سوره محمد (قتال): وجوب قتال دشمنان خدا و بیان علت و حکمت آن
محور سوره: 27 سوره بقره
الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (27)
فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند؛ و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد میکنند؛ اینها زیانکارانند.
محور سوره احقاف 6 آیه بعد از مقدمه سوره بقره بود که با آیه «و ما یضل به الا الفاسقین» خاتمه می یافت و همانطور که مشاهده شد، انتهای هر دو مقطعش با ذکری از کلمه فسوق به پایان می رسید.
بعد از شش آیه بعد از مقدمه سوره بقره، این آیه می آید «الذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه» و بعد از سوره احقاف هم سوره قتال (محمد) با کلمه «الذین» شروع می شود. پس همانطور که آیه 27 سوره بقره فسوق را شرح می دهد، سوره قتال هم در مورد فسوق بحث می کند و روشهای مقابله با آن را بیان کرده و به اهل ایمان بیان می کند که در مقابل فسوق و اهل فسق چه برخوردی داشته باشند.
با توجه به اینکه آیه 27 ادامه آیه 26 سوره بقره است و در هر دو آیه بحث از فسوق است. «ان الله لا یستحیی ان یضرب مثلا ما بعوضه ... اولئک هم الخاسرون»
اگر اینکه این آیه محور سوره قتال است صحیح باشد، پس سوره قتال در محور سوره مائده تفصیل داده شده و به این ترتیب تشابهی بین آیات سوره قتال و سوره مائده مشاهده می شود.
خلاصه سوره: با کافرین قتال کنید، خدا را یاری کنید، خدا و رسولش را اطاعت کنید، از اسلام مرتد نشوید چرا که اصل؛ قتال بین صف مومنین و کافرین است.
مقدمه: 1-6: بیان حال دو گروه مومن و کافر و امر اهل ایمان به قتال اهل کفر
در این آیات دلایلی که به واسطه آنها جهاد تشریع شده بیان شده و طریق عملی این کا ربیان می شود
آیات 1-3: بیان جدیدی از آنچه در محور سوره بیان شده بود
در آیه محور سوره مشاهده می شود که خداوند مردم را به دو گروه تقسیم کرده: «فاما الذین آمنوا...» «و اما الذین کفروا...» گروهی مومن به اینکه قرآن حق است و گروهی کافر همچنین بیان کرده «یضل به کثیرا و یهدی به کثیرا» یعنی تقسیم مردم به هدایت یافتگان و گمراهان و در ادامه گمراهان را تعریف کرده: «الذین ینقضون ....» در سه آیه اول این بخش نیز مشاهده می شود که مردم به دو گروه تقسیم شده اند: کافرانی که صد عن سبیل می کنند و... و مومنینی که به اسلام عمل می کنند و به حق ایمان دارند. (در آیه محور سوره هم ایمانشان به حق بیان شده)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ (0)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ (1)
کسانی که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، (خداوند) اعمالشان را نابود میکند!
وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ آمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بَالَهُمْ (2)
و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و به آنچه بر محمد (ص) نازل شده -و همه حقّ است و از سوی پروردگارشان- نیز ایمان آوردند، خداوند گناهانشان را میبخشد و کارشان را اصلاح میکند!
ذٰلِکَ بِأَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَ أَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ کَذٰلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ (3)
این بخاطر آن است که کافران از باطل پیروی کردند، و مؤمنان از حقّی که از سوی پروردگارشان بود تبعیّت نمودند؛ اینگونه خداوند برای مردم مثَلهای (زندگی) آنان را بیان میکند!
آیات 4-6: امر اهل ایمان به قتال اهل کفر
زمانی که آیات محور سوره با مقداری تفصیل بیان شد، این آیات اهل ایمان را به قتال با اهل کفر و طغیان امر می کند. کما اینکه مشخص کردن وضعیت دو گروه، به عنوان حکمت امر به قتال بیان شده است.
همانطور که بیان شد، زمانی که آیه ای در سوره بقره، محور یک سوره قرار بگیرد، آن سوره امتدادات آن آیه در سوره بقره را نیز تفصیل می دهد. به عنوان مثال از امتدادات آیه محور این سوره در سوره بقره این آیه است: «و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم.... اقتلوا هم حیث ثقفتموا هم...» پس آیات سوره قتال که در ادامه بیان می شود، خیلی از اوامر به قتال در سوره بقره را نیز تفصیل می دهند.
فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنّاً بَعْدُ وَ إِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذٰلِکَ وَ لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لاَنْتَصَرَ مِنْهُمْ وَ لٰکِنْ لِیَبْلُوَ بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ وَ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَنْ یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ (4)
و هنگامی که با کافران (جنایتپیشه) در میدان جنگ روبهرو شدید گردنهایشان را بزنید، (و این کار را همچنان ادامه دهید) تا به اندازه کافی دشمن را در هم بکوبید؛ در این هنگام اسیران را محکم ببندید؛ سپس یا بر آنان منّت گذارید (و آزادشان کنید) یا در برابر آزادی از آنان فدیه[ غرامت] بگیرید؛ (و این وضع باید همچنان ادامه یابد) تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد، (آری) برنامه این است! و اگر خدا میخواست خودش آنها را مجازات میکرد، اما میخواهد بعضی از شما را با بعضی دیگر بیازماید؛ و کسانی که در راه خدا کشته شدند، خداوند هرگز اعمالشان را از بین نمیبرد!
سَیَهْدِیهِمْ وَ یُصْلِحُ بَالَهُمْ (5)
بزودی آنان را هدایت نموده و کارشان را اصلاح میکند؛
وَ یُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ (6)
و آنها را در بهشت (جاویدانش) که اوصاف آن را برای آنان بازگو کرده وارد میکند.
مقطع اول: 7-32: بیان انواع نصر مومنین
ابتدا و انتهای این مقطع با هم و با مقدمه سوره مرتبط است.
مقطع با آیه «یا ایها الذین آمنوا ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» شروع شده و سپس نمونه هایی از این نصر را بیان کرده: نصرت خداوند با نجات مومنین و هلاک دشمنانشان، نصرت خدا با داخل کردن مومنین به بهشت، نصرت خدا با زیاد کردن هدایتشان و بخشیدن تقوا به آنها، و در آخر هم مظاهر دیگری از این نصر مشاهده می شود، اینکه خداوند منافقین را برای آنان مشخص می کند و صفاتی را به آنها می دهد که نزد خدا ترفیع درجه پیدا می کنند. در آیه پایانی نیز دو نوع از کفار را نام می برد، کفار اصلی و مرتدین
مجموعه اول: 7-11: بیان حکمت نصر مومنین
خداوند در این آیات برای مومنین روشن می کند که اگر آنها خدا را یاری کنند، خدا هم آنها را یاری خواهد کرد. همچنین در این آیات استحقاق کافران و سبب اینکه استحقاق چنین رفتاری شده اند را بیان می کند سپس نظر کافران را به انتقامی که امت های گذشته گرفتارش شدند جلب می کند که این نوعی از انواع نصر مومنین است و علت این نصر را ولایت خداوند برای مومنین و اینکه کافرین هیچ ولایی ندارند، بیان می کند.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ (7)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری میکند و گامهایتان را استوار میدارد.
وَ الَّذِینَ کَفَرُوا فَتَعْساً لَهُمْ وَ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ (8)
و کسانی که کافر شدند، مرگ بر آنان! و اعمالشان نابود باد!
ذٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَرِهُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ (9)
این بخاطر آن است که از آنچه خداوند نازل کرده کراهت داشتند؛ از این رو خدا اعمالشان را حبط و نابود کرد!
أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لِلْکَافِرِینَ أَمْثَالُهَا (10)
آیا در زمین سیر نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! خداوند آنها را هلاک کرد؛ و برای کافران امثال این مجازاتها خواهد بود!
ذٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَ أَنَّ الْکَافِرِینَ لاَ مَوْلَى لَهُمْ (11)
این برای آن است که خداوند مولا و سرپرست کسانی است که ایمان آوردند؛ امّا کافران مولایی ندارند!
مجموعه دوم: 12-15: بیان چند نمونه از نصر مومنین و خسران کافران
در این آیات چند نمونه از نصر مومنین در دنیا و آخرت و چند نمونه از خسران کافران در دنیا و آخرت بیان شده
إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا یَتَمَتَّعُونَ وَ یَأْکُلُونَ کَمَا تَأْکُلُ الْأَنْعَامُ وَ النَّارُ مَثْوًى لَهُمْ (12)
خداوند کسانی را که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند وارد باغهایی از بهشت میکند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است؛ در حالی که کافران از متاع زودگذر دنیا بهره میگیرند و همچون چهارپایان میخورند، و سرانجام آتش دوزخ جایگاه آنهاست!
وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ هِیَ أَشَدُّ قُوَّةً مِنْ قَرْیَتِکَ الَّتِی أَخْرَجَتْکَ أَهْلَکْنَاهُمْ فَلاَ نَاصِرَ لَهُمْ (13)
و چه بسیار شهرهایی که از شهری که تو را بیرون کرد نیرومندتر بودند؛ ما همه آنها را نابود کردیم و هیچ یاوری نداشتند!
