سوره نور: تفصیل احکام مورد نیاز امت مسلمان
محور سوره: 208-209 سوره بقره
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (208)
ای کسانی که ایمان آوردهاید همگی در صلح و آشتی درآیید! و از گامهای شیطان، پیروی نکنید؛ که او دشمن آشکار شماست
فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْکُمُ الْبَیِّنَاتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (209)
و اگر بعد از این همه نشانههای روشن، که برای شما آمده است، لغزش کردید (و گمراه شدید)، بدانید (از چنگال عدالت خدا، فرار نتوانید کرد؛) که خداوند، توانا و حکیم است.
در این سوره بعضی از احکام اسلامی بیان شده: حد زنا، حد قذف و لعان، احکام استئذان و آداب آن، احکام عوره، غض بصر، ازدواج بردگان، مکاتبه، دخول در بیوت مسکونی و غیر مسکونی، اباحه خوردن از خانه هایی خاص، بعضی از آداب اجتماعی در اسلام و بعضی از آدابی که باید در معاشرت با رسول الله ص رعایت شود.
همه مواردی که بیان شد، زیر مجموعه آیه: «ادخلوا فی السلم کافه» قرار می گیرند.
این سوره با دو اسم «عزیز» و «حکیم» خداوند نسبت دارد (همانطور که در انتهای دو آیه محور سوره این دو اسم ذکر شده) به این صورت که خداوند از خلال عقوبتی که برای عدم عمل به احکامش می کند، عزیز است و از خلال چیز هایی که به عنوان احکام وضع کرده، حکیم است. «فان زللتم من بعد ما جائتکم البینات، فاعلموا ان الله عزیز حکیم»
رابطه این سوره با سوره مومنون به این صورت است که: پس از اینکه در سوره مومنون حجت هایی اقامه شد و نعمت های خداوند ذکر شد، در این سوره امربه دخول در اسلام به صورت کامل صادر می شود.
خداوند در این سوره امهات قضایای اجتماعی، سلوکی (روشی) و ایمانی و اخلاقی را که تاثیر زیادی بر جوامع اسلامی دارند را بیان کرده
مقطع اول: 1-34: آیات (احکام) روشن الهی در موضوعات تشریعی، توجیهی و اجتماعی
این مقطع شامل 4 مجموعه است که در این مجموعه ها محور سوره تعمیق داده می شود. (ادخلوا فی السلم کافه....)
بین آیه اول و آیه آخر این مقطع ارتباط وجود دادر. غرض این مقطع در آیه اول سوره بیان شده است. «سوره انزلناها و فرضناها و انزلنا فیها آیات بینات لعلکم تذکرون»
در این مقطع بعضی از واجبات الهی به همراه بعضی از آیات و احکام به همراه تذکر و موعظه عرضه شده است.
مجموعه اول: 1-10: بیان احکام زنا
آیه آخر این مجموعه و آیه آخر مجموعه بعدی مشخص می کند که این دو مجموعه به هم متصل هستند و سیاق واحدی دارند. این مجموعه مقدمه مجموعه بعدی است.
با توجه به آیه دوم محور سوره، «فان زللتم من بعد ما جائتکم البینات فاعلموا ان الله عزیز حکیم»، این مجموعه از نوعی از «زلل» یا «لغزش» نام می برد که همان «زنا» است و در ادامه عقوبت این کا را بیان می کندکه همان بیان عزت و حکمت الهی است. سپس نوع دیگری از «زلل» را با عنوان «قذف محصنات» بیان کرده و عقوبت آن را بیان می کند و از خلال این بیان نیز عزت و حکمت الهی فهمیده می شود. سپس موضوع معالجه خطای زوجه، زمانی که فقط زوج شاهد آن بوده بیان می شود که در این امر نیز حکمت خداوند و عزتش مشاهده می شود.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ (0)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
سُورَةٌ أَنْزَلْنَاهَا وَ فَرَضْنَاهَا وَ أَنْزَلْنَا فِیهَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (1)
(این) سورهای است که آن را فرو فرستادیم، و (عمل به آن را) واجب نمودیم، و در آن آیات روشنی نازل کردیم، شاید شما متذکّر شوید!
