اندیشه امین

مباحثی پیرامون حوزه انقلابی

سوره عبس

سوره عبس: مشخص شدن محدوده انذار

محور سوره: 6-7 سوره بقره

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ‌ (6)

کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ‌ (7)

خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.


دلیل اینکه محور این سوره آیات 6-7 سوره بقره انتخاب شده این است که این سوره با عتاب به رسول الله ص شروع می شود چرا که ایشان با نوعی از انسان ها مواجه شده که انذار برایشان فایده ای ندارد و با انسانی که اهل انذار است چهره در هم کشیده است. [مترجم: به نظر می رسد چهره در هم کشیدن در ابتدای این سوره مربوط به رسول الله ص نباشد بلکه عتاب ابتدای این سوره متوجه کسی است که انذار برایش فایده ای ندارد]

بین سوره نازعات و سوره عبس تشابهاتی وجود دارد به عنوان مثال می توان به انتهای سوره نازعات و ابتدای این سوره اشاره کرد. در انتهای سوره نازعات داریم: «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ یَخْشاها ...» و سوره عبس با بحث انذار شروع می شود.

فقره اول: 1-10: عتاب رسول الله ص درباره انذار دادن و محدوده انذار

در این فقره مشاهده می شود که رسول الله ص به سوی کسی اقبال دارد که در آیات 6-7 سوره بقره (محور سوره) بیان شده که آنها انذار پذیر نیستند و همچنین ایشان(رسول الله ص)  از کسی که مشتاق انذار است و دعوت ایشان را اجابت می کند اعراض کرده و روی می گردانند. و این به دلیل حرص ایشان به ایمان آوردن آن کافر مستغنی بوده است.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ‌ (0)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

عَبَسَ وَ تَوَلَّى‌ (1)

چهره در هم کشید و روی برتافت...

أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَى‌ (2)

از اینکه نابینایی به سراغ او آمده بود!

وَ مَا یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ یَزَّکَّى‌ (3)

تو چه می‌دانی شاید او پاکی و تقوا پیشه کند،

أَوْ یَذَّکَّرُ فَتَنْفَعَهُ الذِّکْرَى‌ (4)

یا متذکّر گردد و این تذکّر به حال او مفید باشد!

أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى‌ (5)

امّا آن کس که توانگر است،

فَأَنْتَ لَهُ تَصَدَّى‌ (6)

تو به او روی می‌آوری،

وَ مَا عَلَیْکَ أَلاَّ یَزَّکَّى‌ (7)

در حالی که اگر او خود را پاک نسازد، چیزی بر تو نیست!

وَ أَمَّا مَنْ جَاءَکَ یَسْعَى‌ (8)

امّا کسی که به سراغ تو می‌آید و کوشش می‌کند،

وَ هُوَ یَخْشَى‌ (9)

و از خدا ترسان است،

فَأَنْتَ عَنْهُ تَلَهَّى‌ (10)

تو از او غافل می‌شوی!

 

فقره دوم: 11-32: دروسی در زمینه انذار- تهییج انسان بر قبول انذار و نهی از رد آن

در این فقره حقیقت وحی و عزت و بزرگی اش توضیح داده می شود و همچنین در بخش دیگری از این فقره طبیعت انسان روشن و مشخص می شود و در بخش سوم توجه انسان به مظاهر قدرت خداوند و نعمت هایش جلب می شود که انسان باید در مقابل آنها شکر و عبادت کند.

در روشن شدن این معانی در این سیاق دروسی در زمینه انذار است و همچنین دروسی درباره تهییج انسان بر قبول انذار و عدم استغناء (بی نیازی) انسان به انذار.

به طور کلی این فقره بیان می کد که: این قرآن تذکره است، برای انسان نعمت های زیادی خلق شده که باید در مقابل آنها شکر کند و زمانی که متذکر نشود و شکر نکند، تو (ای پیامبر ص) نباید نسبت به عدم ایمان کافرینی که احساس استغنا می کنند حرص بزنی.

قسمت اول: 11-16: قرآن نیازی به ایمان آوردن کسی که احساس استغنا می کند ندارد

فقره اول این سوره اعراض رسول الله ص از نابینا و اقبال ایشان به کافر مستغنی را بیان کرد و مشخص شد که این عمل ایشان به دلیل حرص ایشان بر ایمان آوردن آن کافر مستغنی بوده است. این قسمت (آیات 11-16) برای بیان استغناء این قرآن از کسانی که احساس استغنا (بی نیازی) می کنند آمده است و بیان می کند که قرآن به ایمان آوردن آنها نیازی ندارد. و بیان می کند که این قرآن درجه بسیار عالی از کرامت دارد.

در این قسمت یکی از خصائص و ویژگیهای قرآن که همان «تذکره» است ذکر می شود.

کَلاَّ إِنَّهَا تَذْکِرَةٌ (11)

هرگز چنین نیست که آنها می‌پندارند؛ این (قرآن) تذکّر و یادآوری است،

فَمَنْ شَاءَ ذَکَرَهُ‌ (12)

و هر کس بخواهد از آن پند می‌گیرد!

فِی صُحُفٍ مُکَرَّمَةٍ (13)

در الواح پرارزشی ثبت است،

مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ (14)

الواحی والاقدر و پاکیزه،

بِأَیْدِی سَفَرَةٍ (15)

به دست سفیرانی است‌

کِرَامٍ بَرَرَةٍ (16)

والا مقام و فرمانبردار و نیکوکار!