أَ فَمَنْ کَانَ عَلَى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ کَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَ اتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ (14)
آیا کسی که دلیل روشنی از سوی پروردگارش دارد، همانند کسی است که زشتی اعمالش در نظرش آراسته شده و از هوای نفسشان پیروی میکنند؟!
مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ وَ أَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَ لَهُمْ فِیهَا مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَ سُقُوا مَاءً حَمِیماً فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ (15)
توصیف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده، چنین است: در آن نهرهایی از آب صاف و خالص که بدبو نشده، و نهرهایی از شیر که طعم آن دگرگون نگشته، و نهرهایی از شراب (طهور) که مایه لذّت نوشندگان است، و نهرهایی از عسل مصفّاست، و برای آنها در آن از همه انواع میوهها وجود دارد؛ و (از همه بالاتر) آمرزشی است از سوی پروردگارشان! آیا اینها همانند کسانی هستند که همیشه در آتش دوزخند و از آب جوشان نوشانده میشوند که اندرونشان را از هم متلاشی میکند؟!
مجموعه سوم: 16: بیان حال منافقین
پس از مطالبی که خداوند در نصر مومنین و خذلان کافرین در آیات سابق بیان کرد، در این مجموعه از صنفی از کافرین به نام منافقین سخن به میان آمده و در مقابل نوع دیگری از انواع نصر مومنین نیز بیان می شود.
ذکر این آیه در این سوره به دو دلیل است: اول به دلیل اینکه سوره از فاسقین بحث می کند و منافقین هم نوعی از فاسقین هستند. دوم اینکه سوره از قتال بحث می کند و منافقین هم کسانی هستند که مستحق قتالند.
وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِنْدِکَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَا ذَا قَالَ آنِفاً أُولٰئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ اتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ (16)
گروهی از آنان به سخنانت گوش فرامیدهند، امّا هنگامی که از نزد تو خارج میشوند به کسانی که علم و دانش به آنان بخشیده شده (از روی استهزا) میگویند: «(این مرد) الان چه گفت؟!» آنها کسانی هستند که خداوند بر دلهایشان مُهر نهاده و از هوای نفسشان پیروی کردهاند (از این رو چیزی نمیفهمند)!
مجموعه چهارم: 17: نوع دیگری از نصر مومنین
پس از ذکر حال منافقین، در این آیه نوع دیگری از نصر مومنین بیان می شود که آن تثبیت ایمان برای کسی که خداوند را اطاعت کند است. پس این دو آیه فهم موضوع ایمان و فسوق را عمیق تر می کنند.
وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَ آتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ (17)
کسانی که هدایت یافتهاند، خداوند بر هدایتشان میافزاید و روح تقوا به آنان میبخشد!
مجموعه پنجم: 18: موعظه کافرین و منافقین
این مقطع با آیه «یا ایها الذین آمنوا ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم» شروع شده سپس نمونه هایی از نصرت و تثبیت اولیای خدا بیان شده و سپس کافرین و منافقین را مورد خطاب قرار داده و آنها را موعظه کرده. این آیه موعظه آنهاست.
فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءَتْهُمْ ذِکْرَاهُمْ (18)
آیا آنها [ کافران] جز این انتظاری دارند که قیامت ناگهان فرا رسد (آنگاه ایمان آورند)، در حالی که هماکنون نشانههای آن آمده است؛ اما هنگامی که بیاید، تذکّر (و ایمان) آنها سودی نخواهد داشت!
مجموعه ششم: 19: بیان شروط نصر مومنین
با توجه به سیاق متوجه می شویم که توحید خالص، استغفار از شروط نصر هستند. (امر به استغفار در این سیاق بیان می کند که گناه، نصرت الهی را به تاخیر می اندازد و به مقدار توحید و استغفار نصر خداوند نزدیک می شود.
فَاعْلَمْ أَنَّهُ لاَ إِلٰهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَ مَثْوَاکُمْ (19)
پس بدان که معبودی جز «اللّه» نیست؛ و برای گناه خود و مردان و زنان باایمان استغفار کن! و خداوند محل حرکت و قرارگاه شما را میداند!
مجموعه هفتم: 20-21: علامات نفاق و آداب قتال
سپس از جماعتی بحث می شود که زمانی که به جهاد امر می شوند، از آن دوری می کنند. پس، از علامات نفاق، خوف از جهاد و دوری از آن است.
