انعام: مناقشه با کافرین درباره کفرشان و اقامه حجت بر علیه آنان- تفصیل مباحث عقیدتی در اسلام
محور سوره: آیات 28-29 سوره بقره
کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (28)
چگونه به خداوند کافر میشوید؟! در حالی که شما مردگان (و اجسام بیروحی) بودید، و او شما را زنده کرد؛ سپس شما را میمیراند؛ و بار دیگر شما را زنده میکند؛ سپس به سوی او بازگردانده میشوید. (بنابر این، نه حیات و زندگی شما از شماست، و نه مرگتان؛ آنچه دارید از خداست).
هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (29)
او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است.
پیش از این بیان شد که سوره های نساء، مائده و انعام در مقطع اول از قسم اول سوره بقره (مقطع طریقین) تفصیل داده شده اند. همچنین بیان شد که سوره انعام در دو آیه انتهایی این مقطع تفصیل داده شده است (آیات 28-29).اگر به آیات سوره انعام هم نگریسته شود، تشابهات زیادی با آیات محور این سوره یافت می شود، مثلا آیه دوم سوره انعام در مورد خالقیت خداوند صحبت می کند و در آیه محور سوره داریم: «وَ کُنْتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْیَاکُمْ» همچنین می توان به آخرین آیه این سوره هم اشاره کرد. علاوه بر این، دومین آیه محور سوره می فرماید: «هو الذی» و در سوره انعام هم بسیاری از آیات با « وهو» شروع می شوند (آیات: 3، 18، 60، 61، 73، 97، 98، 99، 141،165).
آیات محور سوره در سیاق آیه: « یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ فِراشاً ... فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» بیان شده اند و به این ترتیب مقصود اصلی محور این سوره، مناقشه با کافرین در مورد خداوند و اقامه حجت بر علیه آنها در سیاق امر به عبادت خداوند و یگانه دانستن اوست. به این ترتیب سوره انعام که تفصیل این محور است نیز با همین سیاق تفصیل داده می شود.
این سوره از دو قسم تشکیل شده که قسم اول آن از سه مقطع و قسم دوم از دو مقطع تشکیل شده اند. همانطور که بیان شد، بسیاری از آیات این سوره با «و هو» شروع می شوند و یکی از علاماتی که به وسیله آن می توان بسیاری از مقاطع این سوره را تشخیص داد، این است که بسیاری از مقاطع این سوره، آغاز و پایان مشابهی دارند. علاوه بر این علامات لفظی، از علامات معنایی هم جهت شناخت ابتدا و انتهای مقاطع استفاده شده.
در این سوره همه مظاهر کفر و شرک به خداوند تقبیح می شود و مفهوم «بازگشت به سوی خداوند» به انسان تذکر داده می شود. در این سوره بیان می شود که چگونه خداوند این زمین و مافیها را برای انسان خلق کرد و در مقابل اعمال کافران ذکر می شود که مخالف این هدف است و به همین دلیل با آنها مناقشه می شود و حجت هایی علیه آنها اقامه می شود تا مردم خداوند را به حق معرفتش بشناسند و تقوای او را رعایت کنند و متقی شوند و به این ترتیب جریانی که در سوره نساء شروع شده بود و در سوره مائده ادامه پیدا کرده بود، با این سوره کامل می شود.
قسم اول: 1-94 اقامه حجت علیه کافرین و شناخت ذات باری تعالی
خداوند در این قسم حجت هایی را بر علیه کافران اقامه می کند و همچنین در این قسم نشانه هایی برای شناخت ذات باری تعالی ذکر می شود.
مقطع اول: 1-17 مقدمه سوره (مرتبط با محور سوره)- سبب کفر کافرین قِلّت آیات الهی نیست، آنها عناد دارند
پیش از این بیان شد که محور سوره انعام، آیات 28-29 سوره بقره است. در سوره انعام، سه آیه ابتدایی، معانی موجود در آیات محور سوره را تقریر می کنند و سه آیه ابتدایی سوره انعام، بر مبنای آیات محور سوره بنا شده اند.در آیات ابتدایی سوره انعام تقریر می شود که ستایش مخصوص خدایی است که آسمانها و زمین و ظلمات و نور را خلق کرد همچنین بیان می شود که خداوند انسان را از گل آفرید و برای او اجل معینی قرار داد و همچنین علاوه بر اجل شخصی برای هر فرد، برای کل بشریت هم اجل معینی قرار داد. این آیات بیان می کند که الوهیت در آسمانها و زمین برای خداست و خدا پنهان و آشکار را می داند، با این حال، عده ای از مردم به پروردگارشان شرک می ورزند و در وجود خدا جل و علا و روز قیامت شک می کنند. پس ارتباط بین آیات مقدمه این سوره (سه آیه ابتدایی) و محور سوره برقرار است.
محور سوره درباره تعجب از کفر کافرین بحث می کند و هفت آیه بعد از مقدمه این سوره هم درباره مواقف و مواضع کافرین در مقابل آیات الهی بحث می کند و بیان می کند که آنها چگونه زمانی که حق به آنها عرضه می شود، آن را تکذیب می کنند. در این آیات مشخص می شود که چگونه آنها کتابی که از آسمان نازل شده را سحر می دانند و چگونه پیشنهاد می دهند که فرشته ای بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شود. در خلال این بحث ها، خداوند توجه آنها را به امت های پیشین جلب می کند تا عبرت گیرند و بیان می کند که نفس اینکه رسول الله صلی الله علیه و آله به صورت بشر مبعوث شده، مقتضای حکمت الهی است تا به این وسیله مردم را آزمایش کند.
در انتها این مقطع با اوامری به رسول الله صلی الله علیه و آله ختم می شود و به ایشان امر می کند که مطالبی را به آنها ابلاغ کند و حرفهایی را به آنها بزند و آنها را امر کند که در زمین گردش کنند تا عاقبت تکذیب کنندگان را ببینند و با توجه به اینکه سوالی در مورد آسمانها و زمین برای آنها مطرح است، پیامبر امر می شود که به آنها بگوید آسمانها و زمین برای خداوند عزوجل است. همچنین رسول الله صلی الله علیه و آله امر می شود که به آنها بگوید که ایشان هیچ کسی را به جز خدا به عنوان ولی نمی گیرد. همچنین در مطلب دیگری رسول الله صلی الله علیه و آله خوفش از خدا و خشیتش از عذاب روز قیامت را اعلام می کند.
به این ترتیب مشخص می شود که مقطع اول در این سوره، مضمون محور سوره را بیان می کند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
آیات 1-3: مقدمه
این سه آیه مقدمه سوره انعام بوده و از نظر مضمونی بسیار شبیه به آیات محور سوره انعام می باشند و از آنجا که مضمون سوره انعام با محور این سوره در سوره بقره ارتباط دارد، پس این سه آیه به شکل واضح غرض محور سوره را تفصیل می دهند.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَ النُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ (1)
ستایش برای خداوندی است که آسمانها و زمین را آفرید، و ظلمتها و نور را پدید آورد؛ اما کافران برای پروردگار خود، شریک و شبیه قرارمیدهند (با اینکه دلایل توحید و یگانگی او، در آفرینش جهان آشکار است)!
هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلاً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ (2)
او کسی است که شما را از گل آفرید؛ سپس مدتی مقرّر داشت (تا انسان تکامل یابد)؛ و اجل حتمی نزد اوست (و فقط او از آن آگاه است). با این همه، شما (مشرکان در توحید و یگانگی و قدرت او،) تردید میکنید!
وَ هُوَ اللَّهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَ فِی الْأَرْضِ یَعْلَمُ سِرَّکُمْ وَ جَهْرَکُمْ وَ یَعْلَمُ مَا تَکْسِبُونَ (3)
اوست خداوند در آسمانها و در زمین؛ پنهان و آشکار شما را میداند؛ و از آنچه (انجام میدهید و) به دست میآورید، با خبر است.
آیات 4-10: مناقشه مستقیم با کافرین
در این آیات بیان می شود که دلیل کفر کافرین، قلت آیات الهی نیست، بلکه کافران اگر نشانه ها و آیات بیشماری هم به سراغشان بیاید باز هم ایمان نمی آورند و آیات دیگری طلب می کنند.
وَ مَا تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَةٍ مِنْ آیَاتِ رَبِّهِمْ إِلاَّ کَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِینَ (4)
هیچ نشانه و آیهای از آیات پروردگارشان برای آنان نمیآید، مگر اینکه از آن رویگردان میشوند!
فَقَدْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ یَأْتِیهِمْ أَنْبَاءُ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ (5)
آنان، حق را هنگامی که سراغشان آمد، تکذیب کردند! ولی بزودی خبر آنچه را به باد مسخره میگرفتند، به آنان میرسد؛ (و از نتایج کار خود، آگاه میشوند).
أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَکِّنْ لَکُمْ وَ أَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَیْهِمْ مِدْرَاراً وَ جَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَکْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ (6)
آیا ندیدند چقدر از اقوام پیشین را هلاک کردیم؟! اقوامی که (از شما نیرومندتر بودند؛ و) قدرتهایی به آنها داده بودیم که به شما ندادیم؛ بارانهای پیدرپی برای آنها فرستادیم؛ و از زیر (آبادیهای) آنها، نهرها را جاری ساختیم؛ (اما هنگامی که سرکشی و طغیان کردند،) آنان را بخاطر گناهانشان نابود کردیم؛ و جمعیت دیگری بعد از آنان پدید آوردیم.
وَ لَوْ نَزَّلْنَا عَلَیْکَ کِتَاباً فِی قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هٰذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِینٌ (7)
(حتّی) اگر ما نامهای روی صفحهای بر تو نازل کنیم، و (علاوه بر دیدن و خواندن،) آن را با دستهای خود لمس کنند، باز کافران میگویند: «این، چیزی جز یک سحر آشکار نیست»!
وَ قَالُوا لَوْ لاَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ وَ لَوْ أَنْزَلْنَا مَلَکاً لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لاَ یُنْظَرُونَ (8)
(از بهانههای آنها این بود که) گفتند: «چرا فرشتهای بر او نازل نشده (تا او را در دعوت مردم به سوی خدا همراهی کند؟!)» ولی اگر فرشتهای بفرستیم، (و موضوع، جنبه حسی و شهود پیدا کند،) کار تمام میشود؛ (یعنی اگر مخالفت کنند،) دیگر به آنها مهلت داده نخواهد شد (و همه هلاک میشوند).
وَ لَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَکاً لَجَعَلْنَاهُ رَجُلاً وَ لَلَبَسْنَا عَلَیْهِمْ مَا یَلْبِسُونَ (9)
و اگر او را فرشتهای قرارمیدادیم، حتماً وی را بصورت انسانی درمیآوردیم؛ (باز به پندار آنان،) کار را بر آنها مشتبه میساختیم؛ همانطور که آنها کار را بر دیگران مشتبه میسازند!
وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَحَاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ (10)
(با این حال، نگران نباش!) جمعی از پیامبران پیش از تو را استهزا کردند؛ امّا سرانجام، آنچه را مسخره میکردند، دامانشان را میگرفت؛ (و عذاب الهی بر آنها فرود آمد).
آیات 11-17: اوامری به رسول الله صلی الله علیه و آله جهت علاج وضع کافرین
در این آیات اوامری به رسول الله صلی الله علیه و آله می شود که این اوامر معالجه وضع فعلی کافرین است. وضعیتی که در آیات پیشین ذکر شد.
قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ (11)
بگو: «روی زمین گردش کنید! سپس بنگرید سرانجام تکذیبکنندگان آیات الهی چه شد؟!»
قُلْ لِمَنْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لاَ رَیْبَ فِیهِ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ (12)
بگو: «آنچه در آسمانها و زمین است، از آن کیست؟» بگو: «از آن خداست؛ رحمت (و بخشش) را بر خود، حتم کرده؛ (و به همین دلیل،) بطور قطع همه شما را در روز قیامت، که در آن شکّ و تردیدی نیست، گرد خواهد آورد. (آری،) فقط کسانی که سرمایههای وجود خویش را از دست داده و گرفتار خسران شدند، ایمان نمیآورند.
وَ لَهُ مَا سَکَنَ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (13)
و برای اوست آنچه در شب و روز قرار دارد؛ و او، شنوا و داناست.
قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِیّاً فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ یُطْعِمُ وَ لاَ یُطْعَمُ قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَ لاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (14)
بگو: «آیا غیر خدا را ولیّ خود انتخاب کنم؟! (خدایی) که آفریننده آسمانها و زمین است؛ اوست که روزی میدهد، و از کسی روزی نمیگیرد.» بگو: «من مأمورم که نخستین مسلمان باشم؛ و (خداوند به من دستور داده که) از مشرکان نباش!»
قُلْ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ (15)
بگو: «من (نیز) اگر نافرمانی پروردگارم کنم، از عذاب روزی بزرگ [ روز رستاخیز] میترسم!
مَنْ یُصْرَفْ عَنْهُ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذٰلِکَ الْفَوْزُ الْمُبِینُ (16)
آن کس که در آن روز، مجازات الهی به او نرسد، خداوند او را مشمول رحمت خویش ساخته؛ و این همان پیروزی آشکار است.»
وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلاَ کَاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ بِخَیْرٍ فَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (17)
اگر خداوند زیانی به تو برساند، هیچ کس جز او نمیتواند آن را برطرف سازد! و اگر خیری به تو رساند، او بر همه چیز تواناست؛ (و از قدرت او، هرگونه نیکی ساخته است.)
مقطع دوم: 18-73 نمایش مظاهر قهر الهی (بحث مرگ)، علم الهی و حکمت الهی و اقامه حجت بر کافرین و بیان چیزهایی که متقضای ایمان است برای مسلمین
این مقطع پس از امر به رسول الله صلی الله علیه و آله جهت بیان مطالبی به کافران بیان می شود. از جمله مطالبی که در مقطع قبل به کافران بیان شد این بود: «وَإِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ». این مقطع هم با آیه:«وَهُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ» شروع می شود.
