سوره مریم: نمونه ای از اختلاف بین امت، پس از رسولان
محور سوره: آیه 213 سوره بقره
کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (213)
مردم (در آغاز) یک دسته بودند؛ (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت میکرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند؛) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانههای روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (امّا افراد بیایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت میکند.
این آیه حکمت بعثت رسولان و انزال کتب آسمانی را بیان می کند و رحمت خداوند به اهل ایمانی که بغی ندارند روشن می سازد. (این معنا مساعد معنای ادخلوا فی السلم کافه است).
این سوره نمونه ای از اختلاف بین مردم، پس از رسولان را نشان می دهد که به واسطه بغی بعضی از مردم ایجاد می شود.
یهود و نصاری در مورد حضرت مسیح علیه السلام اختلاف داشتند، این سوره نازل شد تا این اختلاف را از بین ببرد. همچنین عرب و یهود و نصاری در دین ابراهیم ع اختلاف داشتند پس این سوره نازل شد تا این اختلاف را محو کند. بنابراین سوره از مجموعه ای از انبیا ع و عبودیتشان و وضعیت اقوامشان پس از آنها (مخالفت اقوام انبیا با طریق شان) و اینکه ملائکه به جز به امر خداوند نازل نمی شوند و موقف کافرین در روز قیامت و اینکه ادعا می کنند خداوند فرزندی دارد بحث می کند.
با توجه به آیه آخر سوره، سوره مریم نمونه ای از تبشیر و انذار و حکمی است که بین مردم صادر می شود در مورد چیزی که از روی گمراهی در مورد آن اختلاف داشتند (مسیح ع) است.
در آیه محور سوره داریم: «کان الناس امه واحده فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین» و در سوره مشاهده می کنیم مجموعه ای از رسولان الهی مورد بحث قرار می گیرند.
در آیه محور سوره داریم: «و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جائتهم البینات بغیا بینهم» و مشاهده می کنیم که سوره اختلاف بین مردم را در مورد حضرت مسیح ع بیان می کند. این قضیه ای است که تعداد زیادی از مردم به واسطه آن منحرف شده اند.
در آیه محور سوره مریم داریم: «فهدی الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق باذنه» خداوند این قرآن را نازل کرد، و سوره مریم هم در این قرآن قرار دارد تا مردم را در مورد بعضی چیزهایی که اختلاف دارند، هدایت کند.
در ایه محور سوره مریم داریم: «و الله یهدی من یشاء الی صراط مستقیم» و سوره مریم متعرض موضوع هدایت به صراط مستقیم می شود.
مقطع اول: 2-58: بیان حال انبیا و دعوتشان و اخلاقشان
مجموعه اول:2-15: داستان زکریا ع و تولد یحیی ع از زنی عاقر
این داستان قبل از داستان تولد حضرت عیسی ع بیان شده تا نشان دهد خدایی که می تواند یحیی ع را از زنی عاقر متولد کند، قادر است حضرت عیسی ع را نیز بدون پدر متولد کند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ (0)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
کهیعص (1)
کهیعص
ذِکْرُ رَحْمَةِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا (2)
(این) یادی است از رحمت پروردگار تو نسبت به بندهاش زکریا...
إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِیّاً (3)
در آن هنگام که پروردگارش را در خلوتگاه (عبادت) پنهان خواند...
قَالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعَائِکَ رَبِّ شَقِیّاً (4)
گفت: «پروردگارا! استخوانم سست شده؛ و شعله پیری تمام سرم را فراگرفته؛ و من هرگز در دعای تو، از اجابت محروم نبودهام!
وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوَالِیَ مِنْ وَرَائِی وَ کَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً (5)
و من از بستگانم بعد از خودم بیمناکم (که حق پاسداری از آیین تو را نگاه ندارند)! و (از طرفی) همسرم نازا و عقیم است؛ تو از نزد خود جانشینی به من ببخش...
یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّاً (6)
که وارث من و دودمان یعقوب باشد؛ و او را مورد رضایتت قرار ده!»
یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلاَمٍ اسْمُهُ یَحْیَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیّاً (7)
ای زکریا! ما تو را به فرزندی بشارت میدهیم که نامش «یحیی» است؛ و پیش از این، همنامی برای او قرار ندادهایم!
قَالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلاَمٌ وَ کَانَتِ امْرَأَتِی عَاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیّاً (8)
گفت: «پروردگارا! چگونه برای من فرزندی خواهد بود؟! در حالی که همسرم نازا و عقیم است، و من نیز از شدّت پیری افتاده شدهام!»
قَالَ کَذٰلِکَ قَالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً (9)
فرمود: «پروردگارت این گونه گفته (و اراده کرده)! این بر من آسان است؛ و قبلاً تو را آفریدم در حالی که چیزی نبودی!»
قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً قَالَ آیَتُکَ أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاَثَ لَیَالٍ سَوِیّاً (10)
عرض کرد: «پروردگارا! نشانهای برای من قرار ده!» فرمود: «نشانه تو این است که سه شبانه روز قدرت تکلّم (با مردم) نخواهی داشت؛ در حالی که زبانت سالم است!»
فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَ عَشِیّاً (11)
او از محراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد؛ و با اشاره به آنها گفت: «(بشکرانه این موهبت،) صبح و شام خدا را تسبیح گویید!»
یَا یَحْیَى خُذِ الْکِتَابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیّاً (12)
ای یحیی! کتاب (خدا) را با قوّت بگیر! و ما فرمان نبوّت (و عقل کافی) در کودکی به او دادیم!
وَ حَنَاناً مِنْ لَدُنَّا وَ زَکَاةً وَ کَانَ تَقِیّاً (13)
و رحمت و محبتّی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (دل و جان)! و او پرهیزگار بود!
وَ بَرّاً بِوَالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیّاً (14)
او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار بود؛ و جبّار (و متکّبر) و عصیانگر نبود!
وَ سَلاَمٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیّاً (15)
سلام بر او، آن روز که تولّد یافت، و آن روز که میمیرد، و آن روز که زنده برانگیخته میشود!
مجموعه دوم: 16-40: داستان تولد حضرت عیسی ع و رفع اختلاف مردم در مورد ایشان
این مجموعه در سه بخش، قبل از تولد حضرت عیسی ع، ماجراهای بعد از تولد ایشان و مواجهه حضرت مریم با قومش و بیان اختلافی که یهود و نصاری در مورد حضرت عیسی ع داشتند بیان شده است.
از مقایسه محور سوره با آیه «ان الله ربی و ربکم فاعبدواه هذا صراط مستقیم» متوجه می شویم که هدایت مومنین به این است که خداوند را به عنوان رب بشناسند و او را عبادت کنند و این صراط مستقیم است.
وَ اذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَاناً شَرْقِیّاً (16)
و در این کتاب (آسمانی)، مریم را یاد کن، آن هنگام که از خانوادهاش جدا شد، و در ناحیه شرقی (بیت المقدس) قرار گرفت؛
فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَاباً فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِیّاً (17)
و میان خود و آنان حجابی افکند (تا خلوتگاهش از هر نظر برای عبادت آماده باشد). در این هنگام، ما روح خود را بسوی او فرستادیم؛ و او در شکل انسانی بیعیب و نقص، بر مریم ظاهر شد!
قَالَتْ إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمٰنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیّاً (18)
او (سخت ترسید و) گفت: «من از شرّ تو، به خدای رحمان پناه میبرم اگر پرهیزگاری!
قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لِأَهَبَ لَکِ غُلاَماً زَکِیّاً (19)
گفت: «من فرستاده پروردگار توام؛ (آمدهام) تا پسر پاکیزهای به تو ببخشم!»
قَالَتْ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلاَمٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیّاً (20)
گفت: «چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد؟! در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نداشته، و زن آلودهای هم نبودهام!»
قَالَ کَذٰلِکِ قَالَ رَبُّکِ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آیَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ کَانَ أَمْراً مَقْضِیّاً (21)
گفت: «مطلب همین است! پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است! (ما او را میآفرینیم، تا قدرت خویش را آشکار سازیم؛) و او را برای مردم نشانهای قرار دهیم؛ و رحمتی باشد از سوی ما! و این امری است پایان یافته (و جای گفتگو ندارد)!»
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِهِ مَکَاناً قَصِیّاً (22)
سرانجام (مریم) به او باردار شد؛ و او را به نقطه دور دستی برد (و خلوت گزید)
فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هٰذَا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیّاً (23)
درد زایمان او را به کنار تنه درخت خرمایی کشاند؛ (آنقدر ناراحت شد که) گفت: «ای کاش پیش از این مرده بودم، و بکلّی فراموش میشدم!»
فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلاَّ تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیّاً (24)
ناگهان از طرف پایین پایش او را صدا زد که: «غمگین مباش! پروردگارت زیر پای تو چشمه آبی (گوارا) قرار داده است!
وَ هُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَباً جَنِیّاً (25)
و این تنه نخل را به طرف خود تکان ده، رطب تازهای بر تو فرو میریزد!
فَکُلِی وَ اشْرَبِی وَ قَرِّی عَیْناً فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَداً فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمٰنِ صَوْماً فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیّاً (26)
(از این غذای لذیذ) بخور؛ و (از آن آب گوارا) بنوش؛ و چشمت را (به این مولود جدید) روشن دار! و هرگاه کسی از انسانها را دیدی، (با اشاره) بگو: من برای خداوند رحمان روزهای نذر کردهام؛ بنابراین امروز با هیچ انسانی هیچ سخن نمیگویم! (و بدان که این نوزاد، خودش از تو دفاع خواهد کرد!)»
فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا یَا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیّاً (27)
(مریم) در حالی که او را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد؛ گفتند: «ای مریم! کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی!
یَا أُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ مَا کَانَتْ أُمُّکِ بَغِیّاً (28)
ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود، و نه مادرت زن بد کارهای!!»
فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیّاً (29)
(مریم) به او اشاره کرد؛ گفتند: «چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟!»
قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیّاً (30)
(ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدایم؛ او کتاب (آسمانی) به من داده؛ و مرا پیامبر قرار داده است!
وَ جَعَلَنِی مُبَارَکاً أَیْنَ مَا کُنْتُ وَ أَوْصَانِی بِالصَّلاَةِ وَ الزَّکَاةِ مَا دُمْتُ حَیّاً (31)
و مرا -هر جا که باشم- وجودی پربرکت قرار داده؛ و تا زمانی که زندهام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است!
وَ بَرّاً بِوَالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبَّاراً شَقِیّاً (32)
و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده؛ و جبّار و شقی قرار نداده است!
وَ السَّلاَمُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیّاً (33)
و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولّد شدم، و در آن روز که میمیرم، و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد!»
ذٰلِکَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِی فِیهِ یَمْتَرُونَ (34)
این است عیسی پسر مریم؛ گفتار حقّی که در آن تردید میکنند!
مَا کَانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (35)
هرگز برای خدا شایسته نبود که فرزندی اختیار کند! منزّه است او! هرگاه چیزی را فرمان دهد، میگوید: «موجود باش!» همان دم موجود میشود!
وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هٰذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ (36)
و خداوند، پروردگار من و شماست! او را پرستش کنید؛ این است راه راست!
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ (37)
ولی (بعد از او) گروههایی از میان پیروانش اختلاف کردند؛ وای به حال کافران از مشاهده روز بزرگ (رستاخیز)!
أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ یَوْمَ یَأْتُونَنَا لٰکِنِ الظَّالِمُونَ الْیَوْمَ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ (38)
در آن روز که نزد ما میآیند، چه گوشهای شنوا و چه چشمهای بینایی پیدا میکنند! ولی این ستمگران امروز در گمراهی آشکارند!
وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فِی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ (39)
آنان را از روز حسرت [ روز رستاخیز که برای همه مایه تأسف است] بترسان، در آن هنگام که همه چیز پایان مییابد! و آنها در غفلتند و ایمان نمیآورند!
إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَیْهَا وَ إِلَیْنَا یُرْجَعُونَ (40)
ما، زمین و تمام کسانی را که بر آن هستند، به ارث میبریم؛ و همگی بسوی ما بازگردانده میشوند!
مجموعه سوم: 41-58: بیان حال انبیا در مقابل خدا، دلیلی بر عبد بودن عیسی ع
دعوت حضرت ابراهیم ع برای رساندن مردم به عبودیت خداوند است که همان صراط مستقیم است. دعوت همه انبیا مثل هم است و همگی مردم را به عبودیت خداوند که همان صراط مستقیم است دعوت می کنند. دعوت حضرت عیسی ع به سوی صراط مستقیم است. ذکر داستان حضرت ابراهیم (یکی از رسولان الهی) و پس از آن ذکر داستان موسی ع و هارون ع سپس ذکر داستان اسماعیل ع و ادریس ع نشان دهنده این است که حضرت عیسی ع هم یکی از پیامبران الهی است که به عبودیت خداوند دعوت می کرد.