الزَّانِیَةُ وَ الزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لاَ تَأْخُذْکُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (2)
هر یک از زن و مرد زناکار را صد تازیانه بزنید؛ و نباید رأفت (و محبّت کاذب) نسبت به آن دو شما را از اجرای حکم الهی مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید! و باید گروهی از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده کنند!
الزَّانِی لاَ یَنْکِحُ إِلاَّ زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِیَةُ لاَ یَنْکِحُهَا إِلاَّ زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذٰلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ (3)
مرد زناکار جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج نمیکند؛ و زن زناکار را، جز مرد زناکار یا مشرک، به ازدواج خود درنمیآورد؛ و این کار بر مؤمنان حرام شده است!
وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَ لاَ تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَداً وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (4)
و کسانی که زنان پاکدامن را متهمّ میکنند، سپس چهار شاهد (بر مدّعای خود) نمیآورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید؛ و آنها همان فاسقانند!
إِلاَّ الَّذِینَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذٰلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (5)
مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند (که خداوند آنها را میبخشد) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.
وَ الَّذِینَ یَرْمُونَ أَزْوَاجَهُمْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَدَاءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهَادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ (6)
و کسانی که همسران خود را (به عمل منافی عفّت) متهمّ میکنند، و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگویان است؛
وَ الْخَامِسَةُ أَنَّ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کَانَ مِنَ الْکَاذِبِینَ (7)
و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد.
وَ یَدْرَأُ عَنْهَا الْعَذَابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهَادَاتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکَاذِبِینَ (8)
آن زن نیز میتواند کیفر (زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتی که به او میدهد) از دروغگویان است.
وَ الْخَامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْهَا إِنْ کَانَ مِنَ الصَّادِقِینَ (9)
و بار پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگویان باشد.
وَ لَوْ لاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَکِیمٌ (10)
و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود و اینکه او توبهپذیر و حکیم است (بسیاری از شما گرفتار مجازات سخت الهی میشدید)!
مجموعه دوم: 11-20: حادثه افک و دروس آن
این مجموعه علتی است بر احکامی که در مجموعه قبل بیان شد و حکمت آن احکام را می فهماند و به جامعه اسلامی آموزش می دهد که زمانی که شایعه زنا مطرح شد، چگونه باید عمل کنند. کسی که حکمت حادثه افک را درک کند، می فهمد که چرا در اثبات زنا شهادت شهود شرط است و حکمت حد قذف را درک می کند همانطور که ضرورت حسن ظن به مومنین را نیز متوجه می شود.
این آیات بخشی از اخلاق اسلامی را در موضوع شایعات تفصیل می دهد
إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ لاَ تَحْسَبُوهُ شَرّاً لَکُمْ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ (11)
مسلّماً کسانی که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهی (متشکّل و توطئهگر) از شما بودند؛ امّا گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است، بلکه خیر شما در آن است؛ آنها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند؛ و از آنان کسی که بخش مهمّ آن را بر عهده داشت عذاب عظیمی برای اوست!
لَوْ لاَ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً وَ قَالُوا هٰذَا إِفْکٌ مُبِینٌ (12)
چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشکار است؟!
لَوْ لاَ جَاءُوا عَلَیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُولٰئِکَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْکَاذِبُونَ (13)
چرا چهار شاهد برای آن نیاوردند؟! اکنون که این گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند!
وَ لَوْ لاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ لَمَسَّکُمْ فِی مَا أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذَابٌ عَظِیمٌ (14)
و اگر فضل و رحمت الهی در دنیا و آخرت شامل شما نمیشد، بخاطر این گناهی که کردید عذاب سختی به شما میرسید!
إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْوَاهِکُمْ مَا لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ (15)
به خاطر بیاورید زمانی را که این شایعه را از زبان یکدیگر میگرفتید، و با دهان خود سخنی میگفتید که به آن یقین نداشتید؛ و آن را کوچک میپنداشتید در حالی که نزد خدا بزرگ است!
وَ لَوْ لاَ إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ مَا یَکُونُ لَنَا أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهٰذَا سُبْحَانَکَ هٰذَا بُهْتَانٌ عَظِیمٌ (16)
چرا هنگامی که آن را شنیدید نگفتید: «ما حق نداریم که به این سخن تکلّم کنیم؛ خداوندا منزّهی تو، این بهتان بزرگی است»؟!
یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (17)
خداوند شما را اندرز میدهد که هرگز چنین کاری را تکرار نکنید اگر ایمان دارید!
وَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (18)
و خداوند آیات را برای شما بیان میکند، و خدا دانا و حکیم است.
إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (19)
کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است؛ و خداوند میداند و شما نمیدانید!
وَ لَوْ لاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ (20)
و اگر فضل و رحمت الهی شامل حال شما نبود و اینکه خدا مهربان و رحیم است (مجازات سختی دامانتان را میگرفت)!
مجموعه سوم: 21-26: امتداد قصه افک
این مجموعه که پس از دو مجموعه سابق آمده، و از نظر سیاقی به آنها متصل است، نمونه هایی از خطوات (گام ها) شیطان را بیان می کند. بیان می کند که شیطان به فحشا هایی همچون زنا و قذف امر می کند. به این ترتیب ارتباط این مجموعه با محور سوره به روشنی درک می شود.
در دو مجموعه سابق، احکام و آدابی از اسلام بیان شد و به مراعات آنها امر شدیم که تفصیل «ادخلوا فی السلم کافه» بود. این مجموعه برای تاکید بر نهی «و لا تتبعوا خطوات الشیطان» بیان شده است.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْ لاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَکَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لٰکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشَاءُ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (21)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از گامهای شیطان پیروی نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش میسازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان میدهد! و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمیشد؛ ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه میکند، و خدا شنوا و داناست!
وَ لاَ یَأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْکُمْ وَ السَّعَةِ أَنْ یُؤْتُوا أُولِی الْقُرْبَى وَ الْمَسَاکِینَ وَ الْمُهَاجِرِینَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لاَ تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (22)
آنها که از میان شما دارای برتری (مالی) و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند؛ آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند؛ آیا دوست نمیدارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است!
إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلاَتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (23)
کسانی که زنان پاکدامن و بیخبر (از هرگونه آلودگی) و مؤمن را متهم میسازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آنهاست.
یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (24)
در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضدّ آنها به اعمالی که مرتکب میشدند گواهی میدهد!
یَوْمَئِذٍ یُوَفِّیهِمُ اللَّهُ دِینَهُمُ الْحَقَّ وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ (25)
آن روز، خداوند جزای واقعی آنان را بیکم و کاست میدهد؛ و میدانند که خداوند حق آشکار است!
الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَ الطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُولٰئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ (26)
زنان ناپاک از آن مردان ناپاکند، و مردان ناپاک نیز به زنان ناپاک تعلّق دارند؛ و زنان پاک از آن مردان پاک، و مردان پاک از آن زنان پاکند! اینان از نسبتهای ناروایی که (ناپاکان) به آنان میدهند مبرّا هستند؛ و برای آنان آمرزش (الهی) و روزی پرارزشی است!
مجموعه چهارم: 27-34: وضع قواعدی برای جلوگیری از فساد در جامعه اسلامی
این مجموعه کامل کننده مجموعه های قبلی است به این صورت که در این مجموعه قواعدی وضع می شود که با رعایت آنها توسط مومنین، مجتمع اسلامی به دور از فساد خواهد ماند.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا ذٰلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (27)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! در خانههایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید؛ این برای شما بهتر است؛ شاید متذکّر شوید!
فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیهَا أَحَداً فَلاَ تَدْخُلُوهَا حَتَّى یُؤْذَنَ لَکُمْ وَ إِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکَى لَکُمْ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ (28)
و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود؛ و اگر گفته شد: «بازگردید!» بازگردید؛ این برای شما پاکیزهتر است؛ و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است!
لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَةٍ فِیهَا مَتَاعٌ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَ مَا تَکْتُمُونَ (29)
(ولی) گناهی بر شما نیست که وارد خانههای غیر مسکونی بشوید که در آن متاعی متعلّق به شما وجود دارد؛ و خدا آنچه را آشکار میکنید و آنچه را پنهان میدارید، میداند!
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذٰلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ (30)
به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزهتر است؛ خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است!
وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (31)
و به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را (از نگاه هوسآلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را -جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسریهای خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان همکیششان، یا بردگانشان [کنیزانشان]، یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند، یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند؛ و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد). و همگی بسوی خدا بازگردید ای مؤمنان، تا رستگار شوید!
وَ أَنْکِحُوا الْأَیَامَى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَ إِمَائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ (32)
مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد؛ خداوند گشایشدهنده و آگاه است!
وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لاَ یَجِدُونَ نِکَاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتَابَ مِمَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مَالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ وَ لاَ تُکْرِهُوا فَتَیَاتِکُمْ عَلَى الْبِغَاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِکْرَاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ (33)
و کسانی که امکانی برای ازدواج نمییابند، باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بینیاز گرداند! و آن بردگانتان که خواستار مکاتبه [قرار داد مخصوص برای آزاد شدن] هستند، با آنان قرار داد ببندید اگر رشد و صلاح در آنان احساس میکنید (که بعد از آزادی، توانایی زندگی مستقل را دارند)؛ و چیزی از مال خدا را که به شما داده است به آنان بدهید! و کنیزان خود را برای دستیابی متاع ناپایدار زندگی دنیا مجبور به خود فروشی نکنید اگر خودشان میخواهند پاک بمانند! و هر کس آنها را (بر این کار) اجبار کند، (سپس پشیمان گردد،)خداوند بعد از این اجبار آنها غفور و رحیم است! (توبه کنید و بازگردید، تا خدا شما را ببخشد!)
وَ لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ آیَاتٍ مُبَیِّنَاتٍ وَ مَثَلاً مِنَ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ (34)
ما بر شما آیاتی فرستادیم که حقایق بسیاری را تبیین میکند، و اخباری از کسانی که پیش از شما بودند، و موعظه و اندرزی برای پرهیزگاران!
مقطع دوم: 35-46: آیات روشن الهی در موضوع عقیده و فکر و ایمان و هستی و حیات
آیات پایانی مقطع قبل و این مقطع از نظر لفظی بسیار شبیه هم هستند و این شباهت نشان از هماهنگی معنایی دارد.
در این مقطع خداوند معرفی می شود. بنابراین فقره اول این مقطع با آیه «الله نور السماوات و الارض» شروع شده و فقره دوم آن با آیه: «و الله خلق کل دابه من ماء»
این مقطع در وسط سوره نور قرار گرفته تا هم نسبت به قبلش توضیحاتی ارائه کند و هم نسبت به بعد از آن. هم برای ما قبلش دلیل می آورد وهم برای ما بعدش.
در مقطع قبل حد زنا و حد قذف به عنوان یکی از دردهای اجتماع بیان شد و یک نمونه از امراضی که این گناهان در اجتماع به وجود می آورد نیز بیان شده و در ادامه روش هایی برای درمان و علاج این درد ها نیز مورد بحث قرار گرفت. با عمل به این دستورات و احکام، کیان اجتماع بشری از امراض دور می شود و نورانی خواهد شد.
35-38: در ابتدای مقطع دوم خداوند از هدایت آسمانها و زمین بحث می کند و مثالی از این هدایت نیز می زند که چگونه بنده مومنش را هدایت می کند. متوجه می شویم که در اینجا دو هدایت داریم: هدایت فطری و هدایت تشریعی. هدایت فطری تا زمانی عمل می کند که عمل به شریعت انجام شود و نور خداوند در قلب انسان روشن بماند. خداوند در این سوره اعمالی را مشخص می کند که به وسیله آنها نور قلب مشتعل باقی می ماند.
