سوره فتح: کیفیت نزول نصر خداوند بر رسولش ص و بر مومنین
محور سوره: 213-214 سوره بقره
کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (213)
مردم (در آغاز) یک دسته بودند؛ (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت میکرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند؛) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانههای روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (امّا افراد بیایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت میکند.
أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلاَ إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ (214)
آیا گمان کردید داخل بهشت میشوید، بیآنکه حوادثی همچون حوادث گذشتگان به شما برسد؟! همانان که گرفتاریها و ناراحتیها به آنها رسید، و آن چنان ناراحت شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده بودند گفتند: «پس یاری خدا کی خواهد آمد؟!» (در این هنگام، تقاضای یاری از او کردند، و به آنها گفته شد:) آگاه باشید، یاریِ خدا نزدیک است!
مشاهده شد که محور سوره محمد (قتال) آیه:«الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَیَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ» بود.
محور سوره فتح در اوایل قسم سوم سوره بقره قرار دارد: «کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُبَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ* أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُمَتى نَصْرُ اللَّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ (البقرة: 213: 214)» به این دلیل که:
در آیه های محور سوره فتح از سوره بقره آمده: فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ در سوره فتح مشاهده می شود: إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً.
در آیه های محور سوره فتح از سوره بقره آمده: وَاللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ در سوره فتح مشاهده می شود: وَیَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقِیماً.
در آیه های محور سوره فتح از سوره بقره آمده: أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ در سوره فتح مشاهده می شود: لِیُدْخِلَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ...
در آیه های محور سوره فتح از سوره بقره آمده: حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى نَصْرُ اللَّهِ در سوره فتح مشاهده می شود: مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً ... وَیَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزاً.
در آیه های محور سوره فتح از سوره بقره آمده: أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ در سوره فتح مشاهده می شود: فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِکَ فَتْحاً قَرِیباً...
بعد از دو آیه محور سوره فتح از سوره بقره آیه ای درباره انفاق بحث می کند، و سپس آیه ای از قتال، سپس می فرماید: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِیهِ قُلْ قِتالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَکُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرامِوَإِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ .. (البقرة: 217) در سوره فتح بیانی درباره مسجد الحرام وجود دارد: «لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِینَ .. ، هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ ..
..........
در سوره فتح کیفیت نزول نصر خداوند بر رسولش و بر مومنین بیان شده و ویژگیهایی که نیاز است مومنین داشته باشند تا نصر الهی بر آنها نازل شود بیان خواهد شد. این سوره تکمیل مباحث سوره قتال است که فرموده بود: «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ» در این سوره می فرماید: «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً»
.............
این سوره با مقدمه ای شروع می شود که صلح حدیبیه را فتح مبین می خواند و حکمت خداوند را در این فتح بیان می کند و آن این است که خداوند برای رسولش مغفرت و اتمام نعمت و هدایت و پیروزی را خواسته است. سپس انزال سکینه بر مومنین قبل از صلح و بعد از آن را ذکر می کند و حکمت آن را زیادشدن ایمان در دلهایشان بیان می کند تا نتیجه اش ورود مومنین به بهشت عذاب شدن کافرین به آتش جهنم باشد.و اینگونه سوره معانی اجمالی را بیان می کند تا بفهماند که از ابتدای اتفاقاتی که روز حدیبیه اتفاق افتاد، پیروزی بود و عاقبت برای رسول الله ص و مومنین خیر است.
پس از این مقدمه خداوند مساله را از ابتدا بیان می کند: مساله از این قرار است که خداوند رسولش ص، محمد را فرستاد و ماموریت شهادت بر خلق و انذار و تبشیر را به ایشان داد و قرار بود که مردم به خدا و رسولش ص ایمان بیاورند و رسولش ص را یاری کنند و او را بزرگ بدارند و خداوند را منزه بدانند و در این راستا بیعت با رسول الله ص، در واقع بیعت با خداوند است.