آیه اول این مقطع (آیه 18) با بیان حکمت و آگاهی خداوند پایان می یابد: «وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ» و آیه پایانی این مقطع (آیه 73) نیز با همین عبارت به پایان می رسد و معانی این مقطع در مورد قهر الهی و حکمت و علم او بحث می کند و به طور کلی مضمون مقطع دوم هم به محور این سوره ارتباط دارد چرا که در آیات محور سوره هم این مضامین بیان شده: آیه « ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» مظهر قهر الهی است، آیه: « هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ مافِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» مظهر حکمت الهی است و آیه: « وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» هم مظهر حکمت الهی است.
این مقطع از دو فقره تشکیل شده که هر یک از فقرات آن با آیه: «وَهُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ» شروع می شوند. در این دو فقره بحث قهر الهی، حکمت الهی و علم الهی مطرح می شود. مشاهده خواهد شد که بحث قهر الهی در فقره اول بیشتر تفصیل داده شده و بحث حکمت الهی و علم الهی بیشتر در فقره دوم تفصیل داده شده است.
به طور کلی در این مقطع، از خلال قهر الهی (بیان بحث مرگ و زندگی پس از آن) حکمت الهی و علم الهی، حجت هایی بر علیه کافران اقامه شده است
فقره اول: 18-60 اقامه حجت علیه کافرین از خلال مباحث مربوط به قهر الهی (بحث مرگ) علم الهی و حکمت خداوند.
همانطور که بیان شد این فقره با آیه: «وَهُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ» شروع شده و از خلال مباحث مربوط به قهر الهی و تذکر به مرگ انسان، حجت هایی را علیه کافران اقامه می کند. در این مقطع، با جلب توجه به قهر الهی، از کفر انسان کافر اظهار تعجب می شود و این ارتباط این فقره با محور سوره را نشان می دهد چرا که در محور سوره هم از خلال بیان ظواهر زندگی دنیا و نعمت هایی که خداوند به انسان بخشیده، حجت هایی علیه کافران اقامه می شد و از کفر کافرین اظهار تعجب شده بود.
این فقره با بحث درباره قهر الهی، علم و حکمت او شروع شده و با بحثی درباره مظاهر علم و حکمت و قهر الهی به پایان می رسد: « وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلَّا هُوَ ... وَهُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ» و در میانه این شروع و پایان هم بحث هایی درباره مظاهر علم و قهر و حکمت الهی بیان می شود.
به طور کلی این فقره مواقف و مواضع کافرین را به چالش کشیده و آنها را رد می کند. در خلال مباحث این فقره، پیشنهادات اذیت کننده کافرین هم بیان می شود و با آنها به مناقشه پرداخته می شود و به رسول الله صلی الله علیه و آله امر می شود که در مقابل آنها بحث محدودی که با کلمه «قل» آغاز می شود را بیان کند. به این ترتیب این مقطع هم استمرار و ادامه مقطع قبل است.
مجموعه اول: 18-24 بیان یکی از مواضع کافرین در این دنیا (شرک به خداوند) و نمایش نتیجه آن در آخرت
در این مجموعه نمایی کلی از مضمون مقطع ارائه می شود. با توجه به این که مضمون کلی این مقطع، بیان بحث قهر الهی و علم و حکمت الهی است، این مجموعه هم در مورد این مسائل بحث می کند. به همین دلیل در این مجموعه بحث بالاترین گواهی که همان خداوند است که گواه بین همه است بیان می شود و خداوند به رسالت رسولش صلی الله علیه و آله گواهی می دهد و به این وسیله علیه کافران حجت هایی اقامه می کند. همچنین در این آیات مشخص می شود که هیچ کس ظالم تر از کافرین نیست.
در ادامه خداوند به رسولش صلی الله علیه و آله امر می کند که تصویری از جایگاه مشرکین در روز قیامت به آنها ارائه دهد و از کفر آنها برائت جوید.
به طور کلی در این مجموعه موقفی از مواقف کافرین در دنیا بیان شده و نتیجه این موقف در آخرت (زمانی که جزای اعمالشان در دنیا را مشاهده می کنند) هم نمایش داده می شود. در مجموعه بعد (مجموعه دوم) هم یکی از مواضع کافرین در دنیا را بیان کرده و نمایی از آخرت را درباره این موضع آنها نمایش می دهد.
وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ (18)
اوست که بر بندگان خود، قاهر و مسلّط است؛ و اوست حکیم آگاه!
قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ أَ إِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لاَ أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلٰهٌ وَاحِدٌ وَ إِنَّنِی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ (19)
بگو: «بالاترین گواهی، گواهی کیست؟» (و خودت پاسخ بده و) بگو: «خداوند، گواه میان من و شماست؛ و (بهترین دلیل آن این است که) این قرآن بر من وحی شده، تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آنها میرسد، بیم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم). آیا براستی شما گواهی میدهید که معبودان دیگری با خداست؟!» بگو: «من هرگز چنین گواهی نمیدهم». بگو: «اوست تنها معبود یگانه؛ و من از آنچه برای او شریک قرارمیدهید، بیزارم!»
الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ (20)
آنان که کتاب آسمانی به ایشان دادهایم، بخوبی او [ پیامبر] را میشناسند، همانگونه که فرزندان خود را میشناسند؛ فقط کسانی که سرمایه وجود خود را از دست دادهاند، ایمان نمیآورند.
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیَاتِهِ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (21)
چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته [ همتایی برای او قائل شده]، و یا آیات او را تکذیب کرده است؟! مسلماً ظالمان، رستگار نخواهند شد!
وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا أَیْنَ شُرَکَاؤُکُمُ الَّذِینَ کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (22)
آن روز که همه آنها را محشور میکنیم؛ سپس به مشرکان میگوییم: «معبودهایتان، که همتای خدا میپنداشتید، کجایند؟» (چرا به یاری شما نمیشتابند؟!)
ثُمَّ لَمْ تَکُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلاَّ أَنْ قَالُوا وَ اللَّهِ رَبِّنَا مَا کُنَّا مُشْرِکِینَ (23)
سپس پاسخ و عذر آنها، چیزی جز این نیست که میگویند: «به خداوندی که پروردگار ماست سوگند که ما مشرک نبودیم!»
انْظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَفْتَرُونَ (24)
ببین چگونه به خودشان (نیز) دروغ میگویند، و آنچه را بدروغ همتای خدا میپنداشتند، از دست میدهند!
مجموعه دوم: 25-28 بیان یکی از مواضع کافرین در این دنیا (تکذیب قرآن و افسانه پنداشتن آن) و نمایش نتیجه آن در آخرت
همانطور که بیان شد در این مجموعه هم همانند مجموعه اول یکی از مواضع کافرین در این دنیا مطرح شده و نمایی از نتیجه آن در آخرت نمایش داده شد. در این مجموعه بحث تکذیب قرآن توسط کافرین مطرح می شود.
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَ جَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذَانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لاَ یُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوکَ یُجَادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هٰذَا إِلاَّ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ (25)
پارهای از آنها به (سخنان) تو، گوش فرامیدهند؛ ولی بر دلهای آنان پردهها افکندهایم تا آن را نفهمند؛ و در گوش آنها، سنگینی قرار دادهایم. و (آنها بقدری لجوجند که) اگر تمام نشانههای حق را ببینند، ایمان نمیآورند؛ تا آنجا که وقتی به سراغ تو میآیند که با تو پرخاشگری کنند، کافران میگویند: «اینها فقط افسانههای پیشینیان است!»
وَ هُمْ یَنْهَوْنَ عَنْهُ وَ یَنْأَوْنَ عَنْهُ وَ إِنْ یُهْلِکُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ (26)
آنها دیگران را از آن بازمیدارند؛ و خود نیز از آن دوری میکنند؛ آنها جز خود را هلاک نمیکنند، ولی نمیفهمند!
وَ لَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا یَا لَیْتَنَا نُرَدُّ وَ لاَ نُکَذِّبَ بِآیَاتِ رَبِّنَا وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (27)
کاش (حال آنها را) هنگامی که در برابر آتش (دوزخ) ایستادهاند، ببینی! میگویند: ای کاش (بار دیگر، به دنیا) بازگردانده میشدیم، و آیات پروردگارمان را تکذیب نمیکردیم، و از مؤمنان میبودیم!
بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا کَانُوا یُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ (28)
(آنها در واقع پشیمان نیستند،) بلکه اعمال و نیّاتی را که قبلاً پنهان میکردند، در برابر آنها آشکار شده (و به وحشت افتادهاند). و اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند بازمیگردند؛ آنها دروغگویانند.
مجموعه سوم: 29-30 بیان یکی از مواضع کافرین در این دنیا (تکذیب حیات پس از مرگ) و نمایش نتیجه آن در آخرت
در این مجموعه هم همانند مجموعه قبل یکی از مواضع کافرین در این دنیا مطرح شده و نمایی از نتیجه آن در آخرت نمایش داده می شود. با این تفاوت که پاسخ به این موضع کافرین « ِنْ هِیَ إِلاَّ حَیَاتُنَا الدُّنْیَا» در دو مجموعه بعدی یعنی مجموعه های چهارم و پنجم هم ادامه دارد.
وَ قَالُوا إِنْ هِیَ إِلاَّ حَیَاتُنَا الدُّنْیَا وَ مَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ (29)
آنها گفتند: «چیزی جز این زندگی دنیای ما نیست؛ و ما هرگز برانگیخته نخواهیم شد!»
وَ لَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى رَبِّهِمْ قَالَ أَ لَیْسَ هٰذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَ رَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ (30)
اگر آنها را به هنگامی که در پیشگاه پروردگارشان ایستادهاند، ببینی! (به آنها) میگوید: «آیا این حق نیست؟» میگویند: «آری، قسم به پروردگارمان (حق است!)» میگوید: «پس مجازات را بچشید به سزای آنچه انکار میکردید!»
مجموعه چهارم: 31-32 ادامه مجادله با مشرکین در مورد تکذیب حیات پس از مرگ
پیش از این بیان شد که محور این سوره آیه: « کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» است. همانطور که مشاهده می شود بحث بازگش به سوی خدا در این آیه مطرح شده « إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ». به این ترتیب باید بیان کنیم که همه مجموعه های قبلی در این فقره درباره همین بازگشت بحث می کرده اند. این بحث، در این مجموعه هم بیان شده و در مجموعه بعدی هم ادامه خواهد داشت. به این ترتیب می توان گفت تا اینجای فقره، با محور سوره ارتباط داشته و نمونه هایی از قهر الهی در زندگی دنیا و آخرت را بیان می کند.
قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُوا یَا حَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِیهَا وَ هُمْ یَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلاَ سَاءَ مَا یَزِرُونَ (31)
آنها که لقای پروردگار را تکذیب کردند، مسلماً زیان دیدند؛ (و این تکذیب، ادامه می یابد) تا هنگامی که ناگهان قیامت به سراغشان بیاید؛ میگویند: «ای افسوس بر ما که درباره آن، کوتاهی کردیم!» و آنها (بار سنگین) گناهانشان را بر دوش میکشند؛ چه بد باری بر دوش خواهند داشت!
وَ مَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَ فَلاَ تَعْقِلُونَ (32)
زندگی دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی نیست! و سرای آخرت، برای آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمیاندیشید؟!
مجموعه پنجم: 33-36 ادامه مجادله با مشرکین در مورد تکذیب حیات پس از مرگ- بیان مطالبی جهت آرام کردن دل پیامبر صلی الله علیه و آله در مقابل تکذیب مشرکین
همانطور که بیان شد، سه مجموعه سوم، چهارم و پنجم در این فقره، در پی پاسخ به این گفته کافران هستند که می گفتند: « إِنْ هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا» این پاسخ از خلال حجت و موعظه و تذکر بیان می شود. این مجموعه به جهت تسلیت به رسول الله صلی الله علیه و آله بیان می شود و به ایشان می فرماید در مقابل این گفتار آنها غمگین مباش. در این مجموعه یکی از حکمت های الهی بیان می شود: او (خداوند) همه را هدایت نمی کند، بلکه فقط کسانی که مستحق هدایت باشند را هدایت می کند (از مظاهر قهر و حکمت الهی) و خداوند بر همه مردم آگاه است (از مظاهر علم الهی)
مشاهده می شود که در آخرین آیه این مجموعه بیان شد: « وَالْمَوْتى یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ» و پیش از این در محور سوره هم بیان شده بود: « ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» به این ترتیب ارتباط این مجموعه با محور سوره مشخص می شود.
قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِی یَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لاَ یُکَذِّبُونَکَ وَ لٰکِنَّ الظَّالِمِینَ بِآیَاتِ اللَّهِ یَجْحَدُونَ (33)
ما میدانیم که گفتار آنها، تو را غمگین میکند؛ ولی (غم مخور! و بدان که) آنها تو را تکذیب نمیکنند؛ بلکه ظالمان، آیات خدا را انکار مینمایند.
وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا کُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَ لاَ مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جَاءَکَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِینَ (34)
پیش از تو نیز پیامبرانی تکذیب شدند؛ و در برابر تکذیبها، صبر و استقامت کردند؛ و (در این راه،) آزار دیدند، تا هنگامی که یاری ما به آنها رسید. (تو نیز چنین باش! و این، یکی از سنتهای الهی است؛) و هیچ چیز نمیتواند سنن خدا را تغییر دهد؛ و اخبار پیامبران به تو رسیده است.
وَ إِنْ کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی السَّمَاءِ فَتَأْتِیَهُمْ بِآیَةٍ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ (35)
و اگر اعراض آنها بر تو سنگین است، چنانچه بتوانی نقبی در زمین بزنی، یا نردبانی به آسمان بگذاری (و اعماق زمین و آسمانها را جستجو کنی، چنین کن) تا آیه (و نشانه دیگری) برای آنها بیاوری! (ولی بدان که این لجوجان، ایمان نمیآورند!) امّا اگر خدا بخواهد، آنها را (به اجبار) بر هدایت جمع خواهد کرد. (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟) پس هرگز از جاهلان مباش!
إِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ وَ الْمَوْتَى یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ (36)
تنها کسانی (دعوت تو را) میپذیرند که گوش شنوا دارند؛ امّا مردگان (و آنها که روح انسانی را از دست دادهاند، ایمان نمیآورند؛ و) خدا آنها را (در قیامت) برمیانگیزد؛ سپس به سوی او، بازمیگردند.
مجموعه ششم: 37-39 بیان یکی از پیشنهادات کافرین و رد آن
این مجموعه با آیه: « وَقالُوا لَوْلا نُزِّلَ عَلَیْهِ آیَةٌ...» شروع می شود. این آیه معطوف به آیه ای است که پیش از این بیان شد: « وَقالُوا إِنْ هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا» و همانطور که پیش از این بیان شد، سه مجموعه (سوم و چهارم و پنجم) حول این آیه تفصیل داده شده بودند.
در این مجموعه یکی از پیشنهادات کافرین بیان شده و پس از بیان توضیحاتی، آن را رد می کند. پس از اینکه این پیشنهاد کافران در این مجموعه رد شد، در مجموعه های بعدی، مطالبی جهت معالجه این بیماری کافران بیان شده و حجت هایی بیان می شود و بعضی از سنت های الهی را بیان می کند و به رسول الله صلی الله علیه و آله امر می کند که با کافران مستقیما بحث کند و با آنها به مناقشه بپردازد و دعوتش را ابلاغ کند و همه این مطالب (که در مجموعه های بعدی ذکر می شود) در سیاق همین مجموعه هستند.
وَ قَالُوا لَوْ لاَ نُزِّلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ یُنَزِّلَ آیَةً وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ (37)
و گفتند: «چرا نشانه (و معجزهای) از طرف پروردگارش بر او نازل نمیشود؟!» بگو: «خداوند، قادر است که نشانهای نازل کند؛ ولی بیشتر آنها نمیدانند!»
وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لاَ طَائِرٍ یَطِیرُ بِجَنَاحَیْهِ إِلاَّ أُمَمٌ أَمْثَالُکُمْ مَا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِنْ شَیْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ (38)
هیچ جنبندهای در زمین، و هیچ پرندهای که با دو بال خود پرواز میکند، نیست مگر اینکه امتهایی همانند شما هستند. ما هیچ چیز را در این کتاب، فرو گذار نکردیم؛ سپس همگی به سوی پروردگارشان محشور میگردند.
وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا صُمٌّ وَ بُکْمٌ فِی الظُّلُمَاتِ مَنْ یَشَأِ اللَّهُ یُضْلِلْهُ وَ مَنْ یَشَأْ یَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (39)
آنها که آیات ما را تکذیب کردند، کرها و لالهایی هستند که در تاریکیها قرار دارند. هر کس را خدا بخواهد (و مستحق باشد،) گمراه میکند؛ و هر کس را بخواهد (و شایسته بداند،) بر راه راست قرار خواهد داد.
مجموعه هفتم: 40-45 بیان علاجی برای دو بیماری «شرک» و «شک»
سوره انعام با آیات: « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُماتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ* هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ» شروع شده. با دقت در این دو آیه، دو کلمه «یعدلون» و «تمترون» در انتهای دو آیه مطرح شده که به «شرک» و «شک» اشاره می کند و این دو (شرک و شک) از امراض نفس انسان هستند.
این مجموعه در پی معالجه دو بیماری ذکر شده یعنی «شرک» و «شک» است. این دو بیماری پیش از این چندین بار در این سوره ذکر شده اند. چهار مجموعه قبلی (مجموعه های سوم تا ششم) با مشرکین مجادله می کردند و حجت هایی علیه آنها اقامه می کردند، در این مجموعه (مجموعه هفتم) به بحث توحید باز می گردد و می فرماید: « بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ» (بلکه تنها او را میخوانید) و در مجموعه بعدی بحث مجادله با مشرکین و اهل شرک کامل تر می شود.
قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتَاکُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْکُمُ السَّاعَةُ أَ غَیْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (40)
بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب پروردگار به سراغ شما آید، یا رستاخیز برپا شود، آیا (برای حل مشکلات خود،) غیر خدا را میخوانید اگر راست میگویید؟!»
بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ فَیَکْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَیْهِ إِنْ شَاءَ وَ تَنْسَوْنَ مَا تُشْرِکُونَ (41)
(نه،) بلکه تنها او را میخوانید! و او اگر بخواهد، مشکلی را که بخاطر آن او را خواندهاید، برطرف میسازد؛ و آنچه را (امروز) همتای خدا قرارمیدهید، (در آن روز) فراموش خواهید کرد.
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ (42)
ما به سوی امتهایی که پیش از تو بودند، (پیامبرانی) فرستادیم؛ (و هنگامی که با این پیامبران به مخالفت برخاستند،) آنها را با شدّت و رنج و ناراحتی مواجه ساختیم؛ شاید (بیدار شوند و در برابر حق،) خضوع کنند و تسلیم گردند!
فَلَوْ لاَ إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَ لٰکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (43)
چرا هنگامی که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دلهای آنها قساوت پیدا کرد؛ و شیطان، هر کاری را که میکردند، در نظرشان زینت داد!
فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ (44)
(آری،) هنگامی که (اندرزها سودی نبخشید، و) آنچه را به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند، درهای همه چیز (از نعمتها) را به روی آنها گشودیم؛ تا (کاملا) ً خوشحال شدند (و دل به آن بستند)؛ ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم)؛ در این هنگام، همگی مأیوس شدند؛(و درهای امید به روی آنها بسته شد).
فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (45)
و (به این ترتیب،) دنباله (زندگی) جمعیّتی که ستم کرده بودند، قطع شد. و ستایش مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است.
مجموعه هشتم: 46-50 تکمیل بحث با مشرکین
این مجموعه در ادامه مباحث مجموعه قبلی به بحث با مشرکین می پردازد و بحث قبلی را تکمیل می کند. در این مجموعه، اوامری با صیغه «قل» خطاب به رسول الله صلی الله علیه و آله بیان می شود تا به این وسیله پاسخ کافران را بدهند و به آنها هشدار داده و پیشنهادات آنها را رد کند.
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَکُمْ وَ أَبْصَارَکُمْ وَ خَتَمَ عَلَى قُلُوبِکُمْ مَنْ إِلٰهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَأْتِیکُمْ بِهِ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ ثُمَّ هُمْ یَصْدِفُونَ (46)
بگو: «به من خبر دهید اگر خداوند، گوش و چشمهایتان را بگیرد، و بر دلهای شما مهر نهد (که چیزی را نفهمید)، چه کسی جز خداست که آنها را به شما بدهد؟!» ببین چگونه آیات را به گونههای مختلف برای آنها شرح میدهیم، سپس آنها روی میگردانند!
قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتَاکُمْ عَذَابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ (47)
بگو: «به من خبر دهید اگر عذاب خدا بطور ناگهانی (و پنهانی) یا آشکارا به سراغ شما بیاید، آیا جز جمعیّت ستمکار هلاک میشوند؟!»
وَ مَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِینَ إِلاَّ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ فَمَنْ آمَنَ وَ أَصْلَحَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ (48)
ما پیامبران را، جز (به عنوان) بشارت دهنده و بیم دهنده، نمیفرستیم؛ آنها که ایمان بیاورند و (خویشتن را) اصلاح کنند، نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند.
وَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا یَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ (49)
و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، عذاب (پروردگار) بخاطر نافرمانیها به آنان میرسد.
قُلْ لاَ أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزَائِنُ اللَّهِ وَ لاَ أَعْلَمُ الْغَیْبَ وَ لاَ أَقُولُ لَکُمْ إِنِّی مَلَکٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَى إِلَیَّ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَى وَ الْبَصِیرُ أَ فَلاَ تَتَفَکَّرُونَ (50)
بگو: «من نمیگویم خزاین خدا نزد من است؛ و من، (جز آنچه خدا به من بیاموزد،) از غیب آگاه نیستم! و به شما نمیگویم من فرشتهام؛ تنها از آنچه به من وحی میشود پیروی میکنم.» بگو: «آیا نابینا و بینا مساویند؟! پس چرا نمیاندیشید؟!»
مجموعه نهم: 51-55 بحث با کسانی که امید ایمان آوردنشان هست و بیان ادب رفتار با آنان
در هشت مجموعه قبلی که در این فقره بیان شده اند بحث و مجادله با کافرین و مشرکین ادامه داشته این مطلب نشان می دهد که در هرحال باید بر علیه کافرین و مشرکین حجت اقامه کرد (و با منطق آنها را به اسلام دعوت کرد)چرا که در نتیجه این دعوت، ممکن است عده ای به اسلام گرایش پیدا کنند. این مجموعه درباره کسانی بحث می کند که امید به ایمان آوردنشان می رود و به همین دلیل در این مجموعه ادب رفتار با چنین افرادی بیان می شود.
پس از آنکه در مجموعه قبل اوامری با صیغه «قل» خطاب به رسول الله صلی الله علیه و آله بیان شد، در این مجموعه دو توجیه در امر و نهی به رسول الله صلی الله علیه و آله بیان می کند:
توجیه با صیغه امر به این صورت است که می فرماید: « وَأَنْذِرْ بِهِ» (یعنی با وحی و با قرآن به آنها انذار بده) و آنها کسانی هستند که: « الَّذِینَ یَخافُونَ أَنْ یُحْشَرُوا الی ربهم» یعنی مسلمانانی که به بعثت رسول الله صلی الله علیه و آله ایمان دارند ولی در اعمالشان کم کاری می کنند.
توجیه با صیغه نهی در آیه بعدی مطرح می شود که می فرماید: « وَ لاَ تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَ الْعَشِیِّ...»
وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِینَ یَخَافُونَ أَنْ یُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَیْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِیٌّ وَ لاَ شَفِیعٌ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (51)
و به وسیله آن (قرآن)، کسانی را که از روز حشر و رستاخیز میترسند، بیم ده! (روزی که در آن،) یاور و سرپرست و شفاعتکنندهای جز او [ خدا] ندارند؛ شاید پرهیزگاری پیشه کنند!
وَ لاَ تَطْرُدِ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَیْکَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَیْءٍ وَ مَا مِنْ حِسَابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمِینَ (52)
و کسانی را که صبح و شام خدا را میخوانند، و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن! نه چیزی از حساب آنها بر توست، و نه چیزی از حساب تو بر آنها! اگر آنها را طرد کنی، از ستمگران خواهی بود!
وَ کَذٰلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِیَقُولُوا أَ هٰؤُلاَءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ بَیْنِنَا أَ لَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاکِرِینَ (53)
و این چنین بعضی از آنها را با بعض دیگر آزمودیم (توانگران را بوسیله فقیران)؛ تا بگویند: «آیا اینها هستند که خداوند از میان ما (برگزیده، و) بر آنها منّت گذارده (و نعمت ایمان بخشیده است؟!» آیا خداوند، شاکران را بهتر نمیشناسد؟!
وَ إِذَا جَاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (54)
هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان دارند نزد تو آیند، به آنها بگو: «سلام بر شما پروردگارتان، رحمت را بر خود فرض کرده؛ هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند، سپس توبه و اصلاح (و جبران) نماید، (مشمول رحمت خدا میشود چرا که) او آمرزنده مهربان است.»
وَ کَذٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ وَ لِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ (55)
و این چنین آیات را برمیشمریم، (تا حقیقت بر شما روشن شود،) و راه گناهکاران آشکار گردد.
مجموعه دهم: 56-58 دستور خدا به رسولش برای اعلان سه نکته
در این مجموعه، اوامری به رسول الله صلی الله علیه و آله می شود که ایشان را امر می کند که سه نکته را به مردم ابلاغ کند که در حقیقت پایانی بر پیشنهادات کافرین است
قُلْ إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لاَ أَتَّبِعُ أَهْوَاءَکُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِینَ (56)
بگو: «من از پرستش کسانی که غیر از خدا میخوانید، نهی شدهام!» بگو: «من از هوی و هوسهای شما، پیروی نمیکنم؛ اگر چنین کنم، گمراه شدهام؛ و از هدایتیافتگان نخواهم بود!»
قُلْ إِنِّی عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ کَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِی مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفَاصِلِینَ (57)
بگو: «من دلیل روشنی از پروردگارم دارم؛ و شما آن را تکذیب کردهاید! آنچه شما در باره آن (از نزول عذاب الهی) عجله دارید، به دستِ من نیست! حکم و فرمان، تنها از آنِ خداست! حق را از باطل جدا میکند، و او بهترین جداکننده (حق از باطل) است.»
قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِی مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِیَ الْأَمْرُ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِینَ (58)
بگو: «اگر آنچه درباره آن عجله دارید نزد من بود، (و به درخواست شما ترتیباثر میدادم، عذاب الهی بر شما نازل میگشت؛) و کار میان من و شما پایان گرفته بود؛ ولی خداوند ظالمان را بهتر میشناسد (و بموقع مجازات میکند.)»
مجموعه یازدهم: 59-60 تذکر موت اصغر (خواب) و موت اکبر (مرگ) از مظاهر قهر الهی
دو آیه ای که در این مجموعه ذکر شده اند، مطالب ابتدایی مقطع را بیان می کنند و به مثابه انتهای فقره اول و مقدمه ای برای فقره دوم هستند. این مقطع با آیه: « وَهُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیر» شروع شده و سپس مباحثی مطرح شد و در نهایت در این مجموعه دوباره بحثی درباره خداوند عزوجل مطرح می شود.
در این آیات به موت اصغر (خواب) و موت اکبر (مرگ) تذکر داده می شود که هر دوی اینها مظاهری از قهر الهی هستند و این ارتباط این مجموعه به آیه ابتدایی این فقره را مشخص می کند.
وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لاَ یَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ وَ یَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ مَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاَّ یَعْلَمُهَا وَ لاَ حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَ لاَ رَطْبٍ وَ لاَ یَابِسٍ إِلاَّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ (59)
کلیدهای غیب، تنها نزد اوست؛ و جز او، کسی آنها را نمیداند. او آنچه را در خشکی و دریاست میداند؛ هیچ برگی (از درختی) نمیافتد، مگر اینکه از آن آگاه است؛ و نه هیچ دانهای در تاریکیهای زمین، و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز اینکه در کتابی آشکار [ در کتاب علمخدا] ثبت است.
وَ هُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضَى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (60)
او کسی است که (روح) شما را در شب (به هنگام خواب) میگیرد؛ و از آنچه در روز کردهاید، با خبر است؛ سپس در روز شما را (از خواب) برمیانگیزد؛ و (این وضع همچنان ادامه مییابد) تا سرآمد معینی فرا رسد؛ سپس بازگشت شما به سوی اوست؛ و سپس شما را از آنچه عمل میکردید، با خبر میسازد.
فقره دوم: 61-73 ادامه اقامه حجت بر علیه کافرین و بیان اوامری به رسول الله صلی الله علیه و آله
همانطور که پیش از این بیان شد، این فقره، استمرار فقره قبلی این مقطع است و بحث قهر الهی، علم الهی و حکمت الهی را بیان می کند. در آیات فقره قبلی تذکراتی در باره علم خداوند و حکمت خداوند و قهر او و تذکر به مرگ و حساب و استجابت دعای بندگان در حالت مضطر بودن و عذاب در دنیا بیان شد.
در این فقره به رسول الله صلی الله علیه و آله بیان می کند که با همه این احوال، عده ای از قومش، ایشان و قرآن را تکذیب می کنند و در ادامه این فقره به رسول الله صلی الله علیه و آله تذکر می دهد که با قوم ظالم در حالی که آیات الهی را مسخره می کنند، مجالست نکند و از کسانی که دینشان را به بازی و سرگرمی گرفته اند دوری کند و به وسیله استمرار دعوت مردم به سوی خدا، حجتش را بر کافران تمام کند (که این تذکرات به رسول الله صلی الله علیه و آله، در حقیقت تذکراتی به امت هم هست). در ادامه هم این فقره مردم را به اسلام آوردن به پروردگان جهانیان و برپاداشتن نماز و تذکر به اینکه او خالق و قادر و مالک و آگاه و حکیم و خبیر است، دعوت می کند.
به طور کلی سیاق سوره انعام بیان و نمایش مظاهر خلقت اشیاء توسط خداوند برای انسان است و نشان می دهد که چگونه منحرفین با همه این آیات و نشانه ها، باز هم شرک می ورزند و شک می کنند. به این ترتیب در فقره اول این مقطع بحثی درباره شرک و شک بیان شد. در این فقره هم بحثی مشابه آنچه در فقره قبل درباره «شرک» و «شک» بیان شده بود، بیان می شود: « قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ .. قُلْ أَنَدْعُوا مِنْ دُونِاللَّهِ ما لا یَنْفَعُنا وَلا یَضُرُّنا...» و به این ترتیب مشاهده خواهد شد که مطالب هر دو فقره این مقطع در یک سیاق واحد بیان می شوند که همان سیاق اصلی سوره است.
وَ هُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَ هُمْ لاَ یُفَرِّطُونَ (61)
او بر بندگان خود تسلّط کامل دارد؛ و مراقبانی بر شما میگمارد؛ تا زمانی که یکی از شما را مرگ فرا رسد؛ (در این موقع،) فرستادگان ما جان او را میگیرند؛ و آنها (در نگاهداری حساب عمر و اعمال بندگان،) کوتاهی نمیکنند.
ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاَهُمُ الْحَقِّ أَلاَ لَهُ الْحُکْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِینَ (62)
سپس (تمام بندگان) به سوی خدا، که مولای حقیقی آنهاست، بازمیگردند. بدانید که حکم و داوری، مخصوص اوست؛ و او، سریعترین حسابگران است!
قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هٰذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ (63)
بگو: «چه کسی شما را از تاریکیهای خشکی و دریا رهایی میبخشد؟ در حالی که او را با حالت تضرع (و آشکارا) و در پنهانی میخوانید؛ (و میگویید:) اگر از این (خطرات و ظلمتها) ما را رهایی میبخشد، از شکرگزاران خواهیم بود.»
قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْهَا وَ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکُونَ (64)
بگو: «خداوند شما را از اینها، و از هر مشکل و ناراحتی، نجات میدهد؛ باز هم شما برای او شریک قرار میدهید! (و راه کفر میپویید.)»
قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذَاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ (65)
بگو: «او قادر است که از بالا یا از زیر پای شما، عذابی بر شما بفرستد؛ یا بصورت دستههای پراکنده شما را با هم بیامیزد؛ و طعم جنگ (و اختلاف) را به هر یک از شما بوسیله دیگری بچشاند.» ببین چگونه آیات گوناگون را (برای آنها) بازگو میکنیم! شاید بفهمند (و بازگردند)!
وَ کَذَّبَ بِهِ قَوْمُکَ وَ هُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ (66)
قوم و جمعیّت تو، آن (آیات الهی) را تکذیب و انکار کردند، در حالی که حق است! (به آنها) بگو: «من مسؤول (ایمانآوردن) شما نیستم! (وظیفه من، تنها ابلاغ رسالت است، نه اجبار شما بر ایمان.)»
لِکُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ (67)
هر خیری (که خداوند به شما داده،) سرانجام قرارگاهی دارد، (و در موعد خود انجام میگیرد.) و بزودی خواهید دانست!
وَ إِذَا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (68)
هرگاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا میکنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یادآمدن با این جمعیّت ستمگر منشین!
وَ مَا عَلَى الَّذِینَ یَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَیْءٍ وَ لٰکِنْ ذِکْرَى لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ (69)
و (اگر) افراد با تقوا (برای ارشاد و اندرز با آنها بنشینند)، چیزی از حساب (و گناه) آنها بر ایشان نیست؛ ولی (این کار، باید تنها) برای یادآوری آنها باشد، شاید (بشنوند و) تقوی پیشه کنند!
وَ ذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَ ذَکِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا کَسَبَتْ لَیْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیٌّ وَ لاَ شَفِیعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لاَ یُؤْخَذْ مِنْهَا أُولٰئِکَ الَّذِینَ أُبْسِلُوا بِمَا کَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْفُرُونَ (70)
و رها کن کسانی را که آیین (فطری) خود را به بازی و سرگرمی گرفتند، و زندگی دنیا، آنها را مغرور ساخته، و با این (قرآن)، به آنها یادآوری نما، تا گرفتار (عواقب شوم) اعمال خود نشوند! (و در قیامت) جز خدا، نه یاوری دارند، و نه شفاعتکنندهای! و (چنین کسی) هر گونه عوضی بپردازد، از او پذیرفته نخواهد شد؛ آنها کسانی هستند که گرفتار اعمالی شدهاند که خود انجام دادهاند؛ نوشابهای از آب سوزان برای آنهاست؛ و عذاب دردناکی بخاطر اینکه کفر میورزیدند (و آیات الهی را انکار) میکردند.
قُلْ أَ نَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لاَ یَنْفَعُنَا وَ لاَ یَضُرُّنَا وَ نُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ کَالَّذِی اسْتَهْوَتْهُ الشَّیَاطِینُ فِی الْأَرْضِ حَیْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ یَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَ أُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِینَ (71)
بگو: «آیا غیر از خدا، چیزی را بخوانیم (و عبادت کنیم) که نه سودی به حال ما دارد، نه زیانی؛ و (به این ترتیب،) به عقب برگردیم بعد از آنکه خداوند ما را هدایت کرده است؟! همانند کسی که بر اثر وسوسههای شیطان، در روی زمین راه را گم کرده، و سرگردان مانده است؛ در حالی که یارانی هم دارد که او را به هدایت دعوت میکنند (و میگویند:) به سوی ما بیا!» بگو: «تنها هدایت خداوند، هدایت است؛ و ما دستور داریم که تسلیم پروردگار عالمیان باشیم.
وَ أَنْ أَقِیمُوا الصَّلاَةَ وَ اتَّقُوهُ وَ هُوَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ (72)
و (نیز به ما فرمان داده شده به) اینکه: نماز را برپا دارید! و از او بپرهیزید! و تنها اوست که به سویش محشور خواهید شد.»
وَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ یَوْمَ یَقُولُ کُنْ فَیَکُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَ لَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ عَالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ (73)
اوست که آسمانها و زمین را بحق آفرید؛ و آن روز که (به هر چیز) میگوید: «موجود باش!» موجود میشود؛ سخن او، حق است؛ و در آن روز که در «صور» دمیده میشود، حکومت مخصوص اوست، از پنهان و آشکار با خبر است، و اوست حکیم و آگاه.
مقطع سوم: 74-94 معرفی نمونه ای از اهل ایمان (حضرت ابراهیم علیه السلام) و اقامه حجت علیه کفر و کافرین
در این مقطع بحث هایی درباره توحید و شرک از خلال داستان حضرت ابراهیم علیه السلام و ادامه نسل انبیا علیم السلام بیان می شود و با اتمام این مقطع، مباحث قسم اول از دوقسم سوره انعام به اتمام می رسد.
این مقطع با بحثی درباره توحید شروع می شود –که این بحث از خلال داستان حضرت ابراهیم علیه السلام بیان می شود- و در نهایت این مقطع با نمایش یکی از مشاهد روز قیامت خاتمه می یابد. در وسط مقطع، بحثی درباره دعوت کنندگان به توحید بیان می شود. که دعوت کنندگان به توحید، رسولان الهی و کسانی هستند که ولایت آنها را قبول کردند. و در ابتدا و انتها و وسط این مقطع، مناقشه ای با اهل شرک و کفر مشاهده می شود که این مناقشه نشان از وحدت مقطع دارد.
این مقطع درباره کفر کافرین و شرک مشرکین به خداوند بحث می کند و در ادامه روزی را روایت می کند که این کافرین و مشرکین به سوی خداوند باز می گردند و این سرّ ارتباط این مقطع با محور سوره است.
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْنَاماً آلِهَةً إِنِّی أَرَاکَ وَ قَوْمَکَ فِی ضَلاَلٍ مُبِینٍ (74)
(به خاطر بیاورید) هنگامی را که ابراهیم به پدرش [ عمویش] «آزر» گفت: «آیا بتهائی را معبودان خود انتخاب میکنی؟! من، تو و قوم تو را در گمراهی آشکاری میبینم.»
وَ کَذٰلِکَ نُرِی إِبْرَاهِیمَ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ الْمُوقِنِینَ (75)
و این چنین، ملکوت آسمانها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان دادیم؛ (تا به آن استدلال کند،) و اهل یقین گردد.
فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَى کَوْکَباً قَالَ هٰذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لاَ أُحِبُّ الْآفِلِینَ (76)
هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید، ستارهای مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟» امّا هنگامی که غروب کرد، گفت: «غروبکنندگان را دوست ندارم!»
فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغاً قَالَ هٰذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ (77)
و هنگامی که ماه را دید که (سینه افق را) میشکافد، گفت: «این خدای من است؟» امّا هنگامی که (آن هم) غروب کرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلّماً از گروه گمراهان خواهم بود.»
فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هٰذَا رَبِّی هٰذَا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ (78)
و هنگامی که خورشید را دید که (سینه افق را) میشکافت، گفت: «این خدای من است؟ این (که از همه) بزرگتر است!» امّا هنگامی که غروب کرد، گفت: «ای قوم من از شریکهایی که شما (برای خدا) میسازید، بیزارم!
إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ (79)
من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمانها و زمین را آفریده؛ من در ایمان خود خالصم؛ و از مشرکان نیستم!
وَ حَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَ تُحَاجُّونِّی فِی اللَّهِ وَ قَدْ هَدَانِ وَ لاَ أَخَافُ مَا تُشْرِکُونَ بِهِ إِلاَّ أَنْ یَشَاءَ رَبِّی شَیْئاً وَسِعَ رَبِّی کُلَّ شَیْءٍ عِلْماً أَ فَلاَ تَتَذَکَّرُونَ (80)
ولی قوم او [ ابراهیم]، با وی به گفتگو و ستیز پرداختند؛ گفت: «آیا درباره خدا با من گفتگو و ستیز میکنید؟! در حالی که خداوند، مرا با دلایل روشن هدایت کرده؛ و من از آنچه شما همتای (خدا) قرار میدهید، نمیترسم (و به من زیانی نمی رسانند)! مگر پروردگارم چیزی را بخواهد! وسعت آگاهی پروردگارم همه چیز را در برمیگیرد؛ آیا متذکّر (و بیدار) نمیشوید؟!
وَ کَیْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَکْتُمْ وَ لاَ تَخَافُونَ أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَاناً فَأَیُّ الْفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (81)
چگونه من از بتهای شما بترسم؟! در حالی که شما از این نمیترسید که برای خدا، همتایی قرار دادهاید که هیچ گونه دلیلی درباره آن، بر شما نازل نکرده است! (راست بگویید) کدام یک از این دو دسته (بتپرستان و خداپرستان)، شایستهتر به ایمنی (از مجازات) هستند اگر میدانید؟!
الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولٰئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ (82)
(آری،) آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست؛ و آنها هدایتیافتگانند!»
وَ تِلْکَ حُجَّتُنَا آتَیْنَاهَا إِبْرَاهِیمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ (83)
اینها دلایل ما بود که به ابراهیم در برابر قومش دادیم! درجات هر کس را بخواهیم (و شایسته بدانیم،) بالا میبریم؛ پروردگار تو، حکیم و داناست.
