجام پیروز میشوند!)»
وَ قَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِینَةً وَ أَمْوَالاً فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلاَ یُؤْمِنُوا حَتَّى یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ (88)
موسی گفت: «پروردگارا! تو فرعون و اطرافیانش را زینت و اموالی (سرشار) در زندگی دنیا دادهای، پروردگارا! در نتیجه (بندگانت را) از راه تو گمراه میسازند! پروردگارا! اموالشان را نابود کن! و (بجرم گناهانشان،) دلهایشان را سخت و سنگین ساز، به گونهای که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند!»
قَالَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُمَا فَاسْتَقِیمَا وَ لاَ تَتَّبِعَانِّ سَبِیلَ الَّذِینَ لاَ یَعْلَمُونَ (89)
فرمود: «دعای شما پذیرفته شد! استقامت به خرج دهید؛ و از راه (و رسم) کسانی که نمیدانند، تبعیت نکنید!»
وَ جَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْیاً وَ عَدْواً حَتَّى إِذَا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ الَّذِی آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ (90)
(سرانجام) بنی اسرائیل را از دریا [ رود عظیم نیل] عبور دادیم؛ و فرعون و لشکرش از سر ظلم و تجاوز، به دنبال آنها رفتند؛ هنگامی که غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودی، جز کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد؛ و من از مسلمین هستم!»
آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ (91)
(امّا به او خطاب شد:) الآن؟!! در حالی که قبلاً عصیان کردی، و از مفسدان بودی!
فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ (92)
ولی امروز، بدنت را (از آب) نجات میدهیم، تا عبرتی برای آیندگان باشی! و بسیاری از مردم، از آیات ما غافلند!
وَ لَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِی إِسْرَائِیلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَ رَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جَاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ (93)
(سپس) بنی اسرائیل را در جایگاه صدق (و راستی) منزل دادیم؛ و از روزیهای پاکیزه به آنها عطا کردیم؛ (امّا آنها به نزاع و اختلاف برخاستند!) و اختلاف نکردند، مگر بعد از آنکه علم و آگاهی به سراغشان آمد! پروردگار تو روز قیامت، در آنچه اختلاف میکردند، میان آنها داوری میکند!
مقطع سوم: 94-103 بازگشت به مناقشه درباره شک کنندگان
تفصیل محور سوره به صورت کامل «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین». این مقطع مقدمه قسم سوم و نهایی سوره است.
این سوره عوامل اصلی که باعث می شود بعضی از مردم در این قرآن شک کنند را بیان کرد، همچنین در این سوره، استحقاق تکذیب کنندگان این قرآن بیان شد. در این مقطع استدلال های دیگری باری زدودن شک از این قرآن بیان می شود تا به این وسیله به رسول الله صلی الله علیه و آله در میان غیر مومنین عزت بخشد و بر سنت خداوند درباره مکذبین تاکید کند. در این مقطع بیان می شود که علت شک در این قرآن، بیماری است و کسانی که این قرآن را تکذیب می کنند، عقل ندارند.
فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَیْکَ فَاسْأَلِ الَّذِینَ یَقْرَءُونَ الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکَ لَقَدْ جَاءَکَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِینَ (94)
و اگر در آنچه بر تو نازل کردهایم تردیدی داری، از کسانی که پیش از تو کتاب آسمانی را میخواندند بپرس، به یقین، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسیده است؛ بنابر این، هرگز از تردیدکنندگان مباش! [مسلماً او تردیدی نداشت! این درسی برای مردم بود!]
وَ لاَ تَکُونَنَّ مِنَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ فَتَکُونَ مِنَ الْخَاسِرِینَ (95)
و از آنها مباش که آیات خدا را تکذیب کردند، که از زیانکاران خواهی بود!
إِنَّ الَّذِینَ حَقَّتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ (96)
(و بدان) آنها که فرمان پروردگار تو بر آنان تحقق یافته، (و بجرم اعمالشان، توفیق هدایت را از آنها گرفته هرگز) ایمان نمیآورند،
وَ لَوْ جَاءَتْهُمْ کُلُّ آیَةٍ حَتَّى یَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِیمَ (97)
هر چند تمام آیات (و نشانههای الهی) به آنان برسد، تا زمانی که عذاب دردناک را ببینند! (زیرا تاریکی گناه، قلبهایشان را فرا گرفته، و راهی به روشنایی ندارند!)
فَلَوْ لاَ کَانَتْ قَرْیَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلاَّ قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ مَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِینٍ (98)
چرا هیچ یک از شهرها و آبادیها ایمان نیاوردند که (ایمانشان بموقع باشد، و) به حالشان مفید افتد؟! مگر قوم یونس، هنگامی که آنها ایمان آوردند، عذاب رسوا کننده را در زندگی دنیا از آنان برطرف ساختیم؛ و تا مدّت معیّنی [ پایان زندگی و اجلشان] آنها را بهرهمند ساختیم.
وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ (99)
و اگر پروردگار تو میخواست، تمام کسانی که روی زمین هستند، همگی به (اجبار) ایمان میآوردند؛ آیا تو میخواهی مردم را مجبور سازی که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجباری چه سودی دارد؟!)
وَ مَا کَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ (100)
(اما) هیچ کس نمیتواند ایمان بیاورد، جز به فرمان خدا (و توفیق و یاری و هدایت او)! و پلیدی (کفر و گناه) را بر کسانی قرارمیدهد که نمیاندیشند.
قُلِ انْظُرُوا مَا ذَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا تُغْنِی الْآیَاتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لاَ یُؤْمِنُونَ (101)
بگو: «نگاه کنید چه چیز (از آیات خدا و نشانههای توحیدش) در آسمانها و زمین است!» اما این آیات و انذارها به حال کسانی که (به خاطر لجاجت) ایمان نمیآورند مفید نخواهد بود!
فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ إِلاَّ مِثْلَ أَیَّامِ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ (102)
آیا آنها (چیزی) جز همانند روزهای پیشینیان (و بلاها و مجازاتهایشان) را انتظار میکشند؟! بگو: «شما انتظار بکشید، من نیز با شما انتظار میکشم!»
ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَنَا وَ الَّذِینَ آمَنُوا کَذٰلِکَ حَقّاً عَلَیْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ (103)
سپس (هنگام نزول بلا و مجازات،) فرستادگان خود و کسانی را که (به آنان) ایمان میآورند، نجات میدهیم و همین گونه، بر ما حق است که مؤمنان (به تو) را (نیز) رهایی بخشیم!
قسم سوم: 104-109 دعوت مردم به ترک شک به اسلام و هدایت شدن به هدایت قرآن
این قسم از دو فقره تشکیل شده که هر یک از آنها با خطاب « قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ ..» شروع می شوند. خطاب اول درباره نفی شک از این قرآن است و به همین دلیل با بخش اول آیه محور سوره: «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ» ارتباط دارد و خطاب دوم بیان می کند که این قرآن وسیله هدایت است و به همین دلیل با بخش دوم آیه محور که می فرماید: «هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» ارتباط دارد.
پس در این دو فقره به عنوان خاتمه سوره، دو توجیه برای نفی شک از این قرآن و ضرورت هدایت به وسیله این قرآن بیان می شود.
مقطع اول: 104-107: هیچ شکی در این قرآن نیست «ذلک الکتاب لا ریب فیه...»
قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی فَلاَ أَعْبُدُ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لٰکِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (104)
بگو: «ای مردم! اگر در عقیده من شک دارید، من آنهایی را که جز خدا میپرستید، نمیپرستم! تنها خداوندی را پرستش میکنم که شما را میمیراند! و من مأمورم که از مؤمنان باشم!
وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً وَ لاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (105)
و (به من دستور داده شده که:) روی خود را به آیینی متوجه ساز که از هر گونه شرک، خالی است؛ و از مشرکان مباش!
وَ لاَ تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لاَ یَنْفَعُکَ وَ لاَ یَضُرُّکَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِینَ (106)
و جز خدا، چیزی را که نه سودی به تو میرساند و نه زیانی، مخوان! که اگر چنین کنی، از ستمکاران خواهی بود!
وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلاَ رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ (107)
و اگر خداوند، (برای امتحان یا کیفر گناه،) زیانی به تو رساند، هیچ کس جز او آن را برطرف نمیسازد؛ و اگر اراده خیری برای تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آنرا به هر کس از بندگانش بخواهد میرساند؛ و او غفور و رحیم است!»
مقطع دوم108-109: این قرآن وسیله هدایت است «... هدی للمتقین»
قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا یَهْتَدِی لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا وَ مَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ (108)
بگو: «ای مردم! حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده؛ هر کس (در پرتو آن) هدایت یابد، برای خود هدایت شده؛ و هر کس گمراه گردد، به زیان خود گمراه میگردد؛ و من مأمور (به اجبار) شما نیستم!»
وَ اتَّبِعْ مَا یُوحَى إِلَیْکَ وَ اصْبِرْ حَتَّى یَحْکُمَ اللَّهُ وَ هُوَ خَیْرُ الْحَاکِمِینَ (109)
و از آنچه بر تو وحی میشود پیروی کن، و شکیبا باش (و استقامت نما)، تا خداوند فرمان (پیروزی) را صادر کند؛ و او بهترین حاکمان است!
- سه شنبه ۴ خرداد ۹۵