 

قسمه دوم: 17-23: بحثی درباره طبیعت کافران

این قسمت با ثابت شدن کفر برای انسان کافر شروع شده و با بیان اینکه او در انجام واجباتش ضعف دارد به پایان می رسد و در وسط هم مطالبی بیان می شود که در حقیقت اقامه حجت علیه کافران است.

خداوند در این قسمت اصل نشأت انسان را ذکر کرده و همچنین به حسن تقدیر و ترکیب او توسط خداوند اشاره کرده و در ادامه هدایت او را بیان کرده و اکرام او را با قبر (اینکه پس از مرگ انسان را در قبر می گذارند در حقیقت اکرام اوست) توضیح داده و سپس حکم زنده شدن او را بیان می کند و انسان باید برای همه اینها شکر کند و کفر و تقصیر (کوتاهی) از او قبول نمی شود. و اگر با همه این احوال انسان کفر بورزد، گناه بزرگی را مرتکب شده و هیچ چیزی متوجه رسول الله ص نیست و ایشان کوتاهی نکرده و نیازی به حرص خوردن ایشان بر تقصیر و کفر کافران نیست.

قُتِلَ الْإِنْسَانُ مَا أَکْفَرَهُ‌ (17)

مرگ بر این انسان، چقدر کافر و ناسپاس است!

مِنْ أَیِّ شَیْ‌ءٍ خَلَقَهُ‌ (18)

(خداوند) او را از چه چیز آفریده است؟!

مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ‌ (19)

او را از نطفه ناچیزی آفرید، سپس اندازه‌گیری کرد و موزون ساخت،

ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ‌ (20)

سپس راه را برای او آسان کرد،

ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ‌ (21)

بعد او را میراند و در قبر پنهان نمود،

ثُمَّ إِذَا شَاءَ أَنْشَرَهُ‌ (22)

سپس هرگاه بخواهد او را زنده می‌کند!

کَلاَّ لَمَّا یَقْضِ مَا أَمَرَهُ‌ (23)

چنین نیست که او می‌پندارد؛ او هنوز آنچه را (خدا) فرمان داده، اطاعت نکرده است!

 

قسمت سوم: 24-32: اقامه حجت علیه کافرانی که ایمان نمی آورند با ذکر نعمت های الهی

خداوند در این قسمت توجه انسان را به نعمتهایش جلب می کند. اینکه برای همه احتیاجات انسان نعمتهایی وجود دارد، نیاز به شکر انسان و انجام واجبات (عبادت) دارد. گویی اینگونه حجتی اقامه شده که بگوید اگر هدایت نشود و شکر نکند، گناه، گناه اوست.

فَلْیَنْظُرِ الْإِنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ‌ (24)

انسان باید به غذای خویش (و آفرینش آن) بنگرد!

أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبّاً (25)

ما آب فراوان از آسمان فرو ریختیم،

ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقّاً (26)

سپس زمین را از هم شکافتیم،

فَأَنْبَتْنَا فِیهَا حَبّاً (27)

و در آن دانه‌های فراوانی رویاندیم،

وَ عِنَباً وَ قَضْباً (28)

و انگور و سبزی بسیار،

وَ زَیْتُوناً وَ نَخْلاً (29)

و زیتون و نخل فراوان،

وَ حَدَائِقَ غُلْباً (30)

و باغهای پردرخت،

وَ فَاکِهَةً وَ أَبّاً (31)

و میوه و چراگاه،

مَتَاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعَامِکُمْ‌ (32)

تا وسیله‌ای برای بهره‌گیری شما و چهارپایانتان باشد!

 

فقره سوم: 33-42: بیان حال دو گروه از مردم در روز قیامت

این فقره بر مطالبی که در دو فقره قبل بیان شده بود قائم است. در فقره اول مشخص شد که در این سوره با دو دسته انسان کار داریم، کافر مستغنی و مومن فقیر و راغب به انذار رسول الله ص. در فقره دوم دانستیم که با قرآنی مواجه هستیم که تذکر می دهد و «تذکره» است و به همین ترتیب مردمی هستند که تذکر می پذیرند و گروه دیگری که تذکر نمی پذیرند. این فقره هم حال دو گروه از مردم را در روز قیامت بیان می کند.

فَإِذَا جَاءَتِ الصَّاخَّةُ (33)

هنگامی که آن صدای مهیب [ صیحه رستاخیز] بیاید، (کافران در اندوه عمیقی فرومی‌روند)!

یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ‌ (34)

در آن روز که انسان از برادر خود می‌گریزد،

وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ‌ (35)

و از مادر و پدرش،

وَ صَاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ‌ (36)

و زن و فرزندانش؛

لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ‌ (37)

در آن روز هر کدام از آنها وضعی دارد که او را کاملاً به خود مشغول می‌سازد!

وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ (38)

چهره‌هائی در آن روز گشاده و نورانی است،

ضَاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (39)

خندان و مسرور است؛

وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْهَا غَبَرَةٌ (40)

و صورتهایی در آن روز غبارآلود است،

تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ (41)

و دود تاریکی آنها را پوشانده است،

أُولٰئِکَ هُمُ الْکَفَرَةُ الْفَجَرَةُ (42)

آنان همان کافران فاجرند!

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

امین اسلامی دانش آموخته کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع).
از سال 89 در زمینه آموزش مجازی و تولید دوره های آموزشی تحت وب فعالیت هایی انجام داده ام. درحال حاضر این سایت محملی برای انتشار محصولات تولید شده با موضوعات مختلف از جمله «حوزه انقلابی» است.

قدرت گرفته از بلاگ بیان » طراحی قالب بلاگ بیان