اینکه خداون هادی آسمانها و زمین است، علت ضرورت دخول در اسلامی به صورت کامل را بیان می کند. خدا هادی آسمانها و زمین است و برای هدایت شدن بندگانش مسیری را مشخص کرده که همان شریعت است و عمل به این شریعت انسانها را هدایت می کند و نور هدایت فطری را در قلب آنها روشن نگه می دارد.
39-46: در این آیات مصادیقی از قدرت الهی ذکر شده و هدایت نیز یکی از مظاهر قدرت است
اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لاَ شَرْقِیَّةٍ وَ لاَ غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ یَشَاءُ وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (35)
خداوند نور آسمانها و زمین است؛ مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار گیرد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته میشود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است و نه غربی؛ (روغنش آنچنان صاف و خالص است که) نزدیک است بدون تماس با آتش شعلهور شود؛ نوری است بر فراز نوری؛ و خدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت میکند، و خداوند به هر چیزی داناست.
فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَ الْآصَالِ (36)
(این چراغ پرفروغ) در خانههایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد)؛ خانههایی که نام خدا در آنها برده میشود، و صبح و شام در آنها تسبیح او میگویند...
رِجَالٌ لاَ تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَ لاَ بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقَامِ الصَّلاَةِ وَ إِیتَاءِ الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصَارُ (37)
مردانی که نه تجارت و نه معاملهای آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و ادای زکات غافل نمیکند؛ آنها از روزی میترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو میشود.
لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ (38)
(آنها به سراغ این کارها میروند) تا خداوند آنان را به بهترین اعمالی که انجام دادهاند پاداش دهد، و از فضل خود بر پاداششان بیفزاید؛ و خداوند به هر کس بخواهد بی حساب روزی میدهد (و از مواهب بیانتهای خویش بهرهمند میسازد).
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَ اللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ (39)
کسانی که کافر شدند، اعمالشان همچون سرابی است در یک کویر که انسان تشنه از دور آن را آب میپندارد؛ امّا هنگامی که به سراغ آن میآید چیزی نمییابد، و خدا را نزد آن مییابد که حساب او را بطور کامل میدهد؛ و خداوند سریع الحساب است!
أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا وَ مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ (40)
یا همچون ظلماتی در یک دریای عمیق و پهناور که موج آن را پوشانده، و بر فراز آن موج دیگری، و بر فراز آن ابری تاریک است؛ ظلمتهایی است یکی بر فراز دیگری، آن گونه که هر گاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آن را ببیند! و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده، نوری برای او نیست!
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاَتَهُ وَ تَسْبِیحَهُ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ (41)
آیا ندیدی تمام آنان که در آسمانها و زمینند برای خدا تسبیح میکنند، و همچنین پرندگان به هنگامی که بر فراز آسمان بال گستردهاند؟! هر یک از آنها نماز و تسبیح خود را میداند؛ و خداوند به آنچه انجام میدهند داناست!
وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ (42)
و از برای خداست حکومت و مالکیّت آسمانها و زمین؛ و بازگشت (تمامی موجودات) بسوی اوست!
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحَاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکَاماً فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلاَلِهِ وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ جِبَالٍ فِیهَا مِنْ بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشَاءُ یَکَادُ سَنَا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ (43)
آیا ندیدی که خداوند ابرهایی را به آرامی میراند، سپس میان آنها پیوند میدهد، و بعد آن را متراکم میسازد؟! در این حال، دانههای باران را میبینی که از لابهلای آن خارج میشود؛ و از آسمان -از کوههایی که در آن است [ابرهایی که همچون کوهها انباشته شدهاند]- دانههای تگرگ نازل میکند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان میرساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف میکند؛ نزدیک است درخشندگی برق آن (ابرها) چشمها را ببرد!
یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی الْأَبْصَارِ (44)
خداوند شب و روز را دگرگون میسازد؛ در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت!
وَ اللَّهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مَاءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلَى بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلَى رِجْلَیْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلَى أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (45)
و خداوند هر جنبندهای را از آبی آفرید؛ گروهی از آنها بر شکم خود راه میروند، و گروهی بر دو پای خود، و گروهی بر چهار پا راه میروند؛ خداوند هر چه را بخواهد میآفریند، زیرا خدا بر همه چیز تواناست!
لَقَدْ أَنْزَلْنَا آیَاتٍ مُبَیِّنَاتٍ وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (46)
ما آیات روشنگری نازل کردیم؛ و خدا هر که را بخواهد به صراط مستقیم هدایت میکند!
مقطع سوم: 47-64: تعمیق التزام به اسلام و نفی موانع این التزام
این مقطع با نفی ایمان مردم شروع می شود و با تعریف اهل ایمان خاتمه می یابد.
این مقطع التزام به اسلام را تعمیق می بخشد «ادخلوا فی السلم کافه» و موانع التزام به اسلام را نفی می کند. یکی از موانع این التزام، این گمان بعضی از مردم است که فکر می کنند کافرین قوی هستند. این مقطع اهل ایمان را به استخلاف در زمین وعده می دهد و بیان می کند که عدم التزام به اسلام به معنی نفاق است و از آنجا که اسلام دینی اجتماعی است، پس این مقطع بعضی از آداب اجتماعات را در اسلام بیان می کند.
پس از آنکه سوره در مقطع قبل توضیحی در مورد «نور» بیان کرد، در این مقطع سوره به موضوع اصلی خودش باز می گردد، موضوع آداب و احکام اسلامی که به وسیله آن جماعت اسلامی شکل می گیرد و به وسیله عمل به احکام اسلامی انسانها تطهیر شده و به نور الهی متصل می شوند.
مجموعه اول: 47-57: بیانی درباره منافقین و مومنین و کافرین و وعده ای برای اهل ایمان
همانطور که بیان شد محور سوره «ادخلوا فی السلم کافه» است. در این مجموعه مردمی معرفی می شود که تظاهر به دخول در اسلام می کنند اما زمانی که دعوت می شوند رسول الله بین آنها در امری که مطابق مصالحشان نیست حکم کند از این کار روی می گردانند. پس آنها از داخلین در اسلام نیستند.
پس از آن موقف مومنین صادقین بیان می شود. اینکه زمانی که توسط خدا و رسولش دعوت می شوند، اطاعت می کنند که این علامتی است که نشان می دهد آنها هدایت شده و در اسلام داخل شده اند.
در آیات این مجموعه خداوند متعال میزانی را معرفی می کند که می توان به وسیله آن صدق انسان را سنجید. میزان دخول در اسلام کله این است: قبول بردن حکم به سوی خدا و رسولش و شنیدن اطاعت کردن از آنها و خشیت و تقوی. این علامت هدایت به صراط مستقیم است که آیه قبل ا زاین مجموعه آن را بیان کرده بود.
پس از آن بشارتی به اهل ایمان می دهد مبنی بر اینکه آنها خلیفه زمین خواهند شد. آمدن این بشارت در این مقام نشان می دهد که این بشارت مربوط به منافقین نیست و آنها در این بشارت سهمی ندارند.
از خلال مطالبی که بیان شد خصائص اصلی ایمان و نفاق روشن می شود
وَ یَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنَا ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذٰلِکَ وَ مَا أُولٰئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ (47)
آنها میگویند: «به خدا و پیامبر ایمان داریم و اطاعت میکنیم!» ولی بعد از این ادّعا، گروهی از آنان رویگردان میشوند؛ آنها (در حقیقت) مؤمن نیستند!
وَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ إِذَا فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ (48)
و هنگامی که از آنان دعوت شود که بسوی خدا و پیامبرش بیایند تا در میانشان داوری کند، ناگهان گروهی از آنان رویگردان میشوند!