وَ یَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا لَوْ لاَ نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْکَمَةٌ وَ ذُکِرَ فِیهَا الْقِتَالُ رَأَیْتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ نَظَرَ الْمَغْشِیِّ عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ (20)
کسانی که ایمان آوردهاند میگویند: «چرا سورهای نازل نمیشود (که در آن فرمان جهاد باشد)؟!» امّا هنگامی که سوره واضح و روشنی نازل میگردد که در آن سخنی از جنگ است، منافقان بیماردل را میبینی که همچون کسی که در آستانه مرگ قرار گرفته به تو نگاه میکنند؛ پس مرگ و نابودی برای آنان سزاوارتر است!
طَاعَةٌ وَ قَوْلٌ مَعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَکَانَ خَیْراً لَهُمْ (21)
(ولی) اطاعت و سخن سنجیده برای آنان بهتر است؛ و اگر هنگامی که فرمان جهاد قطعی میشود به خدا راست گویند (و از در صدق و صفا درآیند) برای آنها بهتر میباشد!
مجموعه هشتم: 22-24: اگر مومنین جهاد نکنند، مفسد می شوند
این آیات دلالت می کنند که مومنین به واسطه ترک قتال استحقاق این را پیدا می کنند که مفسد و قاطع رحم نامیده شده و مشمول لعنت خدا شده و (نسبت به حق) کر و کور شوند و سبب این، عدم تدبر در کتاب خدا و در نتیجه قفل خوردن بر دلهایشان است.
فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ (22)
اگر (از این دستورها) روی گردان شوید، جز این انتظار میرود که در زمین فساد و قطع پیوند خویشاوندی کنید؟!
أُولٰئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمَى أَبْصَارَهُمْ (23)
آنها کسانی هستند که خداوند از رحمت خویش دورشان ساخته، گوشهایشان را کر و چشمهایشان را کور کرده است!
أَ فَلاَ یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا (24)
آیا آنها در قرآن تدبّر نمیکنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
مجموعه نهم: 25-28: بیان حال مرتدین
این مقطع با امر مومنین به قتال شروع می شود و بیان می کند که اصل، قتال بین دوستان خدا و دشمنان خداست و آیات پایانی (که تا اینجا مورد بررسی قرار گرفت) نمونه ای از مومنینی را بیان می کنند که به واسطه تغییر دستور خداوند، حکم ارتداد پیدا کرده اند (و منافق شده اند) و به جای اینکه با دشمنان خداوند قتال کنند، از آنها اطاعت می کنند. دلیل این بیان هم این است که در ابتدای مقطع بیان شده «ذالک بانهم کرهوا ما انزل الله» و در آیات پایانی (آیه 26) بیان می شود: «ذلک بانهم قالوا للذین کرهوا ما نزل الله سنطیعکم فی بعض الامر...» و این یکی از ابواب ارتداد است.
إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلَى لَهُمْ (25)
کسانی که بعد از روشن شدن هدایت برای آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است!
ذٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِینَ کَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِیعُکُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ (26)
این بخاطر آن است که آنان به کسانی که نزول وحی الهی را کراهت داشتند گفتند: «ما در بعضی از امور از شما پیروی میکنیم؟» در حالی که خداوند پنهانکاری آنان را میداند.
فَکَیْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلاَئِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبَارَهُمْ (27)
حال آنها چگونه خواهد بود هنگامی که فرشتگان (مرگ) بر صورت و پشت آنان میزنند و جانشان را میگیرند؟!
ذٰلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَ کَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ (28)
این بخاطر آن است که آنها از آنچه خداوند را به خشم میآورد پیروی کردند، و آنچه را موجب خشنودی اوست کراهت داشتند؛ از این رو (خداوند) اعمالشان را نابود کرد!
مجموعه دهم: 29-30: طریق کشف کینه منافقین
در این آیات خداوند بیان می کند که حقد و کینه منافقین از خلال کلام و مواقفشان فهمیده می شود. این آیات پس از این بیان می شود که در آیات پیشین 4 نمونه از کلام و مواقف منافقین بیان شد:
قالوا للذین اوتوا العلم قال آنفا
و ذکر فیها القتال رایت الذین فی قلوبهم مرض ینظرون الیک نظر المغشی علیه من الموت
فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم
ذلک بانهم قالوا للذین کرهوا ما نزل الله سنطیعکم فی بعض الامر
أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ أَنْ لَنْ یُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ (29)
آیا کسانی که در دلهایشان بیماری است گمان کردند خدا کینههایشان را آشکار نمیکند؟!
