بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ (0)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
مقدمه: آیات 1-20: تقسیم مردم به مومنین، کافرین و منافقین- تقوا و تقسیم بندی اهل آن
مقدمه سوره بقره از بیست آیه تشکیل شده (آیه اول حروف مقطعه است)، 4آیه (آیات 2-5) در وصف متقین، دو آیه در وصف کافرین و سیزده آیه در وصف منافقین. به این ترتیب مقدمه سوره بقره از سه فقره تشکیل شده.
مقدمه سوره بقره بلافاصله بعد از سوره فاتحه الکتاب مطرح شده و یک مثال از چیزی که باید باشیم را نشان داده، دو مثال چیزی که نباید باشیم را هم بیان کرده، این مقدمه بیان می کند که از متقین باشیم و از کافرین و منافقین نباشیم.
در خاتمه سوره فاتحه داریم: «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ* صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» در فقره اول مقدمه سوره بقره، نمونه ای از متقین متناسب با این بخش از سوره فاتحه الکتاب مطرح شده.
همچنین داریم: «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ» در فقره دوم مقدمه سوره بقره، نمونه ای از کافرین و در فقره سوم آن نمونه ای از منافقین مشاهده می شود. پس کافران «الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» و «الضَّالِّینَ» هستند و منافقان هم«الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ» و «الضَّالِّینَ» هستند.
هنچنین قبل از فقره پایانی سوره فاتحه الکتاب داریم: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» و مشاهده خواهیم کرد که قسم اول از اقسام سوره بقره با دعوت همگی مردم به عبادت شروع می شود: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» پس ارتباط بین سوره بقره و سوره فاتحه برقرار است و در حقیقت ارتباط این دو سوره بیشتر و دقیق تر از مواردی است که در اینجا بیان شد.
مشاهده خواهد شد که بعد از اینکه خداوند مردم را به سه دسته مومنین و کافرین و منافقین تقسیم کرد، در قسم اول از اقسام سوره بقره مردم به سلوک در طریقی فرا خوانده می شوند که آنها را از کفر و نفاق آزاد می کند و به سوی ایمان و تقوا سیر می دهد.
فقره اول: آیات 2-5: صفات مومنین
الم (1)
الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده).
ذٰلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ (2)
آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنْفِقُونَ (3)
(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان میآورند؛ و نماز را برپا میدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی دادهایم، انفاق میکنند.
وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ مَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (4)
و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان میآورند؛ و به رستاخیز یقین دارند.
أُولٰئِکَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (5)
آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند.
فقره دوم: آیات 6-7: صفات کافران
إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ (6)
کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمیکند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.
خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَ عَلَى سَمْعِهِمْ وَ عَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (7)
خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پردهای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.
فقره سوم: 8-20: صفات منافقان
این فقره از سه مجموعه تشکیل شده که مجموعه اول حقیقت منافقین را مشخص می کند، مجموعه دوم نمونه ای از اقوال و مواقف آنها را بیان می کند تا شناخته شوند و مجموعه سوم هم با بیان دو مثال شان آنها را بیان می کند و توضیح می دهد:
مجموعه اول: آیات 8-10: حقیقت منافقان
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ مَا هُمْ بِمُؤْمِنِینَ (8)
گروهی از مردم کسانی هستند که میگویند: «به خدا و روز رستاخیز ایمان آوردهایم.» در حالی که ایمان ندارند.
یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَا یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ مَا یَشْعُرُونَ (9)
میخواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمیدهند؛ (اما) نمیفهمند.
فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا کَانُوا یَکْذِبُونَ (10)
در دلهای آنان یک نوع بیماری است؛ خداوند بر بیماری آنان افزوده؛ و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.
مجموعه دوم: 11-16: نمونه ای از گفته های منافقان
وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ (11)
و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» میگویند: «ما فقط اصلاحکنندهایم»!
أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لٰکِنْ لاَ یَشْعُرُونَ (12)
آگاه باشید! اینها همان مفسدانند؛ ولی نمیفهمند.
وَ إِذَا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُوا أَ نُؤْمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ أَلاَ إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَ لٰکِنْ لاَ یَعْلَمُونَ (13)
و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانند (سایر) مردم ایمان بیاورید!» میگویند: «آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟!» بدانید اینها همان ابلهانند ولی نمیدانند!
وَ إِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ (14)
و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات میکنند، و میگویند: «ما ایمان آوردهایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت میکنند، میگویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره میکنیم!»
اللَّهُ یَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ یَمُدُّهُمْ فِی طُغْیَانِهِمْ یَعْمَهُونَ (15)
خداوند آنان را استهزا میکند؛ و آنها را در طغیانشان نگه میدارد، تا سرگردان شوند.
أُولٰئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَ مَا کَانُوا مُهْتَدِینَ (16)
آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروختهاند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده؛ و هدایت نیافتهاند.
مجموعه سوم: 17-20: بیان دو مثال از منافقان
مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لاَ یُبْصِرُونَ (17)
آنان [ منافقان] همانند کسی هستند که آتشی افروخته (تا در بیابان تاریک، راه خود را پیدا کند)، ولی هنگامی که آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانی میفرستد و) آن را خاموش میکند؛ و در تاریکیهای وحشتناکی که چشم کار نمیکند، آنها را رها میسازد.
صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ (18)
آنها کران، گنگها و کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمیگردند!
أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ وَ اللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ (19)
یا همچون بارانی از آسمان، که در شب تاریک همراه با رعد و برق و صاعقه (بر سر رهگذران) ببارد. آنها از ترس مرگ، انگشتانشان را در گوشهای خود میگذارند؛ تا صدای صاعقه را نشنوند. و خداوند به کافران احاطه دارد (و در قبضه قدرت او هستند).
یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ وَ إِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا وَ لَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ أَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (20)
(روشنائی خیره کننده) برق، نزدیک است چشمانشان را برباید. هر زمان که (برق جستن میکند، و صفحه بیابان را) برای آنها روشن میسازد، (چند گامی) در پرتو آن راه میروند؛ و چون خاموش میشود، توقف میکنند. و اگر خدا بخواهد، گوش و چشم آنها را از بین میبرد؛ چرا که خداوند بر هر چیز تواناست.
- سه شنبه ۳۰ خرداد ۹۶