فقره اول: 41-45: حضرت ابراهیم ع پدرش را از بت پرستی منع می کند
وَ اذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً (41)
در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او بسیار راستگو، و پیامبر (خدا) بود!
إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لاَ یَسْمَعُ وَ لاَ یُبْصِرُ وَ لاَ یُغْنِی عَنْکَ شَیْئاً (42)
هنگامی که به پدرش گفت: «ای پدر! چرا چیزی را میپرستی که نه میشنود، و نه میبیند، و نه هیچ مشکلی را از تو حلّ میکند؟!
یَا أَبَتِ إِنِّی قَدْ جَاءَنِی مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنِی أَهْدِکَ صِرَاطاً سَوِیّاً (43)
ای پدر! دانشی برای من آمده که برای تو نیامده است؛ بنابر این از من پیروی کن، تا تو را به راه راست هدایت کنم!
یَا أَبَتِ لاَ تَعْبُدِ الشَّیْطَانَ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلرَّحْمٰنِ عَصِیّاً (44)
ای پدر! شیطان را پرستش مکن، که شیطان نسبت به خداوند رحمان، عصیانگر بود!
یَا أَبَتِ إِنِّی أَخَافُ أَنْ یَمَسَّکَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمٰنِ فَتَکُونَ لِلشَّیْطَانِ وَلِیّاً (45)
ای پدر! من از این میترسم که از سوی خداوند رحمان عذابی به تو رسد، در نتیجه از دوستان شیطان باشی!»
فقره دوم: 46-50: داستان حضرت ابراهیم ع و پدرش و دوری ابراهیم از او و بخشش خداوند به او
قَالَ أَ رَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِی یَا إِبْرَاهِیمُ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّکَ وَ اهْجُرْنِی مَلِیّاً (46)
گفت: «ای ابراهیم! آیا تو از معبودهای من روی گردانی؟! اگر (از این کار) دست برنداری، تو را سنگسار میکنم! و برای مدّتی طولانی از من دور شو!»
قَالَ سَلاَمٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کَانَ بِی حَفِیّاً (47)
(ابراهیم) گفت: «سلام بر تو! من بزودی از پروردگارم برایت تقاضای عفو میکنم؛ چرا که او همواره نسبت به من مهربان بوده است!
وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ مَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ أَدْعُو رَبِّی عَسَى أَلاَّ أَکُونَ بِدُعَاءِ رَبِّی شَقِیّاً (48)
و از شما، و آنچه غیر خدا میخوانید، کنارهگیری میکنم؛ و پروردگارم را میخوانم؛ و امیدوارم در خواندن پروردگارم بیپاسخ نمانم!»
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَ مَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ کُلاًّ جَعَلْنَا نَبِیّاً (49)
هنگامی که از آنان و آنچه غیر خدا میپرستیدند کنارهگیری کرد، ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم؛ و هر یک را پیامبری (بزرگ) قرار دادیم!
وَ وَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَ جَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِیّاً (50)
و از رحمت خود به آنان عطا کردیم؛ و برای آنها نام نیک و مقام برجستهای (در میان همه امّتها) قرار دادیم!
فقره سوم: 51-58: داستان حضرت موسی ع و هارون ع و اسماعیل ع و ادریس ع
وَ اذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصاً وَ کَانَ رَسُولاً نَبِیّاً (51)
و در این کتاب (آسمانی) از موسی یاد کن، که او مخلص بود، و رسول و پیامبری والا مقام!
وَ نَادَیْنَاهُ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْأَیْمَنِ وَ قَرَّبْنَاهُ نَجِیّاً (52)
ما او را از طرف راست (کوه) طور فراخواندیم؛ و نجواکنان او را (به خود) نزدیک ساختیم؛
وَ وَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِیّاً (53)
و ما از رحمت خود، برادرش هارون را -که پیامبر بود- به او بخشیدیم.
وَ اذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَ کَانَ رَسُولاً نَبِیّاً (54)
و در این کتاب (آسمانی) از اسماعیل (نیز) یاد کن، که او در وعدههایش صادق، و رسول و پیامبری (بزرگ) بود!