وَ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنَا وَ نُوحاً هَدَیْنَا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ دَاوُدَ وَ سُلَیْمَانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسَى وَ هَارُونَ وَ کَذٰلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ (84)
و اسحاق و یعقوب را به او [ ابراهیم] بخشیدیم؛ و هر دو را هدایت کردیم؛ و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم؛ و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایّوب و یوسف و موسی و هارون را (هدایت کردیم)؛ اینگونه نیکوکاران را پاداش میدهیم!
وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیَى وَ عِیسَى وَ إِلْیَاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ (85)
و (همچنین) زکریّا و یحیی و عیسی و الیاس را؛ همه از صالحان بودند.
وَ إِسْمَاعِیلَ وَ الْیَسَعَ وَ یُونُسَ وَ لُوطاً وَ کلاًّ فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِینَ (86)
و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را؛ و همه را بر جهانیان برتری دادیم.
وَ مِنْ آبَائِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ إِخْوَانِهِمْ وَ اجْتَبَیْنَاهُمْ وَ هَدَیْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (87)
و از پدران و فرزندان و برادران آنها (افرادی را برتری دادیم) و برگزیدیم و به راه راست، هدایت نمودیم.
ذٰلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدِی بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ لَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (88)
این، هدایت خداست؛ که هر کس از بندگان خود را بخواهد با آن راهنمایی میکند! و اگر آنها مشرک شوند، اعمال (نیکی) که انجام دادهاند، نابود میگردد (و نتیجهای از آن نمیگیرند).
أُولٰئِکَ الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَإِنْ یَکْفُرْ بِهَا هٰؤُلاَءِ فَقَدْ وَکَّلْنَا بِهَا قَوْماً لَیْسُوا بِهَا بِکَافِرِینَ (89)
آنها کسانی هستند که کتاب و حکم و نبوّت به آنان دادیم؛ و اگر (بفرض) نسبت به آن کفر ورزند، (آیین حقّ زمین نمیماند؛ زیرا) کسان دیگری را نگاهبان آن میسازیم که نسبت به آن، کافر نیستند.
أُولٰئِکَ الَّذِینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لاَ أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِکْرَى لِلْعَالَمِینَ (90)
آنها کسانی هستند که خداوند هدایتشان کرده؛ پس به هدایت آنان اقتدا کن! (و) بگو: «در برابر این (رسالت و تبلیغ)، پاداشی از شما نمیطلبم! این (رسالت)، چیزی جز یک یادآوری برای جهانیان نیست! (این وظیفه من است)»
وَ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتَابَ الَّذِی جَاءَ بِهِ مُوسَى نُوراً وَ هُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِیسَ تُبْدُونَهَا وَ تُخْفُونَ کَثِیراً وَ عُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لاَ آبَاؤُکُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِی خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ (91)
آنها خدا را درست نشناختند که گفتند: «خدا، هیچ چیز بر هیچ انسانی، نفرستاده است!» بگو: «چه کسی کتابی را که موسی آورد، نازل کرد؟! کتابی که برای مردم، نور و هدایت بود؛ 0امّا شما) آن را بصورت پراکنده قرارمیدهید؛ قسمتی را آشکار، و قسمت زیادی را پنهان میدارید؛ و مطالبی به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان، از آن با خبر نبودید!» بگو: «خدا!» سپس آنها را در گفتگوهای لجاجتآمیزشان رها کن، تا بازی کنند!
وَ هٰذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ مُصَدِّقُ الَّذِی بَیْنَ یَدَیْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَ مَنْ حَوْلَهَا وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلَى صَلاَتِهِمْ یُحَافِظُونَ (92)
و این کتابی است که ما آن را نازل کردیم؛ کتابی است پربرکت، که آنچه را پیش از آن آمده، تصدیق میکند؛ (آن را فرستادیم تا مردم را به پاداشهای الهی، بشارت دهی،) و تا (اهل) امّالقری [ مکّه] و کسانی را که گرد آن هستند، بترسانی! (یقین بدان) آنها که به آخرت ایمان دارند، به آن ایمان میآورند؛ و بر نمازهای خویش، مراقبت می کنند!
وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ قَالَ أُوحِیَ إِلَیَّ وَ لَمْ یُوحَ إِلَیْهِ شَیْءٌ وَ مَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِی غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَ الْمَلاَئِکَةُ بَاسِطُوا أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَیْرَ الْحَقِّ وَ کُنْتُمْ عَنْ آیَاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ (93)
چه کسی ستمکارتر است از کسی که دروغی به خدا ببندد، یا بگوید: «بر من، وحی فرستاده شده»، در حالی که به او وحی نشده است، و کسی که بگوید: «من نیز همانند آنچه خدا نازل کرده است، نازل میکنم»؟! و اگر ببینی هنگامی که (این) ظالمان در شداید مرگ فرو رفتهاند، و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان میگویند: «جان خود را خارج سازید! امروز در برابر دروغهایی که به خدا بستید و نسبت به آیات او تکبّر ورزیدید، مجازات خوارکنندهای خواهید دید»! (به حال آنها تأسف خواهی خورد)
وَ لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ تَرَکْتُمْ مَا خَوَّلْنَاکُمْ وَرَاءَ ظُهُورِکُمْ وَ مَا نَرَى مَعَکُمْ شُفَعَاءَکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَ ضَلَّ عَنْکُمْ مَا کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ (94)
و (روز قیامت به آنها گفته میشود:) همه شما تنها به سوی ما بازگشت نمودید، همانگونه که روز اوّل شما را آفریدیم! و آنچه را به شما بخشیده بودیم، پشت سر گذاردید! و شفیعانی را که شریک در شفاعت خود میپنداشتید، با شما نمیبینیم! پیوندهای شما بریده شده است؛ و تمام آنچه را تکیهگاه خود تصوّر میکردید، از شما دور و گم شدهاند!
قسم دوم: 95-165 شناخت خدا و اقامه حجت علیه کافران و بحث با کافران در مورد مسیری که به ایمان و معرفت الهی ختم نمی شود
در قسم اول این سوره، خداوند حجت های بسیاری بر کافرین اقامه کرد، و معرفتی نسبت به خداوند عزوجل حاصل شد. در این قسم چند مطلب بحث می شود: شناخت خداوند، اقامه حجت بر علیه کافرین و مناقشه با آنها در مورد کارهایی که با ایمان و معرفت خداوند سازگار نیست.
همانطور که بیان شد، این قسم از دو مقطع تشکیل شده که ابتدا و انتهای هر مقطع واضح است.
مقطع اول: 95-140 شناخت خدا و اقامه حجت علیه کافران
مقطع اول این قسم، از یک مقدمه و سه فقره تشکیل شده که در مقدمه بحثی درباره خداوند و چیزهایی که خلق کرده و مسخر انسان قرار داده بحث می شود و در سه فقره بعدی، بحث هایی بیان می شود که معطوف به این مقدمه است و همه آنها با فعل ماضی شروع می شوند: «وَجَعَلُوا، وَأَقْسَمُوا، وَجَعَلُوا» و در این فقرات (سه فقره) درباره مواقف و مواضع کافرین بحث می شود. و در پایان فقره سوم، باز هم بحثی درباره آنچه که خداوند خلق کرده و مسخر انسان قرار داده، بیان می شود.
مقدمه این مقطع بحثی درباره نعمت هایی که خداوند به انسان داده بیان می کند و شناختی از خداوند ارائه می دهد تا به وسیله آن بتوان کفر را نفی کرد
در فقره اول بیان می کند که انسان، برای خداوند شریک قائل می شود. در این فقره یکی از مواضع کافرین و مشرکین را بیان کرده و آن را رد می کند.
در فقره دوم درباره این ادعای کافران که می گویند«اگر آیه ای به سوی آنها می آمد، ایمان می آوردند» بحث می کند و این ادعای آنها را رد می کند.
در فقره سوم بحثی درباره سهمی که کافرین در دو نعمت بزرگ الهی برای خودشان قائل شده اند بیان می شود. به عبارت دیگر در این فقره چند عمل از اعمال کافرین معرفی شده و رد می شوند.
همه مطالب بیان شده در فقرات این مقطع، ضمن سیاق واحدی بیان می شوند. سیاق این مقطع اینگونه است: ایمان به خداوند اقتضائاتی دارد که چنین و چنان است و همچنین کفر به خداوند هم از جاهایی سرچشمه می گیرد که چنین و چنان است. سپس کفر و آنچه از کفر سرچشمه می گیرد، مورد تعجب قرار گرفته و اهل آن رد می شوند و به آنها هشدار داده می شود و در مقابل هم به اهل ایمان تبشیر داده می شود. و همه این مطالب در ضمن سیاق محور سوره بیان می شود. «کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ» و همانطور که پیش از این بیان شد، قصد اصلی این سوره، معالجه دو بیماری «شرک» و «شک» است و هر مقطعی در این سوره، مطلبی را جهت درمان این بیماری اضافه می کند.
مقدمه: 95-99 مظاهر قدرت الهی و بیان بعضی از نعمت هایی که خدا به انسان داده و چیزهایی که مسخر انسان کرده است
قسم اول سوره انعام با آیه: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُماتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ» شروع شد و قسم دوم هم با مقدمه ای شروع می شود که درباره مظاهر قدرت خداوند بحث می کند.سپس بعد از این مقدمه، فقره ای می آید که با آیه: « وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ الْجِنَّ ...» شروع می شود. با دقت در کلمه «یعدلون» در آیه اول این سوره و بحثی که درباره «شرک» در فقره اول این مقطع مطرح می شود، مشخص می شود که این سوره دارای وحدت سیاق است و تقسیم این سوره به دو قسم، تقسیمی صحیح بوده است.
در محور سوره بیان شده بود: « کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ...». در این مقدمه، مظاهر خلق الهی تفصیل داده می شوند و بیان می شود که خداوند هر چیزی را برای انسان خلق کرد و این دلیلی بر قدرت الهی است.
إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوَى یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذٰلِکُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ (95)
خداوند، شکافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده خارج میسازد، و مرده را از زنده بیرون میآورد؛ این است خدای شما! پس چگونه از حقّ منحرف میشوید؟!
فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْبَاناً ذٰلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ (96)
او شکافنده صبح است؛ و شب را مایه آرامش، و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است؛ این، اندازهگیری خداوند توانای داناست!
وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (97)
او کسی است که ستارگان را برای شما قرار داد، تا در تاریکیهای خشکی و دریا، به وسیله آنها راه یابید! ما نشانهها (ی خود) را برای کسانی که میدانند، (و اهل فکر و اندیشهاند) بیان داشتیم!
وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ (98)
او کسی است که شما را از یک نفس آفرید! و شما دو گروه هستید: بعضی پایدار (از نظر ایمان یا خلقت کامل)، و بعضی ناپایدار؛ ما آیات خود را برای کسانی که میفهمند، تشریح نمودیم!
وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبّاً مُتَرَاکِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِیَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَیْرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فِی ذٰلِکُمْ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ (99)
او کسی است که از آسمان، آبی نازل کرد، و به وسیله آن، گیاهان گوناگون رویاندیم؛ و از آن، ساقهها و شاخههای سبز، خارج ساختیم؛ و از آنها دانههای متراکم، و از شکوفه نخل، شکوفههایی با رشتههای باریک بیرون فرستادیم؛ و باغهایی از انواع انگور و زیتون و انار، (گاه) شبیه به یکدیگر، و (گاه) بیشباهت! هنگامی که میوه می دهد، به میوه آن و طرز رسیدنش بنگرید که در آن، نشانههایی (از عظمت خدا) برای افراد باایمان است!
فقره اول: 100-108 بیان شرک مشرکین: انسان برای خدا شریک قائل می شود
همان طور که مشاهده شد، در مقدمه این مقطع، مظاهر قدرت الهی بیان شد و همچنین چیزهایی که خداوند مسخر انسان قرار داده، معرفی شدند. سپس در این فقره (فقره اول) بحثی درباره شرک مشرکین بیان می شود. گویی سیاق می گوید: با وجود همه مظاهر قدرت الهی، و نعمت هایی که خداوند به انسان داده و چیزهایی که مسخر او قرار داده، باز هم کسانی پیدا می شوند که به خداوند شرک بورزند و این تذکری به آیه اول سوره انعام است که می فرماید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُماتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ» به این ترتیب مشاهده می شود که سوره در یک سیاق واحد در جریان است.
به طور کلی این فقره حجت هایی را علیه کافرین اقامه می کند و یقین اهل ایمان را تثبیت می کند و آنها (اهل ایمان) را به تبعیت از وحی خدا و روی گردانی از جاهلین امر می کند و آنها را از دشنام دادن به معبودان غیر خدا برحذر می دارد چرا که ممکن است آنها هم به خداوند دشنام دهند.
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ الْجِنَّ وَ خَلَقَهُمْ وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَ بَنَاتٍ بِغَیْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَمَّا یَصِفُونَ (100)
آنان برای خدا همتایانی از جنّ قرار دادند، در حالی که خداوند همه آنها را آفریده است؛ و برای خدا، به دروغ و از روی جهل، پسران و دخترانی ساختند؛ منزّه است خدا، و برتر است از آنچه توصیف میکنند!
بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَنَّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ (101)
او پدید آورنده آسمانها و زمین است؛ چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد؟! حال آنکه همسری نداشته، و همه چیز را آفریده؛ و او به همه چیز داناست.
ذٰلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ (102)
(آری، این است پروردگار شما! هیچ معبودی جز او نیست؛ آفریدگار همه چیز است؛ او را بپرستید و او نگهبان و مدّبر همه موجودات است.
لاَ تُدْرِکُهُ الْأَبْصَارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصَارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ (103)
چشمها او را نمیبینند؛ ولی او همه چشمها را میبیند؛ و او بخشنده (انواع نعمتها، و با خبر از دقایق موجودات،) و آگاه (از همه) چیز است.