اما منافقین از همان ابتدا از این رسول ص تخلف کردند اما مومنین صادق همراه با او بودند و زمانی که امر دایر شد بین مرگ و عدم فرار، با اطمینان بر سر بیعت خود ماندند و خداوند هم با انزال سکینه اش و فتح خیبر و غیره جزای آنها را داد. و از جمله آنها تحقق رویای رسول الله ص درباره طواف دور کعبه در سال بعد بود.
در پایان رسول الله ص را به غالب شدن دینش بر همه ادیان بشارت می دهد و در ادامه خصائص و ویژگیهای رسولش ص و مومنینی که شایسته این نصر هستند را بیان می کند.
.............
این سوره از دو مقطع تشکیل شده که هر کدام از آنها با «انا» شروع می شوند. مقطع اول: «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً» و مقطع دوم: «إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً ...»
مقطع اول: 1-7: مقدمه سوره
این مقطع به مثابه مقدمه و مدخل سوره است که در آن خداوند عنایتش به رسولش صلی الله علیه و آله و سلم و به مومنین در امر دنیا و آخرتشان و همچنین نصرت و هدایتشان را ذکر می کند و در این مقدمه از جنود آسمانها و زمین که گوش به فرمان خداوند و ملک او هستند سخن به میان می آورد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ (0)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً (1)
ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم ساختیم!...
لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِرَاطاً مُسْتَقِیماً (2)
تا خداوند گناهان گذشته و آیندهای را که به تو نسبت میدادند ببخشد (و حقّانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت فرماید؛
وَ یَنْصُرَکَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزاً (3)
و پیروزی شکستناپذیری نصیب تو کند.
هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَاناً مَعَ إِیمَانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ کَانَ اللَّهُ عَلِیماً حَکِیماً (4)
او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند؛ لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست، و خداوند دانا و حکیم است.
لِیُدْخِلَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَ یُکَفِّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ کَانَ ذٰلِکَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظِیماً (5)
هدف (دیگر از آن فتح مبین) این بود که مردان و زنان با ایمان را در باغهایی (از بهشت) وارد کند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است، در حالی که جاودانه در آن میمانند، و گناهانشان را میبخشد، و این نزد خدا رستگاری بزرگی است!
وَ یُعَذِّبَ الْمُنَافِقِینَ وَ الْمُنَافِقَاتِ وَ الْمُشْرِکِینَ وَ الْمُشْرِکَاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ سَاءَتْ مَصِیراً (6)
و (نیز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد میبرند مجازات کند؛ (آری) حوادث ناگواری (که برای مؤمنان انتظار میکشند) تنها بر خودشان نازل میشود! خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را برای آنان آماده کرده؛ و چه بد سرانجامی است!
وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ کَانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً (7)
لشکریان آسمانها و زمین تنها از آن خداست؛ و خداوند شکستناپذیر و حکیم است.!
مقطع دوم: 8-29: مشخص کردن ماموریت رسول الله ص و واجبات کسانی که این رسول به سوی آنها فرستاده شده
مقدمه: 8-10: بیان تکریم رسول الله ص توسط خداوند
بیان آیه «إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً» بیان تکریم رسول الله ص است. پیش از این آیه مقطع اول با مطالبی که ذکر شد، بیان شده بود و بعد از این آیه هم بیعت رسول الله ص به مثابه بیعت با خداوند مطرح می شود.که این تکریم رسول الله ص مسئولیتی را متوجه مومنین می کند.
در محور سوره بیان شده بود: «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ» و در این مجموعه بیان شد پیامبر ص بشیر و نذیر و شاهد است و این بیان مسئولیتی را متوجه مومنین می کند.
إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً (8)
به یقین ما تو را گواه (بر اعمال آنها) و بشارتدهنده و بیمدهنده فرستادیم،
لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُعَزِّرُوهُ وَ تُوَقِّرُوهُ وَ تُسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلاً (9)
تا (شما مردم) به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از او دفاع کنید و او را بزرگ دارید، و خدا را صبح و شام تسبیح گویید.
إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّمَا یَنْکُثُ عَلَى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفَى بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً (10)
کسانی که با تو بیعت میکنند (در حقیّقت) تنها با خدا بیعت مینمایند، و دست خدا بالای دست آنهاست؛ پس هر کس پیمانشکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است؛ و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند، بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد.
فقره اول: 11-17: بحث درباره اخلاق منافقین و هدایت آنها به توبه
این فقره در سه مجموعه درباره منافقین بحث می کند و راه عملی توبه را به آنها معرفی می کند.
مجموعه اول: 11-14: موقف اهل نفاق، زمانی که احساس خطر می کنند
در این مجموعه آیه: «وَظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَکُنْتُمْ قَوْماً بُوراً» بیان شده و در مقطع اول این سوره هم قول: «وَیُعَذِّبَ الْمُنافِقِینَ وَالْمُنافِقاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ» آمده. پس مواردی که در این مجموعه ذکر شده، نمونه ای از ظن سوء منافقین است که در مقطع اول به عنوان مقدمه بیان شده بود.
خداوند در این مجموعه موقف اهل نفاق را درباره نفرتشان بیان کرد و حالشان را زمانی که احساس خطر می کنند، روشن کرد. در مجموعه بعدی، حالشان را زمانی که بوی سود و غنیمت به مشامشان می خورد را بیان می کند.
سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرَابِ شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا وَ أَهْلُونَا فَاسْتَغْفِرْ لَنَا یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مَا لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ یَمْلِکُ لَکُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً إِنْ أَرَادَ بِکُمْ ضَرّاً أَوْ أَرَادَ بِکُمْ نَفْعاً بَلْ کَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیراً (11)
بزودی متخلّفان از اعراب بادیهنشین (عذرتراشی کرده) میگویند: «(حفظ) اموال و خانوادههای ما، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستیم در سفر حدیبیّه تو را همراهی کنیم)، برای ما طلب آمرزش کن!» آنها به زبان خود چیزی میگویند که در دل ندارند! بگو: «چه کسی میتواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هرگاه زیانی برای شما بخواهد، و یا اگر نفعی اراده کند (مانع گردد)؟! و خداوند به همه کارهایی که انجام میدهید آگاه است!»
بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلَى أَهْلِیهِمْ أَبَداً وَ زُیِّنَ ذٰلِکَ فِی قُلُوبِکُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ کُنْتُمْ قَوْماً بُوراً (12)
ولی شما گمان کردید پیامبر و مؤمنان هرگز به خانوادههای خود بازنخواهند گشت؛ و این (پندار غلط) در دلهای شما زینت یافته بود و گمان بد کردید؛ و سرانجام (در دام شیطان افتادید و) هلاک شدید!
وَ مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ سَعِیراً (13)
آن کس که به خدا و پیامبرش ایمان نیاورده (سرنوشتش دوزخ است)، چرا که ما برای کافران آتش فروزان آماده کردهایم!
وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشَاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشَاءُ وَ کَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً (14)
مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست؛ هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) میبخشد، و هر کس را بخواهد مجازات میکند؛ و خداوند آمرزنده و رحیم است.
مجموعه دوم: 15: موقف اهل نفاق زمانی که بوی سود و غنیمت به مشامشان می خورد
در این مجموعه چهره دوم منافقین نمایان می شود. و در هر دو مجموعه اول و دوم مشاهده شد که منافقین به خدا و رسولش ایمان ندارندو خدا و رسولش ص را نصرت نمی کنند و حکمتی که به آن دلیل رسول الله ص مبعوث شده را درک نمی کنند.
سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْکُمْ یُرِیدُونَ أَنْ یُبَدِّلُوا کَلاَمَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونَا کَذٰلِکُمْ قَالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَیَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ کَانُوا لاَ یَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلِیلاً (15)
هنگامی که شما برای به دست آوردن غنایمی حرکت کنید، متخلّفان (حدیبیّه) میگویند: «بگذارید ما هم در پی شما بیائیم، آنها میخواهند کلام خدا را تغییر دهند؛ بگو: «هرگز نباید بدنبال ما بیایید؛ این گونه خداوند از قبل گفته است!» آنها به زودی میگویند: «شما نسبت به ما حسد میورزید!» ولی آنها جز اندکی نمیفهمند!