وَ کَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاَةِ وَ الزَّکَاةِ وَ کَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیّاً (55)
او همواره خانوادهاش را به نماز و زکات فرمان میداد؛ و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.
وَ اذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً (56)
و در این کتاب، از ادریس (نیز) یاد کن، او بسیار راستگو و پیامبر (بزرگی) بود.
وَ رَفَعْنَاهُ مَکَاناً عَلِیّاً (57)
و ما او را به مقام والایی رساندیم.
أُولٰئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ مِنْ ذُرِّیَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّیَّةِ إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْرَائِیلَ وَ مِمَّنْ هَدَیْنَا وَ اجْتَبَیْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمٰنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُکِیّاً (58)
آنها پیامبرانی بودند که خداوند مشمول نعمتشان قرار داده بود، از فرزندان آدم، و از کسانی که با نوح بر کشتی سوار کردیم، و از دودمان ابراهیم و یعقوب، و از کسانی که هدایت کردیم و برگزیدیم. آنها کسانی بودند که وقتی آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده میشد به خاک میافتادند، در حالی که سجده میکردند و گریان بودند.
مقطع دوم: 59-98: بیان حال اقوام انبیا پس از آنها
مجموعه اول: 59-65: انحراف امتها پس از پیامبرانشان و نزول وحی جدید
فقره اول: 59-63: بیان انحراف امتها پس از رسولانشان و پاداش کسانی که منحرف نمی شوند
بعد از هر رسولی، تعداد زیادی از امتش منحرف می شوند. سپس امت را با بیان نعمت هایی که برای توبه کنندگان و... آماده شده، تشویق به توبه و ایمان و عمل صالح می کند
فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلاَةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیّاً (59)
امّا پس از آنان، فرزندان ناشایستهای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروی نمودند؛ و بزودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید!
إِلاَّ مَنْ تَابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صَالِحاً فَأُولٰئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لاَ یُظْلَمُونَ شَیْئاً (60)
مگر آنان که توبه کنند، و ایمان بیاورند، و کار شایسته انجام دهند؛ چنین کسانی داخل بهشت میشوند، و کمترین ستمی به آنان نخواهد شد.
جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمٰنُ عِبَادَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّهُ کَانَ وَعْدُهُ مَأْتِیّاً (61)
وارد باغهایی جاودانی میشوند که خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده داده است؛ هر چند آن را ندیدهاند؛ مسلماً وعده خدا تحقق یافتنی است!
لاَ یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْواً إِلاَّ سَلاَماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیهَا بُکْرَةً وَ عَشِیّاً (62)
در آن جا هرگز گفتار لغو و بیهودهای نمیشنوند؛ و جز سلام در آن جا سخنی نیست؛ و هر صبح و شام، روزی آنان در بهشت مقرّر است.
تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَنْ کَانَ تَقِیّاً (63)
این همان بهشتی است که به بندگان پرهیزگار خود، به ارث میدهیم.
فقره دوم: 64-65: وحی جدیدی که از طرف خدا بر محمد ص نازل شد
پس از آنکه خداوند احوال پیامبران و اخبارشان و کیفیت عبادتشان و دعوتشان به سوی توحید و خشوع و سجودشان و... را بیان کرد، در فقره اول مقطع دوم انحراف امتهای پس از رسولان را بیان نموده و احتیاجشان به وحی جدید را متذکر شده و بیان می کند که این وحی جدید همان چیزی است که خداوند بر محمد ص نازل کرده است.
وَ مَا نَتَنَزَّلُ إِلاَّ بِأَمْرِ رَبِّکَ لَهُ مَا بَیْنَ أَیْدِینَا وَ مَا خَلْفَنَا وَ مَا بَیْنَ ذٰلِکَ وَ مَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیّاً (64)
(پس از تأخیر وحی، جبرئیل به پیامبر عرض کرد:) ما جز بفرمان پروردگار تو، نازل نمیشویم؛ آنچه پیش روی ما، و پشت سر ما، و آنچه میان این دو میباشد، همه از آن اوست؛ و پروردگارت هرگز فراموشکار نبوده (و نیست)!
رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَیْنَهُمَا فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبَادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیّاً (65)
همان پروردگار آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد! او را پرستش کن؛ و در راه عبادتش شکیبا باش! آیا مثل و مانندی برای او مییابی؟!