قَدْ جَاءَکُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِیَ فَعَلَیْهَا وَ مَا أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ (104)
دلایل روشن از طرف پروردگارتان برای شما آمد؛ کسی که (به وسیله آن، حقّ را) ببیند، به سود خود اوست؛ و کسی که از دیدن آن چشم بپوشد، به زیان خودش میباشد؛ و من نگاهبان شما نیستم (و شما را بر قبول ایمان مجبور نمیکنم)
وَ کَذٰلِکَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ وَ لِیَقُولُوا دَرَسْتَ وَ لِنُبَیِّنَهُ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ (105)
و اینچنین آیات (خود) را تشریح میکنیم؛ بگذار آنها بگویند: «تو درس خواندهای (و آنها را از دیگری آموختهای)»! میخواهیم آن را برای کسانی که آماده درک حقایقند، روشن سازیم.
اتَّبِعْ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ (106)
از آنچه که از سوی پروردگارت بر تو وحی شده، پیروی کن! هیچ معبودی جز او نیست! و از مشرکان، روی بگردان!
وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکُوا وَ مَا جَعَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً وَ مَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ (107)
اگر خدا میخواست، (همه به اجبار ایمان میآوردند،) و هیچ یک مشرک نمیشدند؛ و ما تو را مسؤول (اعمال) آنها قرار ندادهایم؛ و وظیفه نداری آنها را (به ایمان) مجبور سازی!
وَ لاَ تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذٰلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (108)
(به معبود) کسانی که غیر خدا را میخوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند! اینچنین برای هر امّتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت همه آنان به سوی پروردگارشان است؛ و آنها را از آنچه عمل میکردند، آگاه میسازد (و پاداش و کیفر میدهد).
فقره دوم: 109-135 ادعای کافران در مورد اینکه اگر آیه ای به سراغشان می آمد، ایمان می آوردند و رد این ادعا
این فقره با این ادعای کافران شروع می شود که می گفتند: «اگر آیه ای (نشانه و معجزه ای) برای آنها بیاید، حتما به آن ایمان می آورند» گویی آنها ادعا می کنند که سبب کفرشان عدم وجود آیه و نشانه است و این بحث از این نقطه آغاز می شود و در ادامه بیان می کند که علت ایمان نیاوردن آن ها، عدم وجود آیه نیست، بلکه علت در وجود خود آنها نهفته است. علت عدم ایمان آنها، طغیان، دروغ بستن به خدا، کفر به آخرت و گناه کردن و سخنان بیهوده گفتن است. مقتضای ایمان، التزام به شریعت الهی است. به این ترتیب مشخص می شود که سیاق اصلی این فقره، مناقشه با کافرین درباره ادعاهای آنهاست.
در این فقره، بعد از مقدمه، سه بار آیه: «وَکَذلِکَ جَعَلْنا...» مطرح می شود و در هر بار، یکی از ادعاهای آنها را مطرح می کند، از این سه آیه مشخص می شود که این فقره، متعرض یک موضع و موقف واحد از کافرین نشده، بلکه مواقف و مواضع دیگری از آنها را هم بیان کرده و برای آنها هم راه علاج معرفی کرده که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
مقدمه فقره: 109-111: ادعای کافران و پاسخ به آن
بیان شد که این سه آیه مقدمه فقره دوم از مقطع اول از قسم دوم سوره انعام هستند که ادعای کافرین را مطرح کرده و به آن پاسخ می دهد و بیان می کند که اینگونه که آنها ادعا می کنند نیست، بلکه آیاتی به سراغشان آمده ولی آنها ایمان نیاورده اند و از سنن الهی این است که بر دیده ها و دلهای کافرین مهر می زند تا ایمان نیاورند. در این صورت اگر آیات زیادی هم به سراغشان بیاید، باز هم ایمان نخواهند آورد و در مقابل عقوبت آنها سخت تر خواهد شد. آنها باید به خودشان رجوع کنند.
وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَتْهُمْ آیَةٌ لَیُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الْآیَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَ مَا یُشْعِرُکُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لاَ یُؤْمِنُونَ (109)
با نهایت اصرار، به خدا سوگند یاد کردند که اگر نشانهای [ معجزهای] برای آنان بیاید، حتماً به آن ایمان میآورند؛ بگو: «معجزات فقط از سوی خداست (و در اختیار من نیست که به میل شما معجزهای بیاورم)؛ و شما از کجا میدانید که هرگاه معجزهای بیاید (ایمان میآورند؟ خیر،)ایمان نمیآورند!»
وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصَارَهُمْ کَمَا لَمْ یُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ (110)
و ما دلها و چشمهای آنها را واژگونه میسازیم؛ (آری آنها ایمان نمیآورند) همانگونه که در آغاز، به آن ایمان نیاوردند! و آنان را در حال طغیان و سرکشی، به خود وامیگذاریم تا سرگردان شوند!
وَ لَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَةَ وَ کَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَ حَشَرْنَا عَلَیْهِمْ کُلَّ شَیْءٍ قُبُلاً مَا کَانُوا لِیُؤْمِنُوا إِلاَّ أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ یَجْهَلُونَ (111)
(و حتّی) اگر فرشتگان را بر آنها نازل میکردیم، و مردگان با آنان سخن میگفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع مینمودیم، هرگز ایمان نمیآوردند؛ مگر آنکه خدا بخواهد! ولی بیشتر آنها نمیدانند!
مجموعه اول: 112-122 ذکر دلایل گمراهی کافران
این مجموعه با آیه ای که با کلمه: « وَکَذلِکَ جَعَلْنا...» شروع شده بود، شروع شد. دو مجموعه بعدی (مجموعه دوم و سوم این فقره) هم با همین کلمه آغاز می شوند و گویی «و کذلک» های بعدی، معطوف به «و کذلک» این آیه هستند. به این ترتیب سیاق خاص این فقره به این صورت است:
کافران قسم یاد می کنند که اگر آیه ای به سراغشان بیاید، قطعا ایمان خواهند آورد در صورتی که این ادعا صحیح نیست و این جزیی از مکر و خدعه آنهاست و آنها قصد دارند با این حرفهایشان صد عن سبیل الله کنند و این از آنها دور نیست چرا که در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین جن و انس قرار دارد که مکر و حیله و خدعه می کنند. پس این مجموعه با این معنی آغاز می شود.
این آیات بیان می کنند که کافران آیات و نشانه هایی طلب می کنند و شیاطین انسی و جنی هم با یکدیگر ارتباط دارند و حرفهای فریبنده و بی اساس می زنند، با این حال، مومنین کسانی هستند که غیر خدا را به داوری نمی طلبند، و قرآن را به عنوان کلام راست و درست خداوند قبول دارند. همچنین می دانند که اکثر اهل زمین گمراهانند و به همین دلیل هیچ کسی را در مصعیت خداوند تبعیت نمی کنند.
در ادامه هم نمونه از از هدایت و گمراهی در موضوع ذبح حیوانات بیان می شود. و مشخص می شود که این قران حق و عدل است. و زمانی که همه این مسائل روشن شد، ارزش هدایت الهی در قلب مومن مشخص می شود.در آخرین آیه این مجموعه، فضل خداوند بر کسانی که هدایت شده اند بیان می شود.
وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوّاً شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مَا یَفْتَرُونَ (112)
اینچنین در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم؛ آنها بطور سری (و درگوشی) سخنان فریبنده و بیاساس (برای اغفال مردم) به یکدیگر میگفتند؛ و اگر پروردگارت میخواست، چنین نمیکردند؛ (و میتوانست جلو آنها را بگیرد؛ ولی اجبار سودی ندارد.)بنابر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار!
وَ لِتَصْغَى إِلَیْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ لِیَرْضَوْهُ وَ لِیَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ (113)
نتیجه (وسوسههای شیطان و تبلیغات شیطانصفتان) این خواهد شد که دلهای منکران قیامت، به آنها متمایل گردد؛ و به آن راضی شوند؛ و هر گناهی که بخواهند، انجام دهند!
أَ فَغَیْرَ اللَّهِ أَبْتَغِی حَکَماً وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ إِلَیْکُمُ الْکِتَابَ مُفَصَّلاً وَ الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّکَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ (114)
(با این حال،) آیا غیر خدا را به داوری طلبم؟! در حالی که اوست که این کتاب آسمانی را، که همه چیز در آن آمده، به سوی شما فرستاده است؛ و کسانی که به آنها کتاب آسمانی دادهایم میدانند این کتاب، بحق از طرف پروردگارت نازل شده؛ بنابر این از تردیدکنندگان مباش!
وَ تَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ صِدْقاً وَ عَدْلاً لاَ مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (115)
و کلام پروردگار تو، با صدق و عدل، به حدّ تمام رسید؛ هیچ کس نمیتواند کلمات او را دگرگون سازد؛ و او شنونده داناست.
وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ (116)
اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند؛ (زیرا) آنها تنها از گمان پیروی مینمایند، و تخمین و حدس (واهی) میزنند.
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ یَضِلُّ عَنْ سَبِیلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ (117)
پروردگارت به کسانی که از راه او گمراه گشتهاند، آگاهتر است؛ و همچنین از کسانی که هدایت یافتهاند.
فَکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کُنْتُمْ بِآیَاتِهِ مُؤْمِنِینَ (118)
از (گوشت) آنچه نام خدا (هنگام سر بریدن) بر آن گفته شده، بخورید (و غیر از آن نخورید) اگر به آیات او ایمان دارید!
وَ مَا لَکُمْ أَلاَّ تَأْکُلُوا مِمَّا ذُکِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَکُمْ مَا حَرَّمَ عَلَیْکُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَیْهِ وَ إِنَّ کَثِیراً لَیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ (119)
چرا از چیزها [ گوشتها] ئی که نام خدا بر آنها برده شده نمیخورید؟! در حالی که (خداوند) آنچه را بر شما حرام بوده، بیان کرده است! مگر اینکه ناچار باشید؛ (که در این صورت، خوردن از گوشت آن حیوانات جایز است.) و بسیاری از مردم، به خاطر هوی و هوس و بیدانشی،(دیگران را) گمراه میسازند؛ و پروردگارت، تجاوزکاران را بهتر میشناسد.
وَ ذَرُوا ظَاهِرَ الْإِثْمِ وَ بَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِینَ یَکْسِبُونَ الْإِثْمَ سَیُجْزَوْنَ بِمَا کَانُوا یَقْتَرِفُونَ (120)
گناهان آشکار و پنهان را رها کنید! زیرا کسانی که گناه میکنند، بزودی در برابر آنچه مرتکب میشدند، مجازات خواهند شد.
وَ لاَ تَأْکُلُوا مِمَّا لَمْ یُذْکَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّکُمْ لَمُشْرِکُونَ (121)
و از آنچه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است؛ و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا میکنند، تا با شما به مجادله برخیزند؛ اگر از آنها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود!
أَ وَ مَنْ کَانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْنَاهُ وَ جَعَلْنَا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا کَذٰلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (122)
آیا کسی که مرده بود، سپس او را زنده کردیم، و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، همانند کسی است که در ظلمتها باشد و از آن خارج نگردد؟! این گونه برای کافران، اعمال (زشتی) که انجام میدادند، تزیین شده (و زیبا جلوه کرده) است.
مجموعه دوم: 123-128 ذکر دلایل گمراهی کافران
در مقدمه این فقره، مشاهده شد که یکی از دلایل گمراهی روی گردانی از دعوت خداوند است. در مجموعه اول مشخص شد که یکی از اسباب گمراهی، سخنان شیاطین جن و انس و کفر به آخرت و ارتکاب گناهان و تبعیت از ظن و شک است. در این مجموعه چند دلیل دیگر از اسباب گمراهی معرفی می شود:
کبر، درخواست آن چیزی که به انبیا داده شده، مکر با رسول خدا و با مومنین، نپذیرفتن تذکر و موعظه و استفاده شیاطین انس و جن از یکدیگر.
به این ترتیب مشخص می شود که علت گمراهی گمراهان، قلت آیات الهی نیست بلکه علت آن در نفس و عقل کافران و روش زندگی مجرمانه کافران است.
وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنَا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ أَکَابِرَ مُجْرِمِیهَا لِیَمْکُرُوا فِیهَا وَ مَا یَمْکُرُونَ إِلاَّ بِأَنْفُسِهِمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ (123)
و (نیز) این گونه در هر شهر و آبادی، بزرگان گنهکاری قرار دادیم؛ (افرادی که همه گونه قدرت در اختیارشان گذاردیم؛ اما آنها سوء استفاده کرده، و راه خطا پیش گرفتند؛) و سرانجام کارشان این شد که به مکر (و فریب مردم) پرداختند؛ ولی تنها خودشان را فریب میدهند و نمیفهمند!
وَ إِذَا جَاءَتْهُمْ آیَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَیُصِیبُ الَّذِینَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَ عَذَابٌ شَدِیدٌ بِمَا کَانُوا یَمْکُرُونَ (124)
و هنگامی که آیهای برای آنها بیاید، میگویند: «ما هرگز ایمان نمیآوریم، مگر اینکه همانند چیزی که به پیامبران خدا داده شده، به ما هم داده شود!» خداوند آگاهتر است که رسالت خویش را کجا قرار دهد! بزودی کسانی که مرتکب گناه شدند، (و مردم را از راه حق منحرف ساختند،) در مقابل مکر (و فریب و نیرنگی) که میکردند، گرفتار حقارت در پیشگاه خدا، و عذاب شدید خواهند شد.
فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلاَمِ وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّمَا یَصَّعَّدُ فِی السَّمَاءِ کَذٰلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ (125)
آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده می سازد؛ و آن کس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینهاش را آنچنان تنگ میکند که گویا میخواهد به آسمان بالا برود؛ این گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمیآورند قرار میدهد!
وَ هٰذَا صِرَاطُ رَبِّکَ مُسْتَقِیماً قَدْ فَصَّلْنَا الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَذَّکَّرُونَ (126)
و این راه مستقیم (و سنت جاویدان) پروردگار توست؛ ما آیات خود را برای کسانی که پند میگیرند، بیان کردیم!