وَ إِنْ یَکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ یَأْتُوا إِلَیْهِ مُذْعِنِینَ (49)
ولی اگر حق داشته باشند (و داوری به نفع آنان شود) با سرعت و تسلیم بسوی او میآیند!
أَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَمِ ارْتَابُوا أَمْ یَخَافُونَ أَنْ یَحِیفَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ رَسُولُهُ بَلْ أُولٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (50)
آیا در دلهای آنان بیماری است، یا شکّ و تردید دارند، یا میترسند خدا و رسولش بر آنان ستم کنند؟! نه، بلکه آنها خودشان ستمگرند!
إِنَّمَا کَانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذَا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنَا وَ أَطَعْنَا وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (51)
سخن مؤمنان، هنگامی که بسوی خدا و رسولش دعوت شوند تا میان آنان داوری کند، تنها این است که میگویند: «شنیدیم و اطاعت کردیم!» و اینها همان رستگاران واقعی هستند.
وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَخْشَ اللَّهَ وَ یَتَّقْهِ فَأُولٰئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ (52)
و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، و از خدا بترسد و از مخالفت فرمانش بپرهیزد، چنین کسانی همان پیروزمندان واقعی هستند!
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لَئِنْ أَمَرْتَهُمْ لَیَخْرُجُنَّ قُلْ لاَ تُقْسِمُوا طَاعَةٌ مَعْرُوفَةٌ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (53)
آنها با نهایت تأکید سوگند یاد کردند که اگر به آنان فرمان دهی، (از خانه و اموال خود) بیرون میروند (و جان را در طبق اخلاص گذارده تقدیم میکنند)؛ بگو: «سوگند یاد نکنید؛ شما طاعت خالصانه نشان دهید که خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است!»
قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا وَ مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِینُ (54)
بگو: «خدا را اطاعت کنید، و از پیامبرش فرمان برید! و اگر سرپیچی نمایید، پیامبر مسؤول اعمال خویش است و شما مسؤول اعمال خود! امّا اگر از او اطاعت کنید، هدایت خواهید شد؛ و بر پیامبر چیزی جز رساندن آشکار نیست!»
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَى لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لاَ یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً وَ مَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذٰلِکَ فَأُولٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (55)
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل میکند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.
وَ أَقِیمُوا الصَّلاَةَ وَ آتُوا الزَّکَاةَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (56)
و نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و رسول (خدا) را اطاعت کنید تا مشمول رحمت (او) شوید.
لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ وَ لَبِئْسَ الْمَصِیرُ (57)
گمان مبر کافران میتوانند از چنگال مجازات الهی در زمین فرار کنند! جایگاه آنان آتش است، و چه بد جایگاهی است!
مجموعه دوم: 58-61: توجیهات عملی برای اهل ایمان
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاَةِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاَةِ الْعِشَاءِ ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لاَ عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلَى بَعْضٍ کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (58)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیدهاند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباسهای (معمولی) خود را بیرون میآورید، و بعد از نماز عشا؛ این سه وقت خصوصی برای شماست؛ امّا بعد از این سه وقت، گناهی بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید (و با صفا و صمیمیّت به یکدیگر خدمت نمایید). این گونه خداوند آیات را برای شما بیان میکند، و خداوند دانا و حکیم است!
وَ إِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (59)
و هنگامی که اطفال شما به سنّ بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصی که پیش از آنان بودند اجازه میگرفتند؛ اینچنین خداوند آیاتش را برای شما بیان میکند، و خدا دانا و حکیم است!
وَ الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللاَّتِی لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (60)
و زنان از کارافتادهای که امید به ازدواج ندارند، گناهی بر آنان نیست که لباسهای (رویین) خود را بر زمین بگذارند، بشرط اینکه در برابر مردم خودآرایی نکنند؛ و اگر خود را بپوشانند برای آنان بهتر است؛ و خداوند شنوا و داناست.
لَیْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَ لاَ عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لاَ عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَ لاَ عَلَى أَنْفُسِکُمْ أَنْ تَأْکُلُوا مِنْ بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبَائِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوَانِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمَامِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوَالِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خَالاَتِکُمْ أَوْ مَا مَلَکْتُمْ مَفَاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَأْکُلُوا جَمِیعاً أَوْ أَشْتَاتاً فَإِذَا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلَى أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبَارَکَةً طَیِّبَةً کَذٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (61)
بر نابینا و افراد لنگ و بیمار گناهی نیست (که با شما هم غذا شوند)، و بر شما نیز گناهی نیست که از خانههای خودتان [خانههای فرزندان یا همسرانتان که خانه خود شما محسوب میشود بدون اجازه خاصّی] غذا بخورید؛ و همچنین خانههای پدرانتان، یا خانههای مادرانتان، یا خانههای برادرانتان، یا خانههای خواهرانتان، یا خانههای عموهایتان، یا خانههای عمّههایتان، یا خانههای داییهایتان، یا خانههای خالههایتان، یا خانهای که کلیدش در اختیار شماست، یا خانههای دوستانتان، بر شما گناهی نیست که بطور دستهجمعی یا جداگانه غذا بخورید؛ و هنگامی که داخل خانهای شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیّتی از سوی خداوند، سلامی پربرکت و پاکیزه! این گونه خداوند آیات را برای شما روشن میکند، باشد که بیندیشید!
مجموعه سوم: 62-64: تعریف اهل ایمان حقیقی
تذکر به وجوب تعظیم رسول الله صلی الله علیه و آله و تعظیم مجالس ایشان که این خود علامت ایمان است.
این مقطع با مشخص کردن این که چه چیزهایی از ایمان است آغاز شده و با بیان چیزهایی که جزء ایمان است نیز به پایان رسید و در وسطش احکامی از اسلام را بیان کرد.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذَا کَانُوا مَعَهُ عَلَى أَمْرٍ جَامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولٰئِکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (62)
مؤمنان واقعی کسانی هستند که به خدا و رسولش ایمان آوردهاند و هنگامی که در کار مهمّی با او باشند، بیاجازه او جایی نمیروند؛ کسانی که از تو اجازه میگیرند، براستی به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند! در این صورت، هر گاه برای بعضی کارهای مهمّ خود از تو اجازه بخواهند، به هر یک از آنان که میخواهی (و صلاح میبینی) اجازه ده، و برایشان از خدا آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است!
لاَ تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِوَاذاً فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (63)
صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهی؛ خداوند کسانی از شما را که پشت سر دیگران پنهان میشوند، و یکی پس از دیگری فرار میکنند میداند! پس آنان که فرمان او را مخالفت میکنند، باید بترسند از اینکه فتنهای دامنشان را بگیرد، یا عذابی دردناک به آنها برسد!
أَلاَ إِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قَدْ یَعْلَمُ مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ وَ یَوْمَ یُرْجَعُونَ إِلَیْهِ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (64)
آگاه باشید که برای خداست آنچه در آسمانها و زمین است؛ او میداند آنچه را که شما بر آن هستید، و (میداند) روزی را که بسوی او بازمیگردند؛ و (در آن روز) آنها را از اعمالی که انجام دادند آگاه میسازد؛ و خداوند به هر چیزی داناست!
بیان پایانی درباره سوره نور:
این سوره به طور کلی احکامی از اسلام را بیان کرد: حد زنا، حد قذف، لعان، نمونه ای از اشاعه فحشا، بیان عفو و صفح، بیان عدم دخول به خانه دیگری بدون اذن او، بیان غض بصر، حفظ فروج، عدم آشکار سازی زینت الا برای افراد مشخصی، توبه، ازدواج بردگان، ارقاء، عفت از زنا زمانی که ازدواج ممکن نیست، مکاتبه (قراردادی بین عبد و مولا) و.... که به این وسیله فرد مسلمان با بخش زیادی از ماهیت دین آشنا می شود.
- دوشنبه ۳ خرداد ۹۵