مجموعه دوم: 66-80: علت اساسی انحراف از طریق الله کفر به روز قیامت است
علت اساسی انحراف، کفر به روز قیامت است پس زمانی که با این حرف حجتی بر علیه منکرین ارائه می شود، از آن حجت و دلیل فرار می کنند (آنرا نمی پذیرند).
در این آیات بر وجود روز قیامت حجت اقامه شده و همچنین بر علیه منطق کافرین که فکر می کنند دنیا میزان است هم حجت اقامه شده. همچنین علیه این منطق که کسی که در دنیا اکرام شده باشد، در اخرت هم مورد اکرام است، حجت اقامه شده. و همه این موارد به صیغه انذار و تبشیر است.
وَ یَقُولُ الْإِنْسَانُ أَ إِذَا مَا مِتُّ لَسَوْفَ أُخْرَجُ حَیّاً (66)
انسان میگوید: «آیا پس از مردن، زنده (از قبر) بیرون خواهم آمد؟!»
أَ وَ لاَ یَذْکُرُ الْإِنْسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً (67)
آیا انسان به خاطر نمیآورد که ما پیش از این او را آفریدیم در حالی که چیزی نبود؟!
فَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّیَاطِینَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیّاً (68)
سوگند به پروردگارت که همه آنها را همراه با شیاطین در قیامت جمع میکنیم؛ سپس همه را -در حالی که به زانو درآمدهاند- گرداگرد جهنم حاضر میسازیم.
ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شِیعَةٍ أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَى الرَّحْمٰنِ عِتِیّاً (69)
سپس از هر گروه و جمعیّتی، کسانی را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش تر بودهاند، جدا میکنیم.
ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذِینَ هُمْ أَوْلَى بِهَا صِلِیّاً (70)
بعد از آن، ما بخوبی از کسانی که برای سوختن در آتش سزاوارترند، آگاهتریم!
وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وَارِدُهَا کَانَ عَلَى رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیّاً (71)
و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم میشوید؛ این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت!
ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیّاً (72)
سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی میبخشیم؛ و ظالمان را -در حالی که (از ضعف و ذلّت) به زانو درآمدهاند- در آن رها میسازیم.
وَ إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا أَیُّ الْفَرِیقَیْنِ خَیْرٌ مَقَاماً وَ أَحْسَنُ نَدِیّاً (73)
و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان خوانده میشود، کافران به مؤمنان میگویند: «کدام یک از دو گروه [ ما و شما] جایگاهش بهتر، و جلسات انس و مشورتش زیباتر، و بخشش او بیشتر است؟!»
وَ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَحْسَنُ أَثَاثاً وَ رِئْیاً (74)
چه بسیار اقوامی را پیش از آنان نابود کردیم که هم مال و ثروتشان از آنها بهتر بود، و هم ظاهرشان آراستهتر!
قُلْ مَنْ کَانَ فِی الضَّلاَلَةِ فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمٰنُ مَدّاً حَتَّى إِذَا رَأَوْا مَا یُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَکَاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً (75)
بگو: «کسی که در گمراهی است، باید خداوند به او مهلت دهد تا زمانی که وعده الهی را با چشم خود ببینند: یا عذاب (این دنیا)، یا (عذاب) قیامت! (آن روز) خواهند دانست چه کسی جایش بدتر، و لشکرش ناتوانتر است!»
وَ یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدًى وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَوَاباً وَ خَیْرٌ مَرَدّاً (76)
(امّا) کسانی که در راه هدایت گام نهادند، خداوند بر هدایتشان میافزاید؛ و آثار شایستهای که (از انسان) باقی میماند، ثوابش در پیشگاه پروردگارت بهتر، و عاقبتش خوبتر است!
أَ فَرَأَیْتَ الَّذِی کَفَرَ بِآیَاتِنَا وَ قَالَ لَأُوتَیَنَّ مَالاً وَ وَلَداً (77)
آیا دیدی کسی را که به آیات ما کافر شد، و گفت: «اموال و فرزندان فراوانی به من داده خواهد شد»؟!
أَطَّلَعَ الْغَیْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمٰنِ عَهْداً (78)
آیا او از غیب آگاه گشته، یا نزد خدا عهد و پیمانی گرفته است؟!