لَهُمْ دَارُ السَّلاَمِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِیُّهُمْ بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ (127)
برای آنها (در بهشت) خانه امن و امان نزد پروردگارشان خواهد بود؛ و او، ولیّ و یاور آنهاست بخاطر اعمال (نیکی) که انجام میدادند.
وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَ قَالَ أَوْلِیَاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَ بَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِی أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاکُمْ خَالِدِینَ فِیهَا إِلاَّ مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّکَ حَکِیمٌ عَلِیمٌ (128)
در آن روز که (خدا) همه آنها را جمع و محشور میسازد، (میگوید:) ای جمعیّت شیاطین و جن! ّ شما افراد زیادی از انسانها را گمراه ساختید! دوستان و پیروان آنها از میان انسانها میگویند: «پروردگارا! هر یک از ما دو گروه [ پیشوایان و پیروانگمراه] از دیگری استفاده کردیم؛(ما به لذّات هوس آلود و زودگذر رسیدیم؛ و آنها بر ما حکومت کردند؛) و به اجلی که برای ما مقرّر داشته بودی رسیدیم.» (خداوند) میگوید: «آتش جایگاه شماست؛ جاودانه در آن خواهید ماند، مگر آنچه خدا بخواهد» پروردگار تو حکیم و داناست.
مجموعه سوم: 129-135 علت دوستی شیاطین با هم، کسب سیئات از یکدیگر است
در انتهای مجموعه قبلی بحثی درباره شیاطین جن و انس بیان شد و مشخص شد که بین آنها در دنیا ارتباط وجود دارد و هدفشان از این ارتباط استفاده از یکدیگر برای رسیدن به لذات دنیا است. مجموعه سوم با همین معنی شروع می شود در این فقره مشخص می شود که علت دوستی شیاطین با هم، کسب سیئات از یکدیگر است و این صفت مشترکی است که در همه آنها وجود دارد.
پس از بیان این مطلب، بعضی از سنت های الهی بیان می شود و از خلال آن، شناختی نسبت به خداوند عزوجل حاصل می شود و در نهایت این مجموعه با امر به اعلان رسالت توسط رسول الله صلی اله علیه و آله به پایان می رسد.
وَ کَذٰلِکَ نُوَلِّی بَعْضَ الظَّالِمِینَ بَعْضاً بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ (129)
ما اینگونه بعضی از ستمگران را به بعضی دیگر وامیگذاریم به سبب اعمالی که انجام میدادند.
یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ أَ لَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِنْکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِی وَ یُنْذِرُونَکُمْ لِقَاءَ یَوْمِکُمْ هٰذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَ شَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ کَانُوا کَافِرِینَ (130)
(در آن روز به آنها میگوید:) ای گروه جنّ و انس! آیا رسولانی از شما به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو میکردند، و شما را از ملاقات چنین روزی بیم می دادند؟! آنها میگویند: «بر ضدّ خودمان گواهی میدهیم؛ (آری، ما بد کردیم.)» و زندگی (پر زرق و برق) دنیا آنها را فریب داد؛ و به زیان خود گواهی میدهند که کافر بودند!
ذٰلِکَ أَنْ لَمْ یَکُنْ رَبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَ أَهْلُهَا غَافِلُونَ (131)
این بخاطر آن است که پروردگارت هیچگاه (مردم) شهرها و آبادیها را بخاطر ستمهایشان در حال غفلت و بیخبری هلاک نمیکند. (بلکه قبلاً رسولانی برای آنها میفرستد.)
وَ لِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ مَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ (132)
و برای هر یک (از این دو دسته)، درجات (و مراتبی) است از آنچه عمل کردند؛ و پروردگارت از اعمالی که انجام میدهند، غافل نیست.
وَ رَبُّکَ الْغَنِیُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِکُمْ مَا یَشَاءُ کَمَا أَنْشَأَکُمْ مِنْ ذُرِّیَّةِ قَوْمٍ آخَرِینَ (133)
پروردگارت بینیاز و مهربان است؛ (پس به کسی ستم نمیکند؛ بلکه همه، نتیجه اعمال خود را میگیرند؛) اگر بخواهد، همه شما را میبرد؛ سپس هر کس را بخواهد جانشین شما میسازد؛ همانطور که شما را از نسل اقوام دیگری به وجود آورد.
إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَآتٍ وَ مَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ (134)
آنچه به شما وعده داده میشود، یقیناً میآید؛ و شما نمیتوانید (خدا را) ناتوان سازید (و از عدالت و کیفر او فرار کنید)!
قُلْ یَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَکَانَتِکُمْ إِنِّی عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَکُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لاَ یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (135)
بگو: «ای قوم من! هر کار در قدرت دارید بکنید! من (هم به وظیفه خود) عمل میکنم؛ امّا بزودی خواهید دانست چه کسی سرانجام نیک خواهد داشت (و پیروزی با چه کسی است! امّا) به یقین، ظالمان رستگار نخواهند شد!»
فقره سوم: 136-140 سهم قائل شدن کافرین برای خودشان در دو نعمت بزرگ الهی: «چهارپایان» و «زراعت»
پیش از این بیان شد که هر سوره ای که در محورش در سوره بقره تفصیل داده می شود، در امتدادات آن محور در سوره بقره هم تفصیل داده می شود. این فقره هم در امتدادات محورش در سوره بقره تفصیل داده شده. همچنین بیان شد که یکی از امتدادات محور سوره انعام در سوره بقره آیه: « یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیِّباً وَلا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ» است چرا که این آیه در سوره بقره، با آیه محور این سوره که می فرماید: «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» ارتباط دارد.
این فقره برای تبیین افعال جاهلین در حرام کردن و حرام دانستن چیزهایی که خداوند حرام نکرده بیان شده به این ترتیب این فقره در محور سوره انعام در سوره بقره، و امتدادات آن تفصیل داده شده است.
وَ جَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَ الْأَنْعَامِ نَصِیباً فَقَالُوا هٰذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَ هٰذَا لِشُرَکَائِنَا فَمَا کَانَ لِشُرَکَائِهِمْ فَلاَ یَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَ مَا کَانَ لِلَّهِ فَهُوَ یَصِلُ إِلَى شُرَکَائِهِمْ سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ (136)
آنها [ مشرکان] سهمی از آنچه خداوند از زراعت و چهارپایان آفریده، برای او قرار دادند؛ (و سهمی برای بتها!) و بگمان خود گفتند: «این مال خداست! و این هم مال شرکای ما [ یعنی بتها] است!» آنچه مال شرکای آنها بود، به خدا نمیرسید؛ ولی آنچه مال خدا بود، به شرکایشان میرسید! (آری، اگر سهم بتها با کمبودی مواجه میشد، مال خدا را به بتها میدادند؛ امّا عکس آن را مجاز نمیدانستند!) چه بد حکم میکنند (که علاوه بر شرک، حتّی خدا را کمتر از بتها میدانند)!
وَ کَذٰلِکَ زَیَّنَ لِکَثِیرٍ مِنَ الْمُشْرِکِینَ قَتْلَ أَوْلاَدِهِمْ شُرَکَاؤُهُمْ لِیُرْدُوهُمْ وَ لِیَلْبِسُوا عَلَیْهِمْ دِینَهُمْ وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ مَا یَفْتَرُونَ (137)
همینگونه شرکای آنها [ بتها]، قتل فرزندانشان را در نظرشان جلوه دادند؛ (کودکان خود را قربانی بتها میکردند، و افتخار مینمودند!) سرانجام آنها را به هلاکت افکندند؛ و آیینشان را بر آنان مشتبه ساختند. و اگر خدا میخواست، چنین نمیکردند؛ (زیرا میتوانست جلو آنان را بگیرد؛ ولی اجبار سودی ندارد.) بنابر این، آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار (و به آنها اعتنا مکن)!
وَ قَالُوا هٰذِهِ أَنْعَامٌ وَ حَرْثٌ حِجْرٌ لاَ یَطْعَمُهَا إِلاَّ مَنْ نَشَاءُ بِزَعْمِهِمْ وَ أَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَ أَنْعَامٌ لاَ یَذْکُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهَا افْتِرَاءً عَلَیْهِ سَیَجْزِیهِمْ بِمَا کَانُوا یَفْتَرُونَ (138)
و گفتند: «این قسمت از چهارپایان و زراعت (که مخصوص بتهاست، برای همه) ممنوع است؛ و جز کسانی که ما بخواهیم -به گمان آنها- نباید از آن بخورند! و (اینها) چهارپایانی است که سوارشدن بر آنها (بر ما) حرام شده است!» و (نیز) چهارپایانی (بود) که (هنگام ذبح،) نام خدا را بر آن نمیبردند، و به خدا دروغ میبستند؛ (و میگفتند: «این احکام، همه از ناحیه اوست.») بزودی (خدا) کیفر افتراهای آنها را میدهد!
وَ قَالُوا مَا فِی بُطُونِ هٰذِهِ الْأَنْعَامِ خَالِصَةٌ لِذُکُورِنَا وَ مُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَ إِنْ یَکُنْ مَیْتَةً فَهُمْ فِیهِ شُرَکَاءُ سَیَجْزِیهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَکِیمٌ عَلِیمٌ (139)
و گفتند: «آنچه (از بچّه) در شکم این حیوانات است، مخصوص مردان ماست؛ و بر همسران ما حرام است! امّا اگر مرده باشد [ مرده متولّد شود]، همگی در آن شریکند.» بزودی (خدا) کیفر این توصیف (و احکام دروغین) آنها را میدهد؛ او حکیم و داناست.
قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ قَتَلُوا أَوْلاَدَهُمْ سَفَهاً بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِینَ (140)
به یقین آنها که فرزندان خود را از روی جهل و نادانی کشتند، گرفتار خسران شدند؛ (زیرا) آنچه را خدا به آنها روزی داده بود، بر خود تحریم کردند؛ و بر خدا افترا بستند. آنها گمراه شدند؛ و (هرگز) هدایت نیافته بودند.
مقطع دوم: 141-165نعمت هایی که خدا به انسان داده و روشی که شایسته است انسان در مقابل آن پیش گیرد و چگونگی سیر کافران در مسیری دیگر
همانطور که در انتهای مقطع قبل بیان شد، یکی از امتدادات محور سوره انعام در سوره بقره آیه: «یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیِّباً وَلا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» است که در امتداد آیه « هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِیالْأَرْضِ جَمِیعاً» بیان شده. مشاهده می شود که این مقطع هم با آیه « وَهُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ...» شروع می شود که درباره نعمت های خداوند بحث می کند و پس از آن، با کافرین درباره نعمت هایی که حرام دانستند به بحث و مناقشه پرداخته می شود: « ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَیْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَیْنِ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَیَیْنِ نَبِّئُونِی بِعِلْمٍ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ» و بعد از این مناقشات، آیه: « قُلْ لا أَجِدُ فِی ما أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً...» بیان می شود که نعمت هایی که خداوند بر انسان حلال کرده را معرفی می کند.
سپس گفتگویی با مشرکین درباره آنچه از نعمت های خدا که تحریم کرده اند شروع می شود: « سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَکْنا وَلا آباؤُنا وَلا حَرَّمْنا مِنْ شَیْءٍ...» و در ادامه خداوند محرمات حقیقی را اینگونه بیان می کند: « قُلْ تَعالَوْا أَتْلُ ما حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً ...». در ادامه هم به رسول الله صلی الله علیه و آله امر می کند که سه مطلب را به آنها ابلاغ کند و در نهایت این سوره با آیه: « وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلائِفَ الْأَرْضِ...» به پایان می رسد.
ارتباط همه مطالبی که بیان شد، با سوره بقره و آیه « هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعا...» و آیه بعدی که می فرماید: « وَإِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» و همچنین امتدادات محور سوره واضح است. به این ترتیب این مقطع هم در محور سوره انعام و امتدادات آن تفصیل داده شده و با این توضیحات، این مقطع از نظر معنایی ادامه مطالبی است که پیش از این در سوره انعام بیان شده بود. چرا که در مقطع قبل هم بحثی درباره نعمت هایی که مشرکین آنها را حرام اعلام کرده بودند، بیان شده بود.
به این ترتیب این سوره درباره نعمت هایی که خداوند به انسان عطا کرده بحث کرده و چگونگی رفتار با این نعمت ها را به انسان آموزش می دهد و نشان می دهد که کافرین از این نعمت ها جور دیگری استفاده می کنند.
مقدمه: 141-144 ذکر بعضی نعمتهایی که خدا برای انسان خلق کرده و بعضی بدون علم آنها را بر خود حرام می کنند
خداوند در این مقدمه بعضی از نعمت هایی که به انسان ارزانی داشته را ذکر می کند و با کافرانی که بعضی از این نعمت ها را تحریم می کنند به مناقشه می پردازد. به این ترتیب این مقدمه بیان می کند که خداوند نعمت ها را برای انسان خلق کرده و انسان بدون علم بعضی از آنها را تحریم می کند و بر خود حرام می کند.
وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَ غَیْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشَابِهاً وَ غَیْرَ مُتَشَابِهٍ کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَ لاَ تُسْرِفُوا إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ (141)
اوست که باغهای معروش [ باغهایی که درختانش روی داربستها قرار دارد]، و باغهای غیرمعروش [ باغهایی که نیاز به داربست ندارد] را آفرید؛ همچنین نخل و انواع زراعت را، که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند؛ و (نیز) درخت زیتون و انار را، که از جهتی با هم شبیه، و از جهتی تفاوت دارند؛ (برگ و ساختمان ظاهریشان شبیه یکدیگر است، در حالی که طعم میوه آنها متفاوت میباشد.) از میوه آن، به هنگامی که به ثمر مینشیند، بخورید! و حقّ آن را به هنگام درو، بپردازید! و اسراف نکنید، که خداوند مسرفان را دوست ندارد!