مجموعه سوم: 16-17: باز کردن راه توبه برای منافقین
خداوند در این مجموعه راه عملی توبه را به منافقین معرفی می کند و آن جهاد سختی است که طمعی در غنائم نداشته باشند و تخلف از این کار سخت، و راه رهایی از این نفاق، مشارکت در این سختی است. و این بیان تفصیلی مطلبی است که در ابتدای سوره بیان شد: «لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُعَزِّرُوهُ ...»
قُلْ لِلْمُخَلَّفِینَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَى قَوْمٍ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطِیعُوا یُؤْتِکُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا کَمَا تَوَلَّیْتُمْ مِنْ قَبْلُ یُعَذِّبْکُمْ عَذَاباً أَلِیماً (16)
به متخلّفان از اعراب بگو: «بزودی از شما دعوت میشود که بسوی قومی نیرومند و جنگجو بروید و با آنها پیکار کنید تا اسلام بیاورند؛ اگر اطاعت کنید، خداوند پاداش نیکی به شما میدهد؛ و اگر سرپیچی نمایید -همان گونه که در گذشته نیز سرپیچی کردید- شما را با عذاب دردناکی کیفر میدهد!»
لَیْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَ لاَ عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لاَ عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَ مَنْ یَتَوَلَّ یُعَذِّبْهُ عَذَاباً أَلِیماً (17)
بر نابینا و لنگ و بیمار گناهی نیست (اگر در میدان جهاد شرکت نکنند)؛ و هر کس خدا و رسولش را اطاعت نماید، او را در باغهای (از بهشت) وارد میکند که نهرها از زیر (درختانش) جاری است؛ و آن کس که سرپیچی کند، او را به عذاب دردناکی گرفتار میسازد!
فقره دوم: 18-26: بیان نمونه ای از مطیعان فرمان الهی که مستحق بهشتند
در فقره قبل صفات مردمی بیان شد که به خدا و رسولش ص ایمان ندارند و خدا و دین خدا را یاری نمی کنند. در این فقره نمونه دیگری از چنین مردمی بیان می شود. نمونه ای که مصداقی از آیه: «لِتُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِوَتُعَزِّرُوهُ وَتُوَقِّرُوهُ وَتُسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَأَصِیلًا» است.
این فقره نمونه ای از انسانهایی را معرفی می کنند که حق رسالت را ایفا می کنند و به ایشان ایمان آورده و ایشان را نصرت کرده و تعظیم می کنند.
در ابتدای مقطع دوم، بحثی درباره کسانی که با پیامبر ص بیعت کردند بیان شد سپس حال انسانهای منافق در مقابل این بیعت بیان شد و در این فقره حال کسانی که بر این بیعت پایدار هستند بیان می شود.
مجموعه اول: 18-23: نمونه ای از مطیعین و مظاهر ثواب بیعت کنندگان صادق
همانطور که مشاهده می شود، فقره اول این مقطع به آیه: «وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَمَنْ یَتَوَلَّ یُعَذِّبْهُ عَذاباً أَلِیماً» ختم شده و بلافاصله در ابتدای این فقره آیه: «لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْیُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ ..» بیان می شود.
در این مجموعه نمونه ای از بیعت کنندگان صادق و نعمت هایی که خداوند در دنیا به آنها می دهد بیان می شود:
نزول سکینه بر آنها- فتح قریب- غنیمت های بسیار- قطع دست شر مردم کافر از آنها- هدایت به صراط مستقیم- غنیمت های دیگری که بر آنها قادر نیستند-بشارت بر آنها که در هر جنگی آنها پیروزند.
در مقطع اول بیان شد: «هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدادُوا إِیماناً مَعَ إِیمانِهِمْ ..» و در این فقره نیز بیان شد: «لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ ما فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ» گویا این فقره تفصیل آن بخش از مقطع اول است.
لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَ أَثَابَهُمْ فَتْحاً قَرِیباً (18)
خداوند از مؤمنان -هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند- راضی و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود میدانست؛ از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزی نزدیکی بعنوان پاداش نصیب آنها فرمود؛
وَ مَغَانِمَ کَثِیرَةً یَأْخُذُونَهَا وَ کَانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً (19)
و (همچنین) غنایم بسیاری که آن را به دست میآورید؛ و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است!
وَعَدَکُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکُمْ هٰذِهِ وَ کَفَّ أَیْدِیَ النَّاسِ عَنْکُمْ وَ لِتَکُونَ آیَةً لِلْمُؤْمِنِینَ وَ یَهْدِیَکُمْ صِرَاطاً مُسْتَقِیماً (20)
خداوند غنایم فراوانی به شما وعده داده بود که آنها را به دست میآورید، ولی این یکی را زودتر برای شما فراهم ساخت؛ و دست تعدّی مردم [ دشمنان] را از شما بازداشت تا نشانهای برای مؤمنان باشد و شما را به راه راست هدایت کند!
وَ أُخْرَى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَیْهَا قَدْ أَحَاطَ اللَّهُ بِهَا وَ کَانَ اللَّهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیراً (21)
و نیز غنایم و فتوحات دیگری (نصیبتان میکند) که شما توانایی آن را ندارید، ولی قدرت خدا به آن احاطه دارد؛ و خداوند بر همه چیز تواناست!
وَ لَوْ قَاتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لاَ یَجِدُونَ وَلِیّاً وَ لاَ نَصِیراً (22)
و اگر کافران (در سرزمین حدیبیّه) با شما پیکار میکردند بزودی فرار میکردند، سپس ولیّ و یاوری نمییافتند!
سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلاً (23)
این سنّت الهی است که در گذشته نیز بوده است؛ و هرگز برای سنّت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت!
مجموعه دوم: 24-26: تایید خداوند برای اهل ایمان و توفیق به سبب استقرار کلمه توحید در قلوب
خداوند در مجموعه اول این فقره با قطع دست شر مردم از مومنین، بر مومنین منت گذاشت و در این مجموعه بیان می کند که این قطع دست از دیگری، طرفینی است. به طور کلی این مجموعه در معانی که مجموعه قبلی بیان کرده بود، تفصیل داده شده.
در این مجموعه مشاهده می شود که چگونه کافرین به خدا و رسولش ص ایمان نمی آورند و او را یاری نمی کنند و بزرگ نمی دارند و یاری نمی کنند. پس مجموعه نمونه دیگری از مردمی که حق خدا و رسولش ص را ادا نمی کنند معرفی می کند. و این ارتباط بین این مجموعه با مقدمه مقطع است (آیات 8-10)
در این مجموعه آیه: «فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوى وَکانُوا أَحَقَّ بِها وَأَهْلَها» بیان می شود که در حقیقت آخرین موطن از مواطن انزال سکینه بر مومنین است که مقطع اول سوره درباره آن بحث کرده بود. و این مرحله ای است که خداوند با استقرار کلمه توحید در قلوب مومنین سکینه را بر آنها نازل می کند.
وَ هُوَ الَّذِی کَفَّ أَیْدِیَهُمْ عَنْکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَکَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَکُمْ عَلَیْهِمْ وَ کَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیراً (24)
او کسی است که دست آنها را از شما، و دست شما را از آنان در دل مکّه کوتاه کرد، بعد از آنکه شما را بر آنها پیروز ساخت؛ و خداوند به آنچه انجام میدهید بیناست!
هُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوکُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ الْهَدْیَ مَعْکُوفاً أَنْ یَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْ لاَ رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِسَاءٌ مُؤْمِنَاتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَئُوهُمْ فَتُصِیبَکُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَیْرِ عِلْمٍ لِیُدْخِلَ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ لَوْ تَزَیَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَاباً أَلِیماً (25)
آنها کسانی هستند که کافر شدند و شما را از (زیارت) مسجد الحرام و رسیدن قربانیهایتان به محل قربانگاه بازداشتند؛ و هرگاه مردان و زنان با ایمانی در این میان بدون آگاهی شما، زیر دست و پا، از بین نمیرفتند که از این راه عیب و عاری ناآگاهانه به شما میرسید، (خداوند هرگز مانع این جنگ نمیشد)! هدف این بود که خدا هر کس را میخواهد در رحمت خود وارد کند؛ و اگر مؤمنان و کفّار (در مکه) از هم جدا میشدند، کافران را عذاب دردناکی میکردیم!
إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَى وَ کَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَ أَهْلَهَا وَ کَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً (26)
(به خاطر بیاورید) هنگامی را که کافران در دلهای خود خشم و نخوت جاهلیّت داشتند؛ و (در مقابل،) خداوند آرامش و سکینه خود را بر فرستاده خویش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقیقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر کس شایستهتر و اهل آن بودند؛ و خداوند به همه چیز دانا است.
فقره سوم: 27-29: بشارت غالب شدن این دین بر همه ادیان
در این فقره پس از بیان علم خداوند به رسول الله ص بشارت می دهد که این دین بر همه ادیان غالب خواهد شد و در آخر هم ویژگیهای این رسول ص و امت ایشان که این بشارت برای آنها است را بیان می کند.
آیه 27: دلیلی بر احاطه علم خدا
این آیه بعد از آیه «وَکانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً» مطرح شده و دلیلی است بر احاطه علم خداوند است. در اثنای این آیه بیان می شود «فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا» و این سیاقی است که انسان به شکل قطعی احاطه علم خداند و پشتیبانی از رسولش ص و مومنین را می بیند
لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْیَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ مُحَلِّقِینَ رُءُوسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لاَ تَخَافُونَ فَعَلِمَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذٰلِکَ فَتْحاً قَرِیباً (27)
خداوند آنچه را به پیامبرش در عالم خواب نشان داد راست گفت؛ بطور قطع همه شما بخواست خدا وارد مسجد الحرام میشوید در نهایت امنیّت و در حالی که سرهای خود را تراشیده یا کوتاه کردهاید و از هیچ کس ترس و وحشتی ندارید؛ ولی خداوند چیزهایی را میدانست که شما نمیدانستید (و در این تأخیر حکمتی بود)؛ و قبل از آن، فتح نزدیکی (برای شما) قرار داده است.
آیه 28: بشارتی به رسول الله ص و مومنین
این بشارت بعد از مقدمات زیادی که در این سوره متناسب با آن بیان شده بود، داده می شود و این درس بزرگی از دروس این سوره است. ارتباط این آیه با مقطع اول سوره به این شکل است که سوره با آیه «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاًمُبِیناً» شروع می شود و از خلال حادثه حدیبیه که نمونه ای بر نصر مومنین است، بر معنی توفیقی که به اهل این دین خواهد رسید اشاره می کند. تا اینکه سوره به بشارت عظیمی می رسد که بیان می کند این دین پیروز عام و شامل است. و پس از این بشارت، آیه خاتمه سوره بیان می شود که از خصائص و ویژگیهای این امت و رسول الله ص بحث می کند.
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفَى بِاللَّهِ شَهِیداً (28)
او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادایان پیروز کند؛ و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد!
آیه 29: بیان ویژگیهای این امت و رسول الله ص
ارتباط این آیه با آیه قبلی به این صورت است که در ایه قبل بشارتی مبنی بر غالب شدن این دین بر همه ادیان بیان شده بود، در این آیه کیفیت این غالب شدن بیان می شود: «کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى ..»پس این آیه کیفیت رشد این دین را بیان می کند. همانطور که این آیه ویژگیهای کسانی که این نقش را ایفا می کنند را نیز بیان می کند ویژگیهایی از قبیل رحمت به مومنین، شدت بر کافرین، رکوع و سجود اخلاص و ایمان و عمل صالح
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَاناً سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً (29)
محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است.
- سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۹۵