وَ لَوْ نَشَاءُ لَأَرَیْنَاکَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِیمَاهُمْ وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ أَعْمَالَکُمْ (30)
و اگر ما بخواهیم آنها را به تو نشان میدهیم تا آنان را با قیافههایشان بشناسی، هر چند میتوانی آنها را از طرز سخنانشان بشناسی؛ و خداوند اعمال شما را میداند!
مجموعه یازدهم: 31: طریق کشف منافقین
در این آیه طریق کشف منافقین بیان می شود و آن ابتلائاتی است که برای صف و جامعه اسلامی پیش می آید و در آن مجاهد صابر از غیر آن تفکیک می شود.
وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصَّابِرِینَ وَ نَبْلُوَ أَخْبَارَکُمْ (31)
ما همه شما را قطعاً میآزمائیم تا معلوم شود مجاهدان واقعی و صابران از میان شما کیانند، و اخبار شما را بیازماییم!
مجموعه دوازدهم: 32: بیان دو نوع از کافرین و وجوب قتال با آنها
ظاهر کلام این است که این آیه در مورد مرتدین است «من بعد ما تبین لهم الهدی» متوجه می شویم که دو نوع کافر داریم، نوعی از آنها که در ابتدای این مقطع ذکر شدند (کفار اصلی) و نوع دیگری که در انتهای مقطع ذکر شدند (مرتدین). مشاهده می شود که گروه اول «اضل اعمالهم» و گروه دوم «احبط اعمالهم»
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ شَاقُّوا الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَى لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ (32)
آنان که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند و بعد از روشنشدن هدایت برای آنان (باز) به مخالفت با رسول (خدا) برخاستند، هرگز زیانی به خدا نمیرسانند و (خداوند) بزودی اعمالشان را نابود میکند!
مقطع دوم: 33-38: توصیه هایی به مومنین
آیات: 33-34: بیان عاقبت مردن بر کفر
پس از آنکه خداوند طاعت خدا و رسولش را به مومنین امر کرد و عدم ابطال عمل (به وسیله ارتداد) را به آنها هشدار داد، عاقبت مردن بر کفر و صد عن سبیل را در این آیات بیان می کند. اینکه هیچ مغفرتی برای آنها نیست.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ لاَ تُبْطِلُوا أَعْمَالَکُمْ (33)
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اطاعت کنید خدا را، و اطاعت کنید رسول (خدا) را، و اعمال خود را باطل نسازید!
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ (34)
کسانی که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند سپس در حال کفر از دنیا رفتند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید.
آیات 35-38: اصل؛ قتال بین صف مومنین و کافرین است
این آیات از جهات گوناگونی به آیاتی که پیش از این در این سوره بیان شد ارتباط دارند،
چه چیزی انسان را از قتال منصرف می کند؟ دنیا و غرق شدن در آن. پس در آیه 36 این مساله مطرح می شود
قتال از نظر اقتصادی به چه چیزی نیاز دارد؟ انفاق. پس در آیه 37 بحثی در این باره بیان می شود.
فَلاَ تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمَالَکُمْ (35)
پس هرگز سست نشوید و (دشمنان را) به صلح (ذلّتبار) دعوت نکنید در حالی که شما برترید، و خداوند با شماست و چیزی از (ثواب) اعمالتان را کم نمیکند!
إِنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَ لاَ یَسْأَلْکُمْ أَمْوَالَکُمْ (36)
زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی است؛ و اگر ایمان آورید و تقوا پیشه کنید، پاداشهای شما را میدهد و اموال شما را نمیطلبد،
إِنْ یَسْأَلْکُمُوهَا فَیُحْفِکُمْ تَبْخَلُوا وَ یُخْرِجْ أَضْغَانَکُمْ (37)
چرا که هر گاه اموال شما را مطالبه کند و حتّی اصرار نماید، بخل میورزید؛ و کینه و خشم شما را آشکار میسازد!
هَا أَنْتُمْ هٰؤُلاَءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّمَا یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لاَ یَکُونُوا أَمْثَالَکُمْ (38)
آری، شما همان گروهی هستید که برای انفاق در راه خدا دعوت میشوید، بعضی از شما بخل میورزند؛ و هر کس بخل ورزد، نسبت به خود بخل کرده است؛ و خداوند بینیاز است و شما همه نیازمندید؛ و هرگاه سرپیچی کنید، خداوند گروه دیگری را جای شما میآورد پس آنها مانند شما نخواهند بود (و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق میکنند).
- سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۹۵