وَ مِنَ الْأَنْعَامِ حَمُولَةً وَ فَرْشاً کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (142)
(او کسی است که) از چهارپایان، برای شما حیوانات باربر، و حیوانات کوچک (برای منافع دیگر) آفرید؛ از آنچه به شما روزی داده است، بخورید! و از گامهای شیطان پیروی ننمایید، که او دشمن آشکار شماست!
ثَمَانِیَةَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَیْنِ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَیَیْنِ نَبِّئُونِی بِعِلْمٍ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ (143)
هشت جفت از چهارپایان (برای شما) آفرید؛ از میش دو جفت، و از بز دو جفت؛ بگو: «آیا خداوند نرهای آنها را حرام کرده، یا مادهها را؟ یا آنچه شکم مادهها در برگرفته؟ اگر راست میگویید (و بر تحریم اینها دلیلی دارید)، به من خبر دهید!»
وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَیْنِ قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَیَیْنِ أَمْ کُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاکُمُ اللَّهُ بِهٰذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِباً لِیُضِلَّ النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (144)
و از شتر یک جفت، و از گاو هم یک جفت (برای شما آفرید)؛ بگو: «کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است؟ نرها یا مادهها را؟ یا آنچه را شکم مادهها دربرگرفته؟ یا هنگامی که خدا شما را به این موضوع توصیه کرد، شما گواه (بر این تحریم) بودید؟! پس چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ میبندد، تا مردم را از روی جهل گمراه سازد؟! خداوند هیچ گاه ستمگران را هدایت نمیکند»
فقره اول: 145-150 مشخص کردن چیزهایی که خداوند بر انسان حرام کرده و مناقشه با کافرین در مورد چیزهایی که آنها خودشان بر خودشان حرام کردند.
این مجموعه با کلمه «قل» آغاز می شود و به آیه ای ختم می شود که آن آیه هم با کلمه «قل» آغاز شده است. بعد از مقدمه مای که درباره تحریم بدون علم نعمت های خداوند با کافرین مناقشه می کرد، در این مجموعه آن نعمت هایی که خداوند در شریعت اسلام بر انسان حرام کرده و نعمت هایی که در شریعت حضرت موسی علیه السلام حرام اعلام شده بودند مشخص می شوند.
در این آیات مشخص می شود که کسانی که حلال های خدا را حرام می کنند، تکذیب کنندگان آیات الهی هستند و به آخرت کافرند و به خداوند مشرکند و از هوای نفسشان تبعیت می کنند و اینها بدترین صفاتی هستند که یک انسان می تواند به آنها متصف شود و از اینجا حساسیت و دقت قضیه حرام و حلال مشخص می شود.
آخرین آیه این فقره با جمله « وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ» خاتمه می یابد و اولین آیه سوره انعام هم با همین جمله خاتمه یافته بود و این نشان دهنده وحدت سیاق سوره انعام است.
قُلْ لاَ أَجِدُ فِی مَا أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلَى طَاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزِیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (145)
بگو: «در آنچه بر من وحی شده، هیچ غذای حرامی نمییابم؛ بجز اینکه مردار باشد، یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا گوشت خوک -که اینها همه پلیدند- یا حیوانی که به گناه، هنگام سر بریدن، نام غیر خدا [ نام بتها] بر آن برده شده است.» اما کسی که مضطر (به خوردن این محرمات) شود، بی آنکه خواهان لذت باشد و یا زیاده روی کند (گناهی بر او نیست)؛ زیرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است.
وَ عَلَى الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا کُلَّ ذِی ظُفُرٍ وَ مِنَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَایَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذٰلِکَ جَزَیْنَاهُمْ بِبَغْیِهِمْ وَ إِنَّا لَصَادِقُون (146)
و بر یهودیان، هر حیوان ناخندار [ حیواناتی که سم یکپارچه دارند] را حرام کردیم؛ و از گاو و گوسفند، پیه و چربیشان را بر آنان تحریم نمودیم؛ مگر چربیهایی که بر پشت آنها قرار دارد، و یا در دو طرف پهلوها، و یا آنها که با استخوان آمیخته است؛ این را بخاطر ستمی که میکردند به آنها کیفر دادیم؛ و ما راست میگوییم.
فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقُلْ رَبُّکُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَ لاَ یُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِینَ (147)
اگر تو را تکذیب کنند (و این حقایق را نپذیرند)، به آنها بگو: «پروردگار شما، رحمت گستردهای دارد؛ اما مجازات او هم از مجرمان دفع شدنی نیست! (و اگر ادامه دهید کیفر شما حتمی است)
سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکْنَا وَ لاَ آبَاؤُنَا وَ لاَ حَرَّمْنَا مِنْ شَیْءٍ کَذٰلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَکُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ (148)
بزودی مشرکان (برای تبرئه خویش) میگویند: «اگر خدا میخواست، نه ما مشرک میشدیم و نه پدران ما؛ و نه چیزی را تحریم میکردیم!» کسانی که پیش از آنها بودند نیز، همین گونه دروغ میگفتند؛ و سرانجام (طعم) کیفر ما را چشیدند. بگو: «آیا دلیل روشنی (بر این موضوع)دارید؟ پس آن را به ما نشان دهید؟ شما فقط از پندارهای بیاساس پیروی میکنید، و تخمینهای نابجا میزنید.»
قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ (149)
بگو: «دلیل رسا (و قاطع) برای خداست (دلیلی که برای هیچ کس بهانهای باقی نمیگذارد). و اگر او بخواهد، همه شما را (به اجبار) هدایت میکند. (ولی چون هدایت اجباری بیثمر است، این کار را نمیکند.)»
قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَکُمُ الَّذِینَ یَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هٰذَا فَإِنْ شَهِدُوا فَلاَ تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَ لاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ هُمْ بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ (150)
بگو: «گواهان خود را، که گواهی میدهند خداوند اینها را حرام کرده است، بیاورید!» اگر آنها (بدروغ) گواهی دهند، تو با آنان (همصدا نشو! و) گواهی نده! و از هوی و هوس کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و کسانی که به آخرت ایمان ندارند و برای خدا شریک قائلند، پیروی مکن!
فقره دوم: 151-160 تفصیل محرمات اصلی در دین خدا- بیان حکمت انزال قرآن بر عرب- موعظه همه مردم
این مجموعه با ذکر محرمات اصلی در دین اسلام –و در همه ادیان- شروع می شود و در ادامه حکمت نازل شدن قرآن بر عرب را ذکر کرده و سپس نسبت به ملتزم بودن به این قرآن به همه تذکر می دهد و موعظه می کند.
این مجموعه هم با کلمه «قل» شروع می شود و خطابش به رسول الله صلی الله علیه و آله است تا برای مسلمانان و غیرمسلمانان محرمات اصلی در این دین را تبیین کند.
قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلاَّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً وَ لاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ مِنْ إِمْلاَقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُمْ وَ لاَ تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ وَ لاَ تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ ذٰلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (151)
بگو: «بیایید آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک خدا قرار ندهید! و به پدر و مادر نیکی کنید! و فرزندانتان را از (ترس) فقر، نکشید! ما شما و آنها را روزی میدهیم؛ و نزدیک کارهای زشت نروید، چه آشکار باشد چه پنهان! و انسانی را که خداوند محترم شمرده، به قتل نرسانید! مگر بحق (و از روی استحقاق)؛ این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش کرده، شاید درک کنید!
وَ لاَ تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لاَ نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا وَ إِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذٰلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (152)
و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حد رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را بعدالت ادا کنید! -هیچ کس را، جز بمقدار تواناییش، تکلیف نمیکنیم- و هنگامی که سخنی میگویید، عدالت را رعایت نمایید، حتی اگر در مورد نزدیکان (شما)بوده باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، تا متذکّر شوید!
وَ أَنَّ هٰذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذٰلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (153)
این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید! و از راههای پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور میسازد! این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!»
ثُمَّ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ تَمَاماً عَلَى الَّذِی أَحْسَنَ وَ تَفْصِیلاً لِکُلِّ شَیْءٍ وَ هُدًى وَ رَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ (154)
سپس به موسی کتاب (آسمانی) دادیم؛ (و نعمت خود را) بر آنها که نیکوکار بودند، کامل کردیم؛ و همه چیز را (که مورد نیاز آنها بود، در آن) روشن ساختیم؛ کتابی که مایه هدایت و رحمت بود؛ شاید به لقای پروردگارشان (و روز رستاخیز)، ایمان بیاورند!
وَ هٰذَا کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ اتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ (155)
و این کتابی است پر برکت، که ما (بر تو) نازل کردیم؛ از آن پیروی کنید، و پرهیزگاری پیشه نمائید، باشد که مورد رحمت (خدا) قرار گیرید!
أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْکِتَابُ عَلَى طَائِفَتَیْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَ إِنْ کُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِینَ (156)
(ما این کتاب را با این امتیازات نازل کردیم) تا نگویید: «کتاب آسمانی تنها بر دو طایفه پیش از ما [ یهود و نصاری] نازل شده بود؛ و ما از بحث و بررسی آنها بی خبر بودیم»!
أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْکِتَابُ لَکُنَّا أَهْدَى مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ هُدًى وَ رَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَّبَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَ صَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِی الَّذِینَ یَصْدِفُونَ عَنْ آیَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا کَانُوا یَصْدِفُونَ (157)
یا نگویید: «اگر کتاب آسمانی بر ما نازل میشد، از آنها هدایت یافتهتر بودیم»! اینک آیات و دلایل روشن از جانب پروردگارتان، و هدایت و رحمت برای شما آمد! پس، چه کسی ستمکارتر است از کسی که آیات خدا را تکذیب کرده، و از آن روی گردانده است؟! اما بزودی کسانی را که از آیات ما روی میگردانند، بخاطر همین اعراض بیدلیلشان، مجازات شدید خواهیم کرد!
هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلاَئِکَةُ أَوْ یَأْتِیَ رَبُّکَ أَوْ یَأْتِیَ بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لاَ یَنْفَعُ نَفْساً إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْراً قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (158)
آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان (مرگ) به سراغشان آیند، یا خداوند (خودش) به سوی آنها بیاید، یا بعضی از آیات پروردگارت (و نشانههای رستاخیز)؟! اما آن روز که بعضی از آیات پروردگارت تحقّق پذیرد، ایمانآوردن افرادی که قبلاً ایمان نیاوردهاند، یا در ایمانشان عمل نیکی انجام ندادهاند، سودی به حالشان نخواهد داشت! بگو: «(اکنون که شما چنین انتظارات نادرستی دارید،) انتظار بکشید ما هم انتظار (کیفر شما را) میکشیم!»
إِنَّ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَ کَانُوا شِیَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِی شَیْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ (159)
کسانی که آیین خود را پراکنده ساختند، و به دستههای گوناگون (و مذاهب مختلف) تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطهای با آنها نداری! سر و کار آنها تنها با خداست؛ سپس خدا آنها را از آنچه انجام میدادند، با خبر میکند.
مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلاَ یُجْزَى إِلاَّ مِثْلَهَا وَ هُمْ لاَ یُظْلَمُونَ (160)
هر کس کار نیکی بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدی انجام دهد، جز بمانند آن، کیفر نخواهد دید؛ و ستمی بر آنها نخواهد شد.
فقره سوم: 161-164 مجموعه اوامری برای مشخص کردن مسیر
پس از آنکه در مقدمه این مقطع با کسانی که بدون علم نعمت های خدا را حرام اعلام می کردند، مناقشه صورت گرفت، و پس از آنکه در مجموعه اول حیواناتی که در شریعت اسلام و در شریعت حضرت موسی علیه السلام حرام هستند، تبیین شدند، و با کسانی که غیر از اینها را تحریم می کنند مناقشه صورت گرفت، و پس از آنکه در مجموعه دوم حرام های اصلی در دین اسلام معرفی شدند و به مردم نسبت به التزام به این موارد تذکر داده شد، در این مجموعه طریق رسیدن به این موارد روشن می شود. در این مجموعه اوامری برای مشخص کردن مسیر بر طبق مواردی که قبلا بیان شده بود، ارائه می شود.
قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَبِّی إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ دِیناً قِیَماً مِلَّةَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ (161)
بگو: «پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده؛ آیینی پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا)؛ آیین ابراهیم؛ که از آیینهای خرافی روی برگرداند؛ و از مشرکان نبود.»
قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ (162)
بگو: «نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است.
لاَ شَرِیکَ لَهُ وَ بِذٰلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ (163)
همتایی برای او نیست؛ و به همین مأمور شدهام؛ و من نخستین مسلمانم!»
قُلْ أَ غَیْرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبّاً وَ هُوَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ وَ لاَ تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیْهَا وَ لاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ (164)
بگو: «آیا غیر خدا، پروردگاری را بطلبم، در حالی که او پروردگار همه چیز است؟! هیچ کس، عمل (بدی) جز به زیان خودش، انجام نمیدهد؛ و هیچ گنهکاری گناه دیگری را متحمّل نمیشود؛ سپس بازگشت همه شما به سوی پروردگارتان است؛ و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتید، خبر خواهد داد.
فقره چهارم: 165 تذکر نعمتی که به انسان داده شده و او را خلیفه زمین کرده و...
وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلاَئِفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ إِنَّ رَبَّکَ سَرِیعُ الْعِقَابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِیمٌ (165)
و او کسی است که شما را جانشینان (و نمایندگان) خود در زمین ساخت، و درجات بعضی از شما را بالاتر از بعضی دیگر قرار داد، تا شما را به وسیله آنچه در اختیارتان قرار داده بیازماید؛ به یقین پروردگار تو سریع العقاب و آمرزنده مهربان است. (کیفر کسانی را که از بوته امتحان نادرست درآیند، زود میدهد؛ و نسبت به حق پویان مهربان است.)
- چهارشنبه ۲۹ ارديبهشت ۹۵