کَلاَّ سَنَکْتُبُ مَا یَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذَابِ مَدّاً (79)
هرگز چنین نیست! ما بزودی آنچه را میگوید مینویسیم و عذاب را بر او مستمرّ خواهیم داشت!
وَ نَرِثُهُ مَا یَقُولُ وَ یَأْتِینَا فَرْداً (80)
آنچه را او میگوید (از اموال و فرزندان)، از او به ارث میبریم، و به صورت تنها نزد ما خواهد آمد!
مجموعه سوم: 81-87: مشرکین آلهه های دیگری را در کنار خدا می پرستند
این مجموعه در مورد اینکه مشرکین آلهه های دیگری را هم در کنار خدا می پرستند بحث می کند و آنها را انذار می کند و هشدار می دهد و به متقین بشارت می دهد.
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزّاً (81)
و آنان غیر از خدا، معبودانی را برای خود برگزیدند تا مایه عزّتشان باشد! (چه پندار خامی!)
کَلاَّ سَیَکْفُرُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَ یَکُونُونَ عَلَیْهِمْ ضِدّاً (82)
هرگز چنین نیست! به زودی (معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد؛ (بلکه) بر ضدّشان قیام میکنند!
أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیَاطِینَ عَلَى الْکَافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزّاً (83)
آیا ندیدی که ما شیاطین را بسوی کافران فرستادیم تا آنان را شدیداً تحریک کنند؟!
فَلاَ تَعْجَلْ عَلَیْهِمْ إِنَّمَا نَعُدُّ لَهُمْ عَدّاً (84)
پس درباره آنان شتاب مکن؛ ما آنها (و اعمالشان) را به دقت شماره میکنیم!
یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمٰنِ وَفْداً (85)
در آن روز که پرهیزگاران را دسته جمعی بسوی خداوند رحمان (و پاداشهای او) محشور میکنیم...
وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلَى جَهَنَّمَ وِرْداً (86)
و مجرمان را (همچون شتران تشنهکامی که به سوی آبگاه میروند) به جهنّم میرانیم...
لاَ یَمْلِکُونَ الشَّفَاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمٰنِ عَهْداً (87)
آنان هرگز مالک شفاعت نیستند؛ مگر کسی که نزد خداوند رحمان، عهد و پیمانی دارد.
مجموعه چهارم: 88-98: مشرکین برای خدا فرزند قائلند
در این مجموعه در مورد نسبت فرزند با خدا بحث می شود و همانند مجموعه قبل انذار و تبشیر می دهد.
وَ قَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمٰنُ وَلَداً (88)
و گفتند: «خداوند رحمان فرزندی برای خود برگزیده است».
لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إِدّاً (89)
راستی مطلب زشت و زنندهای گفتید!
تَکَادُ السَّمَاوَاتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبَالُ هَدّاً (90)
نزدیک است به خاطر این سخن آسمانها از هم متلاشی گردد، و زمین شکافته شود، و کوهها بشدّت فرو ریزد...
أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمٰنِ وَلَداً (91)
از این رو که برای خداوند رحمان فرزندی قائل شدند!
وَ مَا یَنْبَغِی لِلرَّحْمٰنِ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً (92)
در حالی که هرگز برای خداوند رحمان سزاوار نیست که فرزندی برگزیند!
إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ آتِی الرَّحْمٰنِ عَبْداً (93)
تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، بنده اویند!
لَقَدْ أَحْصَاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدّاً (94)
خداوند همه آنها را احصا کرده، و به دقّت شمرده است!
وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَرْداً (95)
و همگی روز رستاخیز، تک و تنها نزد او حاضر میشوند!
إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمٰنُ وُدّاً (96)
مسلّماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند رحمان محبّتی برای آنان در دلها قرار میدهد!
فَإِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدّاً (97)
و ما فقط آن [ قرآن] را بر زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزگاران را بوسیله آن بشارت دهی، و دشمنان سرسخت را با آنان انذار کنی.
وَ کَمْ أَهْلَکْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هَلْ تُحِسُّ مِنْهُمْ مِنْ أَحَدٍ أَوْ تَسْمَعُ لَهُمْ رِکْزاً (98)
چه بسیار اقوام (بیایمان و گنهکاری) را که پیش از آنان هلاک کردیم؛ آیا احدی از آنها را احساس میکنی؟! یا کمترین صدایی از آنان میشنوی؟!
- دوشنبه ۳ خرداد ۹۵